انهار
انهار
مطالب خواندنی

روز سالمندان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

وقـضـى ربـك الا تـعـبـدوا الا ايـاه و بـالوالديـن احـسـانـا امـا يـبـلغـن عـنـدك الكـبـر احـد هـمـا او كـلا هـمـا فـلا تـقـل لهـمـا اف و لا تـنـهـر هـمـا و قـل لهـمـا قـولا كـريـمـا و احـفـض لهـمـا جـنـاح الذل مـن الرحـمـه و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا
و خـداى تـو حـكـم فـرمـود كـه جـز او هـيـچـكـس را نـپـرستيد و درباره پدر و مادر نيكويى كنيد و چنانچه در پيش شما يكى از آنان يا هردوشان پير و سـالخـورده شـونـد، زيـنـهـار كلمه اى كه رنجيده خاطر شوند نگوييد و كمترين آزارى به آنها نرسانيد و با ايشان با احترام و اكرام سخن گوييد و هميشه پر و بال تواضع و تكريم را با كمال مهربانى بپرورند تو در حق آنها رحمت و مهربانى بفرما.
دوران سالمندى همانند دوران كودكى يا جوانى ، يكى از مراحل زندگى است ، با اين تفاوت كه دوران كودكى و جوانى ، سرشار از انرژى و تلاش ، ولى دوران سالمندى ، همراه با تحليل قوا و كاهش ميزان فعاليتهاى فيزيكى مى باشد.
جـوامـع مـخـتـلف ، تـعـابـيـر گـونـاگـونـى از آغـاز مـرحـله سـالمـنـدى دارنـد. ايـن تـفـاوتـهـا نـاشـى از بـه هـم آمـيـخـتـگـى عوامل متعدد جمعيتى ، اقتصادى ، فرهنگى و... است .
بـصـور مثال ، در برخى از جوامع صنعتى كه عامل اقتصادى توليد داراى ارزش بسيار زيادى است ، با كاهش نقش فرد در امر توليد، وى سالخورده محسوب مى شود و از رده توليد كنندگان خارج و به گروه مصرف كنندگان مى پيوندد.
روند افزايش جمعيت سالمندان در جهان
مـى تـوان گـفـت كـه پـديـده سـالمـندى مربوط به قرن ماست ، زيرا تا قبل از قرن جارى ، ميانگين عمر بسيار پايين بود. اما بهبود وضع تغذيه و پيشرفتهاى چشمگير در علم پزشكى و ارتقاى سطح بهداشت و به كارگيرى شيوه هاى درمانى ثمربخش ، سبب افزايش ميانگين عمر گرديده است .
اگر پيش بينى هاى سازمان ملل دربـاره جـمـعـيـت جـهـان در سـال 2000 را بـا وضـعـيـت سـال 1970 مـقـايـسـه كـنيم ، در مى يابيم كه در هر دوى اين سالها، در صد افراد بالاى 65 سـال در آسـيـا و اقـيـانـوسـيـه ، بـيـشـتـر از آمـريـكـاى لاتـيـن و آفـريـقـاسـت ، شـمـار سـالمـنـدان نـسـبـت بـه كـل جـمـعـيـت آسـيـا و اقـيـانـوسـيـه طـى ايـن سـى سـال افـزايـش يـافـتـه اسـت و بـيـشـتـريـن افـزايـش در سال 2000، متعلق به ژاپن است .
وجـود شـمار روزافزون سالمندان در اكثر كشورها موجب شده كه مقامات دولتى و برنامه ريزان اجتماعى ، توجى بيشترى به اين مسئله ابراز، و به وضـع مـقـررات تاءمين اجتماعى مطلوبتر آنان همت گمارند و با وجود حمايت مالى فرزندان بويژه در كشورهاى آسيايى باز هم اتكاى سالخوردگان به تاءمين اجتماعى بسيار است .
حـادتـرين مشكل ده ساله اخير در طرحهاى تاءمين اجتماعى جهان ، مسئله افزايش شديد نرخ تورم و بحران اقتصادى بوده است . نرخ تورم در كشورهاى صنعتى و در حال توسعه متفاوت بوده ولى بطور كلى ، از اوايل دهه 1970، روندى رو به رشد در تمام كشورها داشته است .
كاهش رشد اقتصادى در كشورهاى جهان - بويژه كشورهاى صنعتى - موجب افزايش شمار بازنشستگان و در نتيجه ، افزايش مستمرى بگيران شده است . پـيـوسـتـگى شديد عواملى مانند تورم ، بحران اقتصادى و جمعيت سالمندان ، موجب شده است كه برخى از كشورها سياستهاى بلند مدت خود در ارتباط با بازنشستگان و در نتيجه ، افزايش مستمرى بگيران شده است . پيوستگى شديد عواملى مانند تورم ، بحران اقتصادى و جمعيت سالمندان ، موجب شده است كه برخى از كشورها سياستهاى بلند مدت خود در ارتباط با بازنشستگان و سالخوردگان را مورد تجديد نظر قرار دهند.
نگاهى اجمالى به اوضاع سالمندان ايرانى
قـانـون مـدنـى در مـاده 1200 مـى گـويـد: ((نـفـقـه ابـويـن با رعايت الاقرب فالاقرب ، بر عهده اولاد و اولاد اولاد است .)) و ماده 1204، نفقه را شامل مسكن ، غذا و وسايل منزل به اندازه رفع حاجت مى داند. آنچه در قانون مدنى آمده ، همان قانون اسلام است . اما در رژيم گذشته ، كه در جهت حاكم كردن فرهنگ غرب و زدودن شعاير اسلامى ، اقداماتى انجام مى پذيرفت ، ميزان گسيختگى خانواده ها و جدايى جوانان از والدين افزايش يافت و به تـضـاد دو نـسـل قـديـم و جـديـد (پـيـر و جـوان ) دامـن زده شـد. آنـچـه در قـانـون مـدنـى نـگـاشـتـه شـده بـود، فـقـط جـنبه قانونى داشت كه به سبب نزول معنويات و نبود ضمانت اجرايى هيچگاه جامه عمل به خود نپوشيد. در نتيجه ، ضرورت رسيدگى به سالمندان مطرود از خانواده ، بشدت احساس شـد و نـاگـزيـر رژيـم سـتـمـشـاهـى در بـرنـامـه چـهـارم عـمـرانـى كـشـور، اعـتـبـارى جـهـت تـاءسيس خانه هاى سالمندان منظور كرد. اما بودجه اى از مـحـل اعـتـبـارات عـمـرانى براى تحقق اين هدف ، به مصرف نرسيد و فقط از طرف همسر شاه معدوم ، مكانى به نام "خانه سالمندان " براى نگهدارى شـبـانـه روزى 50 سـالمـند كه قادر به پرداخت 12000 ريال در ماه بودند، ايجاد شد. در برنامه پنجم عمرانى رژيم گذشته نيز بودجه اى جهت تاءمين حداقل رفاه براى جامعه سالمندان بى سرپرست منظور شد اما در اجرا بروزى نداشت . سپس ، در 30 اسفند 1346، بمنظور بررسى و تهيه طـرحـهـا و ايـجـاد هـمـاهـنـگـى در فـعـاليـتـهـاى مـربـوط بـه رفـاه افـراد، گـروهـهـا و جـهـت بـررسـى مـسـائل خـاص اجـتـمـاعـى و ارايـه راه حـلهـاى مـنـاسـب ، شـورايـى بـه نـام "شـوراى عـالى رفـاه اجـتـمـاعـى " تـشـكـيـل كـه داراى چـنـد كـمـيـتـه بـود كـه يـكـى از آنـهـا "كـمـيـتـه رفـاه سـالمـنـدان " نـام داشـت . ايـن كـمـيـتـه نـيـز در طـول حـيـات خـود، پـيـشـنـهـادهـاى پـر طـمـطـراقـى را ارايـه داد كـه در هـمـان مـرحـله پـيـشـنـهـاد مـتـوقـف مـانـدنـد. در سـال 1353 نـيـز پـس از تـشـكـيـل "وزارت رفـاه اجـتـمـاعـى "، "سـازمـان تـاءمـيـن خـدمـات رفـاهـى "، تشكيل و شروع به كار كرد كه تشكيل اين وزارت نيز فقط جنبه صورى داشت .
پـس از پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، روح مـعـنـويـت گـرايـى در جوانان غيور ايران تقويت شد. با وقوع انقلاب فرهنگى ، جوانان اين مرز و بوم از فضايل عالى انسانى و ارزش والاى خانواده در اسلام آگاهى بيشترى كسب نمودند و بدين ترتيب ، بافت خانواده در ايران انسجام و استحكام بيشترى يـافـت . سـالمند نه تنها به عنوان فردى مزاحم در خانواده تلقى نشد، بلكه از ارزش ‍ والايى نيز برخوردار گرديد. از سوى ديگر، دولت براى تـاءمـيـن نـيـازهـاى جـسـمـى و روانـى سـالمـنـدان و اقـدامـات كـار آمـدى را ابـراز داشـت و كـوشـش ‍ نـمـود كـه استقلال و امنيت مادى و معنوى را براى سالخوردگان به وجود آورد.
اگر چه در پرتو تحولات ناشى از انقلاب و به دليل آداب و رسوم فرهنگى در جامعه ما، كهنسالان از جايگاه ويژه اى برخوردار هستند، اما اين بدان مـعـنـا نـيـست كه هيچ سالمندى از محيط گرم خانواده اش محروم نمى ماند. زيرا همه ساله بر شمار سالخوردگانى كه به آسايشگاههاى سالمندان در سراسر كشور مراجعه مى كنند، يا از سوى اطرافيانشان به آنجا سپرده مى شوند، افزوده مى شود.
كارشناسان سازمان بهزيستى در مورد علل سپرده شدن سالمندان به آسايشگاهها، پژوهشهاى گسترده اى كرده اند.(17)
اين تحقيقات نشان مى دهد:
- شـمـار زنـان سـاكـن در آسـايـشـگـاهـهـا در ايـران تـقـريـبـا دو بـرابـر مـردان اسـت . كـارشـنـاسـان عـلت را عـدم استقلال مالى و عدم توانايى زنان براى اداره يك زندگى مستقل ذكر كرده اند.
- قـريـب بـه 3/2 از سـالمـنـدان كـشـور در غـيـر زادگـاه خـود سـاكـن هـسـتـنـد و از وطـن خـود كـه مـورد عـلاقـه و انـس شـان بـوده بـه دلايل گوناگونى مهاجرت كرده اند. كه يكى از عوامل روى آوردن و يا سپرده شدن آنان به آسايشگاهها شده است .
- مـحـقـقـان سازمان بهزيستى كشور تجرد در دوران كهولت را يكى ديگر از عوامل رهسپارى سالمندان به آسايشگاهها مى دانند. آمار نيز گفته آنان را تاءييد مى كند. اين امر نشاندهنده آن است كه آسيب پذيرى خانواده يكى از عوامل گرايش سالمندان به آسايشگاهها مى باشد.
- از مهمترين عوامل افزايش شمار سالمندان در آسايشگاهها، بى مهرى فرزندان نسبت به والدين سالمند خود مى باشد.
عمده ترين عللى كه موجب بى مهرى فرزندان مى شود:
1- افزايش بى رويه مهاجرت روستاييان به شهرها.
2- كمبود امكانات سكونتى در شهرها.
3- مـشـكـلات اقـتـصـادى نـظـيـر گـرانى ، تورم و عدم توزيع مناسب كالا، ازدواجهاى نامتجانس ، اختلافات خانوادگى ناشى از ضعف فرهنگ شهرى ، دخالت بيش از حد والدين در امور فرزندان و افزايش توقع آنان از فرزندان و...
احترام به پدر و مادر در اسلام
خـانـواده يـكـى از كـانـونـهـاى مـقـدس در ديـن اسـلام اسـت ، زيـرا در پـرتـو خـانـواده اسـت كـه بـقـاى نـسـل تـضـمـيـن مى شود و خانواده ، ماءمنى براى آرامش افراد و بسترى براى كمال انسان مى گردد. همان گونه كه براى ايجاد اين كانون در اسلام سفارش شده ، جهت بقاى آن نيز توصيه ها و دستورهاى لازم ارايه گرديده است . اسلام اهتمام زيادى نسبت به حفظ و تقويت سلامت خانواده دارد تا اين نـهـاد مـقـدس ، هـر چه بيشتر، به صورت كانون مهر و صفا در آيد و پيوندهاى ميان اعضاى آن ، مستحكمتر و بنيان خانواده استوار تر گردد. مهمترين دستور اسلام در اين رابطه احترام گذاردن فرزندان به والدين و يارى رساندن به آنان است .
التزام و وظيفه رعايت حرمت والدين از چند جنبه قابل بررسى است :
1- عـقـلانـى : عـقـل سليم حكم مى كند كه فرزندان به پدر و مادر خود احترام گذارند، زيرا علاوه بر آن كه والدين حق ولايت بر مولود خود را دارند، وجـود يـافـتـن مولود نيز به واسطه والدين صورت مى پذيرد. پدر و مادر با زحمات فراوان ، فرزندان را بزرگ و با ظرافت خاصى تربيت مى كنند، آنان را از طفوليت تا مراحل بلوغ و رشد، سرپرستى مى كنند و از خطرها مى رهانند تا آن گاه كه جوانى برومند مى شوند. طبق قانون 1177 مدنى كه بر گرفته از اسلام است : ((طفل بايد مطيع ابوين خود بوده و در هر سنى كه باشد، بايد به آنان احترام گذارد.))
2- انـسـانـى : حـس نوع دوستى ، روحيه انسانى و احساسات عاطفى و روانى و كششهاى درونى و اخلاقى موجود در بين والد و مولود، در تحكيم پيوند آنها و نزديك شدنشان به يكديگر مؤ ثر است و همين امر ايجاب مى كند كه فرزندان رعايت احترام والدين را بكنند.
3- وجـدان بـشـرى : آنـان كـه بـه وجـدان بـشـرى مـعـتـقـد و حـداقـل ، آن را مـحـكـمـه قـضـاوت اعمال خود مى دانند، به خاطر حقوقى كه پدر و مادر بر آنها دارند، بايد حرمت والدين را نگاه دارند.
4- اجـتـمـاعى : جامعه ما اسلامى و فرهنگ حاكم بر جامعه نيز از اصول اسلامى نشاءت مى گيرد، بنابراين مناسب است كه حقوق والدين و فرزندان از ديدگاه اسلام تبيين شود و توصيه هاى اسلامى در اين ارتباط، مورد توجه قرار گيرد.
5- قـرآنـى : قـرآن كـريـم سـفـارشـهـاى اكـيـدى در رعـايـت احـتـرام والديـن دارد، بـطـورى كـه احـتـرام بـه پـدر و مـادر بـعـد از ايـمـان بـه خـداونـد متعال ، قرار گرفته ، زيرا آنان متحمل زحمات زيادى شده و امر خطير و دشوار تربيت و پرورش ‍ فرزندان را بر عهده داشته اند.
و وصـيـنـا الانـسـان بـوالديـه احـسـانـا حـمـلتـه امـه كـرهـا و وضـعـتـه كـرهـا و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قـال رب اوزعـنـى ان اشـكـر نـعـمـتك التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحا ترضيه و اصلح لى فى ذريتى انى تبت اليك و انى من المسلمين
و انـسـان را وصـيـت نـموديم كه به والدينش خوبى كند، مادرش او را بدشوارى برداشت و بنهادش بدشوارى حملش و بريدنش از شير تا سى ماه ، تـاهـنـگـامـى كـه بـه نـيـروهـاى خـود دسـت يـافـت و بـه چـهـل سـالگـى رسـيـد و گـفـت : پـروردگـارا در دل مـن انـداز كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام كردى بر من و بر والدينم و اين كه كار شايسته مورد پسند تو را بكنم و شايستگى ده مرا در اولادم ، بدرستى كه من به سوى تو بازگشتم و بدرستى كه من از اسلام آورندگانم .
همچنين ،در قرآن به فرزندان توصيه شده كه به والدين خود كمك كنند و اگر ثروتى دارند، به پدر و مادرشان انفاق كنند و هنگامى كه مرگشان فرا رسيد، از دارايى خود به والدينشان وصيت نمايند. اين بخشش و حمايت مالى غير از احترام و احسان عاطفى است كه فرزندان بايد نسبت به والدين انجام دهند.
يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللواالدين
مى گويند كه چه چيز را انفاق كنند، بگو: آنچه انفاق كنند، بگو: آنچه انفاق كنيد براى پدر و مادر از بهترين رواست .
بـنـابراين ، به حكم الهى و فطرى و سنت اجتماعى ، بايد فرزندان حرمت پدر و مادر خود را حفظ و به ايشان احسان كنند. زيرا اگر اين حكم الهى و ضـرورت اجـتـمـاعـى ، جـريـان نـيـابـد و فـرزندان با پدر و مادر خود مانند بيگانگان رفتار نمايند، بطور قطع ، عاطفه ميان آنان از بين مى رود و شيرازه اجتماع از هم مى پاشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -