انهار
انهار
مطالب خواندنی

کسانی که نمی توانند روزه بگیرند

بزرگ نمایی کوچک نمایی
کسی که به علت ناتوانی جسمی نمی تواند روزه بگیرد
سؤال: بنده جوانی هستم 21 ساله که از لحاظ بدنی لاغر اندام هستم و دانشجوی کامپیوتر میباشم در ماه مبارک بنده به گونه ای ضعیف می شوم که توانایی هیچ گونه کاری را ندارم . وزن من 54 کیلو است و به نظر خودم اگر روزه بگیرم از لحاظ بدنی ضعیف میشوم و بر روی درسم تاثیر بدی می گذارد (درس من آبرو و آینده من را رقم میزند) از شما درخواست میکنم که با توجه به مشکلاتم مرا در این مهم راهنمایی فرمایید.
پاسخ: اگر با این حال روزه گرفتن موجب بیماری و یا مشکلات جسمانی خواهد بود روزه بر شما واجب نیست و اگر تا سال آینده نیز همین وضع ادامه یابد قضا هم لازم نمی باشد و برای هر روز یک فقیر را باید سیر کنید.
کسانی که قدرت گرفتن روزه ندارند
سؤال: زنى هستم 63 ساله که شش بچّه به دنیا آورده ام، در دوران حاملگى و شیرخوارگى بچّه هایم (حدود 12 سال) نتوانسته ام روزه بگیرم، پس از آن نیز تا کنون هر وقت خواستم روزه بگیرم دچار خونریزى معده شده ام و با توصیه پزشکان روزه نگرفته ام، حال تکلیف روزه هاى بنده چیست؟
پاسخ: در حال حاضر شما مکلّف به روزه نیستید و احتیاط آن است که اگر قدرت دارید براى هر روز به اندازه یک مدّ طعام (750 گرم گندم) به شخص مستحق بدهید، همچنین براى ایّام گذشته که روزه نگرفته اید و تا سال بعد هم توانائى بر روزه نداشته اید.
روزه دختری که تازه به سن تکلیف رسیده
سؤال: دخترى به سنّ بلوغ رسیده است; ولى به واسطه ضعف جسمى توان روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان را ندارد و بعد از ماه رمضان هم تا سال بعد نمى تواند قضا کند، حکمش چیست؟
پاسخ: باید کفّاره مدّ طعام را بدهد؛ یعنى براى هر روز معادل 750 گرم گندم و مانند آن به فقیر بدهد. و قضاى این روزه ها بر او واجب نیست.
ساقط شدن روزه از بعضی بیماران قطع نخاعی
سؤال: بعضى از برادران قطع نخاعى، به دستور پزشک باید هر چند ساعت مقدارى مایعات بنوشند، وظیفه آنان براى روزه چیست؟
پاسخ: روزه از آنها ساقط است و بجاى آن، در صورتى که قدرت مالى داشته باشند، براى هر روز یک مدّ طعام کفّاره مى دهند.
روزه معتادین
سؤال: فردى معتاد به تریاک است و نمى تواند ترک نماید، به همین علّت، نه به صورت أدا و نه به صورت قضا، توان روزه گرفتن را ندارد، آیا این فرد حکم مریض را دارد؟ یا این که باید کفّاره بدهد؟
پاسخ: احتیاط آن است که از چیزهاى دیگر، در صورت توانایى، روزه بگیرد و براى هر روز یک مدّ طعام کفّاره بدهد.
روزه مادرانی که شیر می دهند
سؤال: آیا بر مادرى که بچّه شیر مى دهد، روزه واجب است؟
پاسخ: زنانى که بچّه شیر مى دهند خواه مادر بچّه باشند یا دایه، اگر روزه گرفتن باعث کمى شیر آنها و ناراحتى بچّه مى شود روزه بر آنها واجب نیست، ولى براى هر روز کفّاره (یک مدّ طعام) واجب است، بعداً نیز باید روزه را قضا کنند; امّا اگر روزه براى خودشان ضرر داشته باشد کفّاره لازم نیست، ولى بعداً روزه هاى را که نگرفته اند قضا نمایند.
توصیه پزشک به ترک روزه
سؤال: در برخی بیماری ها مثل نارسایی کلیه با اطمینان می توان به بیمار توصیه نمود که روزه نگیرد اما در خیلی از موارد به علت شکی که در اصل بیماری و یا چگونگی تاثیر روزه بر آن وجود دارد یا به علت عدم وجود تحقیقات و نتایج لازم در مورد اثرات روزه بر بسیاری بیماری ها و به خاطر عدم امکان تعیین نقش روزه بر بیماری، پزشک واقعا نمی داند روزه را به بیمار توصیه کند یا خیر، در این صورت وظیفه پزشک چیست؟ آیا پزشک در صورت توصیه یا عدم توصیه به روزه مسئول است؟
پاسخ: این مسأله دو صورت دارد: گاه براى طبیب خوف ضرر حاصل مى شود یعنى احتمال قابل توجّهى نسبت به زیان داشتن روزه براى او حاصل مى شود در این جا مى تواند همان را به بیمار منتقل کند، چنانچه بیمار از قول طبیب خوف ضرر پیدا کند روزه راترک مى کند. صورت دوّم آن است که احتمال ضعیف و کم رنگى باشد دراین جا نمى تواند به بیمار توصیه ترک روزه کند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -