انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس سرمايه و آلات مورد حاجت در كسب

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 4 - كسى كه سرمايه و مستغلات اوليه او متعلق خمس بوده و يا سرمايه و مستغلات اوليه او متعلق خمس نبوده ولى آنها را از چيزى كه متعلق خمس بوده زياد كرده و خمس آنها را نداده و با آنها كسب كرده و چند سال به اين طريق گذشته و بعض اشيائى كه مؤنه محسوب مىشود و بعض ديگر كه مؤنه محسوب نمىشود از كسبش تهيه كرده تكليف او چيست؟.
جواب:  سرمايه، خمس دارد مگر آن كه از چيزى تهيه كرده باشد كه متعلق خمس نيست و زياد كردن سرمايه نيز مثل اصل سرمايه است، و چيزهائى كه تهيه نموده اگر از مؤنه است و يقين ندارد به اين كه قيمت آن متعلق خمس بوده اداء خمس آن، واجب نيست بلى احتياط، به اداء خمس آن يا مصالحه با مستحقين آن، خوب است و آنچه زائد بر مؤنه است بايد خمس آن داده شود.
سؤال 5 - شخص زارع، مقدارى زمين زراعتى و تعدادى اصله نخل خرما حدود پانزده هزار تومان در مدت چند سال تدريجا از در آمد همان زمين و نخل و بعضى اوقات از وام گرفتن از بانك دولتى خريده و نقدى هم نداشته كه يك سال بر آن گذشته باشد و سال خمس هم نداشته و از در آمد كشت زمين و محصول نخل، در اين مدت، بطور متوسط امرار معاش مىكرده در اين صورت آيا به زمين و نخل و منزل مسكونى و اثاثيه خانه - كه تدريجا در سالهاى گذشته بطور قرض و نقد خريده و اكنون اگر بخواهد از قيمت زمينها و نخلها و منزل مسكونى و اثاثيه خانه، خمس پرداخت كند ممكن است لطمه به زندگيش برسد - خمس تعلق مىگيرد يا نه؟.
جواب:  در فرض سؤال، منزل مسكونى و اثاثيه خانه و لوازم مورد احتياج زندگى، خمس ندارد ولى زمين زراعتى و نخل ها و اثاث زراعت، از سرمايه، محسوب است و بايد خمس آن داده شود. بلى آنچه از وجه آنها كه قرض است تا اداء نشود مقابل آن خمس ندارد.
سؤال 6 - ماشين و موتور سيكلت و يا دوچرخه كه جهت سوارى و يا براى كسب، خريدارى شده متعلق خمس است يا جزء مؤنه؟.
جواب:  اگر براى كسب باشد جزء سرمايه است و خمس آن را بايد بدهد و اگر براى سوارى است جزء مؤنه است و خمس ندارد.
سؤال 7 - آيا مقصود فقهاء كثر الله امثالهم از وجوب يا احتياط در دادن خمس سرمايه و مستغلات و آلات كسب اين است كه از ابتداء شروع به كسب بايد خمس آنها را بدهد يا بعد از گذشتن سال؟ و بر فرض اين كه مقصود، ابتداء سال باشد اگر كسى تا آخر سال، خمس آن را نداده باشد تكليفش چيست؟.
جواب:  سرمايه و آلات كسب، حكم سائر ارباح را دارد چنانچه يك سال بر آن گذشته بايد خمس آن را بدهد و تأخير نياندازد و تأخير اداء خمس آن نيز مثل تأخير اداء خمس سائر ارباح است.
سؤال 8 - زمينى كه از اراضى موات بوده، شخص، حيازت كرده مخارج زيادى هم نموده و آن را آباد كرده آيا منافع آن زمين متعلق خمس است يا خير؟ و در صورت فروش اين زمين بايد خمس آن را بدهد يا نه؟ و همچنين مخارج آباد كردن را بايد كسر نمايد يا نه؟.
جواب:  اگر زمين مذكور را به صورت باغ در آورده تا از ميوه آن خود و خانواده‌اش مصرف نمايند و منظور فروش ميوه نبوده و زائد بر حاجت او نيز نباشد خمس ندارد. بلى چنانچه آن را بفروشد، زائد بر قيمت اولين سالى كه به صورت باغ در آمده و مورد استفاده قرار گرفته، از منافع سال فروش محسوب است كه اگر تا آخر آن سال صرف در مؤنه نشود، خمس دارد و اگر زمين را به منظور زراعت آباد كرده چه بفروشد و چه نفروشد خمس آن واجب است و مخارجى را كه براى آباد كردن زمين نموده اگر از مال خمس داده بوده مىتواند آن مبلغ را كسر نمايد.
سؤال 9 - شخصى طلا فروشى دارد، در سال 1360 مقدار طلا هزار و ششصد مثقال بوده، كه به قيمت روز (مثقالى 500 تومان) خمس آن را داده و در سال 1361 وزن طلا كم شد و به 750 مثقال رسيد، و قيمت، مثقالى 1300 تومان بود يعنى وزن طلا كم و قيمت بالا بود ولى خمس آن را داده، و در سال 1362 وزن طلا 670 مثقال شد و قيمت، مثقالى 1650 تومان و چون خانه مسكونى بنا كرده بود و از طرفى هم، وزن طلا كم بود، خمس نداده و در سال 63 وزن طلا 710 مثقال شد و قيمت مثقالى 2353 تومان كه اضافه طلا فقط 40 مثقال بوده و خمس آن را داده و در سال 64 وزن طلا 728 مثقال شد و قيمت مثقالى 1920 تومان كه مبلغ 302 هزار تومان، قيمت، از سال قبل كمتر و طلا از جهت وزن 18 مثقال، اضافه بوده، يعنى يك بار طلا كمتر و قيمت بالا بوده و گاهى عكس آن، آيا اجازه مىفرمائيد اصل سرمايه را فعلا وزن طلا قرار دهم چون قيمت تابع سياست دولت و مراعات مصالح مملكت است؟.

جواب:  در فرض مسأله نظر به اين كه در موقع حساب، سرمايه به حسب قيمت ملاحظه مىشود و خمس نيز به حسب قيمت از غير سرمايه داده مىشود و علاوه، عين سرمايه تبديل به عين ديگرى مىشود، بايد سرمايه در موقع حساب به حسب قيمت ملاحظه شود و چنانچه از سال گذشته چيزى اضافه بر قيمت سال سابق دارد خمس اضافى را بايد بدهد گرچه به حسب وزن كمتر باشد و اگر اضافه نشده، چيزى بر ذمه او نيست گر چه به حسب وزن اضافه داشته باشد.

سؤال 10 - بنده از در آمد ساليانه تقريبا يك هزار متر مربع زمين جهت كارگاه و محل كسب و توسعه آن خريدارى نمودم، اكنون سال خمس بنده رسيده است و از طرفى هم زمين مذكور در مسير خيابان واقع شده، و دولت نمىگذارد كه در آن تصرف نمايم. با توجه به اين كه ممكن است كل زمين را خيابان بگيرد، يا مقدارى از آن باقى بماند، ولى فعلا اصل زمين موجود است، در اين صورت آيا پول اوليه زمين كه تقريبا چهار صد هزار تومان مىباشد بايد الان تخميس شود يا خير؟.
جواب:  در صورت مفروضه اگر تمام زمين خيابان شد در حكم تلف است و خمس ندارد و اگر چيزى باقى ماند خمس باقيمانده به قيمت فعلى لازم است.

سؤال 11 - شخصى با 25 هزار تومان سرمايه كه خمس آن را نداده، چند سال معامله نموده و در اين مدت، سرمايه و سود 200 هزار تومان شده، 100 هزار تومان آن را خرج منزل مسكونى خود نموده و 100 هزار تومان، باقى مانده، چقدر خمس به اين شخص واجب است؟.

جواب:  در فرض مسأله اگر تمام دويست هزار تومان سال بر آن گذشته و بعد مقدارى از آن را صرف منزل كرده، همه‌اش خمس دارد، و اگر در بين سال دخل، صرف منزل شده آن مقدار كه صرف منزل شده خمس ندارد.

سؤال 12 - موزائيك نمودن مغازه يا خريد لوازم آن از قبيل صندوق و تلفن و غير آن - از چيزهائى كه لازم است - در وسط سال، جزء سرمايه حساب مىشود و خمس دارد يا نه؟.

جواب:  صندوق و تلفن و نظائر اينها كه اعيان آنها باقى است جزء سرمايه محسوب و بايد خمس آنها را داد اما تعمير مغازه اگر طورى باشد كه در ازاء آن چيزى نماند و از بين رفته، حساب شود از مخارج كسب، محسوب است و خمس ندارد. لكن اگر موجب افزايش قيمت مغازه يا زيادى مال الاجاره آن گردد كه نفع آن عائد خرج كننده شود خمس مقدارى را كه به قيمت مغازه از جهت تعميرات و غيرها افزوده شده - نه از جهت قيمت سوقيه - بايد بدهد.
سؤال 13 - زمينى است كه در آن تلمبه نصب كرده‌اند. شخصى يك دانگ از آن تلمبه را به مبلغ پانزده هزار تومان مىخرد و سه هزار تومان هم بابت ده يك به مالك مىدهد. آيا اين سه هزار تومان، از پانزده هزار تومان كم مىشود يا خمس همه پانزده هزار تومان را بايد بدهد؟.

جواب:  اگر پولى كه به مالك داده و مصرف خريد چاه نموده متعلق خمس بوده است بايد خمس تمام آن پول را بدهد و اگر از عوائد بين سال بوده بايد خمس قيمت فعلى چاه و تلمبه را بپردازد.

سؤال 14 - زمينهاى غير مزروعى و بلا مالك (اراضى موات) كه شخص، آنها را جهت زراعت، احياء كرده خمس به آن تعلق مىگيرد يا نه و على فرض تعلق خمس، آيا خمس قيمت قبل از احياء را بايد بدهد يا خمس قيمت بعد از احياء را؟.

جواب:  بلى خمس، به آن تعلق مىگيرد و خمس بعد از احياء را بايد بدهد.

سؤال 15 - تصرف و نماز در زمينهاى خالصه كه دولت در اختيار مردم گذاشته يعنى به آنها فروخته كه به اقساط، وجه را از آنها دريافت بدارد چه صورت دارد؟ چون سابقه اين زمينها براى اكثر مردم مجهول است و اقساطى كه بعنوان قيمت زمين، پرداخته مىشود خمس دارد يا نه؟.

جواب:  اگر مسبوق بمعلوم الغصبيه نباشد مجازند در تصرف، و هر مقدارى كه بعنوان قيمت آنها از عوائد خود پراخته‌اند خمس معادل آن از زمين را بايد بدهند.

سؤال 16 - شخصى ملكى را خريده كه در آن، زراعت گندم و جو براى مصرف خانوادگى مىكند و چيزى از محصول آن را نمىفروشد آيا خمس اين ملك را بايد بدهد يا نه؟.

جواب:  بلى، خمس آن را بايد بدهد.

سؤال 17 - زارع مقدارى زمين زراعتى را مىخرد تا از منت غير، نجات يابد آيا اين زمين، جزء مؤنه است يا بايد آن را تخميس نمايد؟.
جواب:  زمين زراعت، جزء سرمايه است و به نظر حقير خمس سرمايه، واجب است.

سؤال 18 - موتور آلاتى را انسان، معامله مىكند. پيش قسط آن از مال مخمس و بعد بقيه قيمت آن را مىپردازد. آيا قسط هاى بعدى را كه پرداخت مىكند بايد خمس آن را بدهد يا نه؟.

جواب:  در فرض مسأله، اقساط بعد را اگر از مال خمس نداده بدهند خمس معادل آن از موتور آلات را بايد بپردازند نهايت هر مقدار تا موقع اداء قسط از موتور كسر شد جزء مؤنه است كه خمس آن مقدار لازم نيست.
سؤال 19 - شخصى است كه قنات آبش خشك شده و براى شدت احتياج به آب، چاه عميق زده و در ضمن، داراى حساب سال هم هست. آيا اين چاه كه بوسيله موتور يا غير موتور، آب مىدهد، جزء سرمايه، محسوب است يا از مؤنه و اگر جزء سرمايه باشد بايد روز خريد را حساب كند يا روز سال را؟.

جواب:  جزء سرمايه، محسوب است و بايد خمس قيمت سر سال را بدهد.

سؤال 20 - شخصى است كاسب و جهت نگاهدارى اجناس و لبنيات، يخچال و لوازم ديگر مىخرد، آيا اين لوازم، جزء مؤنه است و يا جزء سرمايه؟.

جواب:  اشياء مذكوره كه براى لوازم كسب، خريده شده جزء سرمايه محسوب و تخميس آن، واجب است.

سؤال 21 - شخصى در يك قطعه زمين به مقدار دويست متر، با ديگرى شريك است و مشتركا مشغول بناء ساختمان شدند و فعلا هم در آن، ساكن مىباشند و مبلغ بيست و هشت هزار تومان مشتركا خرج كرده‌اند و هنوز سهام مخارج ايشان معلوم نشده و در اين ساختمان، دو اطاق و يك آشپزخانه و پنج باب دكان احداث و به اجاره داده شده، آيا به اين مغازه‌ها و مخارج خانه مسكونى، خمس، تعلق مىگيرد يا نه؟.

جواب:  بايد خمس قيمت فعلى مغازه‌هائى را كه احداث نموده‌اند بدهند و نسبت به مخارجى كه براى خانه مسكونى كرده‌اند اگر احتمال مىدهند سال بر آن نگذشته چيزى واجب نيست.

سؤال 22 - زارعين بعنوان كارافه يا حق طبر تراشى، املاكى را در تصرف دارند و همه ساله - اين زمين را زراعت بكنند يا نكنند - بايد بهره مالكانه به مالك بدهند و رسم است كه حق مزبور را به غير مىفروشند حال اين خريد و فروش، شرعا به چه عنوان صحيح است و ديگر اين كه خمس هم به آن تعلق مىگيرد يا نه؟ و همچنين اگر زارع، فوت كرد اين حق به ورثه، منتقل مىشود و زن هم از اين حق ارث مىبرد يا نه؟.

جواب:  واگذار كردن اين حق، بعنوان مصالحه، صحيح و خمس به آن تعلق مىگيرد و اگر زارع، فوت شد اين حق به ورثه منتقل مىشود و زن هم از اين حق، ارث مىبرد.

سؤال 23 - آغل گوسفندان و جايگاه حيوانات، جزء سرمايه است يا جزء لوازم زندگى و ما يحتاج مىباشد؟.

جواب:  اگر گوسفند، سرمايه است آغل هم جزء سرمايه است و اگر براى مصارف شخصى خانه است جزء مؤنه مىباشد.

سؤال 24 - چهل سال قبل مقدارى زمين مباح بلا معارض اطراف آبادى را به قصد تصرف، تحجير و حيازت نموده سپس به ثبت رساندم و امروز مالك آن هستم. پولى كه بابت اجرت تحجير و حفر چاه و هزينه ثبت پرداخته‌ام مخمس بوده اكنون زمين گران شده و خيلى بيش از مبلغى كه خرج كرده‌ام ارزش دارد. آيا ترقى  قيمت سوقيه آن، خمس دارد يا نه؟ و در صورت تعلق خمس، پس از فروش، پرداخت نمايم يا هم اكنون ارزيابى نموده خمس آن را بپردازم؟.
جواب:  در فرض مسأله اگر اراضى مزبوره را به قصد تملك احيا كرده‌ايد فعلا خمس به آنها تعلق گرفته و بايد هم اكنون ارزيابى نموده و خمس آن را بدهيد و اگر قبل از فروش خمس آن را بپردازيد بايد خمس ثمن را بپردازيد و در اين صورت بايد حاكم شرع فروش مقدار خمس را اجازه نمايد و در هر دو صورت مقدارى را كه بابت اجرت تحجير و غيره از پول مخمس داده‌ايد كسر نمائيد.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -