انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرط اول: (مباح باشد)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مكان نمازگزار چند شرط دارد1: شرط اوّل آن كه مباح باشد2.
1- گلپايگاني، صافي: نه شرط دارد...
خوئي، سيستاني، تبريزي، وحید: هفت شرط دارد...
زنجانی: چند شرط دارد...
بهجت: دو شرط  دارد...
مظاهری: سه شرط دارد...
مكارم: مكان نمازگزار بايد داراي شرايط زير باشد. احتياط واجب آنست که مکان نمازگزار مباح باشد، بنابراين کسى که درملک غصبى يا روى فرش يا تخت غصبى نماز مى خواند نمازش اشکال دارد.
2- مكارم، سيستاني: بنابراحتياط واجب.
زنجاني: بنابراحتياط .
بهجت:  شرط دوم: مكان نمازگزار از نجاست مرطوبي كه به بدن و لباس نمازگزار سرايت كند خالي باشد.
*****
جوادی آملی: مسأله 911- بنا بر احتیاط واجب، مكان نمازگزار باید مباح باشد. كسی كه در ملک غصبی نماز اقامه كند، به گونه‌ای كه نماز تصرف در ملک غصبی محسوب شود، بنا بر احتیاط واجب، نماز او باطل است؛ ولی نماز در زیر سقف غصبی، در صورتی كه تصرف در آن صدق نكند، اشكال ندارد. فرش یا تخت مباح روی مكان غصبی، مانع بطلان نماز نمیشود.
امام خامنه ای: مکانی که میتوان در آن نماز خواند دارای شرایطی است که در مسائل زیر بیان می شود.
۱- مباح باشد، ۲-  بی حرکت باشد، ۳- توقف در مکان حرام نباشد، ۴-  از قبر پیغمبر و امام  جلو تر نباشد، ۵-  محل سجده پاک باشد، ۶-  بین زن و مرد فاصله باشد، ۷-  مسطح باشد.
امام خامنه ای: رساله آموزشی مسأله ۱۰۰- مکان نمازگزار نباید غصبی باشد.
(مسأله 866) كسي كه در ملك غصبي نماز مي خواند اگر چه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد1 نمازش باطل است2 ولي نماز خواندن در زير سقف غصبي و خيمه غصبي3 مانعي ندارد4.
1- خوئي، تبريزي: در صورتي كه مواضع سجودش غصبي باشد...
2- خوئي، تبريزي: و همچنين است حال در مسائل آينده...
نوري: حتّي نماز خواندن غاصب در زير سقف غصبي و خيمه غصبي باطل است.
سيستاني: بنابراحتياط لازم...
بهجت: اگر قصد قربت در نماز نداشته باشد نمازش باطل است؛ و همچنين است بنابراحتياط اگر قصد قربت داشت...
3- بهجت: و در جايي كه فقط ديوار آن غصبي است بنابرأظهر مانعي ندارد.
4- گلپايگاني، صافي: اگر تصرّف در سقف يا خيمه صدق ننمايد.
اراكي: نماز خواندن در زير سقف غصبي و خيمه غصبي در صورتي كه عرفاً بگويند تصرّف در ملك غصبي است باطل مي باشد؛ مانند جايي كه به واسطه سرما يا گرما و يا جهات ديگر، اگر سقف نمي داشت نمي توانست نماز بخواند.
مکارم، جوادی آملی: رجوع کنید به قبل از مسأله 866.
******
امام خامنه ای: رساله آموزشی مسأله ۱۰۱- نماز خواندن روی فرش یا تخت غصبی هرچند زمین آن مباح باشد باطل است همچنین اگر فرش مباح را بر زمین غصبی پهن کنند نماز بر آن باطل است.
زنجاني: مسأله 875- نماز خواندن در مکان غصبی حرام است. و کسی که در ملک غصبی نماز می خواند اگرچه روی فرش و تخت  و مانند این ها باشد نمازش به  احتیاط  باطل است؛ بلکه بنابراحتیاط  در زير  سقف و خيمه غصبي نیز صحیح نیست و چنانچه نماز خواندن در زیر خیمه غصبی  باعث حرکت آن گردد بی تردید حکم نماز  در مکان غصبی را دارد.
وحید: مسأله 873 - کسی که در ملک غصبی نماز می خواند، اگر چه روی فرش یا پتو و مانند این ها باشد ، در صورتی که مواضع سجودش غصبی باشد  نمازش باطل است و همچنین است بنابراحتیاط واجب در روی تخت و مانند آن؛ ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
مظاهری: مسأله 703- باید  مکان نمازگزار مباح باشد و در ملک غصبی یا روی فرش یا تخت غصبی و مانند این ها نماز نخوانند؛ ولی نماز خواندن در زیر سقف و خیمه غصبی مانعی ندارد؛ و همین طور اگر سهوا در حال ناچاری یا ندانستن اینکه مکان او غصبی است یا ندانستن مسأله باشد اشکال ندارد.
(مسأله 867) نماز خواندن در ملكي كه منفعت ان مال ديگري است بدون اجازه 1 كسي كه منفعت ملك، مال او مي باشد باطل است2 مثلاً در خانه اجاره اي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه 3 كسي كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند، نمازش باطل است4 و همچنين است اگر در ملكي كه ديگري در آن حقي دارد نماز بخواند، مثلاً اگر ميّت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند، تا وقتي ثلث را جدا نكنند نمي شود در ملك او نماز خواند.
1- زنجاني، وحید: بدون رضايت...
۲- امام خامنه ای ۱۰۵: مثلاً در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا فرد دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده است نماز بخواند نمازش باطل است.
سيستاني: در حكم نماز خواندن در ملك غصبي است؛ مثلا در خانۀ اجاره اي اگر مالك يا ديگري بدون اجازه مستأجر نماز بخواند، نمازش بنابراحتياط واجب باطل است.
زنجاني: حرام و به احتياط باطل است...
3- زنجاني، وحید: بدون رضايت...
4- خوئي، تبريزي: و اگر ميّت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند، در صورتي كه عمل به وصيت نشده باشد، نمي شود در ملك او نماز خواند.
سبحانی: ولی اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند و نماز خواندن عرفا مزاحم با حق او نباشد نماز صحیح است.
وحید: و همچنین اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برساند تا وقتی ثلث را جدا نکنند  نمی شود در ملک او نماز خواند؛ و امّا جایی که دیگری در آن حقّی دارد، اگر نماز خواندن مزاحم با سلطنت صاحب حق باشد –مانند نماز خواندن در زمینی که کسی سنگ چینی کرده- بدون رضایت او نماز باطل است و در غیر این صورت مانعی ندارد مانند ملکی که در گرو شخصی است که نماز خواندن در آن  ملک با رضایت گرو دهنده مانعی ندارد هر چند گرو کننده راضی به نماز خواندن در آن ملک نباشد.
بهجت: مگر اينكه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند مستأجر  به نماز خواندن او راضي است بنابرأظهر، بلكه اگر نداند يا نشانه هايي نسبت به عدم رضايت مستأجر در كار نباشد تا موجب گمان به عدم رضايت مستأجر شود باز مي تواند بنابرأظهر نماز بخواند...
زنجاني: به احتياط  نمازش باطل است؛ و همچنين نماز در ملكي كه به جهت حقّ ديگري تصرّف در آن جايز نيست، به احتياط باطل مي باشد، مثلاً اگر ميّت وصيت كرده باشد كه ثلث مشاع مال او را به مصرفي برسانند، در صورتي كه عمل به وصيت نشده باشد، جایز نیست در ملک او نماز خواند و بنابر احتياط نماز باطل است.
*****
مکارم: {ادامه شرط اول} نماز در ملکى که منفعت آن متعلّق به ديگرى است (مثل اين که در اجاره اوست) که نماز خواندن در آن بدون اجازه مستأجر اشکال دارد، همچنين در ملکى که مورد تعلّق حقّ ديگرى است، مثل اين که ميّت وصيّت کرده که ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى که ثلث را جدا نکنند نمى توان در آن ملک نماز خواند.
جوادی آملی: مسأله 867- نماز در مكانی كه عین یا منفعت یا انتفاع آن، مال دیگری است، بنا بر احتیاط واجب، باطل است. مكانی كه ملک دیگری است، نماز در آن، بدون رضایت مالک صحیح نیست؛ همچنین مكانی كه در اجاره دیگری است یا به عاریه در اختیار اوست، نماز خواندن در آن، بدون رضایت مستأجر یا مستعیر (عاریه‌گیرنده) صحیح نیست. در این جهت، فرقی بین زنده بودن صاحب حق یا مرده بودن آن نیست، بنابراین نماز خواندن در مالِ به‌جا مانده از میّت، پیش از ادای دَیْن و جدا كردن ثلثِ وصیّت‌شدهٔ او صحیح نیست.
مظاهری: مسأله 704- باید در ملکی که منفعت آن مال دیگری است یا دیگری در آن حقّی دارد بدون اجازۀ او نماز نخوانند، مثلا اگر میّت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند  تا وقتی ثلث را جدا نکرده اند  باید در ملک او نماز نخوانند مگر از حاکم شرع اجازه بگیرند.
مسائل اختصاصي
بهجت: مسأله731- نماز خواندن در خانه پدر، مادر، فرزند، جدّ، جدّه، برادر، خواهر، عمو، عمّه، دایي و خاله بدون اذن آنها جايز نيست و حال آنها، با ساير مردم مساوي است.
بهجت: مسأله 732- شخص معذور، مثل محبوس در مكان غصبي و يا مضطرّ، اگر اميد تمكّن و برطرف شدن عذر را تا آخر وقت دارد بنابرأحوط بايد نماز را تأخير بيندازد، و در صورتي كه تمكّن بيرون رفتن از آن مكان را ندارد نماز در انجا صحيح است.
(مسأله 868) كسي كه در مسجد نشسته1، اگر ديگري  جاي او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند بنابراحتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محلّ ديگري بخواند2.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- گلپايگاني، صافي: و يا رحل گذاشته...
3- خوئي، گلپايگاني، صافي، تبريزي، وحید: نمازش باطل است.(تبريزي: مگر آن كه شخص اوّلي از آنجا اعراض كند).
نوري: نمازش صحيح است، اگر چه گناه كرده است.
*****
سیستانی: مسأله 855- کسی که در مسجد نشسته اگر شخص دیگری جای او را اشغال کند و بدون اجازه اش در آنجا نماز بخواند نمازش صحیح است اگر چه گناه کرده است.
جوادی آملی: مسأله 913- كسی كه در مكانی كه برای عموم آزاد است و همگان میتوانند در آن مكان بمانند و بهره‌های عبادی و مانند آن ببرند؛ نظیر مسجد، صحن و رواق امامزاده‌ها، پارک‌های محلّی جا گرفته است، اگر دیگری بدون اِعراض وی جای او را غصب كند و در آن نماز بگزارد، بنا بر احتیاط واجب، نماز او باطل است.
زنجانی: مسأله 877- كسي كه در مكاني نشسته؛ مسجد باشد يا نباشد اگر دیگری جای او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند حرام و به احتیاط  نمازش باطل است.
مظاهری: مسأله 705- کسی که در مسجد نشسته دیگری نمی تواند جای او را غصب کند  و در آنجا نماز بخواند.
(مسأله 869) اگر در جايي كه نمي داند غصبي است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است1 مگر آن كه خودش غصب كرده باشد2 كه در اين صورت به احتياط واجب نمازش باطل است3.
1- اراكي:[پایان مسأله]
سبحانی: ولی اگر خودش غصب کرده باشد و فراموش کند نماز او اشکال دارد.
2- نوري:[پایان مسأله]
3- گلپايگاني، سيستاني، صافي: كسي كه خودش جايي را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل است بنابراحتياط.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 866.
*****
خوئي، تبريزي: مسأله 878- اگر در جايي كه غصبي بودن ان را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است؛ ولي كسي كه خودش جايي را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند، نمازش باطل است. و اگر در جايي كه نمي داند غصبي است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه محلّ سجده اش غصبي بوده، بعيد نيست كه نمازش باطل باشد.
امام خامنه ای: رساله آموزشی مسأله ۱۰۲- اگر در مکانی که نمی داند یا فراموش کرده غصبی است نماز بخواند نمازش صحیح است.
جوادی آملی: مسأله 914- باطل بودن نماز در مكان غصبی، به حالت علم به غصب و عمد و بدون اضطرار، اختصاص دارد، بنابراین كسی که جاهل به غصبی بودن مكان یا غافل از آن بوده یا فراموش كرده یا هیچ چاره‌ای نداشت، نماز او باطل نیست، مگر آنكه خود غاصب از غصب خویش غفلت یا آن را فراموش كرده باشد و در صدد رفع غصب نباشد که نماز او باطل است.
بهجت: مسأله 733- اگر در جايي نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه غصبي بوده يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او بنابرأظهر صحيح است، اگر چه خودش غصب كرده باشد، ولي اگر در بين نماز فهميد كه آن مكان غصبي است در صورت امكان بدون اينكه نماز را به هم بزند بايد بقيه نماز را در مكان مباح انجام دهد و در صورتي كه ممكن نباشد بايد نماز را قطع كند و در جاي مباح نماز را از سر بگيرد، و اگر وقت تنگ است آنچه از نماز بجا آورده صحيح است و بقيه نماز را در حين خروج از آن مكان بجا مي آورد.
وحید: مسأله 876- اگر در جایی که نمی داند غصبی است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد محلّ سجده اش غصبی بوده نمازش باطل است؛ امّا اگر در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید نماز او صحیح است ولی کسی که خودش جایی را غصب کرده  اگر فراموش کند و در آنجا نماز بخواند، در صورتی که از غصب توبه نکرده باشد، نماز او باطل است و اگر توبه کرده باشد بطلان نماز محلّ اشکال است.
زنجاني: مسأله 878- اگر به جهت عذري در جاي غصبي نماز بخواند، نمازش  بي ترديد صحيح است؛ مثلاً اگر تقصير نكرده باشد و در جايي كه شك دارد غصبي است يا نه، يا از غصبي بودن آن غفلت داشته باشد و يا به اشتباه يا به جهت ندانستن مسأله آنجا را مباح بداند يا غصبي بودن ان را فراموش كند و نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است؛ و كسي كه خودش جايي را غصب كرده، اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند فراموشي او عذر نيست و نمازش به احتياط باطل است.
مكارم: مسأله 794 - هرگاه در جایی نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد غصبی بوده نمازش صحیح است همچنین اگر غصبی بودن جایی را میدانست اما فراموش کرد و بعداً به خاطرش آمد ولی اگر خود غاصب فذاموش کند و نماز بخواند نمازش اشکال دارد.
(مسأله 870) اگر بداند جايي غصبي است1 ولي نداند كه در جاي غصبي نماز باطل است2 و در انجا نماز بخواند، نماز او باطل مي باشد3.
1- سيستاني: و تصرّف در آن حرام است، ولي نداند كه در جاي غصبي نماز خواندن اشكال دارد و در آنجا نماز بخواند نماز او بنابراحتياط باطل مي باشد.
2- بهجت: و در ندانستن مسأله هم كوتاهي كرده و مقصّر باشد...
3- بهجت: اگر قصد قربت نداشت؛ و اگر قصد قربت در نماز داشت باز بنابراحتياط نمازش باطل است.
مكارم: بنابراحتياط  واجب نمازش را اعاده كند.
فاضل: اگر جاهل مقصر باشد بنابراحتياط نماز او باطل مي باشد.
زنجاني: نمازش به احتياط  باطل مي باشد.
مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 866.
امام خامنه ای: رساله آموزشی مسأله ۱۰۳-
*****
وحید: مسأله 877 - نماز خواندن در جایی که مواضع سجود غصبی باشد و بداند غصبی است،باطل است، هر چند عالم به بطلان نماز نباشد.
جوادی آملی: مسأله 915- كسی كه غصبی بودن مكان، نیز حرمت تصرّف در آن را میداند، ولی نمیداند نماز در آن باطل است و در یادگیری آن، كوتاهی كرده باشد، نماز او در آن مكان احتیاطاً باطل است.
امام خامنه ای: مسأله - کسی که میداند مکانی غصبی است ولی نمیداند نماز در مکان غصبی باطل است اگر در آنجا نماز بخواند نمازش باطل است.
(مسأله 871) كسي كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سواري يا زين آن1 غصبي باشد2 نماز او باطل است3 و همچنين است اگر بخواهد سواره نماز مستحبي بخواند4.
این مسأله در رساله آیات عظام بهجت و مظاهری نیست.
1- خوئي، تبريزی: زين يا نعل آن...
2- وحید: و بر آن حیوان یا زین سجده کند...
مكارم: چنانچه مركب يا صندلي و زين آن غصبي باشد و مجبور نباشد بر آن مركب نماز بخواند، نماز او اشكال دارد؛ همچنين است اگر بخواهد در حال اختيار نماز مستحبّي را سواره بخواند.
3- اراكي:[پایان مسأله]
تبريزي: بنابراحتياط نماز او باطل است...
4- وحید: ولی اگر نعل ان غصبی باشد بطلان نماز محلّ اشکال است.
*****
فاضل: مسأله 878- نماز مستحبّي را مي توان هنگام سواري ، حتّي در حال اختيار خواند؛ كما اينكه نماز واجب را مي توان در حال اضطرار و ناچاري در حال سواري خواند. و در اين فرض، اگر زين اسب يا صندلي ماشين و قطار و هواپيما غصبي باشد، نماز باطل است.
زنجانی: مسأله 880- کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه ماشین یا حیوان سواری یا زین یا نعل آن غصبی باشد نماز او به احتیاط، باطل است؛ و همچنین است اگر بخواهد سوار بر آن وسیله نماز مستحبی بخواند.
جوادی آملی: مسأله 916- كسی كه ناچار است روی وسیله نقلیه، اعم از حیوان، اتومبیل، چرخ و مانند آن، نماز را اقامه كند، نیز نماز مستحبّی را در حال سوار بودن به‌جا آورد، باید آن وسیله غصبی نباشد؛ وگرنه نماز او باطل است.
سيستانی: مسأله 858- کسی که ناچار است نماز واجب را در حالی‌‌که سوار بر وسیله نقلیه است بخواند، یا آنکه بخواهد نماز مستحبی را در آن حال بخواند، حکم غصبی بودن آن ماشین و صندلی آن که فرد بر روی آن نماز می‌خواند و نیز چرخ‌های آن، حکم غصبی بودن مکان نمازگزار را دارد.
مسأله اختصاصي
فاضل: مسأله 879- تصرّف در زمين غصبي كه فعلاً مالك مشخّصي ندارد جايز نيست و نماز خواندن در آن باطل است و براي تعيين تكليف آن بايد به مجتهد جامع الشرايط رجوع شود؛ همچنين تصرّف در ساختماني كه با مصالحي ساخته شده كه مالك آن معلوم نيست حكم تصرّف در مال غصبي را دارد و جايز نيست، امّا نماز در اين ساختمان اگر نماز بر روي زمين مباح باشد كه با مصالح مذكور فرش نشده باطل نيست.
(مسأله 872) كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم  او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمي تواند در آن ملك تصرّف كند و نماز بخواند1.
1- زنجاني، وحید: بدون رضايت شريكش نمي تواند در آن ملك تصرّفی بكند و نماز بخواند.
سيستاني: بدون اجازه شريكش نمي تواند در آن ملك تصرّف كند و نماز در آن - بنابراحتياط واجب - باطل است.
مظاهری: مگر شریک حاضر به تفکیک نباشد یا پیدا کردن او مشکل باشد که در این صورت باید از حاکم شرع اجازه بگیرد.
*****
جوادی آملی: مسأله 917- مكانی كه ملک چند شریک است و سهم هیچ‌كدام جدا نشده، هیچ شریكی نمیتواند بدون رضایت سایر شركا، در آن نماز اقامه كند.
امام خامنه ای: رساله آموزشی مسأله ۱۰۴- کسی که با دیگری در ملکی شریک است در صورتی که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد نمی تواند بدون رضایت شریک خود در آن ملک نماز بخواند.
(مسأْله 873) اگر با عين پولي كه خمس و زكات آن را نداده ملكي بخرد1، تصرّف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است2، و همچنين است 3اگر به ذمّه بخرد و در موقع خريدن قصدش اين باشد كه از مالي كه خمس يا زكاتش را نداده بدهد4.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- سبحانی: حقوق واجبه به ملک منتقل می شود در این صورت بدون اجازۀ حاکم شرع در آن نماز نخواند.
2- خوئي، گلپايگاني، تبريزي، صافي، نوري:[پایان مسأله]
اراكي: ولي اگر به ذمّه بخرد و در موقع خريدن قصدش اين باشد كه از مالي كه خمس يا زكاتش را نداده بدهد نمازش صحيح است.
مكارم: اشكال دارد...
3- فاضل: بنابراحتياط واجب...
4- مكارم: كه بنابراحتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.
*****
سيستاني: مسأله 860- اگر ملکی را با پول خمس نداده خرید ولی معامله به نحو کلی فی‌الذمه بود همان‌گونه که غالب معاملات چنین است، تصرّف در آن حلال است، و بدهکار خمس پولی است که پرداخته، ولی اگر با عین پولی که خمس آن را نداده ملکی بخرد، تصرّف او در آن ملک بدون اجازه حاکم شرعی حرام، و نماز در آن ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باطل است.
جوادی آملی: مسأله 918- اگر با عین پول غصبی یا پولی كه خمس یا زكات آن را نداده، مِلكی بخرد، تصرف او در آ‌ن مِلکْ حرام و نماز وی در آن باطل است، نیز اگر ملكی را به ذمّه بخرد و قصد او در حین خریدن آن باشد كه پول آن را ندهد یا از مال غصبی بدهد یا از عین مالی كه خمس یا زكات آن داده نشده بپردازد، در همه این موارد، تصرف وی در آن مِلکْ حرام، و نماز او در آن صحیح نیست.
زنجاني: مسأله 882- اگر با عين پولي كه خمس آن را نداده ملكي بخرد تا حاكم شرع معامله را اجازه ندهد، تصرّف او در آن ملك حرام است و به احتياط نمازش هم در آن باطل است.
وحید: مسأله 880 - اگر با عین پولی که خمس آن را نداده ملکی بخرد، تصرّف او در آن ملک حرام و نمازش در آن باطل است.
مظاهری: مسأله 707- اگر با پولی که خمس یا زکات آن را نداده ملکی بخرد تصرّف و نماز خواندن او در آن ملک حرام است.
(مسأله 874) اگر صاحب ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضي نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است1. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضي است نماز صحيح است2.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- سيستاني: جايز نيست...
زنجاني: نماز خواندن در ملك او جایز نیست و به احتياط باطل است و اگر شك داشته باشد كه قلباً راضي است نماز او بی تردید صحيح  است؛ همچنين است اگر اجازه نداده و انسان بداند كه قلباً راضي است. و اگر اجازه نداده و انسان شك داشته باشد كه قلباً راضي است يا نه، نمازخواندن در آن ملک حرام و به احتياط باطل است.
سبحانی: ولی اگر به زبان از او اجازه نگرفته باشند ولی انسان یقین کند که قلبا راضی است نماز صحیح است.
2- سيستاني: جايز است.
*****
مكارم: مسأله 799 - هر گاه رضايت صاحب ملك از قرائن روشن و قطعي باشد، نماز خواندن در آن ملك اشكالي ندارد، هر چند به زبان نگويد، و به عكس، اگر با زبان اجازه دهد امّا بداند قلباً راضي نيست نمي تواند نماز بخواند.
جوادی آملی: مسأله 919- معیار صحت و بطلان نماز در ملک دیگری، رضایت و عدم رضایت قلبی اوست، اگر رضایت قلبی دارد كه در ملک او نماز اقامه شود، نماز صحیح است، هرچند به زبان اذن نداده باشد و اگر رضایت قلبی ندارد، نماز در آن صحیح نیست، هرچند به زبان اذن داده باشد.
مظاهری: مسأله 708- هر گاه رضایت صاحب ملک از قرائن روشن باشد نظیر رستوران ها ، تصرّف و نماز خواندن در آن اشکال ندارد، هر چند به زبان نگوید، و بالعکس، اگر با زبان اجازه دهد امّا بداند  قلبا راضی نیست  تصرّف و نماز خواندن در آن مکان جایز نیست.
(مسأله 875) تصرّف در ملك ميّتي كه خمس يا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است1 مگر آن كه بدهكاري او را بدهند، يا بنا داشته باشند بدون مسامحه بپردازند.
این مسأله در رساله آیات عظام بهجت و سبحانی نیست.
1- اراكي:[پایان مسأله]
گلپايگاني، صافي: ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند به نحوي كه دين از عهده ميّت ساقط شود جايز است. و اگر عين زكات يا خمس در مال ميّت موجود باشد، فقط تصرّف و نماز در آن عين قبل از ادا جايز نيست، ولي تصرّف و نماز در غير آن اشكال ندارد.
خوئي، تبريزي: ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند  تصرّف و نماز در ملک او ا شکال ندارد.
نوری: ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند  به نحوي كه از عهده ميّت ساقط شود جايز است. و اگر عين مالي كه خمس يا زكات به آن تعلّق گرفته معلوم باشد، فقط تصرّف و نماز در آن عين قبل از ادا جايز نيست، ولي تصرّف و نماز در غير آن با رضايت ورثه، يا ولّي آنها در صورتي كه صغير باشند، اشكال ندارد.
مكارم: حرام است، مگر آن كه بدهي او را بدهند.
زنجاني: حرام و  به احتياط نماز در آن باطل است؛ ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند به نحوي كه دين از عهده ميّت ساقط شود، تصرّف و نماز در ملك او بي ترديد اشكال ندارد.
*****
فاضل: مسأله 883- ميّتي كه بدهكار است، چنانچه بدهكاري وي از تمام اموال باقيماندۀ او بيشتر باشد هر نوع تصرّفي در اموال او حرام و نماز خواندن ورثه در زمين و خانۀ او بدون رضايت طلبكاران باطل است؛ امّا اگر بدهكاري وي از اموال باقيمانده او كمتر باشد، تصرّف در اموال او و نماز خواندن در خانه و زمين او با يكي از دو شرط زير مجاز است:
الف- از قرائن خارجي بدانند كه طلبكاران او راضي هستند.
ب- ورثه تصميم داشته باشند بدون مسامحه، بدهي اورا پرداخت كنند.
سيستاني: مسأله 862- تصرّف در ملك ميّتي كه به زكات يا به مردم بدهكار است، چنانچه منافات با اداي دين او نداشته باشد- مثل نماز خواندن در خانه اش- با اجازه ورثه اشكال ندارد؛ و همچنين اگر بدهي او را بدهند يا به ذمّه بگيرند كه ادا نمايند يا به مقدار بدهي او باقي بگذارند، تصرّف در ملك او اشكال ندارد حتّي اگر موجب تلف شود.
وحید: مسأله 882 - تصرّف در ملک میّتی که خمس یا زکات بدهکار است ، در صورتی که ترکه زائد بر خمس و زکات نباشد، حرام و نماز در آن باطل است، ولی اگر بدهی او را بدهند یا با قبول حاکم شرع ضامن شوند که ادا نماید تصرّف و نماز در ملک او با اجازه ورثه اشکال ندارد.
مظاهری: مسأله 709- تصرّف  و نماز خواندن در ملک میّتی که خمس یا زکات یا چیزی به مردم بدهکار است حرام است.
جوادی آملی: مسأله 920- تصرف در ملكی كه حقّ خدا یا خلق به آن تعلّق دارد، بدون ادای آن حق، حرام و نماز در آن باطل است؛ خواه مالک آن مِلک زنده باشد و یا مُرده، بنابراین كسی كه خمس یا زكات مال خود را نداده و درگذشته، پیش از ادای حقوق یادشده نمیتوان در مال او نماز خواند، مگر آنكه كسی ادای آن را به عهده بگیرد یا بدون مسامحه در صدد اَدای آن باشد. سایر حقوق و دیون مردمی نیز به همین صورت است. البته در صورت رضایت طلبكاران، تصرّف و اقامه نماز در آن، اشكال ندارد.
(مسأله 876) تصرّف در ملك ميّتي كه به مردم بدهكار است، حرام و نماز در آن باطل است1 ، ولي تصرّفات جزئي كه براي برداشتن ميّت معمول است اشكال ندارد؛  و نيز اگر بدهكاري او كمتر از مالش باشد و ورثه هم تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهي او را بدهند تصرّف اشكال ندارد2.
این مسأله در رساله آیت الله  بهجت نیست.
1- گلپايگاني، صافي: ولي اگر ضامن شوند كه قرضهاي او را بپردازند، يا اينكه طلبكار و وصيّ ميّت (گلپايگاني: يا طلبكار و حاكم شرع) اجازه بدهند، تصرّف و نماز در ملك او مانعي ندارد (صافي: و اگر ميّت، بدهكار افرادي است كه حاكم شرع بر انها ولايت دارد، اذن حاكم معتبر است).
زنجاني: حرام  و نماز در آن به احتياط باطل است؛ ولي اگر ضامن شوند كه قرضهاي او را بپردازند، يا طلبكارها يا كسان ديگري كه اختيار بدهي ها بدست آنها است راضي باشند، تصرّف و نماز در ملك او مانعي ندارد.
فاضل: و در اين صورتي است كه بدهكاري به اندازه همه مال باشد، ولي اگر بدهكاري او كمتر از مالش باشد و بدانند طلبكار يا طلبكاران راضي هستند يا ورثه  تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهي او را بدهند، تصرّف در ان ملك و نماز خواندن در ان اشكال ندارد؛ ليكن در اين صورت بنابراحتياط واجب بايد از ولّي ميّت هم اجازه بگيرند.
2- نوري: تصرّفي كه غير فروختن و از بين بردن مال باشد، اشكال ندارد.
سيستاني، مظاهری، جوادی آملی: رجوع كنيد به ذيل مسأله 875.
*****
اراكي: مسأله 870- تصرّف در ملك ميّتي كه به مردم بدهكار است حرام و نماز در آن اشكال دارد، ولي اگر بدهكاري او كمتر از مالش باشد و بدانند چون بدهكاري او كم است طلبكار يا طلبكاران راضي هستند و ورثه هم تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهي او را بدهند تصرّف اشكال ندارد.
خوئي، تبريزي: مسأله 885- تصرّف در ملك ميّتي كه به مردم بدهكار است، در صورتي كه ورثه بناي اداء قرض را بدون مسامحه نداشته باشند، حرام و نماز در آن باطل است.
وحید: مسأله 883 - تصرّف در ملک میّتی که  به مردم بدهکار است ، در صورتی که آن ملک زاید بر بدهکاری میت نباشد ، بدون رضایت طلبکار حرام و نماز در آن باطل است. ولی اگر ضامن شوند که قرض های او را بپردازند و طلبکار هم قبول کند با اجازۀ ورثه تصرّف جایز و نماز هم صحیح است.
مكارم: مسأله 801 - تصرّف و نماز خواندن در ملك ميّتي كه به مردم بدهكار است با اجازه ورثه مانعي ندارد، مگر اين كه آن تصرّف مزاحم حقّ طلبكاران گردد.
سبحانی: مسأله 730- نماز گزاردن در ملک میّتی که به مردم بدهکار است با اذن ورثه اشکال ندارد، بلکه هر نوع تصرّفی که غیر فروختن و از بین بردن مال باشد اشکال ندارد.
(مسأله 877) اگر ميّت قرض نداشته باشد ولی بعضي از ورثه او صغير يا ديوانه يا غايب باشند1، تصرّف در ملك او2 حرام و نماز در آن باطل است3 ولي تصرّفات جزيي كه براي برداشتن ميّت معمول است اشكال ندارد.
این مسأله در رساله آیت الله بهجت نیست.
1- فاضل: فقط به مقدار مصارف متعارف (كفن و دفن) كه اگر انجام نشود جنازه روي زمين مي ماند، مي تواند در اموال او تصرّف كرد، ولي ساير تصرّفات در آن اموال حرام و نماز خواندن در خانۀ او باطل است، مگر بعد از تعيين قيّم و عمل بر طبق صلاحديد وي.
زنجاني: تصرّف در ملک او بدون رضايت وليّ آنها حرام و نماز در آن به احتياط باطل است.
سبحانی: نماز گزاردن در آن به اذن دیگر ورثه اگر مزاحم با حق صغیر یا دیوانه نباشد اشکال ندارد.
2- گلپايگاني، صافي: بدون اذن وليّ شرعي ...
خوئي، تبريزي، وحید: بدون اجازۀ وليّ آنها...
3- خوئي، گلپايگاني، صافي، تبريزي، وحید:[پایان مسأله]
اراكي: نماز در آن اشكال دارد. [پايان مسأله]
*****
امام خامنه ای رساله آموزشی ص ۱۱۸. تصرفات مورد نیاز برای تجهیز میت از قبیل غسل و کفن و دفن، به مقدار متعارف، متوقف بر اذن ولی صغیر نیست، و اشکال از جهت وجود فرزندان صغیر ایجاد نمی‌شود.
مكارم: مسأله 802- هر گاه بعضي از ورثۀ ميّت صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرّف در ملك آنها و نماز در آن حرام است، ولي تصرّفات جزیی که برای برداشتن میّت معمول است اشكال ندارد.
جوادی آملی: مسأله 921- اگر بعضی از وارثان میّت، غایب یا كودک یا محجور (مانند دیوانه) باشد، تصرف در مالِ به جا مانده از میّت، بدون اذن ولیّ شرعی حرام و نماز در آن باطل است. تصرف‌های جزئی، مانند تجهیز میّت، اشكال ندارد.
سیستانی: مسأله 863-  اگر بعضي از ورثۀ ميّت صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرّف در ملك او بدون اجازۀ ولیّ آنها حرام است و نماز در آن جایز نیست است ولي تصرّفات  معمولی که مقدّمۀ تجهیز میّت است اشکال ندارد.
مظاهری: مسأله 710- اگر بعضي از ورثۀ ميّت صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرّف  و نماز خواندن در ملك او بدون  اذن ولی شرعی حرام است ولی تصرّفاتی که برداشتن میّت معمول است اشكال ندارد.
(مسأله 878) نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اينها كه براي واردين اماده است1 اشكال ندارد2(و اگر وثوق3 پيدا نشود كه صاحبش راضي است مشكل است4) ولي در غير اين قبيل جاها، در صورتي مي شود نماز خواند 5 كه مالك آن اجازه بدهد، يا حرفي بزند كه معلوم شود6، براي نماز خوندن اذن داده است، مثل اينكه به كسي اجازه دهد در ملك او بنشيند و بخوابد، كه از اينها فهميده مي شود براي نماز خواندن هم اذن داده است.
1- زنجاني: و اطمينان نوعي، به رضايت مالك مي باشد...
2- گلپايگاني، نوري: با اطمينان به رضايت صاحبان آنها اشكال ندارد...
بهجت: مگر اين كه انسان بداند يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش به نماز خواندن او راضي نيست. و جاهاي ديگر كه ملك كسي مي باشد نيز در اين مسأله، مانند اين مكان هاي عمومي است، كه در صورتي نماز صحيح نيست كه بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي  نيست.
3- اراكي: اگر يقين...
4- [قسمت داخل پرانتز در رسالۀ آيات عظام: گلپايگاني، خوئي، صافي، زنجاني، نوري ، تبريزي و سبحانی نيست]
5- زنجاني: كه رضايت مالك معلوم باشد، هر چند از لازمه حرفش اين معنا فهميده شود، مثل اينكه به كسي اجازه دهد كه در ملك او بنشيند و بخوابد، كه از اينها فهميده مي شود به نماز خواندن هم رضايت دارد. واگر بدون فهمیدن رضایت مالک نماز بخواند به احتیاط  نمازش باطل است.
6- گلپايگاني، صافي: يا اطمينان حاصل شود...
مظاهری:رجوع کنید به ذیل مساله 874.
*****
فاضل: مسأله 886، مکارم: مسأله 803- نماز خواندن در اماکن عمومي مانند هتلها، مسافرخانه ها و حمام ها كه براي ورود مسافران و مشتريان اماده است اشكال ندارد، ولي نماز خواندن براي ديگران كه مسافر و مشتري آن اماكن نيستند اگر قرينه اي كه دلالت بر رضايت صاحب آن بكند وجود داشته باشد مانع ندارد.. و نماز خواندن در اماكن خصوصي بدون اجازه مالك آن جايز نيست، ولي اگر اجازه تصرّفات ديگري دهد كه معلوم شود براي نماز خواندن نيز راضي است مي تواند در آنجا نماز بخواند، مثل اينكه كسي را براي صرف غذا و استراحت دعوت كند كه مسلماً براي نماز رضايت دارد.
. مكارم: نماز خواندن در مسافرخانه ها و حمّامها و مانند آن، براي مسافران و مشتريان كه طبق متعارف وارد آنجا مي شوند اشكال ندارد...
سيستاني: مسأله 864- نماز خواندن در ملك ديگري در صورتي جايز است كه مالك آن يا صريحاً اجازه بدهد و يا حرفي بزند كه معلوم شود براي نماز خواندن اذن داده است- مثل اين كه به كسي اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد، كه از اينها فهميده مي شود براي نماز خواندن هم اذن داده است- و يا انسان از راه ديگر، اطمينان به رضايت مالك داشته باشد.
وحید: مسأله 785 - نماز خواندن در ملک دیگری در صورتی جایز است که یقین یا حجّت شرعیّه ای بر رضایت مالک داشته باشد ، و همچنین است اگر اذن در تصرّفی بدهد که عرفا  از اذن در آن تصرّف ، اذن در نماز خواندن هم فهمیده شود مثل اینکه به کسی اجازه بدهد در ملک او بنشیند و بخوابد که از این ها فهمیده می شود برای  نماز خواندن هم اذن داده است.
جوادی آملی: مسأله 922- اقامهٔ نماز در مسافرخانه، هتل، حمام و مانند این‌ها كه برای مشتریان آماده است و برابر محاوره، اذن یا رضایت مالكان آن‌ها به‌دست میآید، صحیح است و در موارد دیگر، به‌جا آوردن نماز در ملک دیگری، بدون علم یا اطمینان به رضای او، صحیح نیست. اگر مالک عین، منفعت یا انتفاع، اذن ماندن در آ‌ن ملک را داده، میتوان رضایت او نسبت به اقامه نماز را فهمید.
(مسأله 879) در زمين بسيار وسيعي كه از ده دور و چراگاه حيوانات است1، اگر چه صاحبانش راضي نباشند، نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در ان اشكال ندارد، و در زمينهاي زراعتي هم كه نزديك ده است و ديوار ندارد2 اگر چه در مالكين آنها صغير و ديوانه باشد نماز و عبور و تصرّفات جزيي اشكال ندارد، ولي اگر یکی از صاحبانش ناراضي باشند تصرّف در ان حرام و نماز باطل است.
1- سبحانی: و زراعتی فعلاً در آن نیست...
2- بهجت: در زمين بسيار وسيعي كه از آبادي دور و چراگاه حيوانات است نماز خواندن و نشستن و خوابيدن اشكال ندارد، مگر اين كه انسان بداند و يا نشانه هايي در كار باشد كه گمان كند صاحبش راضي نيست بنابرأظهر؛ و همچنين در زمينهاي زراعتي هم كه نزديك ده است و ديوار ندارد...
*****
اراكي: مسأله 873- در زمين بسيار وسيعي كه براي مردم مشكل است موقع نماز بجاي ديگر بروند، اگر چه صاحبانش راضي نباشند نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن اشكال ندارد، هرچند در مالكين انها صغير و ديوانه باشد، و عبور و تصرّفات جزئي اشكال ندارد، ولي اگر نارضايتي يكي از صاحبانش معلوم شود بنابراحتياط واجب نمي توان نماز خواند.
خوئي، تبريزي: مسأله 888- در زمين بسيار وسيع(خوئي: كه براي بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا بجاي ديگر بروند) بي اجازه مالك مي شود نماز خواند، به نحوي كه در مسأله ‍[271] در وضو گذشت.
گلپايگاني، صافي: مسأله 888- در زمين بسيار وسيعي كه براي بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا به جاي ديگر بروند بي اجازه مالك مي شود نماز خواند. ولي اگر بداند كه مالك زمين راضي نيست أحوط آن است كه در آنجا نماز نخواند.
. نوري: بدون اجازه مالك نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن، اشكال ندارد.
زنجاني: مسأله 888- نماز خواندن در زمين بسيار وسيعي كه براي بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا به جاي ديگري بروند جايز و صحيح است، هر چند مالك آنها از نماز خواندن در آنجا نهي كرده باشد يا اين كه انسان بداند راضي نيست يا اين كه مالك آنها صغير يا مجنون باشد، ولي احتياط مستحب آن است كه در اين چند صورت در انجا نماز نخوانند؛ ولي غاصب نباید در مكان غصبي نماز بخواند هر چند بسیار وسیع باشد، و نماز او به احتياط  باطل است؛ همچنين  كساني مانند همسر و فرزندان و مهمانهاي غاصب كه به حساب او در اين مكان تصرّف مي كنند.
فاضل: مسأله 887- در زمينهاي بسیار وسيعي كه براي مردم اجتناب از آن غير ممكن يا سخت است، اگر چه صاحبانش كراهت داشته باشند، نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن اشكال ندارد، اگر چه در مالكين انها صغير و ديوانه باشد، هر چند احتياط اين است كه در صورت علم به عدم رضايت صاحبان آنها از آن اجتناب شود.
سيستاني: مسأله 865- نماز خواندن در زمينهاي بسيار وسيع جايز است، هر چند كه مالك آنها صغير و يا مجنون باشد و يا آن كه راضي به نماز خواندن در آنها نباشد؛ و همچنين در باغها و زمين هايي كه در و ديوار ندارند بي اجازه مالك مي شود نماز خواند، ولي در اين صورت اگر بداند مالك راضي نيست نبايد تصرّف كند و اگر مالك صغير و يا مجنون باشند و يا آن كه گمان به راضي نبودن او داشته باشند احتياط لازم آن است كه در آنها تصرّف نكنند و نماز خوانده نشود.
وحید: مسأله 886 - نماز خواندن در زمین بسیار وسیع به تفصیلی که در مسأله [271] گذشت منوط به اجازه مالک نیست.
مكارم: مسأله 804 - در زمينهاي بزرگ زراعتي و غير زراعتي كه ديوار ندارد و زراعتي فعلا در آن نيست نماز خواندن و نشستن و خوابيدن و تصرّفات جزئي اشكال ندارد، خواه نزديك شهر و روستا باشد يا دور از آن و خواه مالكين آن صغير باشند يا كبير؛ ولي اگر صاحبش صريحاً بگويد راضي نيستم يا بدانيم قلباً راضي نيست، تصرّف در آن حرام است و نماز نيز اشكال دارد.
جوادی آملی: مسأله 923- اقامه نماز در زمین‌های بسیار وسیع مزرع یا مرتع كه فعلاً زراعتی در آن نیست و هیچ ضرری از این راه به مِلک یا مالک نمیرسد، صحیح است، هرچند مالک آن‌ها راضی نباشد؛ ولی به‌جا آوردن نماز در زمین‌هایی كه مزرع یا مرتع خصوصی است و دیوار و مانند آن ندارد، بدون علم به رضایت مالک آن‌ها، صحیح و با منع آن‌ها باطل است.
مظاهری: مسأله 711- در زمین های بزرگ زراعتی یا غیر زراعتی که دیوار ندارد، نماز خواندن و نشستن و خوابیدن و قضای حاجت نمودن و مانند این ها  اشکال ندارد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -