انهار
انهار
مطالب خواندنی

حكم باغ و اشجارى كه براى مصرف شخصى يا ... احداث يا خريدارى شده

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 43 - شخصى بيست قفيز زمين خمس داده را باغ انگور كرده جهت تجارت كه از محصول آن، استفاده تجارتى نمايد آيا خمس به اين باغ، تعلق مىگيرد يا نه؟.

جواب:  خمس درختهاى انگور و تفاوت قيمت زمين كه بواسطه كار - در آن زمين - از قبيل تسطيح و همچنين ديواركشى و امثال آن، حاصل شده بايد بدهد ولى اگر قيمت زمين بواسطه ترقى سوقيه زيادتر شده باشد تا نفروخته خمس آن، لازم نيست.

سؤال 44 - در محلى، كشاورزان به منظور در آمد و فروش محصول، احداث باغ مىكنند و چون زمين زراعتى ايشان جهت گندمكارى، كم است ممكن است در بعضى از اراضى، وقتى احداث باغ شد ترقى قيمت پيدا نشود يعنى باغ، و زمين بدون اشجار، يك قيمت باشد در چنين مورد، رشد و نمو و قيمت اشجار، خمس دارد يا نه؟

جواب:  در فرض سؤال اگر زمين، مال خود احداث كننده باغ است خمس قيمت فعلى زمين و باغ را بدهد كافى است و پس از آن اگر نمو جديدى پيدا كرد خمس آن نمو را نيز بايد بدهد و اگر زمين، از ديگرى است كه به اذن مالك يا اجاره زمين از او احداث باغ در آن كرده در اين صورت باغ را بدون زمين، قيمت كنند و خمس آن را بدهند و بعد هم خمس نمو آن را ادا نمايند و اگر زمين ملك خودش باشد و خمس آن را قبلا داده و حال كه باغ كرده بواسطه احداث باغ، بر قيمت آن چيزى افزوده نشده خمس ندارد.

سؤال 45 - شخصى فوت نموده و اشجارى داشته كه مىدانيم خمس نمو آنها را نداده آيا خمس اين اشجار را بايد بدهند و يا خمس نمو آنها را؟.

جواب:  در فرض سؤال خمس نمو اشجار را بدهند كافى است.

سؤال 46 - كسى كه حساب سال ندارد، زمين موروثى خود را با قرض به صورت باغى در آورده، كه از فروش ميوه آن گذران كند، پس از حدود بيست سال، در آمد ميوه باغ از خرج زندگى اضافه آمده است، حالا كه تازه مىخواهد حساب سال قرار دهد، آيا اصل باغ از حيث نمائات و ترقى سوقيه هم بايد حساب شود، يا فقط در آمد آن بايد تخميس شود؟.
جواب:  در فرض سؤال اصل زمين خمس ندارد و اما اشجار موجود كه على الفرض به ثمر رسيده اگر قرض آن، پرداخت شده و در مقابل آن بدهكار نيست خمس آن واجب است و راجع به ثمره باغ، آن مقدار كه در سال به مصرف خوراك خود و عائله برسد يا با فروش به مصرف مؤنه سال برساند خمس ندارد، و زائد بر مؤنه خمس دارد.

سؤال 47 - اگر كسى زمين زراعتى خود را تبديل به باغ نموده و اطراف باغ را با سيم كشى، حصار كند در اين صورت نهالهائى كه از عوائد بين سال، خريدارى كرده وغرس نموده در آخر همان سالى كه براى خمس، داشته بايد تخميس كند يا براى آنها سال خمس جداگانه قرار دهد يا چون احداث باغ، به منظور استفاده از ميوه آن است نه فروش، باغ اصلا مورد تعلق خمس نيست و هكذا قيمت سيم ها را بايد تخميس كند يا نه؟

جواب:  اگر براى مصرف شخصى است خمس ندارد و اگر براى فروش ميوه آن است بايد خمس نهال و سيم كشى و تفاوت قيمت زمين كه بواسطه اصلاح آن، جهت باغ حاصل شده است بپردازد و در فرضى كه از عوائد بين سال، صرف نهال و سيم كشى نموده بايد در آخر همان سالى كه خود داشته خمس آن را بدهد.

سؤال 48 - شخصى از اول تكليف، خمس نداده و زمينى را خريده و در آن، باغى جهت امرار معاش و زندگى خود و عائله‌اش - نه به قصد فروش و تجارت - احداث كرده حال مىخواهد خمس اموال خود را ادا نمايد در اين صورت فقط بايد قيمت خريد زمين را به حساب بياورد يا قيمت نمو درختهاى مثلا مو را نيز به حساب بياورد با توجه به اين كه پول محصول آن باغ، بر مؤنه ساليانه‌اش زيادى ندارد؟.

جواب:  اگر زمين را از عوائد سال، خريده و احداث باغ كرده براى اين كه ميوه آن را بفروشد، بايد خمس زمين و مو و اشجار آن را بپردازد و بعد هم هر چه نمو پيدا كند بايد خمس آن را ادا نمايد ولى به ترقى قيمت سوقى زمين و اشجار، بعد از اداء خمس، تا نفروخته خمس تعلق نمىگيرد، و اگر باغى احداث كند براى مصرف شخصى - نه براى فروش ميوه آن - اگر زائد بر حاجت شخصى نباشد خمس ندارد.

سؤال 49 - باغهائى را جهت غرس انگور و ميوه‌هاى ديگر براى استفاده شخصى و فروش، احداث مىكنند در صورتى كه آن ملك، موروثى باشد و يا خمس نداشته باشد مو و اشجارش اگر، زائد بر حاجت باشد، خمس دارد يا نه؟ و ميزان احتياج در باغ، تا چه اندازه است؟.

جواب:  در فرض سؤال، خمس مو و اشجار را بعد از رسيدن به ثمر بايد بدهند و ميزان احتياج در باغ، آن مقدارى است كه براى مصرف خود و عائله‌اش به آن محتاج باشد و اين مقدار، جزء مؤنه است و خمس ندارد.

سؤال 50 - شخصى باغى خريده كه جزء مؤنه زندگيش باشد و از ميوه‌اش استفاده كند و ممكن است در بعض سنوات، مقدارى انگور، بيشتر از مصرف خوراك منزل داشته باشد و آن را بفروشد آيا اين باغ، جزء مؤنه زندگى او است و خمس ندارد يا آن كه بايد تخميس شود؟

جواب:  اگر باغ، زائد بر مؤنه نيست و اتفاقا در بعضى از سنوات محصول زيادتر از مصرف شخصى مىدهد تخميس آن، واجب نيست، بلى ميوه‌اى كه زائد بر مصرف شخصى است اگر عين يا قيمت آن در بين سال صرف مؤنه نشود بايد تخميس شود.

سؤال 51 - اشجار غير مثمره كه منظور، استفاده از خود آنها است و براى مصرف خانوادگى مىباشد بايد تخميس شود يا نه؟.

جواب:  اگر در سالى كه موقع قطع آنها است بيندازد و به مصرف زندگى برساند خمس ندارد. ولى اگر از آن سال، تأخير انداخت خمس آن را بايد بدهد.

سؤال 52 - شخصى باغى را - براى آن كه خود و عائله‌اش از ميوه آن استفاده نمايند - بخرد و يا احداث كند آيا پولى كه مصرف باغ شده خمس دارد يا نه؟.

جواب:  خمس ندارد مگر آن كه قبلا به آن پول، خمس تعلق گرفته باشد.

سؤال 53 - كسى كه پنجاه سال از عمرش گذشته و از در آمد كسب خود تدريجا داراى اموال و باغهائى گرديده و تا كنون براى خود، سال، تعيين نكرده و خمس هم نداده حالا مىخواهد اموال خود را تخميس نمايد آيا خمس همان مبلغ را كه تدريجا از منافع كسب، جمع نموده، و در بيست سال قبل به مصرف خريد باغ رسانيده بايد بدهد و يا قيمت فعلى باغ را؟ مثلا روز اول، باغ را به ده هزار تومان خريده ولى در اثر كوشش و آباد كردن و غرس نهال در آن، به صد هزار تومان رسيده است اكنون كدام يك را حساب كند؟.

جواب:  اگر باغ بخرد و آباد كند و قصدش آن باشد كه قيمت آن بالا برود و بفروشد بايد بعد از آباد شدن، خمس قيمت فعلى باغ را بدهد و اگر خريده و آباد كرده كه نگاهدارد و از آن استفاده كند - بدون قصد فروش - بايد خمس پولى را كه داده و خمس آنچه به آباد شدن، بر آن اضافه شده بدهد و اما ترقى قيمت، اگر معامله را به ذمه انجام داده و قيمت باغ را از پولى كه خمس به آن تعلق گرفته بوده ادا كرده ترقى قيمت سوقى، خمس ندارد ولى چنانچه معامله را عين به عين انجام داده و قيمت را از پولى كه خمس به آن تعلق گرفته بوده ادا نموده و يا اين كه قيمت باغ را از عوائد سال خريد، ادا كرده چه معامله را عين به عين انجام داده يا به ذمه، بايد قيمت فعلى باغ را حساب كند و خمس آن را بدهد.

سؤال 54 - شخصى مبلغى در سال جارى، مقروض است درختى را كهدر سالهاى قبل غرس نموده مىفروشد و قرض خود را مىپردازد آيا وجهى را كه از فروش درخت، بدست آورده و قرض خود را با آن ادا مىكند خمس دارد يا نه؟.

جواب:  اگر سال اول، خمس اصل آنها را داده و در همان سال كه به حد كمال رسيده‌اند بفروشد و به مصرف اداء قرض خود برساند خمس ندارد و لكن اگر اول، خمس آنها را نداده يا در سالهاى بعد از حد كمال، آنها را قطع نموده يا بفروشد واجب است خمس آنها را بدهد.

سؤال 55 - شخصى نهال درخت كبود و تبريزى و مانند آنها را مىكارد و موقعى كه به حد رشد رسيد و وقت قطع كردن آنها شد آنها را قطع مىكند و صرف در مؤنه مىكند و در ضمن خمس نهال آنها را نداده آيا بايد خمس آنها را بدهد يا خير؟.

جواب:  در مورد سؤال چنانچه عين آنها صرف در مؤنه شود خمس ندارد اگر چه خمس نهال آنها را نداده باشد ولى اگر آنها را قطع مىكند و مى فروشد و پول آنها را صرف در مؤنه مىكند چنانچه خمس نهال آنها را داده باشد چيزى بر او نيست ولى اگر خمس نهال آنها را نداده باشد بايد خمس آنها را بدهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -