انهار
انهار
مطالب خواندنی

مباحث طهارت؛ درس {۲} «اقسام طهارت و مطهرات»

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الـــــسَّلاَمُ عَـــــلَـــــى
مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِاللهِ الصَالِحین
مباحث طهارت؛
درس {۲} «اقسام طهارت و مطهِّرات»
اقسام طهارت
{۱} طهارت از «خبث» یعنی: پاک بودن بدن و لباس از نجاسات
} طهارت از «حدث» یعنی: با وضو بودن یا با غسل بودن و در صورت معذور بودن از وضو یا غسل تیمّم کردن بجای وضو یا غسل
به چیزهائی که پاک کننده است در اصطلاح فقهی مطهِّرات اکثراً آب موجب طهارت می‌شود و در مواردی نیز مطهِّر موارد دیگری موجب طهارت می‌شود.
هریک از مطهِّرات احکامی دارد و با وجود شرایطی، باعث پاک‌شدن چیزهای نجس می‌شود در زیر، به تعداد مطهرات اشاره داریم:
مطهِّرات:
} آب،
} زمین،
} آفتاب،
{۴ و ۵} استحاله و انقلاب،
} ثلثان = (کم‌شدن دوسوم آب‌انگور)،
} انتقال،
{۸} اسلام،
} تبعیّت،
{۱۰} ازالهٔ نجاست،
{۱۱} استبرای حیوان نجاست‌خوار،
{۱۲} غایب‌شدن مسلمان،
{۱۳} خارج‌شدن خون متعارَف از ذبیحه = (حیوان ذبح‌شده)
توضیحی کوتاه در باره هر یک از مطهِّرات:
{۱} آب:
آب هرچیز نجسی را پاک می‌کند؛[۱] به‌شرط آن‌که خودش پاک باشد، مضاف نباشد، بعد از شستن، عین نجاست از آن برطرف شود و آبْ مضاف نشود.[۲] آب اقسامی مانند جاری، کُر و قلیل دارد که برخی احکامشان با هم تفاوت دارد.[۳]
[۱] تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۲.
[۲] توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۱۴۹.
[۳] تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.
{۲} زمین.
زمین، اگر خودش پاک باشد و همچنین خشک باشد، اشیایی مانند کف پا و کف کفش نجس را پاک می‌کند؛ البته به‌شرطی که عین نجاستِ اشیای مزبور به‌واسطه راه‌رفتن، مالیدن و مانند آن از بین برود.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۱۸۳.
{۳} آفتاب.
آفتابْ زمين و ساختمان و چيزهايى مانند در و پنجره‌ای که در ساختمان به كار برده شده را با شرایطی، پاک مى‌كند؛ برخی از این شرایط عبارتند از: آفتاب مستقیم و بدون واسطه به چیز نجس بتابد. چیز نجس، بر اثر تابیدن آفتاب و بدون دخالت باد و .. خشک شود.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۱۹۱.
{۴ و ۵} استحاله و انقلاب.
استحاله یعنی تغییر ماهیت چیز نجس به چیز دیگری؛ مثل این‌که چوب تبدیل به خاکستر یا دود شود.
مصطلحات‌الفقه، ص۷۰.
انقلاب هم در فقه به این معناست که شراب تبدیل به سرکه شود.
فرهنگ فقه، ج۱، ص۷۴۲.
برخی از فقیهان انقلاب را نوعی استحاله دانسته‌اند.
فرهنگ فقه، ج۱، ص۷۴۲.
انقلاب تغییر صوری است ولی استحاله تغییر ماهیت است.
مثال برای انقلاب، تبدیل شراب به سرکه است که تغییر صوری است ولی استحاله مانند تبدیل سگ به نمک (در نمکزار).
{۶} ثلثان = (کم‌شدن دوسوم آب‌انگور).
فقیهان خوردن آب‌‌انگوری را که به جوش آمده حرام می‌دانند. برخی از آن‌ها می‌گویند نجس هم است.[۱] به هر حال، آب‌انگور، اگر به‌قدری با آتش بجوشد که دوسوم آب آن کم شود، پاک می‌شود و خوردنش جایز است؛ به‌شرط آن‌که مست‌کننده نباشد.[۲]
[۱] توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۰۲.
[۲] توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۰۲.
{۷} انتقال.
انتقال یعنی خون انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد، وارد بدن حیوان دیگری شود که خونش نجس نیست؛ به‌صورتی که خون این حیوان حساب شود. در این صورت، دیگر این خون پاک است؛ مانند خونی که پشه از انسان مکیده و جزو بدن او شده است.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۰۵.
{۸} اسلام.
کافر، با پذیرش اسلام، پاک می‌شود و احکام مسلمان بر او جاری می‌شود.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۰۷.
{۹} تبعیّت.
تبعیّت یعنی پاک‌شدن چیز نجس به‌واسطه پاک‌شدن چیز نجس دگیر. مثلاً اگر کافری مسلمان شود، فرزند او به‌تبعیت از پدرش پاک می‌شود. همچنین اگر شراب تبدیل به سرکه شود، ظرف آن هم پاک می‌شود.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۱۰ و ۲۱۱ و...
{۱۰} ازالهٔ نجاست.
ازالهٔ نجاست یعنی برطرف کردن عین نجاست از چیزی.
ازاله نجاست، در برخی موارد، پا‌ک‌کننده است. ازجمله اگر بدن حیوان نجس شود، با برطرف‌شدن عین نجاست از آن، پاک می‌شود. داخل دهان و بینی انسان هم همین‌طور است و اگر نجس شوند، همین‌که عین نجاست را از آن‌ها برطرف کنیم، کافی است و نیاز به آب‌کشی نیست.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۱۶.
{۱۱} استبرای حیوان نجاست‌خوار.
ادرار و مدفوع حیوان حلال‌گوشتی که به خوردن نجاستِ انسان عادت کرده نجس است و برای این‌که پاک شود، باید آن را استبرا کنند؛ یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد. این زمان، در حیوانات مختلف، متفاوت است.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۲۰.
{۱۲} غایب‌شدن مسلمان.
اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیزی که در اختیار اوست، نجس باشد و مدتی او را نبینیم، اگر احتمال می‌دهیم آن را پاک کرده، بنا را بر این می‌گذاریم که آن‌ها را پاک کرده است.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، م ۲۲۱.
{۱۳} خارج‌شدن خون متعارَف از ذبیحه = (حیوان ذبح‌شده).
پس از ذبح شرعیِ حیوان حلال‌گوشت و بعد از این که به‌اندازه متعارَف، خون از رگ‌هایش خارج شد، خونی که در بدن حیوان باقی می‌ماند پاک است.
توضیح‌المسائل مراجع، ج۱، ذیل م ۲۲۲.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -