انهار
انهار
مطالب خواندنی

مایعات پاک

بزرگ نمایی کوچک نمایی


 1-  و مانند اينها

2- امام خمینی ، اراكي، فاضل لنکرانی ، بهجت، نوري، سبحاني : اگر انسان نداند از چيزي كه (بهجت : به تنهايي) مست كننده و روان است درست كرده اند، پاك است .(سبحاني: ولي خوردن آن حرام است ).

خوئي، وحید خراسانی : تمام اقسامش پاك است .

گلپايگاني، صافي: اگر انسان نداند كه مست كننده است و يا نداند كه آن را ابتداء از چيز مست كننده روان درست كرده اند پاك است .

تبريزي: اگر خودش به تنهايي مست كننده نيست پاك است .

شبیری زنجانی : اگر انسان نداند كه مست كننده است يا نه پاك است .

فاضل لنکرانی : الكل سفيد و طبي كه  الكل خالص مي باشد و مصارف طبي دارد پاك مي باشد مگر اينكه از شراب و فقاع گرفته شده باشد كه در اين صورت نجس است همچنين مواد پاك كننده ديگر كه مشتقات الكل است و در مراكز درماني كاربرد دارد پاك مي باشد همچنين الكل صنعتي كه همان الكل سفيد به اضافه مقداري مواد سمي است و كاربرد صنعتي دارد پاك مي باشد.ادكلن و مواد صنعتي ديگرنيز كه مشتمل بر الكل مي باشد پاك است .

سيستاني: الكل؛ چه صنعتي، چه طبي، به تمام اقسامش پاك است.

مکارم شیرازی : الكل طبي و صنعتي كه انسان نمي داند از چيز مست كننده مايع گرفته شده پاك است، همچنين ادكلن و عطرها و داروهايي كه با الكل طبي يا صنعتي مخلوط است.

مظاهري: الكل صنعتي، عطرها، ادكلنها و داروهايي كه با آن مخلوط است ، پاك است.

3- مکارم شیرازی : ولي هرگاه آن را رقيق كنند و مشروب و مسكر باشد، نوشيدنش حرام است و احتياطا حكم نجس دارد.

سبحاني: ولي اگر آنها را با آب رقيق كنند و قابل شرب شوند حكم نجس دارند و نوشيدن آنها حرام است.

 4- امام خمینی ، نوري: ولي حرام است، مگر آن كه معلوم شود كه مست كننده است .[كه در اين صورت نجس هم است].

اراكي: اگر به خودي خود جوش بيايد، حرام و پاك بودن آن محل اشكال است .

خوئي، گلپايگاني، فاضل لنکرانی ، تبريزي، صافي، سبحاني: ولي خوردن آن حرام است .

شبیری زنجانی : خوردن آن حرام و بنا بر احتياط نجس مي باشد.

وحید خراسانی : اگر به غير آتش جوش بيايد خوردن آن حرام و بنا بر احتياط نجس است .

مکارم شیرازی : هر گاه آب انگور به خودي خود جوش آيد (جوش آمدني كه معمولا مقدمه شراب شدن است)نجس و حرام است .

بهجت: اگر انگور و آب انگور به واسطه بختن يا غير آن جوش بيايد، بنابرا قوي و احوط، نجس و خوردنش حرام است و بايد از آن اجتناب نمود .

سيستاني: اگر آب انگور به خودي خوديا به واسطه پختن جوش بيايد، پاك، ولي خوردن آن حرام است و همچنين انگور جوشيده، بنا بر احيتاط واجب حرام است ولي نجس نسيت .

5-  امام خمینی ، اراكي، خوئی، گلپايگاني، فاضل لنکرانی ، تبريزي، صافي، مظاهري: ولي خوردن آن حرام است (گلپايگاني، صافي: و آنچه به آتش جوش آمده اگر به آتش، دو.ثلث آن كم شود حلال مي شود و آنچه به غير آتش جوش آمده به سركه شدن حلال مي شود).

شبیری زنجانی : خوردن آن حرام و بنا براحتياط نجس مي باشد.

وحید خراسانی : ولي خوردن آن حرام است، وا گر به و غير آتش جوش بيايد خوردن آن حرام و بنا براحتياط نجس است.

مکارم شیرازی : اگر با حرارت آتش يا غير آن به جوش آيد نجس نيست، ولي خوردنش حرام است، همچنين آب خرما و مويز و كشمش بنا براحيتاط واجب .

نوري: و اگر بواسطه جوشاندن به آتش، دو سوم آن كم شود حرام بودن آن نيز برطرف مي شود.

بهجت: اگر انگور و آب انگور به واسطه پختن يا غير آن، جوش بيايد، بنا براقوي و احوط، نجس و خوردنش حرام است و بايد از آن اجتناب نمود .

سيستاني: اگر آب انگور به و اسطه پختن جوش بيايد، پاك، ولي خوردن آن حرام است و همچنين انگور جوشيده، بنا براحتياط واجب حرام است ولي نجس نيست .

سبحاني: اگر با حرارت آتش جوش آيد نجس نيست ولي خوردن آن حرام است مگر اينكه دو ثلث آن تبخير شود و همچنين است خرما و مويز و كشمش و آب آنها .

6- اراكي: خرما و آب آن اگر جوش بيايد پاك و خوردن آن حلال است و اما كشمش و آب آن حكم انگور وآب آن را دارد.

گلپايگاني، صافي: اگر چه احتياط غير لازم آن است كه از آنها اجتناب كنند .

نوري، شبیری زنجانی : اگر چه احتياط مستحب آن است كه از آنها اجتناب كنند .

بهجت: اگر خود به خود يا با پختن جوش بيايند، پاك بودن و خوردن آن محل اشكال است .

مکارم شیرازی : هرگاه خرما، مويز و كشمش را در غذا بريزند و بجوشد خوردن آن اشكال ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -