انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر آیه 4

بزرگ نمایی کوچک نمایی

ملك يوم الدين (3)

تفسير:
ايمان به رستاخيز دومين پايگاه

در اينجا به دومين اصل مهم اسلام يعنى قيامت و رستاخيز توجه مى كند و مى گويد: (خداوندى كه مالك روز جزا است ) (مالك يوم الدين ).
و به اين ترتيب محور مبدء و معاد كه پايه هر گونه اصلاح اخلاقى و اجتماعى است در وجود انسان تكميل مى گردد.
جالب اينكه در اينجا تعبير به مالكيت خداوند شده است ، كه نهايت سيطره و نفوذ او را بر همه چيز و همه كس در آن روز مشخص مى كند، روزى كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براى حساب حاضر مى شوند، و در برابر مالك حقيقى خود قرار مى گيرند، تمام گفته ها و كارها و حتى انديشه هاى خود را حاضر مى بينند، هيچ چيز حتى به اندازه سر سوزنى نابود نشده و به دست فراموشى نيفتاده است ، و اكنون اين انسان است كه بايد بار همه مسئوليتهاى اعمال خود را بر دوش كشد
!.
حتى در آنجا كه خود فاعل نبوده ، بلكه بنيانگزار سنت و برنامه اى بوده است ، باز بايد سهم خويش را از مسئوليت بپذيرد
.
بدون شك مالكيت خداوند در آن روز يك مالكيت اعتبارى ، نظير مالكيت ما نسبت به آنچه در اين جهان ملك ما است ، نمى باشد، چرا كه اين يك مالكيت قراردادى است با تشريفات و اسنادى مى آيد و با تشريفات و اسناد ديگرى از ميان
مى رود، ولى مالكيت خدا نسبت به جهان هستى مالكيت حقيقى است آن پيوند و ارتباط خاص موجودات با خدا است كه اگر يك لحظه از او بريده شوند نابود مى شوند، همانگونه كه اگر رابطه لامپهاى برق با كارخانه اصلى بريده شود روشنائى در همان لحظه محو و نابود خواهد شد.
و تعبير ديگر اين مالكيت نتيجه خالقيت و ربوبيت است ، آنكس كه موجودات را آفريده و تحت حمايت خود پرورش مى دهد، و لحظه به لحظه فيض وجود و هستى به آنها مى بخشد، مالك حقيقى موجودات است . نمونه ضعيفى از مالكيت حقيقى را در خودمان نسبت به اعضا پيكرمان مى توانيم پيدا كنيم ، ما مالك چشم و گوش و قلب و اعصاب خويش هستيم ، نه به معنى مالكيت اعتبارى ، بلكه يك نوع مالكيت حقيقى كه از ارتباط و پيوند و احاطه سرچشمه مى گيرد.
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه مگر خداوند مالك تمام اين جهان نيست كه ما از او تعبير به مالك روز جزا مى كنيم ؟
پاسـخ اين سؤ ال با توجه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه مالكيت خداوند گر چه شامل هر (دو جهان ) مى باشد، اما بروز و ظهور اين مالكيت در قيامت بيشتر است ، چرا كه در آن روز همه پيوندهاى مادى و مالكيتهاى اعتبارى بريده مى شود، و هيچكس در آنجا چيزى از خود ندارد، حتى اگر شفاعتى صورت گيرد باز به فرمان خدا است ، يوم لا تملك نفس لنفس شيئا و الامر يومئذ لله روزى كه هيچكس مالك هيچ چيز براى كمك به ديگرى نيست ، و همه كارها به دست خدا است (سوره انفطار آيه 19).
به تعبير ديگر انسان در اين دنيا گاه به كمك ديگرى مى شتابد، با زبانش از او دفاع مى كند، با اموالش از او حمايت مى نمايد، با نفرات و قدرتش به كمكش برمى خيزد گاه با طرحها و نقشه هاى گوناگون ، او را زير پوشش ‍ حمايت

خود قرار مى دهد.
ولى آن روز هيچيك از اين امور وجود ندارد، و به همين دليل هنگامى كه از مردم سؤ ال شود لمن الملك اليوم حكومت امروز از آن كيست ؟! مى گويند: لله الواحد القهار: براى خداوند يگانه پيروز است
!) (سوره مؤ من آيه 16).
اعتقاد به روز رستاخيز، و ايمان به آن دادگاه بزرگ كه همه چيز در آن بطور دقيق مورد محاسبه قرار مى گيرد اثر فوق العاده نيرومندى در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشايست دارد، و يكى از علل جلوگيرى كردن نماز از فحشاء و منكرات همين است كه نماز انسان را هم به ياد مبدئى مى اندازد كه از همه كار او با خبر است و هم به ياد دادگاه بزرگ عدل خدا.
تكيه بر مالكيت خداوند نسبت به روز جزا اين اثر را نيز دارد كه با اعتقاد مشركان و منكران رستاخيز به مبارزه بر مى خيزد، زيرا از آيات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه ايمان به
(الله ) يك عقيده عمومى حتى براى مشركان عصر جاهلى بوده ، لذا هنگامى كه از آنها مى پرسيدند: آفريدگار آسمانها و زمين كيست ؟ مى گفتند: خدا! و لئن سئلتهم من خلق السماوات و الارض ليقولن الله (لقمان 25) در حالى كه آنها با گفتار پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در زمينه معاد با ناباورى عجيبى روبرو مى شدند و قال الذين كفروا هل ندلكم على رجل ينبئكم اذا مزقتم كل ممزق انكم لفى خلق جديد افترى على الله كذبا ام به جنة : كافران گفتند آيا مردى را به شما معرفى بكنيم كه مى گويد هنگامى كه خاك شديد و پراكنده گشتيد، بار ديگر آفرينش جديدى خواهيد داشت ! آيا او بر خدا دروغ بسته يا ديوانه است ؟!) (سبا آيه 8).
در حديثى از امام سجاد (عليه السلام ) مى خوانيم : هنگامى كه به آيه
(مالك يوم الدين ) مى رسيد، آنقدر آنرا تكرار مى كرد كه نزديك بود روح از بدنش پرواز كند.
كان على بن الحسين اذا قرء مالك يوم الدين يكررها حتى يكادان يموت .
اما كلمه
(يوم الدين ) اين تعبير در تمام مواردى كه در قرآن استعمال شده به معنى قيامت آمده است چنانكه در قرآن در آيه 17 و 18 و 19 سوره انفطار با صراحت به اين معنى اشاره شده است (اين تعبير متجاوز از ده بار در قرآن مجيد به همين معنى آمده ).
و اينكه چرا آن روز، روز دين معرفى شده ؟ به خاطر اين است كه آن روز روز جزا است و دين در لغت به معنى جزا مى باشد، و روشنترين برنامه اى كه در قيامت اجرا مى شود همين برنامه جزا و كيفر و پاداش است ، در آن روز پرده از روى كارها كنار مى رود، و اعمال همه دقيقا مورد محاسبه قرار مى گيرد و هر كس جزاى اعمال خويش را اعم از خوب و بد مى بيند
.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: يوم الدين ، روز حساب است
.
اما طبق اين روايت (دين ) به معنى حساب است ، شايد اين تعبير از قبيل ذكر علت و اراده معلول باشد، زيرا همى شه حساب مقدمهاى براى جزا است .
بعضى از مفسران نيز عقيده دارند كه علت نامگذارى رستاخيز به يوم الدين اين است كه در آن روز هر كسى در برابر دين و آئين خود جزا مى بيند
.
ولى معنى اول (حساب و جزا) صحيحتر به نظر مى رسد
.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -