انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام وکالت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

1- بطلان وکالت با مرگ موکل

سؤال: آیا وکالت با مرگ موکّل باطل مى شود و وکیل حقّ فروش اموال موکّل را بعد از مرگش دارد؟

پاسخ: وکالت با مرگ موکّل باطل مى شود بنابراین وکیل حقّ فروش اموال موکّل را بعد از مرگ او ندارد.

2- معاونت وکیل در تصرف مال غیر

سؤال: چنانچه فردى که به عنوان وکیل فرد حقیقى و یا حقوقى است متوجّه شود که موکّل او قصد دارد مالى را که شرعاً متعلّق به طرف دعواى موکّلش مى باشد را به طریق قانونى از او خلع ید کند، آیا شرعاً مسؤولیّت دارد یا خیر؟

پاسخ:هرگاه وکیل بداند موکّل شرعاً حقّى ندارد نباید از او دفاع کند یا چیزى از دیگرى به ناحق گرفته در اختیار موکّل بگذارد و اگر حقّ الوکاله اى در برابر کار خود بگیرد در صورتى مشروع است که تلاش براى احقاق حقوق مشروع کند.

3- راهنمایی طرف دعوای موکل توسط وکیل

سؤال: چنانچه وکیل به لحاظ انسانیّت و به منظور جلوگیرى از تضییع حقّ طرف دعواى موکّلش اقدام به راهنمایى و مشاوره طرف دعوا نماید و احساس کند در صورت استعفا از مورد وکالتش، وکالت به فرد دیگرى محوّل و در نتیجه حقّ شرعى طرف دعوا به ناحق تضییع مى گردد به نحوى که تمامى دسترنج طول زندگى کارى مفیدش از بین خواهد رفت. چه تکلیفى در مقابل موکّل و نیز طرف دعوا خواهد داشت؟

پاسخ:راهنمایى مظلوم براى هر کس جایز بلکه در موردى که ذکر گردید شاید واجب باشد و خیانت محسوب نمى شود (هر چند ظاهراً موکّل طبق قانون سخن مى گوید) ولى در این گونه موارد حقّ الزحمه اى از موکّل نمى تواند دریافت نماید.

4- وکالت در واسطه گری خریدار و فروشنده

سؤال: مؤسّساتى در دنیا تأسیس شده، که واسطه خریدار و فروشنده مى شوند. آنها به وکالت از خریدار، وجوه اجناس خریدارى شده توسّط وى را، به فروشنده بنابر توافق با وى مى پردازند، سپس بنابر شرایطى که ضمن وکالت تعیین شده، آن وجوه را از خریدار دریافت مى دارند. درآمد این مؤسّسات عموماً از محلّ تخفیفى است که از فروشندگان مى گیرند، و فروشنده این تخفیف را به خاطر این که مؤسّسه وجه خریدار را مى پردازد به آنها مى دهد. از نظر حضرتعالى این نوع واسطه گرى و وکالت مشروع است؟

پاسخ:این نوع واسطه گرى اشکالى ندارد; ولى اگر به صورت واسطه گریهاى زنجیره اى درآید (مانند شرکت الماس و گلدکوئیست) حرام است.

5- حق اعمال وکالت بعد از تفویض آن به دیگری

سؤال: شخصی برای انجام امری وکیلی مشخص می کند و از جمله حق توکیل به غیر هم به او می دهد. متعاقباً وکیل مزبور با اقرار به اینکه تاکنون نسبت به مورد وکالت اقدامی ننموده کلیه اختیارات خود ناشی از آن وکالت را از بدو إلی ختم به شخص ثالثی تفویض می نماید. سوال این است که آیا پس از تفویض، وکیل اولیه حق انجام مورد وکالت را دارد یا خیر؟

پاسخ:در فرض سوال، حق انجام مورد وکالت را ندارد.

6- وکالت به زوجه برای طلاق در صورت جنون زوج

سؤال: در ضمن عقد ازدواج، زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می دهد که در صورتی که مرد دیوانه شد زوجه با اعمال وکالت مزبور خود را مطلقه کند با توجه به اینکه عقد وکالت از عقود جایز است و با موت یا جنون وکیل یا موکل برطرف می شود در واقع شرط تحقق اعمال وکالت اثبات جنون زوجه است و جنون موجب بطلان وکلات است. آیا اگر چنین شرطی در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری بشود صحیح است یا خیر؟ آیا در صورت تحقق شرط زن با چنین وکالتی می تواند از جانب شوهر خود را مطلقه کند یا خیر؟

پاسخ:وکالت با جنون باطل می شود.

 7- مشروعیت وکیل گرفتن در دعاوی

سؤال: نظر حضرتعالى راجع به وکالت در دعاوى از طرف موکلّ نزد محاکم چیست؟

پاسخ:هرکس مى تواند براى دفاع از خویشتن وکیل انتخاب کند، که براى اثبات حقّش او را یارى دهد.

8- وکالت در دعاوی با تراضی طرفین

سؤال: آیا در وکالت در دعاوى و محاکم، شرایط خاصّى معتبر است، یا همانند سایر وکالتها مى توان با تراضى طرفین اقدام کرد؟

پاسخ:مى توان با رضایت طرفین اقدام نمود.

9- پذیرش وکیل از سوی دادگاه

سؤال: تکلیف محکمه در پذیرفتن وکیل از سوى طرفین دعوا چیست؟

پاسخ:در عصر ما که قوانین پیچیده شده، و بسیارى از مردم آگاهى کافى از آن ندارند تا از خود دفاع کنند، وظیفه محاکم آن است که وکیل طرفین را بپذیرد.

10- شرایط پذیرش وکالت

سؤال: آیا براى پذیرش وکالت شرایط خاصّى لازم است؟

پاسخ:وکیل در صورتى مى تواند از موکلّ خود دفاع کند که از محقّ بودن او آگاه باشد، و هر چه در دفاع از موکلّ خود مى گوید به عقیده خودش صحیح و از نظر شرع جایز باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -