انهار
انهار
مطالب خواندنی

درگذشت موسى بن بغا، در عصر خلافت معتمدعباسىقمرى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

بیست و هشتم صفر سال 264 هجرى قمرى

·       درگذشت موسى بن بغا، در عصر خلافت معتمدعباسى 

موسى بن بغاى کبیر، یکى از فرماندهان نظامى و ترک نژاد متوکل دهمین خلیفه عباسى  بود و از سوى او، جهت سرکوبى قیام ها و شورش هاى مردمى به مناطق مختلف اسلامى اعزام گردید و با شدت و خشونت ، اعتراضات مردمى را سرکوب کرد.

از جمله کردارهاى نارواى او، هجوم به حمص ، در منطقه شام بود. در این شهر مردم بر ضد خلیفه وقت عباسى قیام کرده بودند. وى به این شهر حمله کرد. براى تسلط بر شهر، تیرهاى آتشین بر آن پرتاب کرد و بیشترین بخش هاى این شهر مهم و تاریخى را به آتش کشید و تعداد زیادى از اهالى این شهر را به قتل آورد.

پس از ماجراى حمص ، به سوى قزوین هجوم آورد. وى در این شهر با هواداران حسن بن احمدبن اسماعیل کوکبى که این منطقه را از قلمرو خلیفه عباسى خارج کرده بود، به نبرد پرداخت و آنان را شکست داد و تعداد زیادى را به قتل آورد و شهرهاى قزوین ، زنجان و ابهر را دوباره در تسلط سپاهیان خلیفه درآورد.

موسى بن بغا، در عصر خلافت معتزعباسى سیزدهمین خلیفه عباسى ، ماءموریت یافت براى از میان بردن نخستین حکومت شیعى در شمال ایران ، با داعى کبیر حسن بن زیدعلوى  حاکم طبرستان ، به نبرد پردازد.

وى در آغاز باجستان بن وهسودان ، عامل داعى کبیر در قزوین ، برخورد کرد و با وى جنگ سختى نمود و بر سپاهیان علوى پیروز شد و شهرهاى قزوین ، زنجان و ابهر را بار دیگر از دست مخالفان خلیفه بیرون آورد و در سیطره سپاهیان خلیفه درآورد.

وى ، آن گاه به  رى  رفت و پس از تصرف آن ، در آن جا اقامت گزید و سپاهیان خود را به فرماندهى  مفلح  به جنگ داعى کبیر در طبرستان فرستاد

مفلح ، در آغاز به سمنان لشکر کشید و آن را از تسلط علویان خارج ساخت . در همین هنگام ، احمدبن محمدسکنى که از سوى طاهریان ، حاکم منطقه بود، به سپاه خلیفه پیوست و به همراه مفلح به طبرستان هجوم آوردند.

آنان ، پس از سمنان و مناطق جنوبى سلسله جبال البرز، به گرگان هجوم آوردند و آن را تصرف کردند. سپس به شهرهاى سارى ، آمل ، چالوس و سراسر مازندران هجوم آوردند و آن ها را از دست داعى کبیر بیرون آوردند. داعى کبیر، به ناچار، در اطراف کلاردشت ، در غرب مازندران پناه گرفت و از دیلمیان استمداد جست . ولى دیلمیان ، وى را یارى نکردند. تا این که در سال 255 قمرى ، پس از خلع معتزعباسى از خلافت و مردن او، سپاهیان خلیفه ، طبرستان و مناطق دیگر ایران را ترک کرده و به سوى بغداد روان شدند. پس از خروج سربازان مفلح و موسى بن بغا از طبرستان ، داعى کبیر، دوباره این مناطق سرسبز را به تصرف خود درآورد

موسى بن بغا، در عصر خلافت مهتدى چهاردهمین خلیفه عباسى  به یکى از قدرتمندترین فرماندهان نظامى و سیاسى تبدیل شد. وى ، خلیفه را وادار به پذیرش شرایط خود کرد و با دسیسه هایى چند، صالح بن وصیف را که از نزدیکان و فرماندهان عالى رتبه مهتدى بود، کشت و از این طریق ، رقیب خود را از میان برداشت

وى در عصر معتمدعباسى پانزدهمین خلیفه عباسى  نیز از اقتدار کافى برخوردار بود.

موسى بن بغا در سال 259 قمرى ، از سوى معتمدعباسى ماءموریت یافت که با جنبش زنگیان در جنوب عراق مبارزه کند. ولى تلاش وى ، سودى در بر نداشت .

وى در سال 260 قمرى ، از سوى معتمدعباسى ، ماءمور لشکرکشى به  رى  شد و در این شهر با هواداران حسن بن زیدطالبى که بر این شهر تسلط یافته بود، مبارزه کرد و آنان را شکست داد و شهر را به تصرف خود درآورد. هم چنین در سال 261 قمرى ، حکومت مناطق جنوبى ایران و عراق ، همانند اهواز، بصره ، بحرین و یمامه را از معتمدعباسى دریافت کرد و پس از مدتى ، از منصب خود برکنار گردید

سرانجام ، پس از سال ها خدمت به خلفاى عباسى و خیانت به مردم ، و جنایت هاى بیشمار به مسلمانان ، در 28 صفر سال 264 قمرى ، در عصر معتمدعباسى ، به هلاکت رسید. جنازه اش به سامرا منتقل شد و در آن جا به خاک سپرده شد

منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -