انهار
انهار
مطالب خواندنی

تسلیم مشکلات شدن و گله از خدا

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال از آشناییان ،جوانی 28 ساله،بعد از اتمام درس در دانشگاه سعی کرده که پاک بمونه و حرمت خدارو نگه داره.بعد از اتمام تحصیل مشغول به کار میشه و چون به دختری علاقه مند بوده،خانواده اش از ایشون خواستگاری کرده ولی چون کار ثابت نداشتن،خانواده طرف مخالفت می کنن.همون کار رو ادامه میدن و حتی تو شراکتشون با شخصی،شریکش بهش نارو می زنه و سرمایه خودشون رو از دست میدن.مجبور میشن که کار دیگه ای رو شروع کنن یعنی بخاطر کارش تصمیم می گیره که به شهر دیگه ای مهاجرت کنه ولی بازم کارشون تو اون شهر اوکی نمیشه ومعلوم میشه که شرکت طرف قرارداد کلاهبردار از آب در میاد.الان دنبال کار می گردن تا فقط بتونن ازدواج کنن و خیالشون راحت بشه که به گناه نیفتن و ایمانشون حفظ بشه.ایشون سوالی که داشتن این بودش که علت این ناکامی ها چی می تونه باشه و چرا کارشون درست نمیشه و فقط با ضرر مالی مواجه میشن؟ایشونم که قصدشون اینکه کاری جور بشه تا بتونن ازدواج کنن تا ایمانشون حفظ بشه.از راهنماییاتون ممنون

جواب دخترم برای هر سوالی پاسخی وجود دارد و هیچ سوالی بی پاسخ و هیچ دردی بی درمان و هیچ مشکلی بی چاره نیست.
البته هر کسی برای خودش مشکلاتی دارد و سختی هایی که با آن روبرو می شود.
در حدیث امده که خدای سبحان می فرماید: دنبال خوشی نگردید که خوشی پیدا نمی شود.
اگر شما حوصله داشته باشید و زندگی همه اشخاص را در تاریخ بررسی نمایید کسیس بی دردسر زندگی نکرده! حتی انبیاء و اولیاء علیهم السلام.
نباید خیال کنید خدا کسی را به حال خودش رها کرده و برایش عنایتی ندارد مگر نعوذبالله انبیا یا پیامبر خدا علیهم السلام بد بود که ان همه گرفتاری داشت؟
مگر ائمه هدی علیهم السلام بد بودند که به آن همه مصیبت دچار شدند؟
مگر بسیاری از شخصیت های مورد احترام و ارزشمند در جامعه بد هستند که به دردهای سخت و لاعلاج و مشکلات طاقت فرسا و دشمنی های سرسخت و دام و بلاهای فراوان دچار می شدند؟
دخترم شما هم یکی از انها!!
نباید دربرابر مشکلات زانو زد
نباید در برابر بدبختی ها تسلیم شد!
نباید در برابر هجوم بلاها دست های تسلیم بالا برد
نباید هنگام سختی ها کم آورد
انسان نباید از مورچه ای کمتر باشد که هر چه به زمین می خورد بازهم بلند می شود و از دیوار صاف با بار بالا می رود تا بالاخره پیروز می شود
اتفاقا پیروزی ها از دل شکست ها بوجود می آید!!
اگر یادتان باشد در تلویزیون برنامه ای پخش می شد به نام نقطه سرخط! و در ان برنامه کسانی که تجربه های تلخ شکست های مکرر داشتند نمایش داده می شد که چگونه به خود مسلط می شدند و طعم شیرین پیروزی را بعد از شکست های مکرر می چشیدند.
حالا باید به آن جوان 28 ساله گفت دنیا به آخر نرسیده! و برای پاک بودن و حرمت خدا نگه داشتن نباید بهانه آورد بلکه وظیفه ما بی بهانه پاک بودن و بی بهانه حرمت خدا را نگه داشتن است!!
بنابراین اگر خانواده طرف مخالفت می کنند باید اگر می توانند مشاوری دلسوز و عاقل و امین پیدا کنند تا با جادوی بیان و کلمات سحر آمیز خانواده طرف را به این وصلت راضی کنند و به انان تفهیم کنند که اگر این دو جوان با ترک گناه دست در دست یکدیگر قصد ساختن زندگی سالم داشته باشند خدای سبحان کمکشان می کند.
این جوان توکل به خدا کند و با تکیه بر خدا حرکت خود را آغاز کند.
عزیزم؛ برای رسیدن به خیر و خوشبختی و موفقیّت در زندگی و برکت و رزق و روزی فراوان و سلامتی؛ چند توصیه به شما دارم:
1- گناه نکنید.
گناه، دل را ويران مي‌كند، دلي كه حرم و خانة خداست؛ گناه آن را نابود و قواي معنوي را تضعيف و ريشه‌هاي درخت ايمان را مي‌سوزاند.
امام باقر (عليه السّلام) مي‌فرمايند: هيچ بنده مؤمنی نيست مگر اين كه در قلبش نقطه سفيدي است. پس هر گاه گناهي را مرتكب شود، نقطه سياهي در قلبش نمودار مي‌گردد و باعث تباهي دل مي‌شود».
امام صادق (عليه السّلام) می فرماید: همانا به درستي كه انسان گناهي را كه مرتكب مي‌شود با آن گناه رزق و روزي از او دفع مي‌گردد».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: هر گاه بنده گناهي را مرتكب شود، به خاطر آن گناه از نماز شب محروم مي‌شود.
امام صادق (عليه السّلام) مي‌فرمايند: «انّ ادني ما اصنع بالعبد اذا آثر شهوته علي طاعتي ان احرمه لذيذ مناجاتي؛ هر بنده‌اي كه خواهش نفس خود را بر طاعت من اختيار نمود كمترين كاري كه دربارة او انجام دهم اين است كه او را از لذّت مناجاتم محروم مي‌سازم.».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: بدانيد و هوشيار باشيد همانا در قيامت بنده‌ را به خاطر يكي از گناهانش صدسال حبس مي‌كنند در حالي كه او به حوراني نگاه مي‌كند كه در بهشت براي او آماده شده‌اند و به نماز و نعمت مشغولند.
2- نمازها، «خصوصاً نماز صبح» را حتماً اول وقت بخوانید.
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(علیه السلام) روایت می كند كه فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم.
آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) کسی که نماز را سبک بشمارد خداوند او را به شش بلای در دنیا گرفتار میکند:
1) خير و بركت را از عمر او برمى دارد.
2) خير و بركت را از روزى اش برمى دارد.
3) نشانه صالحان را از چهره او محو مى فرمايد.
4) در برابر اعمالى كه انجام داده اجر و پاداش به او داده نمى شود.
5) دعاى او به سوى آسمان بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
6) هيچ بهره اى در دعاى بندگان شايسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
3- اول شبها صدقه بدهید و سوره «واقعه» بخوانید و هنگام خواب، پس از تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) 70 مرتبه استغفار کنید و بگوئید: «استغفرالله ربّی و أتوب إلیه».
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.
در خبر است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟ گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را، پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است. پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم. عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره واقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.
به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود.
4- اول روزها صدقه بدهید و سوره «یس» بخوانید.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یا علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است، هر که آن را قرائت کند: 1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛ 2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛ 3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛ 4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛ 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛ 6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛ 7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛ 8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛ 9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛ 10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
شخصی به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟ حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان. آن شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.
از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است: هر کس سوره «یس» را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور میکند.
از حضرت سلمان فارسی (رحمة الله) روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره «یس» را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود انشاءالله؛ زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»
5- به بزرگترها «خصوصا پدر و مادر» احترام کنید و بکوشید آنها را از خودتون خوشنود کنید.
قرآن در سوره اسرا آيه 23 می فرماید: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر احسان كنيد! و در سوره لقمان آيه 15 می فرماید: اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوي اطاعتشان مكن، ولي در زندگي دنيا به نيكي با آنها معاشرت نما!
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مردي نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض كرد من جوان با نشاط و ورزيده اي هستم و جهاد را دوست دارم ولي مادري دارم كه از اين موضوع ناراحت مي شود، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: برگرد و با مادر خويش باش، قسم به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث ساخته است، يك شب مادر با تو مانوس گردد از يك سال جهاد در راه خدا بهتراست.
در معارف اسلام احترام به پدر و مادر از مهمترين مسائل اخلاقي است و بي احترامي به پدر و مادر گناه بزرگي است كه خداوند به راحتي از آن نمي گذرد و تا روز قيامت صبر نمي كند و فرزند خطاكار را سريع مجازات مي نمايد. پيامبر بزرگ ما در اهميت اين موضوع مي فرمايد: «كيفر سه گناه تا قيامت به تاخير نمي افتد عاق پدر و مادر، ظلم و تجاوز به مردم و ناسپاسي در مقابل احسان و نيكي ديگران.».
امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: «حسن سلوك و نيكي به والدين از حسن شناخت و معرفت عبد به خداوند تعالي است، زيرا هيچ عبادتي انسان را به سرعت نيكي به پدر و مادر به خشنودي خداوند تعالي نمي رساند آن هم احساني كه محض تحصيل رضاي پروردگار باشد.».
امام باقر (علیه السلام) مي فرمايد: «خوشا به حال كسي كه به پدر و مادر خود نيكي كند، زيرا خداوند بر عمر او مي افزايد»
امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: «خداوند دعاي سه كس را رد نخواهد كرد: دعاي پدر در حق فرزند در هنگام نيكي به او، دعاي پدر بر ضد فرزند(نفرين) هنگامي كه مورد عاق او واقع شود و دعاي مظلوم بر ظالم.»
کمیل بن زیاد مى‏گوید : امیر المؤمنین (علیه السلام) همواره به نیکى بر پدر و مادر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود : «فرزندان من! بر شما باد به نیکى بر پدر و مادر که در دعاى آنها هم بهبودى است و هم نابودى».
به برکت این اعمال حتماً مورد لطف خدای سبحان قرار میگیرید. یاحقّ.


باسلام وادب
پاسختون بی نهایت خوب بود.اجرتون با امام زمان (عج).التماس دعا


دعاگوی شما هستیم شما نیز ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. یاحق


با سلام وادب
وقتتون بخیر
ابتدا تشکر بابت وقتی که اختصاص می دید تا صحبتای بنده رو گوش کنید
می خواستم بدونم آیا حق بنده بر خدا هست؟ آیا ما از خدا گاهی گله می کنیم حقی به گردنش داریم؟ یعنی هیچ وقت اجازه گله وشکایت داریم؟
متشکرم از راهنماییتون


گاهی وقت ها ما گله می کنیم و از خدا می خواهیم سِرّ کار ما را به ما بگوید!!
چون این را حضرت ابراهیم (علیه السلام) به ما یاد دادند. به خدا گفت : به من نشان بده که مردگان را چطور زنده میکنی ؟ خدا گفت: تو به من ایمان نداری ؟ گفت : بله دارم ولی می خواهم قلبم مطمئن بشود.
مادر موسی (علیهما السلام) هم از خدا یک علامت خواست وقتی فرزندش را در آب انداخت. ما هم باید بگوییم: خدایا ما که می دانیم این به مصلحت ما بوده است، یک علامت به ما بده. قهر نکنم.
از قهر ما با خدا، خدا بیشتر اذیت می شود. خدا را اذیت نکنید. خدا می گوید: ای بنده ی من تو کجا ساختار زندگی ات را با بندگی من تنظیم کردی و من تو را در مسیر قشنگ نگذاشتم؟
حضرت زینب (علیها السلام) از خدا خیلی چیزها خواست و خدا به او نداد. ما از خدا سوال کنیم. در آیه 76سوره بقره خدا به ما اجازه داده است. ای پیغمبر وقتی بندگان من از من سوال می کنند، آدرس دور به آنها نده و بگو خدا خیلی نزدیک است و حرفهای شما را می شنود.
حضرت موسی (علیه السلام) گفت: خدایا تو دور هستی که فریاد بزنم و یا نزدیک هستی که با تو نجوی کنم. خطاب آمد: من کسی هستم که همیشه به یاد من باشی. این را فکر نمی کنید که اگر در زندگی مشکلات پیش نمی آمد، من خدا خدا نمیکردم. اگر همه ی زندگی ام بر وفق مرادم بشود ، پس خدا را کجا ببینم. پس آخرت را کجا ببینم. اگر قرار باشد همه چیز را در این دنیا ببینم و بعد بگویم این قسمتش ناقص است، پس در آخرت چه ببینم؟
توقع ما از خدا زیاد است. حضرت علی (علیه السلام) قناتی را لایه روبی میکردند و معمولا خودشان به درون چاه میرفتند تا به آب برسند. همراهش صدا زد یا علی هنگام نماز است. علی گفت: صبر کن الان کارم تمام میشود. همانجا وقف نامه را هم نوشتند و گفتند: ممکن است جوشش آب را ببینم و دلم نیاید آن را وقف کنم. بعد نماز خواندند و ناهار خوردند. ناهار آنها چند تکه کدوی خشک و روغن بود و نانی در آنها ریختند و هنگام غذا گفتند: خدایا مگر من برای تو چکار کردم که این سفره ی رنگین را برای من آماده کردی؟ همراهش شروع به گریه کردن کرد و گفت: تمام عمر تو به بندگی خدا گذشته است و اینگونه می گویی. مگر ما چقدر بندگی خدا کردیم که توقع داریم همه ی امورات با نظر من تنظیم بشود؟
آیا ما راههای بندگی خدا را طی کرده ایم که به خود حقّ بدهیم از خدای مهربان گله کنیم؟
برای بندگی خدا دوازده قدم هست؛ البته گفتن دوازده قدم بندگی راحت است . شنیدن ، نوشتن ، شعاردادن و پُزدادن آن هم راحت است اما باور کنیم که عمل کردن به آن سخت است.
1). آیا من در هر مورد زندگی ام به سراغ خدا رفته ام تا تکلیف را از او بگیرم و از دین شناخت پیدا کنم ؟ مثلا راجع به ازدواج ، آیا تعریف ازدواج از نظر دین را پرسیده ایم و بعد برویم و ازدواج کنیم ؟ زوجیت فقط مخصوص انسانها نیست . برای حیوانات و گیاهان هم هست . آنها جفت گیری میکنند . از خودم می پرسم که ازدواج چقدر با جفت گیری فرق دارد؟ در حیوانات با تغییر صدا و بو جلب توجه میکنند و جفت گیری می کنند. آیا بعضی از انسانها هم اینطور نیستند؟ ما انسان هستیم. حتی آیا ما در زیارت رفتن هم از دین مان سوال کرده ایم؟ آیا تعریف آن را از دین پرسیده ایم؟
2) سراغ دین برویم و تکلیف خود را بدانیم. در واقع ضمیر را پیدا کنیم. کاش زمانی برسد که دین را بعنوان سبک زندگی قبول بکنیم نه بعنوان یک وصله ی زندگی. اگر من قائل هستم که همه ی مسائل من باید دینی باشد، برای تک تک مسائل زندگی ام دنبال کارشناس دینی بروم. در واقع ما می خواهیم دنیای مان را دینی کنیم تا آخرت مان هم دینی بشود. در دعاهای مان هم داریم که اول در دنیا حسنه بده و بعد در آخرت. «ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه» ما باید در مورد همه ی مسائل مان به سراغ کارشناس دینی برویم نه فقط به آن بخشی که فکر می کنیم مربوط به عبادت مان است. ای کاش برای ایام تفریح مان هم به سراغ کار شناس دینی می رفتیم. در عروسی نگویند که احتیاج به کارشناس دینی نداریم!!!
3) پذیرش دین، و یسلموا تسلیما . نمی خواهیم این قدم را نادانسته تسلیم بشویم. باور کنیم که اشراف او بر ما بیشتر است و نسبت به خودمان از ما هم مهربانتر است. و حکیم هم هست و هیچ کار را بدون حکمت نمی کند. معرفت و اطمینان پشتوانه ما است. من وقتی به نسخه ی دکتر تسلیم می شوم که به تخصص دکتر اطمینان و اعتماد دارم. ما باید به خدای خدا تسلیم بشویم و اطمینان کنیم.
4) در فرمولهایی که خدا گفته، تفکر و تعقل کنیم. خدا می گوید: همه ی این آفریده ها نشانه برای کسانی است که عاقل هستند. خدا زیارت، عبادت بدون تفکر، تعقل و بصیرت نمی خواهد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: یک عبادت با بصیرت بهتر از هفتاد عبادت بدون بصیرت است.
5) تلاش و تدبیر، «لیس لِلانسان اِلا ما سعی» تلاش هم یک پازل است. ما از تلاش فقط دعا را یاد گرفته ایم. تلاش هم باید با برنامه باشد یعنی در آن هدف، الویت، مراحل و امکانات باشد.
6) تحمل مشکلات، اگر انسان می خواهد زندگی را تبدیل به بندگی بکند، باید خودش را برای مشکلات آماده بکند. هر چه مقام بالاتر میخواهیم، باید آماده گذراندن مشکلات بیشتری باشند. «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» این ثم استقامو تعبیر زیبایی است.بعضی ها فکر می کنند که خدا در امتحانات کمک مان نمیکند. خیر، شرط کمک خدا، استقامت است.
7) توکل بخدا، «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» چون هر کاری من بخواهم در این عالم بکنم ، دنبال اثر هستم. صاحب اثر خداست. «اقرا باسم ربک الذی خلق» با هرسیتمی که بخواهیم کار کنیم یک رمزی دارد . خدا اولین کلمه ای که به پیامبر یاد داد ، رمز استفاده از سیستم عالم هستی بود . اگر درهر کاری باسم رب رفتی ، خندیدن باسم رب هم اثر دارد . شوخی که با باسم رب باشد به ما فرح می دهد . شوخی بدون باسم رب به ما فرح نمی دهد . ظاهرا شاد می شوم ولی فرح ندارم . تفریحی که باسم رب باشد ، اثر دارد . پس باید توکل کنم . خدایا من برای اثرش دنبال تو میگردم . پس بعد از مشکلات قدم بعدی توکل است.
8) تفویض امور بخدا، یعنی واگذاری نتیجه به خدا. خدا میگوید: تو به نتیجه خیلی کار نداشته باش، تو کار خودت را بکن، نیتجه را به من واگذار کن. «افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد» ما مامور انجام عمل هستیم نه مامور کسب نتیجه. یکی از علل موفقیت ما در جنگ تحمیلی این بود که هیچ کس به نتیجه ی کار فکر نمی کرد. همه میگفتند که وظیفه ماست که بجنگیم. در عملیات والفجر هشت در شب تاریک 21 بهمن ماه 1364 وقتی می خواست رمز عملیات گفته بشود، یکی به یکی میگفت: موانع خیلی زیاد است یا اولش تیر می خوریم یا وسط و یا آخرش. دیگری گفت: کارت نباشد کجا تیر می خوری؟ و یا به آن طرف رود می رسیم یا نمی رسیم، عملیات نتیجه میدهد یا نمی دهد، فقط به امام بگویند که بچه ها به تکلیفشان عمل کردند. خیلی زیباست. نتیجه را به خدا واگذار کنند. الان می خواهم کاری بکنم به نتیجه اش فکر می کنم که کارم را خراب نکند و یا آبرویم را نبرد. البته این با برنامه ریزی فرق میکند. در دنیا برنامه ریزی چند ساله داشته باش، اما نتیجه را به خدا واگذار کن یعنی تکلیف خودم را بدانم، خدا تکلیف خودش را می داند.
9) توسل داشتن برای هر مقصدی، من به وسیله نیاز دارم و هیچ وسیله ای بهتر از قرآن وجود ندارد. این وسیله فقط برای بیرون آمدن از چاه نیست، برای نشان دادن راه است. ما در راه انجام تکالیفمان از ائمه استفاده کنیم . گاهی میگوییم ای امام رضا من خودم می دانم چطور ازدواج کنم یا چطور تفریح کنم ، فقط اگر در جاده ماشینم خواست چپ بشود، به من کمک کن. این کم لطفی است.
10) توبه و استغفار کردن، خدا می گوید: ای انسان هر گناهی بکنی یک دست انداز جلوی تو می آید. اگر می خواهی در جاده ی بندگی به سمت خدا بروی و دست انداز نداشته باشی، استغفار کن چون آنرا پاک می کند. روایت از پیامبر داریم: بهترین دور اندیشی پدر برای فرزند، استغفار از گناهان خودش است. چون گاهی گناه من تا هفتاد نسل بعد از من هم مشکل ایجاد می کند. من پدر گناه می کنم و امکانات بچه ی من کم میشود ولی از همان امکانات کم بچه ی من از او سوال می کنند ولی در روز قیامت به پدرش می گوید: من می توانستم امکانات بیشتری داشته باشم ولی تو نگذاشتی. هر ذکری قبل از تکلیف خوب است زیرا اگر گناهی قبل از این انجام داده ام و ممکن است روی کار من اثر بگذارد، با این استغفار قبل از تکلیف، ممکن است گناه من رفع بشود. می گویند، قبل از نماز استغفار داشته باشید تا تکلیف نماز را قشنگ تر انجام بدهید. این قدم ها پازل است و همه باید با هم باشد . در هر کاری قبل از آن استغفار کنم تا گناهان قبلم پاک بشود.
11) صدقه دادن که رفع موانع می کند، وقتی من صدقه میدهم جاده برای انجام تکالیفم باز تر میشود. فردی نزد رسول خدا آمد و گفت: گره ی مالی دارم. فرمودند: صدقه بدهید. چون راه را برای تو باز می کند حتی اگر نداری، باز هم صدقه بده.
12) دعا کردن، من هر چه هم تلاش کنم، راه به سمت خدا بی نهایت است. این شصت سال برای شصت هزار سال من را پُر کند، برای بقیه آن نیاز به دعا دارم که عمل من را با برکت کند. دعا به عمل کوچک من برکت می دهد برای مسیر بی نهایت بندگی.
نتیجه ی دوازده قدم بندگی دو چیز است:
1- احساس آرامش؛ این بالاترین چیزی است که ما در روایت بعنوان بهشت دنیا شنیده ایم . بهشت دنیا آسایش نیست ، آرامش است . بهشت آخرت هم آرامش است و هم آسایش . گاهی انسان در فقر و بیماری آسایش دارد . خیلی ها مرگ با آرامشی داشتند.
2- احساس آرایش؛ یعنی احساس می کنم با ارتباط با خدا ، شخصیت قشنگ تری پیدا میکنم که در هیچ میتینگ و حزبی پیدا نخواهم کرد . اشهد ان محمدا عبده و رسوله . بالاترین آرایشی که خدا برای پیامبر گفته این است که در روز چند بار بندگی پیامبر را تکرار می کنیم . این آرایش است و از رسالتش هم بالاتر است . خدا می فرماید : تو اگر بندگی بکنی ، تو را خلیفه خود می کنم و تو جانشین من و مَثل من می شوی . در اینجا دیگر از خدا زیاد سوال نمیکنم زیرا بندگی برای من شیرین است و آرایش دارد و دیگر به خودم اجازه نمی دهم که بپرسم یا از خدا گله کنم. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -