انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیات عظام: خویی و تبریزی

بزرگ نمایی کوچک نمایی

از جمله معاملات متعارفه، سرقفلي است كه مورد ابتلاء شده و بايد تشريح شود، اساساً سرقفلي كه به محل كسب تعلق مي گيرد از اين لحاظ است كه وجه اجاره محل كسب ترقي مي نمايد و موجر نمي تواند مستأجر را از آن محل بيرون كنديا اجاره را بالا ببرد1 و گاهي مي شود كه يك مغازه يا يك محل كسب سالهاي متمادي در دست مستأجر با همان مبلغ اجاره سابق مي ماند بدون اين كه به مال الاجاره ديناري اضافه شود، چون موجر نه قدرت دارد مستأجر را بيرون كندو نه اجاره را بيفزايد ، در حالي كه نظاير محل مزبور چندين برابر اجاره داده مي شود.

1-     تبريزي: موجر نمي تواند مستأجر را از آن محل بيرون كند يا به غير متعارف مال الاجاره را بالا ببرد....

(مسأله 2850) اين گونه محل كسبها سه قسم است: در يك قسم آن كسب كردن و سرقفلي گرفتن براي آن بدون اذن و رضاي مالك حرام و در دو قسم ديگرسرقفلي گرفتن مشروع است و ملاك مشروعيت و عدم مشروعيت آن اين است كه در هر مورد كه موجر حق تخليه و بالا بردن مبلغ اجاره را داشته باشد و مستأجر به زور متكي شده نه به اجاره بيفزايد و نه تخليه كند در اين مورد سرقفلي گرفتن و كسب كردن در آن محل بدون رضاي صاحب ملك جايز نبوده و حرام است و در هر مورد كه صاحب ملك حق بالا بردن وجه اجاره و يا تخليه را ندارد (و مستأجر حق تخليه را به ديگري دارد، بدون رضاي مالك1) سرقفلي گرفتن مشروع و كسب كردن جايز است و در مسائل بعد براي هر سه قسمت مثال واضحي ذكر مي شود تا مطلب روشن گردد.

1-     [قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله تبريزي نيست]

(مسأله2851) املاكي كه در زمان سابق كه صحبت سرقفلي در بين نبوده و مالك مي توانست هر وقت كه مدت اجاره سر آمد محل را تخليه و يا مبلغ اجاره را اضافه نمايد و مستأجر هم بايد تخليه، يا مبلغ اجاره را زياد كند در همچو وقتي اجاره داده شده و هيچ گونه شرط و شروطي نسبت به افزايش وجه اجاره و تمديد مدت در بين نبوده و بعداً از طرف دولت، قانوني وضع شده كه موجر نتواند ملك را تخليه و يا مبلغ اجاره را زياد نمايد، حال اگر مستأجر باتكاء اين مساعدت دولت، محل مزبور را خالي نمي كند و بر مبلغ اجاره هم نمي افزايد در صورتي كه نظائر آن محل كه بعد از اين قانون اجاره داده مي شود چند برابر بيشتر است و به همين جهت محل سرقفلي پيدا كرده، در اين صورت سرقفلي گرفتن مستأجر مشروع نبوده و تصرفاتش هم در محل مزبور بدون رضاي مالك حرام خواهد بود1.

1-     تبريزي: و لازم است در صورت مطالبه مالك، محل را تخليه كند.

(مسأله2852) اشخاصي كه مغازه  را مي سازند و مبالغي خرج مي كنند و مبلغ اجاره مغازه مزبور در هر ماه مثلاً ده هزار ريال ارزش دارد ولي چون پول لازم دارند با رضا و رغبت خود اين مغازه را به مدت يك سال به ماهي يك هزار ريال، به علاوه پانصد هزار ريال اجاره داده1 و در ضمن، شرط مي كنند كه تا زماني كه مستأجر درمحل مزبور ساكن است، سال به سال، اجاره را به همان يك هزار ريال تمديد نموده و حق افزودن را بر وجه اجاره نداشته باشند و چنانچه مستأجر بخواهد محل اجاره را به ديگري واگذار نمايد موجر با همان شخص طبق اجاره مستأجر اول رفتار نمايد يعني بر مبلغ اجاره نيفزوده و سال به سال به همان مبلغ اول اجاره را تجديد نمايد، دراين صورت مستأجر مي تواند محل را به ديگري واگذار نمايد و سرقفلي را كه داده زيادتر يا كمتر در مقابل تخليه محل و رفع يد از سكونت در آن از آن شخص كه به او واگذار كرده اخذ نمايد و صاحب ملك حق مخالفت نداشته چون مستأجر طبق شرطي كه نموده به اخذ سرقفلي و واگذاري ذي حق خواهد بود و سرقفلي كه گرفته مشروع است.

1-     تبريزي: يك هزار ريال ، به علاوه مبلغ پانصد هزارريال نقد، اجاره داده...

(مسأله2853) كساني كه مغازه اي مي سازند و مبالغي خرج نموده و به قيمت عادلانه روز اجاره مي دهند و سرقفلي هم نمي گيرند ولي در اجاره شرط مي نمايند كه مادامي كه مستأجر در آنجا ساكن است حق تخليه و افزودن اجاره را ندارند و سال به سال بايد اجاره را تمديد نمايند و با مرور زمان اجاره محل ترقي مي كند در اين صورت مستأجر حق انتقال دادن به ديگري را ندارد و موجر ملزم نيست به انتقال به ديگري رضايت بدهد، ولي شخص ثالثي به عنوان مشتري پيدا مي شود و مستأجر را تطميع نموده مي گويد اگر شما اين محل را تخليه كني صد هزار ريال مثلاً من به شما مي دهم آن وقت مي رود و مالك را راضي مي نمايد كه مبلغي بگيرد و به همين شخص اجاره دهد و آن شخص مبلغ صد هزار ريال را به مستأجر اول داده و او تخليه كرده سپس خود از مالك با دادن مبلغي كه وعده نموده اجاره مي كند مبلغ صد هزار ريال براي مستأجر اول حلال است زيرا كه در مقابل انتقال محل مزبور چيزي نگرفته كه ذي حق نباشد بلكه فقط در مقابل تخليه محل، وجه را گرفته كه حق داشت تخليه ننمايد و مشتري از صاحب ملك به اجاره محل را تصرف مي نمايد، توضيح آن كه در اين صورت سرقفلي درمقابل تخليه محل است و اجاره محل از صاحب ملك است.

(مسأله2854) شخصي محلي را اجاره مي نمايد و با مالك شرط مي كند كه مالك حق بيرون كردن و تخليه نمودن آن محل را نداشته باشد فقط اين كه سال به سال يا ماه به ماه اجرت معمولي را از مستأجر بگيرد و ايضاً مستأجر حق داشته باشد كه حق سكناي خود را به ديگري واگذار كند در اين صورت نيز مستأجر مي تواند سرقفلي را به ديگري بفروشد، يعني مبلغي از كسي گرفته و حق خود را به او واگذار نمايد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -