انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط ظرف آب وضو

بزرگ نمایی کوچک نمایی


1- سيستاني: اين دو شرط را در رساله خود نياورده اند .

2- سبحاني: اگر بخواهد ارتماسي وضو بگيرد بايد ظرف آ ب وضو مباح باشد، ولي اگر با دست راست از ظرف غصبي آب بردارد وضو بگيرد صحيح است.

3- مکارم شیرازی : بنا بر احتياط واجب.

شبیری زنجانی : بنا بر احتياط مستحب.

بهجت: ولي مانند شرط سوم، ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن، قصد وضو نداشته باشد چنانچه در [نكته سوم شرط] گذشت.

4- خوئي، مکارم شیرازی : بنا بر احتياط واجب.

شبیری زنجانی : بنا بر احتياط مستحب.

5-  گلپايگاني، تبريزي، بهجت، مکارم شیرازی ، نوري، صافي، مظاهري: يا طلا و نقره.

6-  امام خمینی ، اراكي، فاضل لنکرانی : و اگر مباح ديگري دارد چنانچه در آن ظرف غصبي ،وضوي ارتماسي بگيرد و يا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بريزد وضويش باطل است، ولي اگر با كف دست، آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد وضويش صحيح است، اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبي،  فعل حرام، مرتكب شده است و وضوي او از ظرف طلا و نقره،(امام خمینی ، به احتياط واجب ) مثل وضو از ظرف غصبي است.

خوئي، وحید خراسانی : در صورتي كه بتواند به وجه مشروعي آن آ ب را در ظرف ديگر خالي نمايد لازم است خالي كرده و بعد اوضو بگيرد و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد لازم است با آن وضو بگيرد و در هر صورت (خوئي: اگر معصيت كرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضاء وضو بريزد وضو و وضو بگيرد - وحید خراسانی : اگر معصيت كرده و آب را برداشت و بعد از برداشتن با آن وضو بگيرد) وضويش صحيح است و با اين كيفيت اگر از ظرف طلا يا نقره وضو بگيرد وضوي او صحيح است چه آب ديگري داشته باشد يا نداشته باشد؛ و اگر در ظرف غصبي و ضوي ارتماسي بگيرد، وضوي او (وحید خراسانی : حرام و)باطل است چه آب ديگري داشته باشد يا نه و اما اگر در ظرف طلا و نقره وضوي ارتماسي بگيرد (وحید خراسانی : جواز و) صحت آن محل اشكال است.

تبريزي: در صورتي كه بتواند به وجه مشروعي آن آب را درظرف ديگر خالي نمايد لازم است خالي كرده و بعد وضو بگيرد و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد لازم است با آن وضو بگيرد و در هر صورت اگر معصيت كرده و با دست و مانند آن آب را بر اعضاء وضو بريزد و وضو بگيرد وضويش صحيح است و اگر در ظرف غصبي يا طلا و نقره و ضوي ارتماسي بگيرد، وضوي او باطل است چه آب ديگري داشته باشد يا نه.

شبیری زنجانی : در صورتي كه بتواند به وجه مشروعي آن آب را درظرف ديگر خالي نمايد لازم است خالي كرده و بعد و ضو بگيرد و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند و در هر صورت اگر معصيت كرده و از آن آب بردارد و و ضوي ترتيبي بگيرد وضويش صحيح است و همچنين اگر بخواهد از ظرف طلا يا نقره وضو ي ترتيبي بگيرد، و وضوي ارتماسي در ظرف غصبي يا در ظرف طلا و نقره بنا بر احتياط مستحب باطل است.

بهجت: و نمي تواند آب را در ظرف ديگري بريزد بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا ونقره، وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد، وضوي اوباطل است، مگر به صورتي كه در[مسأله اختصاصي 271،  صفحه 164] گذشت.

سيستاني: اگر آ ب وضو ملك اوست ولي درظرف غصبي است و غير از آن آب ديگري ندارد در صورتي كه بتواند به وجه مشروعي آن آب را در ظرف ديگري خالي نمايد لازم است خالي كرده و بعدا وضو بگيرد و چنانچه ميسور نباشد بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد لازم است با آن وضو بگيرد و در هر دو صورت اگر مخالفت كرده و با آب غصبي وضو بگيرد  وضويش صحيح است.

مکارم شیرازی : بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد اشكال دارد، خواه وضو را بصورت ارتماسي بگيرد و يا با دست آب را برداشته بصورت و دستها بريزد، اما ميتواند آبي را كه در ظرف طلا يا نقره است در ظرف ديگري بريزد و از آن وضو بگيرد.

گلپايگاني، صافي: بايد تيمم كند و نمي تواند با آب آنها وضو بگيرد و اگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا و نقره، وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد، وضوي او باطل است و در صورتي كه با مشت يا چيز ديگر آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بريزد وضوي او صحيح است؛ هر چند بواسطه تصرف در ظرف غصبي (صافي: و طلا و نقره ) معصيت كرده است.

مظاهري: بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد در ظرف غصبي باطل است و در ظرف طلا و نقره بنا براحتياط  واجب بايد تيمم كند و اگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا و نقره وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد، وضوي او به احتياط واجب باطل است و در صورتي كه با مشت يا چيز ديگر، آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بريزد، وضوي او صحيح است هر چند به وسيله آب برداشتن، مرتكب معصيت شده است

سبحاني: اين مورد را در رساله خود نياورده اند. 

7- امام خمینی : ولي اگر وضوي او تصرف در غصب حساب شود گناهكار است.

اراكي: صحيح بودن آن محل اشكال است.

خوئي، تبريزي، سيستاني: در صورتي كه برداشتن آب در نظر عرف تصرف در آن آجر يا سنگ نباشد شكالي ندارد و در صورتي كه تصرف باشد برداشتن آب حرام، ولي وضوي صحيح است.

وحید خراسانی : در صورتي كه برداشتن آب در نظر عرف تصرف در آن آجر يا سنگ نباشد اشكالي ندارد و در صورتيكه تصرف باشد، اگر آبي غير از آن آب ندارد بايد تيمم كند، و اگر آبي غير از آن آب دارد وظيفه اش وضو گرفتن با آن آ ب است، ولي در هر دو صورت اگر معصيت كرد و آب را برداشت و بعد از برداشتن وضو گرفت وضوي او صحيح است و درهر دو صورت وضوي ارتماسي در فرض اينكه عرفا تصر ف در آن مغصوب باشد باطل است.

گلپايگاني، صافي: بنا بر احتياط واجب، بايد وضو نگيرد.

شبیری زنجانی : در صورتي كه برداشتن آب به نظرعرف تصرف در آن آجر ياسنگ نباشد اشكالي ندارد و در صورتي كه تصرف باشد، وضوي ارتماسي او بنا براحتياط مستحب باطل است؛ ولي وضوي ترتيبي او بي اشكال صحيح مي باشد، ولي در هر دو صورت مرتكب كار حرامي شده است.

مکارم شیرازی : اگر وضوي او تصرف در غصب محسوب شود اشكال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتي از لوله كشي غصبي باشد.

بهجت: اين مسأله را در رساله خود نياورده اند.

8- بهجت: ولي اگر فهميد زمين براي قبرستان وقف شده و نشود زير حوض يا نهر، ميتي را دفن كرد وضو اشكال دارد و نيز اگر ايجاد حوض يا نهر موجب بي حرمتي به بدن مسلمان بشود مثلا آب به بدن او برسد، وضو اشكال دارد اگر چه زمين قبرستان، مباح بوده و موقوفه هم نباشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -