انهار
انهار
مطالب خواندنی

مستحق و مصرف خمس

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 342 - اگر سيدى در حال استحقاق، به قدر مؤنه سنه يا كمتر، سهم سادات بگيرد و آن مبلغ يا مقدارى از آن را به كسى يا به همان دهنده خمس، قرض دهد و بعد كه قرض گيرنده، پول را به او پرداخت كرد آن پول، اضافه بر مؤنه سنه يا اضافه بر كمبود مؤنه سنه او باشد جائز است تصرف كند يا نه؟.

جواب:  اگر پولى كه قرض داده هر وقت مطالبه كند، بدهكار به او مىدهد با لحاظ آن پول، از كسى زائد بر مؤنه سنه نگيرد و اگر آن قرض را نمىدهد ولو با مطالبه، براى آن سيد گرفتن سهم سادات، جائز است، ولى اگر احيانا آن قرض به او اداء شد نسبت به آنچه از مردم گرفته در مقدار زائد بر مؤنه سنه، تصرف نكند.

سؤال 343 - وجوهى كه در زمان حيات مجتهد گذشته با او يا وكلاى او دستگردان شده به چه مصرف بايد برسد؟.

جواب:  بايد به مجتهد حى جامع الشرائط برسد.

سؤال 344 - فقهاء اطال الله بقائهم در رسائل عمليه خود مىفرمايند كه سيد نمىتواند بيشتر از مخارج سالش خمس بگيرد، حال اگر سيدى مىخواهد به تنهائى يا با كسى مشتركا ماشين بخرد ولى سرمايه ندارد يا كسرى دارد و مبلغى را از شخصى جهت بهاء ماشين، قرض مىكند و فعلا نمىتواند آن وجه را اداء كند در اين صورت كسى كه قرض داده مىتواند آن وجه را بابت خمس با او محسوب دارد يا نه و آيا جائز است كه شخص ديگرى وجهى بابت خمس بدهد كه آن سيد، قرض خود را اداء نمايد؟.

جواب:  در فرض سؤال اگر ماشين مورد احتياج او براى سوارى باشد و زائد بر شأن او نباشد، دادن خمس به او يا اداء قرض ماشين، مانعى ندارد اما اگر براى كسب باشد جائز نيست و همچنين اگر زائد بر شأن باشد.

سؤال 345 - شخصى از سهم امام عليه السلام و يا سهم سادات خانه و حمام و دكان و غيره مىخرد و وقف مسجد مىكند آيا اين عمل، جائز است يا نه؟ و سكونت در آن خانه و غسل كردن در آن حمام چه صورت دارد؟.

جواب:  از سهم سادات، جائز نيست و امر سهم مبارك امام عليه السلام با حاكم شرع جامع الشرائط است.

سؤال 346 - اگر سيدى به چيز مخصوصى احتياج ندارد يا اين كه احتياج ضرورى ندارد اما داشتن آن چيز براى او مطابق شأنش هست جائز است از سهم سادات آن چيز را براى خود تهيه كند يا نه؟.

جواب:  در صورتى كه زائد بر شأن نباشد مانعى ندارد.

سؤال 347 - از سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات، مىشود خانه براى مسجد خريدارى كرد كه امام راتب و يا خادم، در آن سكونت نمايد؟.

جواب:  سهم سادات را بايد به فقراء سادات بدهند و سهم مبارك امام عليه السلام امرش با حاكم شرع است.

سؤال 348 - سهم سادات را كه شخص، بدهكار است آيا خودش شخصا مىتواند به مستحق بدهد يا موكول به اجازه مجتهد است؟.

جواب:  بلى جائز است خودش به مستحق بدهد اگر چه اولى و احوط آنست كه بوسيله مجتهد، به سادات فقير برساند.

سؤال 349 - شخصى فرزند ندارد كودك سيدى را به فرزندى قبول كرده آيا مىتواند مخارج او را بابت خمس، حساب كند يا نه؟.
جواب:  بلى مىتواند از بابت سهم سادات، حساب كند.

سؤال 350 - سيدى كه جوان و صحيح و سالم است ولى دنبال هيچ كارى نمىرود و اهل علم هم نيست مىتواند سهم سادات، بگيرد يا نه؟.

جواب:  تا وقتى كه قدرت بر مؤنه دارد غنى است و نمىتوان سهم سادات به او داد بلى تا مدتى كه عاجز از تحصيل مؤنه است اشكال ندارد.

سؤال 351 - در مجلس عزا و سوگوارى ائمه اطهار عليهم السلام از سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات مىشود اطعام نمود يا نه؟.

جواب:  امر سهم مبارك امام عليه السلام در عصر غيبت با فقيه جامع الشرائط است و سهم سادات بايد به فقراء سادات داده شود.

سؤال 352 - شخص فقير، از باب اين كه مصداق فقير است مىتواند خمس و زكات خود را به خودش بدهد يا خير؟.

جواب:  نمىتواند.

سؤال 353 - مادرى غير سيده سرپرست بچه‌هاى خود كه سيد هستند مىباشد آيا ممكن است سهم سادات را به مادر بدهند كه با هم مصرف كنند؟.

جواب:  دادن سهم سادات به بچه‌هاى سيد با اذن ولى شرعى، اشكال ندارد و مادر غير سيد آنها نيز با اجازه حاكم شرع مىتواند در مصرف نمودن سهم سادات با فرزندان، شركت نمايد و بابت حق الزحمه خود، محسوب دارد.

سؤال 354 - كسى كه از سيد فقيرى طلبكار است آيا - بعد از فوت سيد مديون - مىتواند طلب خود را بابت خمس با ورثه او حساب كند يا نه؟ و همچنين اگر مديون غير سيد باشد طلبكار مىتواند بعد از فوت از بابت زكات يا مظالم حساب كند يا نه؟.

جواب:  اگر وارث، سيد فقير است طلبكار به مقدار طلب خود از تركه ميت بگيرد و بعد بعنوان خمس، به وارث سيد او بدهد و اگر مديون، سيد نباشد قرض او را مىشود از بابت زكات، حساب كرد ولى مظالم را بايد به فقير غير سيد، صدقه بدهند و اگر فقير خواست آن را از بابت دين ميت، به طلبكار بدهد اشكال ندارد.

سؤال 355 - سيدى است فقير و مديون و اداء دين، برايش مقدور نيست در اين صورت دائن مىتواند از بابت خمس، ذمه او را برئ كند؟ و همچنين غير سيدى است، فقير و مقروض، و اداء قرض برايش غير مقدور است، آيا دائن مىتواند از سهم مبارك امام عليه السلام ذمه او را برئ كند يا نه؟.

جواب:  در فرض سؤال اگر مديون، سيد فقير باشد به نحوى كه نتواند دين خود را اداء نمايد جائز است از بابت خمس ذمه او را برئ كند و احوط آنست كه خمس را به او بدهد و سيد، بابت طلب به دائن برگرداند و حكم در غير سيد، نسبت به زكات نيز چنين است و اما امر سهم مبارك امام عليه السلام موكول به اجازه حاكم شرع است.

سؤال 356 - آيا مىتوان به شخصى كه خودش سيد نيست ولى همسر او سيده است خمس داد يا نه؟.

جواب:  اگر شوهر، قادر به اداء نفقه او نيست مانعى ندارد كه به زوجه او خمس بدهند ولى به شوهر نمىشود خمس داد و براى غير نفقات واجبه كه بر حسب عرف، لازم است نيز از بابت سهم سادات مىتوان به او داد.

سؤال 357 - كسى كه كاملا به خرج خود و عيالش نمىرسد، آيا مىتوان به عيالش كه سيده است و يا به مادرش كه علويه است خمس داد كه از شوهر و يا فرزندش، دستگيرى كند يا نه؟.

جواب:  بلى جائز است ولى نسبت به علويه‌اى كه شوهرش متمكن از نفقه و مخارج او و خودش نيست احتياط اين است كه به مقدار تكميل معاش او به خودش بدهند و او - بعد از تملك - به شوهرش بدهد و بعد چون استحقاق پيدا مىكند باز به او پرداخت نمايند.

سؤال 358 - از سهم سادات كه 50 درصد آن را خود شخص مىپردازد مىتوان به سادات محصل، جهت تأمين لباس و لوازم التحرير و شهريه دبستان آنها پرداخت نمود يا نه؟.

جواب:  بلى جائز است ولى اگر صغير، هستند به ولى شرعى آنان بپردازد به شرط آن كه كمك به فساد عقيده و اخلاق آنان نشود و به مصرف كتابهاى گمراه كننده نرساند.

سؤال 359 - ساداتى كه متأهل نيستند و وقت تأهلشان رسيده و فقير مىباشند ولى مخارجشان به عهده والدشان مىباشد مىتوان براى مخارج عروسى شان از سهم سادات داد؟ و در صورتى كه پدرشان توانائى مختصرى داشته باشد، چه صورت دارد؟.

جواب:  خود پدر اگر فقير نباشد و متمكن از خرج عروسى پسر باشد نمىتواند خمس بگيرد، ولى اگر پسر فقير باشد و پدر مخارج عروسى به او ندهد، مىتواند خمس بگيرد.

سؤال 360 - هر گاه جنسى كه به آن خمس تعلق گرفته موجود باشد و مالك نخواهد از عين آن، خمس بدهد بلكه مىخواهد عوض آن، پول يا جنس ديگرى بدهد آيا در قبول آن، رضايت مستحق يا مجتهد نسبت به سهم امام عليه السلام معتبر است يا خير؟.

جواب:  در فرض سؤال، رضايت آنان معتبر نيست. بلى اولى اعتبار رضايت است مخصوصا در سهم امام عليه السلام.
سؤال 361 - هر گاه شخصى زمينى را براى مسجد يا مدرسه طلاب علوم دينيه واگذار كند آيا مىتواند آن را بابت سهم امام عليه السلام محسوب دارد يا خير؟.

جواب:  اگر قربة الى الله زمين را در اختيار قرار داده و فعلا مىخواهد به حساب سهم امام عليه السلام باشد نمىشود.

سؤال 362 - اشخاصى كه در يك منطقه، معروف به سادات فاطمه نسبند يا اين كه مدرك ديگرى بدست ندارند بلكه خودشان نيز مردد هستند، مىتوانند خمس بگيرند يا خير؟.

جواب:  اگر از طرف پدر، معروف و مشهور به سيادت باشند در صورت احتياج، مىتوانند خمس بگيرند.

سؤال 363 - در بعضى از مساجد، صندوقى تأسيس شده كه از وجوه اين صندوق، با شرائطى به افراد مسلمان قرض الحسنه داده مىشود و ضمنا جهت تعمير مساجد و تبليغات و نشر معارف اسلامى و كمك به مسلمانان و كودكان بى سرپرست و غيره از محل وجوه صندوق، پرداختهائى انجام مىگيرد اكنون به اين دو سؤال جواب بفرمائيد:

اول: اين كه آيا انسان مىتواند سهم امام عليه السلام را به يكى از صندوقهاى مذكور بسپارد تا به مصارف فوق برسد با اين شرط كه خود و يا وارث او نتواند آن وجه را مسترد نمايد؟.
دوم: اين كه آيا انسان با فرض اين كه شخص واجد شرائط دريافت سهم سادات - از نظر پرداخت كننده - موجود نباشد مىتواند سهم سادات را به صندوق بسپارد كه هر وقت، شخص واجد شرائط دريافت - از نظر پرداخت كننده - شناخته شد آن را مسترد نموده و به مصرف، برساند؟.
ج (1 و 2) - امر سهم مبارك امام عليه السلام با مجتهد جامع الشرائط است و بايد با اجازه او مصرف شود و سهم سادات را بايد به دست سيد فقير داد و ريختن در صندوق مزبور جايز نيست.

سؤال 364 - به سيد كبوتربازى كه در پشت بام ها كبوتربازى مىكند مىشود خمس داد؟.

جواب:  در صورتى كه سيد و فقير است، خمس به او بدهيد اما او را از اين عمل، منع كنيد.

سؤال 365 - در بعضى از جاها، اهالى محل وجهى را كه به مبلغ مىدهند از وجوهات حساب مىكنند آيا صحيح است يا خير؟.

جواب:  اگر قربة الى الله مشغول تبليغ باشد و مردم هم وجوه شرعيه خود را قربة الى الله به او بدهند و به مورد هم باشد اشكال ندارد ولى اگر بعنوان حق الزحمه بدهند مشكل است و ذمه آنها همچنان مشغول است بلى اگر قبلا از حاكم شرع اذن گرفته باشند عيبى ندارد والله العالم.

سؤال 366 - براى سادات علوى غير از سادات فاطمى خمس و صدقه چه حكم دارد و ضمنا بفرمائيد آيا اولاد حضرت عباس بن على (ع) هم حكم سيد دارند يا خير؟.

جواب:  مصرف سهم سادات ساداتى هستند كه از طرف پدر از اولاد هاشم باشند و استحقاق نيز داشته باشند و صدقه سيد به سيد مىرسد و صدقه واجبه غير سيد بايد به غير سيد داده شود و صدقات مستحبه مانعى ندارد و كسى كه از طرف پدر منسوب به حضرت ابو الفضل العباس عليه السلام باشد مىتواند در صورت فقر سهم سادات بگيرد و سيد علوى است.

سؤال 367 - آيه‌اى كه براى اثبات وجوب خمس، استناد به آن مىشود آيه 41 از سوره انفال است و اين آيه و آيات قبل و بعد آن، در مورد جنگ بين مسلمين و كفار است و مفاد آيه (واعلموا انما غنمتم...) خمس غنائم جنگى است نه آنچه انسان از در آمد و حقوق و كسب خود پس انداز مىكند كما اين كه اهل جماعت كه اين كلام، زبان مادرى آنها است اين چنين استنباط كرده‌اند ديگر آن كه اين آيه، خمس را خاص خدا و رسول و يتيمان و بينوايان و ابن السبيل بطور مطلق نموده و دلالت بر اين كه ابن السبيل و يا يتيم و يا بينوايان، از سادات باشند ندارد مطلب سوم اين كه بر فرض، با استفاده از روايات مثلا گفتيم بايد اين سه گروه، از سادات باشند ولى چه كنيم با گفتار پيغمبر صلى الله عليه و سلم كه فرموده من چيزى از شما نمىخواهم جز دوستى خويشانم مگر غرض از دوستى، غنيمت جنگى و يا دادن خمس به سادات است وانگهى بر فرض قبول اين مطالب، با چه ملاك و معيار صحيحى كه دور از اشتباه باشد سادات را بشناسيم با توجه به گذشت زمان و هزاران عامل ديگر، آيا كليه افرادى كه عمامه و شال سبز و سياه دارند از نسل ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين هستند و حال آن كه تعدادى حتى از امام زاده‌هاى ايران كه شجره نامه مشخص و معينى ندارند از نظر عامه مردم مورد شك و ترديد مىباشند؟.

جواب:  راجع به آيه خمس، مجرد اين كه آيات قبل و بعد آن، راجع به جهاد و جنگ با كفار است سبب اختصاص كلمه (غنمتم) به غنائم جنگى نمىشود با اين كه در عرف لغت، به ارباح مكاسب و فوائد ديگر مثل هبه و گنجها و معادن نيز اطلاق مىشود چنانچه صاحب مجمع البيان تصريح دارند. و اين كه نوشته‌ايد اين كلام، زبان مادرى اهل جماعت است عجيب است، مگر اهل جماعت، همه عرب بوده‌اند و يا شيعه همه عجم؟ تمام ائمه شيعه و علماى بزرگ امثال سيد مرتضى و سيد رضى و شيخ مفيد و اصحاب و خواص ائمه، اكثرا زبان مادريشان عربى بوده است و به عكس، بعضى او پيشوايان اهل سنت مثل ابو حنيفه از عجم بوده‌اند به علاوه فرضا اهل سنت بگويند آيه، اختصاص به غنائم جنگى دارد، ليكن روايات از طريق اهل بيت متواتر است بر اين كه ارباح مكاسب و تجارات و كنوز و معادن و غوص نيز خمس دارد و آيه، بطور مسلم، دلالت بر نفى خمس، در اشياء مذكوره ندارد و اما مطلب دوم: در تقسيم غنائم جنگى، بين اهل سنت اختلاف است و اقوال آنها در اين موضوع، يا بدون مستند صحيح، و يا مخالف با قرآن مجيد است و قول شيعه، موافق با قرآن است زيرا سهم خدا و رسول و ذى القربى را كه امام عليه السلام است مىدهند و نسبت به سهم يتامى و مساكين و ابن السبيل نيز علاوه بر اين كه بر حسب روايات اهل بيت عليهم السلام در تفسير آيه، مراد از ايتام و مساكين و ابناء السبيل، بنى هاشم هستند، موافق با احتياط است زيرا يتامى و مساكين و ابن السبيل، شامل بنى هاشم نيز هست و شيعه نسبت به سهم اين سه طايفه اخيره به اين قسم، عمل مىكنند و به اين سه طائفه از سادات، به مقدار حاجت مىدهند و مابقى، امرش با امام و ولى وقت است و اما مطلب سوم: اين ايراد شما مبنى بر اين كه اين سه طائفه، را از سادات بدانيم يا ندانيم نيست زيرا در آيه خمس، صريحا ذوى القربى فرموده و در آيه ديگر هم فرموده (قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى) به هر حال منافات ندارد كه پيغمبر، اجرى از مردم غير از مودت ذوى القربى نخواسته باشد وخداوند، براى ذوى القرباى او اين حكم را فرموده باشد نه از باب اجر رسالت بلكه به جهت حفظ شرافت انتساب به مقام نبوت و عوض اين كه بر آنها زكوات را تحريم كرده است در اينجا دستور مقرر است كه در حقيقت، ايتام و مساكين و ابن سبيل سادات، در تقسيم، مقدم باشند و با دقت در مفاد اين دو آيه، معلوم مىشود كه با هم منافاتى ندارند و حكم، اجر رسالت نيست و اما مطلب چهارم: شناختن سادات، يا به اين است كه شجره نامه‌هاى معتبره‌اى در دست داشته باشند يا اين كه در بين اهل محل و شهر خود به سيادت، معروف باشند.

سؤال 368 - چرا عده‌اى از مردم را سيد مىگويند و سيد به چه معنى است و به كسى كه از طرف مادر به حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم مى رسد هم سيد مىگويند يا بايد از طرف پدر به آن حضرت برسد و همچنين اولاد حضرت عباس و محمد حنفيه و عقيل و جعفر طيار را هم سيد مىنامند يا نه و چرا يك عده از سادات را حسنى و عده‌اى را حسينى مىگويند؟.

جواب:  سيد به معنى آقا است و از القابى است كه در عرف فارسى زبانان و شيعه، كسانى كه نسبشان بواسطه فاطمه زهرا سيدة النساء عليها سلام به رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم منتهى مىشود و بر سائر علويين نيز كه بواسطه حضرت عباس يا جناب محمد حنفيه نسبشان به امير المؤمنين عليه السلام مىرسد احتراما گفته مىشود بلكه بر ساير هاشميين مانند كسانى كه نسبشان به جناب جعفر طيار و عقيل مىرسد نيز سيد مىگويند و اين يك نوع احترام از منتسبين به رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم و از خاندان بنى هاشم است چنانچه شيعه و اهل سنت، سادات خصوص علويين بالاخص فاطميين را شرفاء مىگويند و به كسى كه از اولاد حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام باشد شريف حسنى و به كسى كه از اولاد حضرت امام حسين عليه السلام باشد شريف حسينى گفته مىشود و فرزند سيده علويه نيز اگر چه در عرف، سيد و شريف، ناميده نمىشود بواسطه مادرش به اين دودمان شريف و حضرت رسول صلى الله عليه وآله و سلم انتساب دارد و اگر مادرش از اولاد فاطمه زهرا عليها سلام باشد از فرزندان پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم محسوب است بلى فقط كسانى كه به وسيله پدر هاشمى هستند استحقاق خمس دارند.

سؤال 369 - حضرت امام حسين عليه السلام و يزيد لعنة الله عليه هر دو، جدشان عبد مناف است با اين حال چرا فرزندان اما حسين عليه السلام سيد باشند ولى يزيد و نسل او سيد نباشند؟.

جواب:  بنا بر آنچه از كامل بهائى، نقل شده اميه، غلامى بوده رومى در تحت ملكيت عبد شمس بن عبد مناف، و عبد شمس او را آزاد كرده و او را بعنوان پسر خود معرفى نموده. با ملاحظه اين تاريخ، اميه پسر خوانده عبد شمس بن عبد مناف است نه اين كه فرزند صلبى او باشد بنابر اين عبد مناف، جد يزيد لعنة الله عليه نيست. و در عرف شيعه، سيد به كسانى مىگويند كه از اولاد حضرت امير المؤمنين و حضرت زهرا عليهما السلام باشند و سهم سادات هم به اشخاصى مىرسد كه نسبشان به جناب هاشم جد پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم متصل باشد

سؤال 370 - به عقيده اينجانب هر كس در هر صورت و كيفيت رهنورد راه خداست بنابر اين امتياز سيد را بر غير سيد مرقوم فرمائيد.

جواب:  در تكاليف و احكام شرعيه همه امت على السواء مىباشند و سادات، بر غير سادات امتيازى ندارند كه از احكام شرعيه به اين عنوان معاف باشند ولى مزيت انتساب به حضرت رسول اكرم و ائمه، صلوات الله عليهم اجمعين مزيتى است كه هم ذاتى است و هم از جهت روانى، در نفوس، اثر مىگذارد و هم از جهت حق شناسى، ديگران را به احترام از آنان به ملاحظه خدمات و حقوق حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه عليهم السلام به جامعه بشريت، وادار مىكند و شما خودتان به وجدان خود مراجعه كنيد مىبينيد كه از فرزند كسى كه به شما خدمتى و احسانى كرده باشد احترام مىكنيد و مىخواهيد كه با احترام فرزندش، اداء حقى از او بنمائيد و در بعضى از موارد هم شرعا مزايا و حقوقى براى سادات هست كه بر اساس مصالح عقلى و عرفى و شرعى است كه تفصيلش در نامه، ممكن نيست مع ذلك سادات هم به واسطه اين شرف انتساب، مسئوليت بيشترى دارند كه رعايت احكام و تكاليف را نسبت به آنها موكدتر مىنمايد خداوند متعال، مسلمين را قدردان نعمت هدايت حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم قرار دهد و به ولايت اهل بيت و محبت سادات، موفق و ثابت بدارد.

سؤال 371 - سيدى خانه ندارد كه در آن سكونت نمايد، آيا مىتواند در ظرف چند سال، سهم سادات از مردم بگيرد و جمع كند و خانه‌اى بخرد يا نه؟.

جواب:  به اين نحو خالى از اشكال نيست ولى اگر خانه را نسيه خريدارى كند و بعد به به تدريج از آنچه بابت سهم سادات به او مىدهند قرض آن را اداء كند اشكال ندارد.

سؤال 372 - سيدى نمىخواهد براى خودش خمس بگيرد ولى پسرى دارد كه فقير و داراى چند فرزند صغير است آيا مىتواند براى پسر خود يا فرزندان پسر، خمس بگيرد؟

جواب:  بلى جائز است كه وكالة يا ولاية سهم سادات بگيرد و به موكل يا مولى عليه برساند اگر موكل يا مولى عليه استحقاق داشته باشند.

سؤال 373 - سهم مبارك امام عليه السلام و يا سهم سادات را كه اهل آن، دريافت مىكنند با گرفتن، مالك آن مىشوند يا فقط جواز تصرف دارند تا با فوت آنها به ورثه نرسد؟.

جواب:  سهم امام عليه السلام را با اذن حاكم شرع، به تملك، مالك مىشوند و سهم سادات را بعيد نيست كه به تمليك مالك، به مقدار مؤنه يك سال، با تملك، مالك شوند.

سؤال 374 - خمس كه يكى از فروع دين است به چه كيفيتى بايد مصرف شود؟.

جواب:  نصف خمس، سهم سادت است كه منحصرا بايد به سيد فقير داده شود و نصف ديگر آن، سهم مبارك امام عليه السلام است كه امر آن با مجتهد جامع الشرائط است و به نظر حقير مصرف آن امرى است كه علم به رضايت امام زمان عليه السلام در آن باشد مثل اقامه حوزه‌هاى علميه دينيه و تبليغ احكام دين و غير اينها.

سؤال 375 - سيد فقيرى است كه با آن كه فرزندانش حاضرند مخارج او را بدهند او خود نمىخواهد زير بار منت فرزندانش برود و مىخواهد كه از مسير غير آنها به او كمك مالى شود حال آيا مىشود سهم سادات را به چنين كسى داد يا نه؟.

جواب:  جواز گرفتن سهم سادات، در فرض مذكور، مشكل است بلى اگر واقعا گرفتن مخارج از فرزند و تكفل او بر خلاف شأنش باشد و عرفا توهين، محسوب شود جائز است.

سؤال 376 - آيا به سيد فقيرى كه نماز مىخواند ولى روزه‌اش را مىخورد مىتوان سهم سادات داد يا نه؟.

جواب:  اگر آشكارا و در انظار مردم، روزه نخورده دادن سهم سادات به او اشكال ندارد ولى كسى كه مطلع است او را نصيحت نمايد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -