انهار
انهار
مطالب خواندنی

آیت الله العظمی نوری همدانی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:  در شرع مقدس چه نوعى از تعزير (شلّاق، حبس و...) معمول، متعارف و غالب بوده است؟ به عبارت ديگر سوابق تاريخى پيغمبر اكرم صلى الله وعليه وآله وسلم و ائمه اطهار عليهم السلام غالباً چه نوع تعزيرى را اعمال مى كردند؟

پاسخ: در موارد مختلف، مختلف بوده است.

سؤال: همانطورى كه مستحضريد تعزيرات در دست حاكم است آيا حداقل تعزيرات مثلاً يك ضربه شلاق است يا اقل معتد به است چگونه بايد عمل نمود؟

پاسخ: تشخيص حاكم با رعايت تعهد و دقت، ميزان است.

سؤال: آيا در نگهدارى متهم در حبس تعزيرى (با قرار بازداشت) حداقل و اكثرى معيار هست يا مدت زمان بدست حاكم است؟

پاسخ: تعيين با نظر حاكم است.

سؤال: كسى كه قرار است اعدام شود حداً يا قصاصاً اگر حدود و تعزيرات ديگرى اقل از قتل براى او ثابت شود مى توان از آنها صرف نظر نمود و آيا در مورد حق الله و حق الناس تفاوتى در اين مسأله وجود دارد يا خير؟

پاسخ: در مواردى كه قابل جمع است بايد جمع كرد مگر اينكه حاكم شرع مصلحت را در صرف نظر كردن بداند.

سؤال: در صورتى كه بعد از اعدام و قبل از دفن در سردخانه يا پزشكى قانونى در مجرم علائم حياتى ديده شود و با مداوا سلامت خود را بازيابد اجراء مجدد حكم چه صورت دارد ايا بين حد و قصاص تفاوتى وجود دارد؟

پاسخ: حكم شرعى اعدام است و چون تحقيق نيافته است بايد عملى شود و بين حد و قصاص فرقى نيست مگر اينكه فقيه در مواردى نظر خاصى را مصلحت بداند.

سؤال: اگر شخصى مكرراً مرتكب جرائمى شود كه جنبه حقوق الناس دارد مانند فحاشى، ايراد ضرب عمومى، ترك انفاق و... و هر بار با گذشت مدعى، دعوا فيصله يافته باشد، در صورتى كه اقدامات وى مخل به نظم عمومى تشخيص داده شود، و يا اينكه مثلاً دو بار مرتكب جرم مشابهى بود و هر بار با گذشت شاكى بخشيده شود آيا حاكم مى تواند تعزيرى را در مورد وى در نظر بگيرد؟

پاسخ: فقيه در صورتى كه مصلحت اجتماعى اقتضا كند، مى تواند.

سؤال:آيا مجازات حبس ابد براى ممسك و اكراه كننده در قتل عمد جنبه تعزيرى دارد و يا اينكه غير تعزيرى است؟

پاسخ: غير تعزيرى است.

سؤال: آيا در حد قوادى و محاربه و افساد فى الارض اكراه محقق مى شود؟

پاسخ: محقق نمى شود.

سؤال: اگر مادر شخصى زنا نمايد، آيا شخص مى تواند او را بزند؟

پاسخ: اجراى حد با حاكم شرع است.

سؤال: اگر فردى از اهل تسنّن به ذات مقدّس ائمه اطهار عليهم السلام توهين كند آيا زدن او جايز است؟

پاسخ: بلى و مراتب با نظر حاكم شرع است.

سؤال: در گناهانى كه براى حاكم شرع حق و يا وظيفه تعزيرات است آيا تعزير آنها به وسيله شلاق خواهد بود و يا اين كه به وسيله حبس و يا جريمه نقدى هم جايز است؟

پاسخ:: تعزير به حبس در بعض موارد در احاديث اهل بيت عليهم السلام آمده است و غير آن از همه جهت بستگى به نظر فقيه دارد.

سؤال: آگر شخصى در جلسه دادگاه، ضد و نقيض بگويد و دروغ بگويد، آيا اين كذب همانند كذب در غير جلسه دادگاه است و مى توان او را تعزير كرد يا خير؟

پاسخ: در صورتى كه حاكم، علم به كذب او پيدا كند مى تواند تعزير كند، بلى در صورتى كه احتمال توريه بدهد نسبت به يكى از طرفين قضيه، تعزير جايز است.

سؤال: هر گاه شخص مرتكب معصيتى كه موجب حد است بشود و توبه نمايد و بعد از گذشتن زمانى نزد حاكم شرع اقرار به گناه نمايد. آيا اقرار بعد از توبه مثل اقرار قبل از توبه است يا خير؟

پاسخ: اقرار به معصيت بعد از توبه از آن معصيت، موجب حد نمى شود.

سؤال: آيا زنانى كه بدون حجاب شرعى در خيابان ها و كوچه ها و محيطهاى خارج از خانه ظاهر مى شوند، مى توان آنها را به خاطر نداشتن حجات تعزير كرد يا خير؟

پاسخ: نهى از منكر مراتب دارد و اگر حاكم شرع در مواردى آن را لازم بداند مى تواند اجرا كند.

سؤال: اگر كسى مسلمان باشد و نماز نخواند و روزه نگيرد آيا مى توان او را به دليل نماز نخواندن و روزه نگرفتن تغزير كرد؟

پاسخ: نهى از منكر مراتب دارد و اين موضوع آخرين مرحله است و با نظر حاكم شرع است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -