انهار
انهار
مطالب خواندنی

جطوری مشکلمو حلش کنم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام
من دختری 23 ساله هستم که چند سال قبل نامزد کردم ولی نامزدی ما بعد از 2 سال بهم خورد چون نامزدم معتاد بود و همش بهم دروغ میگفت در ضمن ما عقد نکرده بودیم ولی من دوسش داشتم و خیلی ضربه شدیدی خورم بابای نامزدم بهم گفت پسر من ی فاحشه میخواد که واسش پول در بیاره و به درد تو نمیخوره و قسم خورد که هیچ وقت زنش نمیده ولی 9 ماه بعد ازدواج کرد و من خیلی افسرده شدم بعد چون ضربه شدیدی تحمل میکردم با ی پسر توی دانشگاه دوست شدم ولی واسه ازدواج نه ولی اون پسر خیلی اذیتم میکرد هر موقه میگفتم بیا بیرون یا بریم خرید ممانعت میکرد و نمیومد و میگفت من که تو را نمیخوام من تحمل میکردم چون احساس تنهایی میکردم وقتی ازش جدا میشدم خیلی گریه میکردم بعد الان جوری شده وقتی باهاش تماس میگیرم بی احترامی میکنه و میگه من اصلا نمیفهمم تو چی میگی میگه به من چه که تو اعصابت خورد میشه من هزار تا کار دارم و اصلا به قولایی که میده عمل نمیکنه
الان جوری شدم که از مردا نفرت پیدا کردم و هیچ کس دوست ندارم و حتی به ازدواج بدبینم حس میکنم همه مردا فقط میخوان طرفشون اذیت کنن/اینقدر عقده ای شدم که چرا زندگیم اینجوری شده و نمیدونم باید چکار کنم /همش گریه میکنم که چرا من سرنوشتم اینجوری شد چرا تنها موندم چرا کسی ندارم و این موضوع اذیتم میکنه
ازتون خواهش میکنم کمک کنید تا بدونم باید چکار کنم چطوری روحیه ام بهتر بشه و باید در این شرایط چکار کنم
ممنون میشم جواب بدین
 
جواب عزیزم؛ ضمن آرزوی سلامتی شما و دعا برای رفع مشکلات و نگرانیهایتان و نیز درخواست از خدا برای قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز و نورانی و مبارک رمضان؛ فعلاً بخاطر بیماری و مشغله های ضروری دیگر، فرصت پاسخگوئی به مشاوره برایمان وجود ندارد و فقط فعلاً پاسخگوی احکام هستیم و در بخش ورودی درخواست مشاوره بنری هم قرار داده ایم که مشاوره ارسال نشود.
البته در این ماه عزیز بهترین فرصت برای دوست شدن با خدا و رابطه با خالق هستی و عاقبت بخیر شدن هست. اجازه ندهید شیطان این فرصت طلایی را از شما بگیرد. التماس دعا. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -