انهار
انهار
مطالب خواندنی

نجاست و طهارت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام .حدود دو ماه پیش بعد از آنکه صبح جنب شدم لباس هایم را در دستشویی گذاشتم که به هنگام بازگشت به منزل آن را بشویم.دیر وقت برگشتم که پدرم زحمتش را کشیده بود .چند روز بعد وقتی نشسته بودم دیدم شلواری که پایم هست همان شلواری که آن روز شسته شده بود،جرمی روی شلوارم هست که رنگ نداشت اما ضخامتش نسبت به جاهای دیگر شلوارم محسو بود.بعد شوارم را شستم . برای شستن آنجایی که شلوار در آنجا پهن شده بود بین دو جا مردد بودم که شوفاژ حمام را پدرم آب کشیدند با آب قلیل .بعد دیدم که ترشحات آب روی فرش مقابل حمام ریخته.حکمش را از مطلعی پرسیدم گفت که ترشح آب قلیل بر نجاست نجس است . مشکل شد دو تا!تا چند روز اعضای خانواده که از حمام با پای خیس می آمدند بیرون روی آن فرش می گذاشتند و من هم چیزی نمی گفتم . اما سختی اش برای منبود که خیلی جا های دیگر را نجس می کردند.بالاخره آن فرش شسته شد اما جا های دیگر را چه؟بعد از گذشتن دو ماه از این قضیه هنوز راه حلی پیدا نکرده ام. هنوز برای من این مسئله هست که شاید آن جرم چیز دیگری بوده یا اینکه عین نجاست پاک شده و ردی از آن مانده.چون معمولا با شستن شلوار حتی بدون مایع شوینده نجاست حاصل از جنابت می رود. لطفا من را که مدتی است با وسواس دست وپنجه نرم میکنم راهنمایی بفرمایید.
مرجع تقلید: آیت الله سیستانی(مدظله)
 
جواب 1- از نامه شما استفاده میشود که شما یا وسواسی هستید یا در شرف وسواسی شدن! بنابراین به شما پیشنهاد میشود به افکار وسواسی اعتنا نکنید.
2- اگر لباس نجسی شسته شود و آب کشیده شود در صورتیکه عین نجاست برطرف شده باشد ولی رنگ نجاست یا بوی نجاست باقی مانده باشد آن لباس پاک است.
3- اگر جایی از خانه یا فرش نجس باشد و کسی با پای تر و خیس روی آن مکان و فرش حرکت کند در صورتی که یقین به برخورد پای تر و خیس با محل نجس نداشته باشید حکم به نجاست نمشود.
4- اگر جایی را شک کنید نجس هست یا پاک به شک اعتنا نکنید زیرا شک نجاست را ساقط نمیکند. یاحق
سلام .ممنون از پاسختان. اما ابهامی که هست این است که رنگ نجاست و بوی نجاست روی شلوار باقی نمانده بود اما یک جرم سطحی در جلوی شلوار به نظر می آمد.سوال این است که این جرم حکم عین نجاست را دارد یا خیر؟
اگر با وجود جرم؛ شک در پاک شدن آن لباس دارید محکوم به نجاست است. ولی جاهای دیگر هیچکدام محکوم به نجاست نمی باشد. والله عالم.
اگر تنها یک قسمت مشخص از شلوار نجس است ،پس زمانی که کل شوفاژ با آب قلیل شسته شد و آن آب مترشح گشت،حکم چیست؟
دوست عزیزم این افکار از سر وسواس است و حتماً رها کنید زیرا اسلام این همه دارای عسر و حرج نیست و سختی را به کسی توصیه نمیکند.
*****
واجب هست وسواس را رها کنید چون وسواس تلقین شیطان است و موجب دوری از خدا و باطل شدن اعمال هست و آقا امام صادق علیه السلام وسواسی را عاقل نمیداند و او را عمله شیطان معرفی میکند.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: شيطان با وسوسه نمي‏تواند عليه آدمي اقدام كند، مگر آن كه آدمي از ياد خدا روي برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهي وي را بي اهميت بنگارد.
عبدالله بن سنان میگوید: به امام صادق (علیه السلام) قضيه مردي را گفتم كه در وضو وسواس دارد، آن گاه گفتم: او مردي عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالي كه از شيطان پيروي مي‏كند؟
بنابراين وسواسي قبل از آن كه پيرو خدا و عقل باشد، تابع شيطان است و به جاي آن كه از حكم خدا و پيامبر اطاعت كند، از شیطان اطاعت مي‏كند.
ايمان و اطاعت از خدا، وسواس را از بين مي‌برد. و اگر انسان در مسائل ديني افراط و تفريط كند، مرتكب حرام شده است.
امام خمینی (قدّس سرّه) در هواپيماي خارجي به دستشويي رفت، وضو گرفت و با دست تر دستگيرة دستشويي هواپيما را لمس كرد. سپس شروع به نماز خواندن نمود.
امام در نوفل لوشاتو خانه‌اي كرايه كردند كه موكت داشت. امام رفت، وضو گرفت و پاهاي خود را شست و روي موكت راه رفت و در گوشه‌اي نماز خواند. با اين كه حضرت امام اهل كتاب را نجس مي‌دانست، اين گونه رفتار مي‌كرد.
اين كه فردي بگويد: «به دلم نمي‌چسبد»، وسوسه ی شيطان است.
اعمال وسواسي بازتاب بدي براي ديگران دارد و آنان را نسبت به دين و ايمان بدبين مي‌كند . گناهش را مضاعف مي‌كند. چنين شخصي تنها براي خود مشکل ايجاد نمي‌کند، بلکه ديگران را نيز اسير وسواسي خود مي‌سازد. بيماري وسواسي به تدريج حلاوت ايمان را در ساية تكرار اين گناه از بين مي‌برد و فرد را به جايي مي‌رساند كه مرتكب گناهان بزرگ مي‌شود حتي به خدا جسارت مي‌كند.
اصولا عمل وسواس مخالفت با خدا و رسول است.
ورد زبان و حالت درون وسواس اين است كه به من نمي‏چسبد . عملي را كه خدا صحيح دانسته است، او صحيح نمي‏داند! دراحکام ديني آمده است كه بايد به نجاست يقين داشته باشد تا حكم به نجاست شود، اما هنگامي كه در جايي که شك در نجاست چيزي دارد، حكم به نجاست مي‏دهد، در حالي كه دين اسلام، در مورد شك به نجاست ،حكم به طهارت داده است.
وسواسی بر خلاف حكم خدا، خودش حكم صادر مي‌كند، يا بهتر بگوييم شيطان براي او حكم صادر مي‌كند. با كمك شيطان براي خود احكامي درست مي‏كند و به آن ها عمل مي‏نمايد و از حكم خدا و پيامبر دوري مي‏كند، و اين اطاعت از شيطان و روي گرداندن از خدا و حكم الهی است.
در زمان رسول خدا، پاك‏ترين و بهترين انسان‏ها زندگي مي‏كردند. آب لوله كشي و امكانات امروز نبود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: بهترين امت من آن است كه با يك مد (750 گرم) آب، وضو بگیرد و با يك من(سه ليتر) آب، غسل کند.
علماي اسلام مي‏فرمايند: وسوسه يك حالت نفساني و تخيل شيطاني است و عمل به آن حرام است.
امام خميني(قدّس سرّه) مي‏فرمايد: وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل كند.
درجايي ديگر مي‏فرمايد: وسواسي نبايد به شك‏هاي خود اعتنا كند . اگر اعتنا كند، كار حرامي كرده است . هر عملي را بيش از يك بار نبايد انجام دهد .اگر انجام دهد، حرام است.
برخي از علما مي‏گويند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار داد، اطاعت از شيطان است و مطیع شيطان، مبغوض خداوند متعال است.
آيت الله مكارم شيرازي (مدّ ظلّه) در پاسخ شخصي كه از بيماري وسواسي رنج مي‏برد و به دعا و توسلات روي آورده بود، فرمود: مشكل شما در واقع از خود شما است . مقصر اصلي خودتان هستيد .به همين دليل دعاي شما مستجاب نمي‏شود .علت اصلي آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلي اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد.
آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعي لازم است، اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد . به همان قناعت كنيد، هر چند شك در غسل و طهارت داشته باشيد . ما مسئوليت شرعي اين حكم را مي‏پذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد .هيچ اشكالي هم ندارد و نماز و روزه شما كاملاً صحيح است . ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسي اتمام حجت مي‏كنيم و مخالفت با آن گناه است. از خداوند مي‏خواهيم كه به شما توفيق توجه به اين مسئله را عنايت كند و از دام شيطاني نجات پيدا كنيد وبا تصمیمی شجاعانه پوزه شیطان به خاک بسایید. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -