انهار
انهار
مطالب خواندنی

عمل نكردن به وصيت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1281 :شخصى زمينى را مورد وصيت قرار داده كه وصى با آن حج به جا آورد و وصى حج را به جا آورده است. ولى ورثه از دادن زمين مذكور به وصى امتناع مى كنند. تصرف آنان در زمين مذكور چه حكمى دارد؟ و آيا واجب است اجرت مدتى را كه دست آنها بوده است بدهند؟

پاسخ: در صورتى كه زمين به مقدار وصيّت بوده، و ورثه هم راضى شدند كه كسى وصيّت را در قبال زمين انجام دهد، زمين شرعاً براى كسى است كه حج رفته است و تصرف ديگران در آن غصب است. و بايد اجرة المثل مدتى كه به صورت غاصبانه در تصرف داشته اند به مالك آن بپردازند.

سؤال 1282 :شخصى وصيت كرده است يك مبلغ معينى را به ديگرى بدهند، ولى متصدى به وصيت عمل نمى كند آيا آن شخص مى تواند مقدارى كه اختصاص به او داده شده، خودش از آن مال بردارد يا نه؟

پاسخ: در صورت صحت وصيت و عدم اقدام وصى، موصى له مى تواند با اذن حاكم شرع مال الوصايه را اخذ كند.

سؤال 1283 :شخصى يك نفر را وصى خود قرار داد كه پس از مرگ او خمس او را بپردازد. بعد از فوتش ورثه او از دادن خمس خوددارى كردند و اظهار مى دارند كه متوفى داراى اولاد صغار است، اگر به وصيت موصى عمل شود و از اين اموال برداشته شود اولاد صغار او مستأصل مى شوند، بنابراين از دادن خمس استنكاف دارند. در اين صورت وصى مقصر است يا نه؟

پاسخ: اگر وصى قدرت عمل به وصيت متوفى را ندارد بر او تكليفى نيست. ولى بر ورثه لازم است ممانعتى از پرداخت حقوق واجبه ميت نكنند و اشخاصى كه ممانعت از عمل به وصيت كنند، معصيت كارند.

سؤال 1284 :شخصى عيالش را وصى خود قرار داده كه ثلث اموال او را در امور خيريه مصرف كند، ولى اولادش كه دو پسر و چهار دختر هستند راضى نشدند كه مادرشان ثلث اموال مزبوره را در امور خيريه خرج كند. از طرفى مقدارى پول كه شخصى به متوفى مديون بوده، به عيالش داده است. دراين صورت عيال متوفى آيا مى تواند اين پول را به فرزندان متوفى ندهد و در راه شوهرش عوض ثلث كه اولادش مانع شدند، در امور خيريه خرج نمايد يا نه؟

پاسخ: در فرض مسأله، تا مقدار ثلث مجموع تركه، كه از جمله همين پول است مى تواند بلكه لازم است به مصرف وصيت برساند. در صورتى كه وصيت مسلّم باشد.

سؤال 1285 :شخصى پسر دوم خود را وصى و پسر اول را كه بزرگتر است ناظر در امر وصايت كرده است. چنانچه وصى براى انجام كارهاى ميت، از قبيل نماز و غيره تعلل و مسامحه كند، تكليف ناظر چيست؟ آيا مى تواند بدون اجازه وصى اقدام در كارهاى ميت كند، يا آنكه خود وصى بايد انجام دهد؟ يا آنكه بايد با اجازه حاكم شرع عمل كند.

پاسخ: در فرض مسأله ناظر با اجازه حاكم شرع وصى را الزام به عمل كند و اگر امتناع كرد با اجازه حاكم شرع ناظر مى تواند به وصيت عمل كند.

سؤال 1286 :اگر بيشتر ماترك ميت املاك باشد و وصيت كند كه ثلث اموالش را براى خود او خرج كنند. ورثه او اظهار مى دارند قطعه اى از ملك را براى هميشه كنار بگذاريم و از عوايدش سال به سال خرج كنيم، آيا مى شود كه يك قطعه از آن ملك را كنار بگذارند؟ يا لازم است بفروش برسانند و خرج كنند؟

پاسخ: با فرض وصيت به ثلث، بايد خود مال را صرف كنند. نه اينكه كنار بگذارند و عوايدش را صرف كنند.

سؤال 1287 :زيد وصيت كرده كه از ثلث مالش صرف مخارج مسجد و پل سازى بشود. آيا مى شود از اين پول براى تكميل ساختمان كتابخانه كه داخل مسجد ساخته شده و چسبيده به مسجد است مصرف شود يا نه؟

پاسخ: بايد طبق وصيت صرف مسجد و پل سازى شود. و صرف آن در تكميل ساختمان كتابخانه برخلاف وصيت است و جايز نيست.

 سؤال 1288 :زنى فوت كرده، كه استطاعت جهت حجّ داشته است، در وصيت برادرش را وصى و كفيل حج قرار داده، و اموال و زمين خود را به برادرش واگذار كرده است. حال چند سؤال مطرح است:

الف ـ با داشتن ورثه، انجام حج مقدم تر است يا حقوق ارث؟

ب ـ تا زمانى كه حجّ انجام نگرفته، فايده زمين و اموال به چه كسى تعلّق دارد؟

ج ـ شخص كفيل با داشتن عذر، آيا مى تواند نايب بگيرد؟ يا بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود؟

جواب الف ـ چنانچه حج بر زن واجب بوده حج مقدم بر ارث است.

ب ـ اگر تمامى ورثه وصيت را پذيرفته باشند به برادرش اختصاص دارد.

ج ـ بايد نايب غير معذور انتخاب نمايد.

سؤال 1289 :شخصى با اينكه خودش مكه رفته، باز وصيت كرده كه برايش يك حج بلدى بخرند، آيا مى شود اين حج را به ميقاتى تبديل كرد يا نه؟

پاسخ: چنانچه وصيت كرده كه حج بلدى استيجار شود، واجب است طبق وصيت حج بلدى استيجار شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -