انهار
انهار
مطالب خواندنی

ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال دختری 33 ساله هستم حدود 4 سال پیش با پسری 3 سال از خودم کوچکتر آشنا شدم بعد از دو سال برای آشنایی خانواده ها به منزلمان آمدند با پدر و مادرشون
پدر ایشون به دلیل تفاوت سنیمون که من بزرگتر از پسرشونم مخالفت شدید کردند و مساله به بار دوم آشنایی رسد
آمدند منزلمون
پدر ایشون به هر ترفندی دست زدند تا این ازدواج شکل نگیره
در همان جلسات آشنایی به حدی بیحرمتی و بی احترامی کردند که حتی صدای همسرشون رو هم در آوردند
خانواده من بیشتر سکوت میکردند
البته نه اینکه جوابش رو هم ندهند ولی بی جواب هم نگذاشتنشون
ولی بیحرمتی و بی احترامی نکردن در مقابل بی ادبیهای ایشون
بعد از دوبار آمدن به منزلمون ما به منزلشون رفتیم
بعد از چند ماه به خواستگاری آمدند
پدر ایشون به رفتارهای زشت خودشون ادامه دادند و مخالفت شدید دارن
حتی به بله برون هم رسوندیم ولی سر مهریه ای که مادرم گفتند توافق نکردند
مادر من 800 گفتند ولی اونها گفتند 110 بگیریم تا وام بتونیم بگیریم
مادر من مخالفت کردند
مادر ایشون گفتند تو فامیل ما با 1 سکه و 3 میلیون تومن مهر کردند مادر منهم گفتند خواهر زاده من 15 سال پیش با 720 مهر کردند
تا گذشت...
الان به مهریه گیر دادند و ما دونفر وسط موندیم
کار من شده گریه
موندم چکار کنم
2 هفته پیش خواهر ایشون رو با 114 سکه و 3 دونگ خونه ای که داماد بعدا بخرن به نام ایشون بزنند عقد کردند
مادرم هم در جواب مادرشون گفتند شما که 1 سکه و 3 میلیون میگفتید چرا خودتون اینقدر نگرفتید
چرا برای دختر من حرومه ولی برای دختر خودتون حلاله
البته اینم بگم مادر منهم قبلا گفته بودند ملکی باغی زمینی به نامم کنند ولی مخالفت کرده بودند شدیدا
حالا شما باشید عصبانی نمیشید
جرم من اول سنم بود حالا شده مهریه
حالا پسر با 500 سکه که مادرم پایین اومدند موافقت کرده هر چند باز اینقدر رو مخش رفتند که اونهم مردد شده
خانواده و من دیگه خسته شدیم
اصلا آدمهای درستی نیستند و دمدمی مزاجن
من پسر رو دوست دارم اما راضی به اذیت و آزار خانوادم هم نیستم
همه به جدایی ما رضایت دارن
میگن این ازدواج به صلاح نیست
اینها هر روز حرفشون عوض میشه
باز کارمون به بله برون دوم کشیده ولی اصلا دلم راضی نیست وارد خوانواده ای بشم با این خصوصیات
هم دوسش دارم و هم شدیدا از آیندم میترسم
اینهایی که الان احترام من و خانوادم رو نداشتند بعدا هم قطعا نخواهند داشت هرچن پسر کیگه الان ایجورین بعدا خوب میشن
چیو باور کنم؟
پدر گفته پولی بهت نمیدم خونه ای بگیری یا عروسی
خودش هم پولی نداره
خدود 800000 تومن درآمد داره
ماشین داره پراید
با 33 سال سن شدیدا احساس پوچی میکنم
چرا اینطور شده
نمیدونم چکار کنم
برای بله برون دوم هم هم پدر و هم و هم یکی از خواهرای ایشون گفتن با 500 سکه نمیان بله برون
مامانم هم گفتند که نیان
پسر هم هر روز یه حرفی میزنه هرچند دوستم داره
از دادن مهریه میترسه میگه من 110 تاش رو هم ندارم که بدم چه برسه به 500 ولی قبول میکنم
روز بعدش یه چیز دیگه میگه
راهنماییم کنید
شدیدا خسته شدم و افسرده
 
جواب ضمن تبریک پیشاپیش میلاد با سعادت آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به شما و پوزش از تأخیر ارتباط ما با شما! بخاطر قطع شدن اینترنتً؛ خصوصا قطع طولانی مدّت سایت انهار!! و حذف شدن اطلاعات از دیتابیس سایت و برخی از سؤالها و پاسخ ما!! اگر پاسختان آمده که خدا را شکر ولی اگر پاسختان نیامده که موجب شرمندگی هست! در صورت درخواست، مجدداً اصل سؤال را ارسال فرمائید.
بنده همچنان در خدمتتون هستم؛ لطفاً اگر پاسخ ما را قبلاً دریافت کرده اید مجدداً سؤال و پاسخ را جهت ثبت در آرشیو ارسال کنید. یاحقّ.
دختری 33 ساله هستم حدود 4 سال پیش با پسری 3 سال از خودم کوچکتر آشنا شدم بعد از دو سال برای آشنایی خانواده ها به منزلمان آمدند با پدر و مادرشون
پدر ایشون به دلیل تفاوت سنیمون که من بزرگتر از پسرشونم مخالفت شدید کردند و مساله به بار دوم آشنایی رسد
آمدند منزلمون
پدر ایشون به هر ترفندی دست زدند تا این ازدواج شکل نگیره
در همان جلسات آشنایی به حدی بیحرمتی و بی احترامی کردند که حتی صدای همسرشون رو هم در آوردند
خانواده من بیشتر سکوت میکردند
البته نه اینکه جوابش رو هم ندهند ولی بی جواب هم نگذاشتنشون
ولی بیحرمتی و بی احترامی نکردن در مقابل بی ادبیهای ایشون
بعد از دوبار آمدن به منزلمون ما به منزلشون رفتیم
بعد از چند ماه به خواستگاری آمدند
پدر ایشون به رفتارهای زشت خودشون ادامه دادند و مخالفت شدید دارن
حتی به بله برون هم رسوندیم ولی سر مهریه ای که مادرم گفتند توافق نکردند
مادر من 800 گفتند ولی اونها گفتند 110 بگیریم تا وام بتونیم بگیریم
مادر من مخالفت کردند
مادر ایشون گفتند تو فامیل ما با 1 سکه و 3 میلیون تومن مهر کردند مادر منهم گفتند خواهر زاده من 15 سال پیش با 720 مهر کردند
تا گذشت...
الان به مهریه گیر دادند و ما دونفر وسط موندیم
کار من شده گریه
موندم چکار کنم
2 هفته پیش خواهر ایشون رو با 114 سکه و 3 دونگ خونه ای که داماد بعدا بخرن به نام ایشون بزنند عقد کردند
مادرم هم در جواب مادرشون گفتند شما که 1 سکه و 3 میلیون میگفتید چرا خودتون اینقدر نگرفتید
چرا برای دختر من حرومه ولی برای دختر خودتون حلاله
البته اینم بگم مادر منهم قبلا گفته بودند ملکی باغی زمینی به نامم کنند ولی مخالفت کرده بودند شدیدا
حالا شما باشید عصبانی نمیشید
جرم من اول سنم بود حالا شده مهریه
حالا پسر با 500 سکه که مادرم پایین اومدند موافقت کرده هر چند باز اینقدر رو مخش رفتند که اونهم مردد شده
خانواده و من دیگه خسته شدیم
اصلا آدمهای درستی نیستند و دمدمی مزاجن
من پسر رو دوست دارم اما راضی به اذیت و آزار خانوادم هم نیستم
همه به جدایی ما رضایت دارن
میگن این ازدواج به صلاح نیست
اینها هر روز حرفشون عوض میشه
باز کارمون به بله برون دوم کشیده ولی اصلا دلم راضی نیست وارد خوانواده ای بشم با این خصوصیات
هم دوسش دارم و هم شدیدا از آیندم میترسم
اینهایی که الان احترام من و خانوادم رو نداشتند بعدا هم قطعا نخواهند داشت هرچن پسر کیگه الان ایجورین بعدا خوب میشن
چیو باور کنم؟
پدر گفته پولی بهت نمیدم خونه ای بگیری یا عروسی
خودش هم پولی نداره
خدود 800000 تومن درآمد داره
ماشین داره پراید
با 33 سال سن شدیدا احساس پوچی میکنم
چرا اینطور شده
نمیدونم چکار کنم
برای بله برون دوم هم هم پدر و هم و هم یکی از خواهرای ایشون گفتن با 500 سکه نمیان بله برون
مامانم هم گفتند که نیان
پسر هم هر روز یه حرفی میزنه هرچند دوستم داره
از دادن مهریه میترسه میگه من 110 تاش رو هم ندارم که بدم چه برسه به 500 ولی قبول میکنم
روز بعدش یه چیز دیگه میگه
راهنماییم کنید
شدیدا خسته شدم و افسرده
البته مادر و پسر مهریه 350 سکه را قبول کردند ولی باز پدر خانواده ظاهرا بدجوری از پرحرفی خوششون میاد و گفتن میان باز کمترش کنند
من به پسر گفتم این چه مسخره بازیه که در آورده پدرت تمومش کنید خجالت بکشید من پیش خونوادم آبرو دارم
دخترم اگر نامه شما را بدون ملاحظه و بی رودربایستی و فقط طبق معارف و قواعد اسلام پاسخ دهیم رنجیده نمی شوید پاسختان را برایتان ارسال کنیم. منتظر پاسخ هستیم. یاحق
نه
لطفا پاسخ دهید
ممنونم
دخترم مطالبی که خدمت شما بیان می شود مطابق قواعد دین و معارف اسلام است و بنده فقط نظر دین را برای شما بازگو می کنم و البته بدانید که خیر هر کسی در عمل به توصیه های دین است.
1- مطابق معارف اسلام باید سن پسر از دختر بیشترباشد (کم بودن سن پسر ممکن است الان دردسر ساز نباشد ولی مطمئن باشید که پس از فروکش کردن شعله شهوت! نق زدن ها و اشکال تراشی ها و غرزدن ها و ناراحتی ها شروع می شود).
2- مخالفت پدر مخالفت بجایی است و از این جهت نباید گله مند باشید (البته بی ادبی ها و بداخلاقی های پدرشان را که موجب توهین و جسارت به خانواده محترم شما شده است را توجیه نمی کنم زیرا هیچ شخصی نمی تواند برای به کرسی نشاندن حرف و اعقاد خود مجاز به بی ادبی و جسارت شود)
3- مهری که مادر شما تعیین کرده است خلاف عقل و منطق است و اینکه در میان فامیل شما چنین رسم ناصحیحی وجود دارد دلیل آن نیست که شما هم به این حرکت زشت خود را آلوده کنید.(زیرا بنا هست دو جوان با یکدیگر ازدواج کنند نه اینکه پدران و مادران کم اطلاع ازدواج دو جوان را وسیله ای برای معامله و بالا بردن نرخ ازدواج بدانند).
4- اگر واقعا پسر به شما علاقمند است - وشما بتوانید در آینده با اخلاق و محبت و کدبانوگری جبران عیب ازدواج را که سن زیاد شماست بنمایید- می توانید با یکدیگر به عقد توافق کنید و با مهر پایین یعنی همان 110 سکه که آنها گفته اند ولو پدر و مادر به شما اجازه ازدواج ندادند به دادگاه مراجعه کنید و از دادگاه مجور عقد به یکی از دفترهای ازدواج بگیرید زیرا شرعا ولایت آنها در صورت مخالفتشان با ازدواج شما ساقط است.
دخترم اگر واقعا شما پسر را برای ازدواج کاملا مناسب می دانید و از سر عقل و اندیشه و منطق در ازدواج با ایشان تصمیم گرفته اید و تابع احساسات بی پایه و اساس نشده اید و اگر پسر شما را برای ازدواج کاملا مناسب می داند و از سر عقل و اندیشه و منطق در ازدواج با شما تصمیم گرفته است و تابع احساسات بی پایه و اساس نشده است ازدواجتان اشکال ندارد. ولی مشروط بر آنکه بتوانید مدیریت خوب زندگی را عاقلانه و ماهرانه داشته باشید. و ما برای اصلاح زندگی ها و شیرین شدن روابط زن و شوهر ده پیشنهاد داریم:
1- حتماً در منزل خوش لباس باشید.و تلاش کنید در رقابت با خانم های جوان خارج از منزل کم نیاورید حتی اگر لباس گران قیمت ندارید ولی همان لباسها اگر کاملاً تمیز و شسته و مرتب و معطر و اتوکشیده باشد همان کاری را برایتان انجام دهد که لباس های گرانقیمت انجام میدهد.
2- حتماً در منزل خوش چهره و با آرایش ملایم و معطر باشید زیرا بانوی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها در منزل برای آقا امیرالمؤمنین علیه السلام خود را تمیز و معطر می نمود.
3- حتماً در منزل خوش کلام و مؤدب باشید زیرا کلمات رکیک غیر مؤدبانه نامعقول سبک و غیر اخلاقی در ایجاد تنفرشوهرتان از شما صد در صد مؤثر است.
4- حتماً در منزل خوش اخلاق و مهربان باشید زیرا اخلاق خوب چهره را شاد و زیبا میکند و اخلاق بد چهره را کدر و زشت میکند لذا چه بسیارند کسانیکه ظاهراً زیبا نیستند ولی به دلیل خوش اخلاقی و داشتن چهره شاد در نظر همسر زیباترین جلوه میکنند. اخلاق خوش جاذبه ای دارد که پول وثروت و قدرت و شهرت نمیتواند آن جاذبه را داشته باشد.
5- حتماً در منزل صبور و بردبار باشید این صفت ارزشمند شما را در مقابل همسرتان مجذوب محبوب معشوق و دوست داشتنی میکند و در صورت صبوری وبردباری:
اولاً: خدا با شما میشود: (إن الله مع الصابرین) خدا با صابران است.
ثانیاً: همسرتان را شرمنده ی صبوری شما و وامدار بردباری شما میکند.
6- حتماً در منزل لازم است اهل تغافل تساهل تسامح و تجاهل باشید زیرا این صفات ارزشمند سرمایه ی گرانقیمت هر خانواده ای است که با داشتن این سرمایه ها محتاج نمیشوند ودر نتیجه به جای آنکه شما گدای عاطفه همسرتان باشید ایشان را گدای مهر شما میکند.
معمولاً مردانی که کم و کاستی در منزل داشته باشند با ترس و لرز و اضطراب نیازهای خود را به حرام، از نامحرمان عاجزانه و ذلیلانه گدایی میکنند.
7- حتماً در منزل از ورود و خروج همسرتان با آداب اسلامی برخورد کنید یعنی هنگام خروجش لباسش را آماده و دعایتان را بدرقه ی راهش کنید و به او بگویید: عزیزم مواظب خودت باش چون شما مرد زندگی من و همه امیدم و تاج سرم هستید. این جملات چراغ امید وشادی و رضایت را در دل شوهرتان روشن میکند که هرگز خاموش نمیشود.
و ورود همسرتان را استقبال کنید و حدأقل در زمستان با چای گرم و قهوه و نسکافه از ایشان پذیرایی کنید و در تابستان و هوای گرم با آب گوارا و سرد و شربت از ایشان پذیرایی کنید زیرا پذیرایی همسر موجب استراحت مغز و قلب مرد میشود و او را شیفته و عاشق همسر میکند.
8- حتماً در منزل و خصوصاً در میان اقوام خودتان و نیز همسرتان، از همسرتان تعریف تعظیم و اکرام کنید این کار ایشان را هم بزرگ میکند و هم بزرگوار!
بزرگ یعنی: ایشان به گونه ای ساخته میشود که بزرگی اش همیشه در نظرش مجسم است و حاضر نیست با ارتباط با نا محرم خود را سخیف و کوچک کند.
بزرگوار یعنی: ایشان به گونه ای تربیت میشود که خود را هم طراز ملائکه و فرشتگان میسازد و سر بر عرش میساید و حاضر نیست دستی را که به قنوت به سوی خدا بالا میبرد به تن نامحرمی بساید.
9- همیشه تلاش کنید درمنزل کم توقع و قانع باشید و زیاده خواهی شما موجب نشود تا همسرتان دست به کارهایی بزندکه نباید بزند بنابراین با قناعت اولاً کاری میکنید که همسرتان زندگی را به آسانی اداره کند و ثانیاً وامدار دیگران نشود و تن به قرض از دیگران ندهد.
در حدیث آمده:«الدین هم بالیل و ذل باالنهار» یعنی بدهی و قرض؛ غصه شب و ذلت روز است.لذا کسی که بدهکار نباشد آرامش خود را مدیون همسر قانعش میداند و این قاعده یکی از مهمترین امتیازات زندگی است.
برای رسیدن به خیر و خوشبختی و رفع مشکلات و موفقیّت در زندگی و برکت و رزق و روزی فراوان و سلامتی؛ چند توصیه به شما داریم:
1- گناه نکنید.
گناه، دل را ويران مي‌كند، دلي كه حرم و خانة خداست؛ گناه آن را نابود و قواي معنوي را تضعيف و ريشه‌هاي درخت ايمان را مي‌سوزاند.
امام باقر (عليه السّلام) مي‌فرمايند: هيچ بنده مؤمنی نيست مگر اين كه در قلبش نقطه سفيدي است. پس هر گاه گناهي را مرتكب شود، نقطه سياهي در قلبش نمودار مي‌گردد و باعث تباهي دل مي‌شود».
امام صادق (عليه السّلام) می فرماید: همانا به درستي كه انسان گناهي را كه مرتكب مي‌شود با آن گناه رزق و روزي از او دفع مي‌گردد».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: هر گاه بنده گناهي را مرتكب شود، به خاطر آن گناه از نماز شب محروم مي‌شود.
امام صادق (عليه السّلام) مي‌فرمايند: «انّ ادني ما اصنع بالعبد اذا آثر شهوته علي طاعتي ان احرمه لذيذ مناجاتي؛ هر بنده‌اي كه خواهش نفس خود را بر طاعت من اختيار نمود كمترين كاري كه دربارة او انجام دهم اين است كه او را از لذّت مناجاتم محروم مي‌سازم.».
رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) می فرماید: بدانيد و هوشيار باشيد همانا در قيامت بنده‌ را به خاطر يكي از گناهانش صدسال حبس مي‌كنند در حالي كه او به حوراني نگاه مي‌كند كه در بهشت براي او آماده شده‌اند و به نماز و نعمت مشغولند.
2- نمازها، «خصوصاً نماز صبح» را حتماً اول وقت بخوانید.
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(علیه السلام) روایت می كند كه فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم.
3- اول شبها صدقه بدهید و سوره «واقعه» بخوانید و هنگام خواب، پس از تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) 70 مرتبه استغفار کنید و بگوئید: «استغفرالله ربّی و أتوب إلیه».
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.
در خبر است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟ گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را، پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است. پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم. عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره واقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.
به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود.
4- اول روزها صدقه بدهید و سوره «یس» بخوانید.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به آقا أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یا علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است، هر که آن را قرائت کند: 1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛ 2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛ 3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛ 4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛ 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛ 6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛ 7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛ 8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛ 9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛ 10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
شخصی به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟ حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان. آن شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.
از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است: هر کس سوره «یس» را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور میکند.
از حضرت سلمان فارسی (رحمة الله) روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره «یس» را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود انشاءالله؛ زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»
5- به بزرگترها «خصوصا پدر و مادر» احترام کنید و بکوشید آنها را از خودتون خوشنود کنید.
قرآن در سوره اسرا آيه 23 می فرماید: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر احسان كنيد! و در سوره لقمان آيه 15 می فرماید: اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوي اطاعتشان مكن، ولي در زندگي دنيا به نيكي با آنها معاشرت نما!
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مردي نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض كرد من جوان با نشاط و ورزيده اي هستم و جهاد را دوست دارم ولي مادري دارم كه از اين موضوع ناراحت مي شود، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: برگرد و با مادر خويش باش، قسم به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث ساخته است، يك شب مادر با تو مانوس گردد از يك سال جهاد در راه خدا بهتراست.
در معارف اسلام احترام به پدر و مادر از مهمترين مسائل اخلاقي است و بي احترامي به پدر و مادر گناه بزرگي است كه خداوند به راحتي از آن نمي گذرد و تا روز قيامت صبر نمي كند و فرزند خطاكار را سريع مجازات مي نمايد. پيامبر بزرگ ما در اهميت اين موضوع مي فرمايد: «كيفر سه گناه تا قيامت به تاخير نمي افتد عاق پدر و مادر، ظلم و تجاوز به مردم و ناسپاسي در مقابل احسان و نيكي ديگران.».
امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: «حسن سلوك و نيكي به والدين از حسن شناخت و معرفت عبد به خداوند تعالي است، زيرا هيچ عبادتي انسان را به سرعت نيكي به پدر و مادر به خشنودي خداوند تعالي نمي رساند آن هم احساني كه محض تحصيل رضاي پروردگار باشد.».
امام باقر (علیه السلام) مي فرمايد: «خوشا به حال كسي كه به پدر و مادر خود نيكي كند، زيرا خداوند بر عمر او مي افزايد»
امام صادق(علیه السلام) مي فرمايد: «خداوند دعاي سه كس را رد نخواهد كرد: دعاي پدر در حق فرزند در هنگام نيكي به او، دعاي پدر بر ضد فرزند(نفرين) هنگامي كه مورد عاق او واقع شود و دعاي مظلوم بر ظالم.»
کمیل بن زیاد مى‏گوید : امیر المؤمنین (علیه السلام) همواره به نیکى بر پدر و مادر تشویق مى‏کرد و مى‏فرمود : «فرزندان من! بر شما باد به نیکى بر پدر و مادر که در دعاى آنها هم بهبودى است و هم نابودى».
به برکت این اعمال حتماً مورد لطف خدای سبحان قرار میگیرید. یاحق
ممنونم از راهنماییهاتون
من دختر تجملگرایی نیستم و همیشه هم سعی کردم قانع باشم چون از لحاظ مالی متوسطه رو به خوب هستیم ( نه بد نه عالی ) بخاطر همین همیشه هرچند با کارکردن خودم (تا 1 سال قبل)خرج خودم رو میدادم و پدرم فقط شکم سیرکن بودند (حرفی نیست،گله ای ندارم)بهر حال با حقوق کارمندی بازنشستگی زندگی میکنیم.حتی با حسابی قناعت کردن پول جمع کردم و 3 سال پیش خانه ای 40 متری با وام خریدم الان هم با اجاره دادن خانه ام هم قسط میدم هم مقداری ناچیز برام می مونه که خدارو صد هزار مرتبه شکر
همیشه هم با خودم گفتم (با این اوضاع بوجود آمده)که همسر من با اینکه 3 سال از من کوچکتره و شاید بعضی مواقع یه رفتارایی بکنه ولی پسر خوبیه حتی من با آنقدر مهریه اصلا راضی نبودم حتی خونوادم هم راضی نبودن
این سنگی بود در مقابل بی حرمتیای پدرشون
البته فقط پدرشون ناراضی بودن که مطمئنم وقتی عروسشون شدم حتی شده ، تو دلش خوشحال بشه که ، من عروسشونم
سعی میکنم همسری براشون باشم طبق فرمایشات شما
جمعه 92/3/3 بله برونمون بود (میلاد امام علی (ع))
به خیر و خوشی برگزار شد با 350 سکه
احتمالا نیمه شعبان هم عقد کنیم
برامون دعا کنید
باز هم ممنون از راهنماییهاتون
دخترم بسیار خوشحال شدم از خبری که دادید و دعا می کنم همه دختران و پسران مجرد نیز خوشبخت شوند و تمام خانواده ها را به همراهی با فرزندانشان راغب فرماید.
دخترم حتما حتما به توصیه هایی که خدمت شما ارسال شده پیرامون رفتار با همسرتان عمل کنید و این توصیه ها را جدی بگیرید.
در حدیث امده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «جهاد المرأة حسن التبعل» جهاد زن خوب شوهر داری کردن است.
دخترم اگر خوب شوهر داری کنید همیشه از زندگیتان هر دو نفر راضی هستید. و باید کاری کنید که شوهرتان به شما تمایل داشته باشد.
من خانمی را سراغ دارم که البته زیبا نیست ولی با مهر و عاطفه و محبت کاری کرده است که همسرش آنی از او جدا نمی شود و هر گاه همسرش سرکاری باشد لحظه شماری می کند تا کارش تمام بشود و سریع به خانه و کنار خانمش برود. اگر شما چنین رفتاری را داشته باشید مطمئن باشید زنان بزک کرده خیابانی و هرزگان و زنان بی بندو بار نمی توانند از همسرتان دلربایی کنند.
حتما تلاش کنید شما از همسرتان دلربایی کنید و تا می توانید ایشان را احترام کنید و به خوراک و استراحتشان اهمیت بدهید و زمینه آرامش را برایشان فراهم سازید و تا می توانید به خانواده اش احترام کنید حتی به پدرشان که به شما بی ادبی کرده است. تا انشاءالله روزی برسد که پدرشان شرمنده محبت شما شود.
مواظب خودتان باشید. یاحق
منهم برای خوشبختی و سلامتی همه دعا میکنم
یک دنیا ممنون از اینکه وقت میذارید و جوابم رو میدید و راهنماییم میکنید
خیلی خوشحال شدم از اینکه بالاخره سایتی پیدا کردم که به درستی پاسخ میدهند
بازهم ممنونم
از تشویق و محبت شما سپاسگزاریم و منتظر خبرهای خوش شما در آینده هستیم. یاحق
سلام و روزتون بخیر
سوالی برایم پیش آمده که صلاح دیدم با شما در میان بگذارم و اینکه
وقتی برای گرفتن گواهی آزمایشات به دفترخانه رفتیم به ما گفتند شرط ضمن عقد دارید یا خیر؟
منهم گفتم بله ، حق تحصیل و کار و ...
طرف بنده شدیدا بهم ریخت و وقتی آمدیم بیرون گفت نه همچین شروطی رو در دفترخانه هنگام عقد امضا نمیکنم چون اصلا نوشته نمیشه تا امضایی بکنم ولی شفاهی قبول دارم.
خب منهم ناراحت شدم و گفتم شروط ضمن عقد حق زن هست و چیزی نیست که شما به من بدید فقط باید مکتوب بشه و امضا بشه
خلاصه با برادرم در میون گذاشتم ایشون هم پیش وکیلی که از اقوام هستند رفتند
ایشون گفتند حق زن هست و برای اطمینان از آن باید مکتوب بشه چون الان شاید شفاهی قبول کنند ولی بعدا مشخص نیست که چه اتفاقی میفته و چه میشود (مورد زیاد بوده)شاید زیر حرفشون بزنن پس باید مکتوب بشه تا حرفی نباشه
البته اینم بگم طرف بنده شدیدا موافق هستند با شروط ضمن عقد ولی شفاهی
میگویند کتبا نمینویسم که امضا کنم
میگم مگه میشه اینطوری،عقلانیت نداره
میگویند شما به من اطمینان ندارید هنوز منو نمیشناسید
بنظر شما باید چکار کرد؟
آیا این حق من نیست؟
آیا من خلاف قانون و عرف عمل کردم ؟
آیا من باید در این دوره زمانه از حق خودم بگذرم ؟ که بعدا مثلا طرف اگر زیر حرفش زد ، منهم مدرکی ندارم چطوری ثابت کنم؟
میشه برایم مثل همیشه واضح توضیح بدهید تا بدونم تکلیفم چیست؟
آیا حتی اگر من طرفم را %100 بشناسم و اعتماد داشته باشم نباید اینکار رو انجام بدم؟
دخترم تقاضای شما نه خلاف عقل است و نه خلاف شرع است و نه خلاف عرف متشرّعه؛ بلکه توصیه دین است که آنچه مورد توافق هست مکتوب شود یا شاهدی باشد و البته ایشان نباید بهم بریزد! و مکتوب کردن لزوماً دلیل بر بی اعتمادی نیست. یاحقّ.
ممنونم از پاسخگویی و راهنماییتان
اگر امکان دارد پاسخ را مجدد برایم بفرستید
متشکرم
دخترم تقاضای شما نه خلاف عقل است و نه خلاف شرع است و نه خلاف عرف متشرّعه؛ بلکه توصیه دین است که آنچه مورد توافق هست مکتوب شود یا شاهدی باشد و البته ایشان نباید بهم بریزد! و مکتوب کردن لزوماً دلیل بر بی اعتمادی نیست. یاحقّ.
عزیزم؛ ضمن آرزوی سلامتی شما و دعا برای رفع مشکلات و نگرانیهایتان و نیز درخواست از خدا برای قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز و نورانی و مبارک رمضان؛ فعلاً بخاطر بیماری و مشغله های ضروری دیگر، فرصت پاسخگوئی به مشاوره برایمان وجود ندارد و فقط فعلاً پاسخگوی احکام هستیم و در بخش ورودی درخواست مشاوره بنری هم قرار داده ایم که مشاوره ارسال نشود.
البته در این ماه عزیز بهترین فرصت برای دوست شدن با خدا و رابطه با خالق هستی و عاقبت بخیر شدن هست. اجازه ندهید شیطان این فرصت طلایی را از شما بگیرد. التماس دعا. یاحقّ.
سلام
میلاد امام زمان بر شما مبارک باشد و همیشه زیر سایه ایشون باشید
سوالی داشتم
ما به محضر رفتیم و شرایط ضمن عقدمان را هم به محضردار گفتیم
ایشون هم نوشتند با کلام خودشون
شرایط این بود:
ضمن عقد خارج لازم شرط شد زوجه در هر مقطع تحصیلی در استان تهران و همچنین از اشتغال زوجه در استان تهران ممانعت بعمل نیاورد و زوج قبول شرط نمود (تا اینجا مساله ای نبود)
مورد سوم محل تعیین مسکن و زندگی هست که من و خانوادم شرط کردیم در تهران و مستقل از خانه پدری زوج باشد
محضردار به ما گفتند مینویسم با توافق زوج و زوجه
روز بعد تماس گرفتند گفتند با سردفتردارشون صحبت کردند ایشون گفتند نمیشود اینطور نوشت که مستقل باشد
چون خدای نکرده فردا مشکلی پیش بیاید قاضی مربوطه میگویند مستقل یعنی اینکه حتی بالا یا پایین خانه پدری یا حتی در همسایگی ایشان هم مستقل محسوب میشود همان جمله توافق زوج و زوجه بهتر هست
برای من سوال هست چه جمله ای باید بیان شود تا چیزی رو که من و خانوادم منطورمون هست را در بر بگیرد
چون من اصلا تحت هیچ شرایطی منزل پدری ایشون یا حتی در همسایگی ایشون یا حتی در محله و منطقه ایشون هم نمیخواهم زندگی کنم
این جمله برای من مشکل ساز شده
نمیدانم چجوری منظورمون را برسانیم تا آقای محضردار متوجه بشوند
لطفا جوابم رو خیلی خیلی خیلی سریع بدهید مثل همیشه
البته ببخشید بدین نحو گفتم چون عجله ای هست و وقتی نداریم


سوال دوم آیا روز عقد، پریود باشم گناه هست یا حکم خاصی دارد؟
چه باید بکنم؟

ممنون که مثل همیشه جوابم را میدهید
در پناه حق
تورو خدا جوابم رو بدهید
لطفا

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -