انهار
انهار
مطالب خواندنی

عادل کیست (م 2)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیةالله العظمی امام خمینی: عدالت كه درمفتى و قاضى معتبر است بچند طريق ثابت مى شود يكى شهادت دو شاهد عادل و ديگر از راه معاشرتيكه مكلف به عدالت او يقين و يا حداقل اطمينان حاصل كند و سوم شياعى استكه براى مكلف يقين آور باشد بلكه بوسيله حسن ظاهر و مواظبت بر شرعيات و طاعات و حضور در جماعات و امثال آن نيز شناخته ميشود و ظاهر اين استكه حسن ظاهر كاشف تعبدى است به اين معنا كه شارع (عليه السلام) آنرا راه تشخيص ‍ دانسته هر چند از آن براى مكلّف ظنّ يا علم بعدالت حاصل نشود.
عدالت عبارت است از داشتن ملكه راسخه اى درنفس كه آدمى را وادار مى كند به ملازمت تقوى يعنى ترك محرمات و فعل واجبات .
حكم عدالت با ارتكاب هريك از گناهان كبيره و يا اصرار برگناهان صغيره ازبين مى رود بلكه احتياط آنستكه بگوئيم با ارتكاب هر يك از گناهان صغيره نيز از بين مىرود و با توجه به اين حكم برمي گردد بشرطي كه ملكه عدالت كه در مسأله گذشته ذكر شد باقى باشد.
آیات عظام:  گلپايگاني، صافي گلپایگانی: عادل كسي است كه با ملكۀ عدالت كارهائي را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهائي را كه بر او حرام است ترك كند،  و ملكۀ عدالت عبارتست از حالتي كه وادار كند انسان را به اطاعت و ترك معصيت و نشانۀ آن اين است كه اگر از اهل محلّ يا از همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبي او را تصديق نمايند.
آیات عظام:  خوئي، سيستاني، تبريزي: (تبريزي: و نيز معتبراست سابقۀ فسق معروفي بين مردم نداشته باشد و از مجتهدي كه تقليد مي شود، غير از اوصاف ذكر شده امر ديگري معتبر نيست ) وعادل كسي است كه كارهائي را كه بر او واجب است، بجا آورد و كارهائي را كه بر او حرام است ترك كند، و نشانۀ عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبي باشد، كه اگر از اهل محلّ يا همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبي او را تصديق نمايند.
آیةالله العظمی فاضل لنکرانی: يكي از راههاي شناخت عدالت، حسن ظاهر است يعني با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرايط مختلف او را ديده باشد كه مسائل شرعي را رعايت مي كند و يا همسايگان و اهل محل خوبي او را تصديق كنند.
در صورتي كه دو مجتهد از نظر علمي مساوي باشند احتياط لازم آن است كه از كسي كه اتقي و اورع است تقليد كند.
آیةالله العظمی بهجت: اگر دو مجتهد در علم مساوي باشند ولي يكي اعدل و اورع از ديگري باشد، ترجيح قول اعدل خالي از وجه نيست
فرق مجتهد اَعدل با اَورع چيست؟ جواب: عدالت عبارت است از ملكه اى كه به واسطه آن شخص از گناهان كبيره و اصرار بر گناهان صغيره اجتناب نمايد؛ و مراد از اورعيّت آن است كه شخص به واسطه ى زيادى قوّت ايمان، در جستجوى لازم براى استنباط احكام، مسامحه كمترى داشته باشد و در مقام استنباط از ديگران محافظه كارتر باشد.
آیةالله العظمی امام خامنه ای: با توجه به حسّاسيّت و اهميت منصب مرجعيت در فتوا، بنا بر احتياط واجب، شرط است که مجتهدِ مرجع تقليد علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنيا نداشته باشد. {و} عادل کسى است که پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.
آیةالله العظمی وحید خراسانی: عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهایی که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبی او را تصدیق نمایند.
آیةالله العظمی شبیری زنجاني: عادل باشد، يعني از گناهان كبيره، مانند:دروغ ،غيبت ،تهمت ،آدم كشي،رباخواري ،ترك نماز و ترك روزه...،از روي ملكه اجتناب كند و مراد از ملكه ؛حالت نفساني است كه انسان را به ترك گناه وادار مي كند ،گناه صغيره نيز با اصرار بر آن ،گناه كبيره محسوب مي گردد. و نشانه عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبي باشد. يعني اگر از اهل محل يا همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند،بگويند: ماخلاف شرعي از او سراغ نداريم.
آیةالله العظمی مکارم شیرازی: عادل کسی است که دارای حالت خدا ترسی باطنی است که او را از انجام گناه کبیره و اصرار بر گناه صغیره باز می دارد.
آیةالله العظمی مظاهری: عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانۀ آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.
آیات عظام: اراکی، نوری همدانی، سبحانی:
منبع: توضیح المسائل مراجع؛ مسأله 2 - تحریر الوسیله مترجم در سایت؛ مسائل 27 و 28 و 29 - أجوبةالإستفتائات سـؤال 12 و 13 - استفتائات آیةالله العظمی بهجت؛ سـؤال 54

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -