انهار
انهار
مطالب خواندنی

نمیدونم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام
دختر 21 ساله ای هستم که چهار سال پیش با پسری آشنا شدم بعد از چند ماه با هم بودن از ریق اینترنت تمیم گرفتیم که به خانواده هامن بگم
(من قطر بودم و اون کرج) اصلا هم همدیگرو نیده بودیم داشتم میگفتم تصمیم گرفتیم به خانواده هامون بگیم اون زیاد با مشکل مواجه نشد و خانوادشو راضی کرد ولی من با انتقادات و رفتار و اخلاق شدیدا بد مواجه شدم اجازه بیرون اومدن از اتاق رو تا سه ماه نداشتم دست به هر چیزی میزم بابام میداختش دور مثل یه موجود کثیف اهام برخورد کردن و هر انگی بود بهم چسبوندن خانوادم تازه همه فامیلم پر کردن در حدی که روی روبه رو شن با هیچ کس رو نداشتم بعد ا چند ماه تصمیم گرفتم زندگیمو پس بیرم البته بابا و مامانم رفتن مکه حج واجب بعد بابام متهول شدن و منو بخشیدن و بعد از اینکه گوشی رو بهم دادن من وباره با اون پسر ارتباط بر قرار کردم و بعد از سه سا پر ددسر و کتک و دعوا حالا با هم ازدواج کردیم...؟؟؟
خیلی خوشبختیم دوسش دارم ولی بدیه کار همین دوست داشتنه هستش نمیتونم ازش دور باشم آلآن پنج ماهه ازدواج کردیم ولی هر روز دلتنگی من بیشتر میشه البته از نظر شرایط مالی در بدترین موقعیت هستم و من دریکی از اتاقای مادرشوهرم ر کرج زندگی میکنم...
حالا شکلاتم زیاده شدیدا واسه شوهرم دلتنگی میکنم خانواده شوهرم باهاش خیلی بد رفتار میکنن داعم با القاب بد پشت سرش حرف میزنن از طرفی هم به خاطر مشکلات مالی هیچ حرفی نمیتونم بزنم چون خورد و خوراکمون با مادرشوهرمه بعد من در شایط روحیه بدی هستم هنوز نتونستم روزهای قبل رو فراموش کنم حرفا و توهینایی که بهم شد البته اینم بگم به خاطر مکلات مالی عروسی گرفتیم و بابام واسه من یه جشن کوچیک گرفت که خانواده همسرم هیچکدوم نیومدن من واقعا در شرایط بدی هستم همیشه کارم شده گری به خاطر کار شوهرم همیشه تنهام شوهرم فیلمبرداره و فیلم میکس میکنه و صبح که مره سعت ده و یازده میاد خونه با این حال همه میگن چرا کار میکنه اینکه نمتونست از پس زندگی بر بیاد چرا زن گرفته همه جوره دارم تحمل میکنم و مخندم ولی از درون دیگه دارم خورد میشه دیگه نمیتونم داعم با شوهرم دعوام میشه از خودم شدیدا بدم اومده حوصله خودمو ندارم فقط دوست دارم تنها باشم توی یه جای تاریک نمیدونم چکار کنم مامان خوبیم ندارم که بتونم باهاشون مشورت کنم میخوام زندگیی بسازم که کسی نتونه حرف بزنه ولی هر چی تلاش میکنم بیشت میرم تو گل کم کم دارم نا امید میشم و شدیدا بی حوصله ممنون میشم که کمکم کنید.؟؟؟
با تشکر...
 
جواب عزیزم؛ ضمن آرزوی سلامتی شما و دعا برای رفع مشکلات و نگرانیهایتان و نیز درخواست از خدا برای قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز و نورانی و مبارک رمضان؛ فعلاً بخاطر بیماری و مشغله های ضروری دیگر، فرصت پاسخگوئی به مشاوره برایمان وجود ندارد و فقط فعلاً پاسخگوی احکام هستیم و در بخش ورودی درخواست مشاوره بنری هم قرار داده ایم که مشاوره ارسال نشود.
البته در این ماه عزیز بهترین فرصت برای دوست شدن با خدا و رابطه با خالق هستی و عاقبت بخیر شدن هست. اجازه ندهید شیطان این فرصت طلایی را از شما بگیرد. التماس دعا. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -