بیست و هفتم صفر سال 11 هجرى قمرى
· ماءموریت اسامة بن زید از سوى پیامبراسلام صلّى اللّه علیه و آله براى تجهیزسپاه اسلام جهت نبرد با رومیان
پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله پس از بازگشت از حجة الوداع ، در آخرین روزهاى عمر شریف خود جهت نبرد با رومیان که از شمال غربى شبه جزیره عربستان در صدد لشکرکشى به سرزمین هاى مسلمانان بودند، سپاهى منظم از مهاجران و اءنصار مدینه ترتیب داد و به همگان فرمان داد تا در آن شرکت جسته و با رومیان متجاوز به جهاد برخیزند.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، فرماندهى این سپاه بزرگ و پرمخاطره را به جوانى نورس به نام اُسامه فرزند زیدبن حارثه که پدرش پیش از این در جنگ تبوک به دست رومیان کشته شده بود سپرد. اسامه در آن زمان بیش از هفده یا هجده سال نداشت . پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله با دست مبارک خود پرچمى براى اسامه بست و به دست او داد و فرمود: به نام خدا و در راه خدا نبرد کن ، با دشمنان خدا پیکار نما، سحرگاهان بر اهالى اُنبا حمله بر و این مسافت را آن چنان سریع طى کن که پیش از آن که خبر حرکت تو، به آنجا برسد، خود و سربازانت به آن جا رسیده باشید.
اسامه ، به فرمان پیامبرخدا صلّى اللّه علیه و آله از مدینه خارج شده و جُرف مکانى در سه میلى شهر مدینه به سمت شام را پادگان نظامى سپاهیان خویش قرار داد.
مسلمانان واجد شرایط رزم از انصار و مهاجر، از جمله ابوبکر، عمربن خطاب ، سعدبن اءبى وقاص ، سعیدبن زید، ابوعبیده و قتادة بن نعمان در آن لشکرگاه حضور یافتند.
برخى از آنانى که از ماجراى غدیرخم و نصب امیرمؤ منان على بن ابى طالب علیه السّلام ، به امامت و رهبرى مسلمانان از سوى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، دل خوشى نداشته و خروج این سپاه بزرگ از مدینه را مطابق با اهداف و امیال خود نمى دیدند، بر آن حضرت خورده گرفته که چرا وى ، جوانى کم سنّ و سال و کم تجربه را بر آنان مقام امیرى داده است . در صورتى که بزرگان و متنفذان فراوانى در میان یاران و صحابه وى وجود دارند که پیشینه رزم و جهاد آنان در راه خدا بر همگان روشن است و در این راه داراى تجربیاتى فراوان هستند.
پیامبرخدا صلّى اللّه علیه و آله از گفتار آنان ، ناراحت و خشمگین شد و براى زدودن افکار سخیف و نادرست آنان ، راهى مسجد شد و بر فراز منبرقرار گرفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم ، گفتار برخى از شما به من رسید و درباره انتخاب اسامه به امیرى لشکر به من طعنه زدید. شما همانید که پیش از این ، درباره امیر لشکر نمودن پدرش زید، مرا سرزنش کرده بودید. سوگند به خداى سبحان اگر زیدبن حارثه براى سردارى سپاه ، لیاقت و شایستگى داشت ، فرزند او اسامه نیز شایستگى چنین مقامى را دارد و اگر در میان مردم ، دوستدارترین آنان نسبت به من وجود داشته باشند که مردم از او سفارش پذیرند، همانا اسامه بهترین آن ها است .
آن گاه ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالى که از شدت تب ، رنجور و ناتوان بود از منبر فرود آمد و به خانه خویش بازگشت و مسلمانانى که در سپاه اسامه نام نویسى کرده بودند، دسته ، دسته مى آمدند و از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خداحافظى کرده و سپس به لشگرگاه بازگشت مى کردند. سرانجام سپاه اسلام به سوى روم به حرکت درآمد ولى هنوز از مدینه چندان فاصله نگرفته بود که از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله باخبر گردید. همین اءمر موجب اندوه سپاهیان اسلام و دست مایه برخى از فرصت طلبان و بازگشت آنان به مدینه گردید. به همین جهت این سپاه بزرگ براى مدّتى موقّت از هم پاشید و شیرازه آن با پراکنده شدن مسلمانان سوگوار در هم ریخت تا این که خلافت ابوبکربن اءبى قحافه استقرار پیدا کرد. از آن پس سپاه اسلام به رهبرى اسامه به سوى سرحدات روم عازم گردید
تاریخ انتخاب اسامة بن زید به فرماندهى سپاه اسلام از سوى رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله ، مورد اتّفاق مورّخان شیعه و اهل سنت نیست . زیرا مورّخان اهل سنّت ، از جمله واقدى در مغازى خود، آن را روز 27 صفر سال یازدهم هجرى قمرى دانسته اند. غیر از طبرى که آن را محرم سال 11 هجرى مى داند
از آن جا که آنان رحلت پیامبرخدا صلّى اللّه علیه و آله را در روز 12 ربیع الاوّل مى دانند، باید فاصله میان انتصاب اسامه و رحلت پیامبرخدا صلّى اللّه علیه و آله به مدت 15 روز باشد. ولى مورخان و دانشمندان شیعه به پیروى از اهل بیت علیهم السّلام و نوادگان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، رحلت آن حضرت را روز 28 صفر دانسته اند. بنابراین اگر فاصله میان انتخاب اسامه و رحلت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را همان 15 روز قرار دهیم ، به ناچار باید بپذیریم که تاریخ انتخاب اسامه به فرماندهى سپاه اسلام ، در دهه دوّم یعنى سیزدهم صفر مى باشد.
منبع: روزشمار تاریخ اسلام(ماه صفر)