انهار
انهار
مطالب خواندنی

ادامه بحث مخالفت خانواده با ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال ممنونم که متن منو خوندید و زمان گذاشتین واسه پاسخگویی، راستش من و اون اقا هر جفتمون به میفهمیم حرفای از روی دلسوزی شمارو، من به اونچه که خدای مهربون گفته اعتقاد دارم، وسط حرفاتون احساس کردم مطلب هایی که نوشتید رو از جایی برداشتیددارید دیکته میکنید بهم ،من بچه نیستم، من به اون چه خدا گفته ایمان دارم، نماز صبح منو اون اقا ترک نمیشه که شما گناهکار برداشت کردین ، باهم 2 بار قران ختم کرثیم، ما باهم با حقوق دریافتیمون. از محل کارمون 20 تا بچه تحت همایت داریم، اینارو نمیگم بگم ادم خوبیم، ولی خوب رو از بد تشخیص میدم، میدونید کنار اون که دوستش دارید باشید ولی پاک بمونید ینی چی؟ میدونید یوسف اگر خدا کمکش نمیکرث یوسف نمیموند! من میفهمم وقتی میگین اه والدین ینی چی،واسه همین پیام گذاشتم، که کمکم کنید، بتونم با رضایت ازدواج کنم، اون اقا هم اهل کار، هم زندگی، هم اینده خوبی داره، هم خدا شناسه،هم پاک دامن،من تو این 7سال کم و بیش شناختمش،مادرم، برادرم، مادر بزرگم، داییم، همه میشناسنش. و به اینه داشتن با من ایمان دارن، مامانم دوسش داره، من ازتون میخوام کمک کنید نزارین با موج نا رضایتی که میدونیم به ضرر شروع زندگی و خوشبختی نمیاره برم جلو، اون اقا میخواد ترک خانوادشو کنه، اخرین مشاوره ای رفتیم بهش گفت تو داری از خانوادت متنفر میشی، فقط به خاطر اینکه حرمت مادر پدرشو نگه داره سکوت کرده، تک پسره، نمیخوان از دستش بدن، تو مخارج خونه کمک میکنه، کمکم کنید، راهی بزارین جلوی پام روزگاری تلخ نبینم، نمیزارم به خاطر من ترک خانوادشو بکنه، میدونم این راهش نیست،به بیراهه رسیدم. میخوام خانوادش دوستم داشته باشن، از دلتون حرف بزنید لطفا. لطف کنید دیکته وار حرف نزنید، چون به دل نمیشینه. بازم ممنونم که متن پریسارو خوندید، التماس دعا

جواب دخترم با این که فرصت پاسخگوئی برای مشاوره ندارم اماولی با خواندن نامه شما یه حسی بهم گفت که نامه شما را جواب بدم ولی نمیدونستم نامه با وقت اندک بنده ادامه دار میشه!! لذا دومین و البته انشاءالله آخرین پاسخ را هم خدمتتون ارسال میکنم:
اولاً: بنده تلاش دارم همیشه از پاسخهای کلیشه ای که مثل لباس بازار دوز کم ارزش و اجناس یک بار مصرف دنیای صنعت در بخشی از جهان هست اجتناب کنم و مطالب ارشادی را از متن معارف اسلام خدمت شما خوبان ارائه کنم ولی بنده گاهی برخی از پاسخها را ساعتها تحریر میکنم و الآنم که پاسخ دوم شما را میدهم ساعت 3 و 5 دقیقه بامداده که شروع کردم تا کی تمام بشه! والله عالم.
در این پاسخ؛ نامه دوم شما را خط به خط متن خودتان پاسخ میدم! یاعلی
1- شما فرمودید: « ممنونم که متن منو خوندید و زمان گذاشتین واسه پاسخگویی».
عرض میکنم: «خدمت به شما و سایر عزیزان را وظیفه خود میدانم و میخواهم این خدمتها ذخیره آمرزش و عاقبت بخیری ام شود»
2- شما فرمودید: « راستش من و اون اقا هر جفتمون میفهمیم حرفای از روی دلسوزی شمارو»
عرض میکنم: «واقعاً زمانی که دارم پاسخ میدم خیال میکنم برای عزیزترین فرزندم پاسخ میدم و مطالبم از سر دلسوزی و خیرخواهی هست حتی اگر مطالبم کمی ظاهراً سرزنش باشد»
3- شما فرمودید: « من به اونچه که خدای مهربون گفته اعتقاد دارم»
عرض میکنم: «واقعاً ممکن هست که ما همه به اونچه خدای مهربون گفته اعتقاد داشته باشیم ولی بین اعتقاد و بین عمل بر اساس اعتقاداتی که داریم ممکن هست فاصله زیاد باشد! بنده قبول دارم شما فرد معتقدی هستید و علامت اعتقادتان این است که سؤال خود را از یک پایگاه مذهبی نموده اید ولی عمل چیز دیگری هست»
4- شما فرمودید: « وسط حرفاتون احساس کردم مطلب هایی که نوشتید رو از جایی برداشتید دارید دیکته میکنید بهم»
عرض میکنم: «دخترم بنده که خدمتگزار شما هستم، ساعتها وقت خود را صرف توضیح و تشریح یک برداشت متقن و صحیح دینی میکنم و پس از اطمینان از نظم و صدر و ذیل درست آن، آن را ذخیره میکنم تا تحقیق خود را برای هر کس که مشکل روحی، اخلاقی، اعتقادی، فقهی و قرآنی مربوطه را داشت تقدیم کنم و خدا میداند که 95 درصد مطالبم را با زحمت و مشقت تدقیق و تحقیق میکنم و اینطور نیست که برای پاسخ عزیزی در «گوگل» جستجو کنم و با سرهم بندی پاسخ نامه ای را ببندم»
5- شما فرمودید: « من بچه نیستم»
عرض میکنم: «بنده زبانم لال، چنین جسارتی به شما نکردم! و پاسخهای بنده به شما دختر خوبم به معنای بچه دانستن شما نیست بلکه به معنای اطلاع رسانی به شما هست زیرا شما از بنده مشورت خواستید و بنده باید آنچه در توانم بود خدمت شما تقدیم میکردم»
6- شما فرمودید: « من به اون چه خدا گفته ایمان دارم، نماز صبح من و اون اقا ترک نمیشه که شما گناهکار برداشت کردین»
عرض میکنم: «دخترم بنده هم قبول دارم که شما به گفته خدا ایمان دارید و از این که نماز صبح شما قضا نمیشود شما را تحسین میکنم، اماولی اسلام هزاران قاعده و تکلیف دارد نماز یکی از آنها هست و به قول شاعر: تو مو میبینی و من پیچش مو تو ابرو من اشارتهای ابرو
دخترم نماز یک عمل عبادی هست که دارای حکمت و فلسفه میباشد و فلسفه مهم نماز این است که افراد را از اشتباه بزرگ باز میدارد در حالی که یقیناً شما به یکدیگر محرم نیستید زیرا محرم شدن باید با اجازه و اذن پدر باشد و آیا شما که الآن با یکدیگر در ارتباط هستید با هم محرم هستید؟ انشاءالله که با اجازه پدر با هم محرم هستید ولی اگر محرم نباشید فعلاً و تا زمان محرم شدن شرعاً باید یا ارتباط نداشته باشید و یا کم و حداقل و به مقدار ضرورت و نیاز معقول و منطقی با کلّی اما و اگر و احتیاط باشد و بیش از مقدار مذکور عبور از خطّ قرمز دین میباشد»
7- شما فرمودید: « با هم 2 بار قران ختم کردیم، ما باهم با حقوق دریافتیمون. از محل کارمون 20 تا بچه تحت حمایت داریم»
عرض میکنم: «دخترم ختم قرآن بسیار عالی هست ولی قرآن فقط کتاب تلاوت و قرائت نیست بلکه قرآن کتاب آسمانی و برنامه زندگی دینی و سلوک عبادی هست و در قرآن اوامر الهی و نواهی وجود دارد که باید انجام شود و یا ترک گردد.
دخترم، در قرآن خیلی از معارف راه گشا در ارتباط با زندگی صحیح و درست داریم که باید پس از شناخت آن معارف به آنها عمل کنیم و اصلاً قرآن کتاب زندگی و کتاب عمل است، و یکی از مسائل مهم که در قرآن مطرح است موضوع معرفت به محرم و نامحرم هست!
دختر خوبم؛ تأمّل و تدبّر در قرآن، مقدّمه عمل به قرآن است؛ عملى پيگير و در همه ى شؤون فردى، اجتماعى، فرهنگى، بهداشتى و... و در حقيقت شناخت قرآن بايد سلاح و مركبى باشد براى نبرد و پيشرفت در ميدان عمل و زندگى، و تنها در اين صورت است كه برنامه هاى متعالى قرآن در جامعه پياده مى شود و امّت مسلمان به سعادت و سيادت و بزرگواری نائل میشود.
خدای متعال در سوره انعام آیه 155 مى فرمايد: «وَ هذا كِتابٌ اَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعوُهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ و اين كتابى است پر بركت كه فرو فرستاديم، از آن پيروى كنيد و پرهيزگار باشيد، باشد كه رحمت خداى شاملتان گردد.
آقا أميرمؤمنان، على(عليه السلام)، برخى از برادران مسلمان خويش و ياران راستين پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلّم) را كه قرآن مى خواندند و به آن عمل مى كردند، ياد مى كرد و بر فقدان ايشان دريغ مى خورد.
و کسی که به قرآن عمل میکند سراسر زندگیش همه احتیاط و دقت و نور هست و همیشه نگران است که مبادا دامنش به گناه و چشمش به خطا و گوشش به باطل و زبانش به لغو آلوده گردد.
البته بسیار خوشحال میشوم که شما بفرمائید با اجازه پدر با یکدیگر محرم هستید تا هیچگونه گناهی در دیوان اعمالتان ثبت و ضبط نگردد»
8- شما فرمودید: « اینارو نمیگم بگم ادم خوبیم، ولی خوب رو از بد تشخیص میدم»
عرض میکنم: «البته نماز خواندن و قرآن خواندن و به فقرا رسیدگی کردن و حمایت کردن همه دلیل خوبی هست و دعا میکنم به برکت همه این کارهای خوب مشمول رحمت الهی قرار گیرید و اگر خدای سبحان این ازدواج را به صلاحتان میداند خود خداوند اسباب موافقت خانواده آن پسر را برایتان هموار کند»
9- شما فرمودید: « میدونید کنار اون که دوستش دارید باشید ولی پاک بمونید یعنی چی؟»
عرض میکنم: «البته باید در زندگی حبّ و دوستی و عشق باشد و زندگی بدون عشق مانند خوردن و خوابیدن در مزبله متعفّن و فضای نامطلوب است ولی دخترم در کنار این فرمایش شما باید نکته دیگری هم منظور شود و آن اینکه خدا هم چنین زندگی و بودن در کنار چنین شخصی را که ما خوبش میدانیم به صلاح ما بداند زیرا غیب نزد خدا هست و او صلاح ما را بهتر از خود ما میداند.
خدای متعال در سوره بقره آیه 216 می فرماید: ... عسی أن تحبّوا شیئاً و هو شرّ لکم والله یعلم و أنتم لا تعلمون. شاید که چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر باشد، و خدا {صلاح شما را} میداند و شما نمیدانید.
البته عشق و علاقه ابتدايي براي شروع و آغاز زندگي و کلاً خود زندگی بسیار مناسب است ، اما در ادامه مسائل زندگي (علاوه بر عشق) مسايل ديگري هم وجود دارد که مي تواند زندگي را محکم و ثابت و پايدار نگه دارد. يکي از آن مسايل پشتيباني افراد خانواده دختر و پسر و به خصوص پدران خانواده هست که در مشکلات متعدد مي توانند راهگشاي موثري باشند. حال اگر پشتباني وجود نداشته باشد ، يا حتي در مقابل، مخالفت پدر دختر يا پسر باشد، آسيب هاي چنين وصلتي بسيار خواهد بود.
و دخترم البته حتماً عشق و علاقه زياد شما مي تواند فيلتري براي نديدن معايب شخص مقابل و دلايل منطقي مخالفت پدر و مادر خانواده ها باشد؛ بنابراين در تصميم شما در فضاي احساس و از روي عشق و علاقه به هيچ وجه صحيح نيست، حتي اگر مخالفت افراد خانواده را در پي نداشته باشد.»
10- شما فرمودید: « میدونید یوسف اگر خدا کمکش نمیکرد یوسف نمیموند!»
عرض میکنم: «آفرین دخترم و واقعاً خدا دوستت داره و در دلتون جا داره وگرنه جائی برای خدا و حاکمیّت معنوی او بر روح و روانتان نبود و معلومه که شما هم دوست دارید همانطور که خدای سبحان یوسف را از خطا حفظ کرد شما را نیز حفظ کند و اینجا کار منو آسان کردید که پس باید همانطور که یوسف در زندگی معنویش عفّت نفس و پاکدامنی و احتیاط پیشه کرد شما هم احتیاط کنید تا خدای یوسف برای شما هم خدائی کند و با شکستن هوای نفس به شما هوائی خدائی بدهد و...»
11- شما فرمودید: «من میفهمم وقتی میگین آه والدین ینی چی، واسه همین پیام گذاشتم، که کمکم کنید، بتونم با رضایت ازدواج کنم»
عرض میکنم: «بازم آفرین دخترم که به آه والدین متوجه و از روی دادن آن نگران هستید و بنده هم یک قسمت از منظورم از نهی شما در نامه همین بود! پس لازم است ببينيد دليل مخالفت پدر و مادرش چيست. حتما از آينده اين وصلت نگراني دارند . با نگاهي تيزبين و به دور از هر گونه احساسات به حکمت‌هاي پيدا و پنهان اين مخالفت بينديشيد، چه بسا مصلحتي الهي در اين امور مشاهده و معلوم شود. اگر دليل موجهي براي مخالفت نديديد ، سعي کنيد با زبان عاطفه، احساسات، منطق و يا استفاده از حيطه هاي ديگر؛ نگراني آن ها را بر طرف کنيد .
براي قانع کردن پدر و مادر سعي کنيد از افراد مورد قبول و اطمينان شان استفاده نماييد . قطعا اگر در ميان اقوام و فاميل چنين کسي باشد، بر ديگران تقدم دارد . اگر نشد، از دوستان ، آشنايان و همسايه هاي مورد قبول و وثوق، و در مرحله آخر از افراد معتمد محل يا حتی امام جماعت مسجد و مانند آن استفاده کنيد .
برخي روان شناسان مي گويند در موارد خاص مي توان با استفاده از احساسات و نقاط ضعف پدر و مادر، نظر ايشان را به ازدواج مساعد ساخت، مثلا با يک سناريوي عاطفي از پيش تعيين شده مثل تمارض (خود را به مريضي زدن) بي‌خوابي (يا خواب‌هاي پريشان ديدن) بي‌اشتهايي و... به صورت ساختگي فاصله رواني پدر يا مادر را با اين ازدواج کم نماييد .
اگر همه راه هاي پيشنهاد شده را به درستي و به دور از عجله رفتيد و نتيجه نگرفتيد. یک راه در جلوي شما هست .
اگر بخواهيد كه به رغم همه مشكلات با فرد مورد نظر بدون حصول رضايت دو خانواده ازدواج كنيد، اين موضوع تا زماني كه باعث بي احترامي به پدر و مادر نشود،اشكال ندارد، ازدواج حق شما است.اما ممکن است در آينده ، با برخوردهاي سرد ، احيانا خشن و توهين آميز روبرو شويد. پس بايد خود را براي آن روز آماده کنيد ، مواظب باشيد که برخورد شما و همسر آينده تان با آن ها به گونه اي باشد که دغدغه ها و ناراحتي هاي آنان پس از ازدواج جبران شود . رضايت قلبي شان جلب گردد . مجبور شوند به انتخاب تان تحسين بگويند. از مخالفت و ملامت کردن هاي خود پشيمان و شرمنده گردند.
12- شما فرمودید: «اون اقا هم اهل کار، هم زندگی، هم اینده خوبی داره، هم خدا شناسه، هم پاک دامن، من تو این 7سال کم و بیش شناختمش»!!
البته دخترم فرمایش شما بیشتر اغراقه و کمتر حقیقیه نمیگم اشتباه میگی و نه تا این حد!!
چون تمام اوصاف تو زندگی مشخص میشه
آخه عزیزم کار درست، ولی از کجا معلوم اهل زندگیه؟ آینده خوبی داره؟ خدا شناسه؟
اهل زندگی تو زندگی معلوم میشه
غیب دست خداست و خدا از غیب خبر داره که آینده خوبی داره یا نداره
اما اینکه میگید خداشناسه کمی مشکله چون خداشناس هرگز: نمیخواد ترک خانوادشو کنه، و فرمودید: اخرین مشاوره ای که رفتید بهش گفته تو داری از خانوادت متنفر میشی! و دخترم این بدترین و خطرناکترین گناهه!
اگر پدر و مادر و خانواده پسر با این ازدواج مخالف باشند مطمئن باشید که پسرشان مورد عاق آنها واقع میشود و چنین گناهی نه تنها دامن پسر بلکه دامن شما را هم میگیرد!!
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به اصحابش می فرمایند: آیا می خواهید شما رو از بدترین گناه خبر بدهم؟ عرض کردند: بله، حضرت فرمودند: بزرگترین گناه سه چیز هست: 1. شرک به خدا 2. عاق والدین 3. سخن ناحق و گواهی ناحق دادن!!
عاق به معنای نافرمانی کردن پدر و مادر، آزردن پدر و مادر، مخالفت کردن با پدر و مادر و یا به معنای خوار و ذلیل کردن پدر و مادر است که بعضی از این معانی در روایات اومده و بعضی از اونها هم معنای لغوی عاق هست.
بعضی فکر می کنند عاق والدین یعنی اینکه حتما پدر و مادر نفرین بکنند تا مورد عاق والدین واقع شوند ولی نمی دانند که بسیاری از مشکلات زندگی شون به خاطر عاق بودنشان هست.
آقا امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند: هرکس پدر و مادر خود را غمگین کند عاق والدین است.
در علل الشرايع جلد 2 باب 229 حدیث 1 از آقا امام رضا (علیه السلام) در نامه مبارکش به محمد بن سنان فرموده است: حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِيقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَيْنِ وَ تَجَنُّبِ كُفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ وَ مَا يَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِي الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَيْنِ فِي الْوَلَدِ وَ تَرْكِ التَّرْبِيَةِ لِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا؛
خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که:
1) موجب می شود انسان از توفیق برای اطاعت حق تعالی خارج شود.
2) موجب می شود فرزند در مقابل پدر و مادر با تعظیم وتکریم و با وقار برخورد نکند.
3) موجب می شود شکر نعمت تباه شود.
4) موجب می شود انسان دچار کفران نعمت شود.
5) موجب می شود منجر به قِلّت نسل و انقطاع آن شود.
و نافرمانی والدین سبب می‌گردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حق و حقوق آن‌ها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند.
13- شما فرمودید: « مادرم، برادرم، مادر بزرگم، داییم، همه میشناسنش. و به اینه داشتن با من ایمان دارن، مامانم دوسش داره»
عرض میکنم: «تنها رضایت خانواده شما ملاک نیست بلکه همانطور که خانواده شما همه راضی هستند باید خانواده ایشان هم راضی باشند تا این ازدواج بر گناه تأسیس نشود تا مشمول خشنودی خدا و رضایت آقا امام زمان (علیه السلام) و دعای فرشتگان و مؤمنان شوید ولی اگر این ازدواج بدون رضایت والدین پسر باشد موجب ناخشنودی خدا و نارضایتی آقا امام زمان (علیه السلام) و نفرین فرشتگان و مؤمنان می شوید!! و اگر خود این پسر هم بخواهد به این کار اقدام کند شما نباید راضی شوید.
14- شما فرمودید: « من ازتون میخوام کمک کنید نزارین با موج نا رضایتی که میدونیم به ضرر شروع زندگیه و خوشبختی نمیاره برم جلو»
عرض میکنم: «بنده در خدمت شما هستم مواردی بوده که بنده عازم تهران برای مشاوره شده ام لذا در این زمینه نیز میتوانم با درخواست شما و خانواده بررسی کنم و اگر مطابق معارف اسلام و اصول روانشناسی دینی این ازدواج به صلاحتان باشد با پدر و مادر ایشان صحبت کنم و آنها را به این موضوع راضی و قانع کنم»
15- شما فرمودید: «اون اقا میخواد ترک خانوادشو کنه، اخرین مشاوره ای که رفتیم بهش گفت تو داری از خانوادت متنفر میشی، فقط به خاطر اینکه حرمت مادر پدرشو نگه داره سکوت کرده، تک پسره، نمیخوان از دستش بدن، تو مخارج خونه کمک میکنه»
عرض میکنم: «این فرمایش شما با مطالب چند سطر شما که فرمودید منافات داره چون شما نوشتید: (نماز صبح من و اون اقا ترک نمیشه که شما گناهکار برداشت کردین، باهم 2 بار قران ختم کردیم، ما باهم با حقوق دریافتیمون از محل کارمون 20 تا بچه تحت حمایت داریم ... و فرمودید: اون اقا ... خدا شناسه)!!!
دخترم کدام نماز خوان، قرآن خوان، خیّر و خداشناس با پدر و مادر این کارها را میکند؟؟ اینکارها موجب عاق والدین میشود در حالی که آقا امام صادق (علیه السلام) می فرماید: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِيَةِ الْجَنَّةِ- فَوَجَدَ رِيحَهَا مَنْ كَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ- إِلَّا صِنْفاً وَاحِداً- قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَيْه‏.
چون قيامت شود يك پرده از پرده‏هاى بهشت برداشته شود و بويش را هر که جان دارد از پانصد سال مسافت دریابد مگر یک دسته! راوی گوید: گفتم که باشند؟ فرمود عاق والدین.
دخترم کسی که با خشم خدا روبرو باشد و حرمت پدر و مادر خود را حفظ نکند مطمئن باشید که حتماً حرمت شما را هم حفظ نخواهد کرد.
16- شما فرمودید: « کمکم کنید، راهی بزارین جلوی پام روزگاری تلخ نبینم، نمیزارم به خاطر من ترک خانوادشو بکنه، میدونم این راهش نیست، به بیراهه رسیدم. میخوام خانوادش دوستم داشته باشن»
عرض میکنم: «البته خدای متعال بزرگترین هنر جاذبه را در جنس زن قرار داده است و تنها کسی که میتواند مرد را از اشتباه کاری نگهدارد و برای خانواده و والدینش حفظ کند و او را وادار به خدمت خانواده کند همسر است و اگر شما در خود این قدرت و نفوذ را سراغ دارید بسیار عالی هست»
16- شما فرمودید: «از دلتون حرف بزنید لطفا. لطف کنید دیکته وار حرف نزنید، چون به دل نمیشینه. بازم ممنونم که متن پریسارو خوندید، التماس دعا.»
عرض میکنم: «در اول پاسخ نوشتم که ساعت 3 و 5 دقیقه شروع کردم و الآن ساعت 10 و 35 دقیقه هست که پاسخ به اتمام رسید اماولی نمیدانم شما چطور این جواب را حرف دل نمیدانید و دیکته وار میدانید ولی به هر حال بنده؛ اولاً: دعاگو خواهم بود و ثانیاً در خدمت شما هستم و اگر کاری از دستم برآید کوتاهی نخواهم کرد».
نکته آخر:
برخی از مهمترین ویژگی‌های یک شوهر خوب:
1. شوهر خوب، زنش را شریک زندگی‌اش می‌داند؛
2. شوهر خوب، زنش را بی قید و شرط دوست می دارد؛
3. شوهر خوب، زنش را اولین اولویت‌ زندگی خویش قرار می‌دهد؛
4. شوهر خوب، متعهد به کشف و رفع نیازهای همسرش می باشد؛
5. شوهر خوب با زنش صحبت می‌کند؛
6. شوهر خوب، پایبند ارزش‌های معنوی و اخلاقی می باشد؛
و تمام صحبتهای بنده در این پیام غالباً بر محور مورد شماره 6 بود که عمل به آن موجب خیر و برکت زوجین در زندگی می شود.
دخترم باز هم میگویم: زندگی را نمیتوان ساده تصور کرد و نباید برای زندگی بدون تأمل و تحقیق و دخالت دادن عقل و البته شرع تصمیم گرفت چون انسان با انتخاب همسر در حقیقت شریک زندگی خود را تا پایان عمر و لب گور انتخاب می کند. بنابراین نباید با کسی ازدواج کرد که رفتارش با دستورات مؤکد دین در تعارض باشد. بنابراین به شما توصیه دارم مواظب خودتان باشید و خوب فکر کنید. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -