بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِين
حکم سقط جنین
حکم شرعی انداختن عمدی جنین، پیش از موعد طبیعی.
سقط جنین؛ خارج کردن غیرطبیعی جنین پیش از موعد طبیعی زایمان، به گونهای که زنده یا قابل زیستن نباشد.
فقها، سقط جنین را در حال اختیار حرام دانستهاند.
امامخمینی نیز بر حرمت سقط جنین تصریح کردهاست.
در این خصوص افزون بر آیات قرآن، روایات بسیاری وجود دارد که سقط جنین را در تمام مراحل حرام دانستهاست.
امامخمینی، سقط جنین پیش از دمیدهشدن روح را برای زنی که ادامه حاملگی برای او خطر جانی دارد، جایز دانسته، اما در صورت ناقصالخلقهبودن جنین و سقط جنین زنی که از زنا آبستن شده را جایز نمیداند و همچنین سقط جنین را پس از دمیدهشدن روح، حتی در شرایط اضطراری جایز ندانستهاست.
فقها، قائل به وجوب دیه در صورت سقط جنین هستند و مقدار دیه پیش از دمیدهشدن روح در هر مرحلهای متفاوت است.
از نظر امامخمینی اگر سقط جنین پیش از پیدایش روح باشد، کفارهای واجب نیست.
نظر مشهور فقها این است که اگر کسی زن حامله را بزند و حمل او سقط شود، ضارب، قاتل است به این حکم، در قانون مجازات اسلامی تصریح شدهاست. با توجه به اینکه امامخمینی درباره بالغی که مرتکب قتل طفلی شده، احتیاط مستحب را صرف نظرکردن ولی طفل از قصاص و اختیار دیه بر اساس مصالحه دانستهاست، بعید نیست این نظر شامل سقط عمدی جنین بشود.
معنی سقط جنین
سقط، به معنای افتادن از بالا به پایین است. [۱]
[۱] فراهیدی، العین، ۵/۷۱؛
ابنمنظور، لسان العرب، ۷/۳۱۶.
جنین نیز از ریشه «جنّ» به معنای «پوشیدهبودن» است و چون جنین در رحم مادر از دیدهها پنهان و مخفی است، جنین نامیده شدهاست.[۲]
[۲] فراهیدی، العین، ۶/۲۱؛
ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۹۲–۹۳.
سقط جنین در کاربرد فقهی آن، به معنای انداختن جنین پیش از اتمام دوره جنینی است[۳] و در زبان عربی از آن به «اجهاض» نیز تعبیر میشود.[۴] با توجه به سخنان فقیهان که از منابع لغوی تأثیر گرفتهاند،[۵] میتوان آن را به خارج کردن غیرطبیعی جنین پیش از موعد طبیعی زایمان، به گونهای که زنده یا قابل زیستن نباشد، تعریف کرد.
[۳] شهید ثانی، الروضة البهیة، ۸/۴۷؛
نجفی، جواهر الکلام، ۴/۱۱۰.
[۴] ابنمنظور، لسان العرب، ۷/۱۳۱؛
فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۱۱۳.
[۵] راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۱۵؛
زبیدی، تاج العروس، ۱۰/۲۸۴.
پیشینه سقط جنین
بحث سقط جنین از گذشته در تمام ملل و ادیان الهی و غیر الهی مطرح بودهاست. بقراط، پزشک مشهور یونان در سوگندنامه معروف خود، از سقط جنین به عنوان عملی نکوهیده یاد کرده و پزشکان را از این کار پرهیز دادهاست.[۶] قانون «حمورابی» که از قدیمیترین قوانین و مربوط به حدود چهارهزار سال پیش است، از سقط جنین نام برده و برای آن مجازات تعیین کردهاست.[۷] در ایران باستان حفظ و تحکیم خانواده اهمیت خاصی داشته و آیین زرتشت سقط را اکیداً ممنوع اعلام کردهاست.[۸] دین یهود نیز بر اساس آموزههای تورات، بر این باور است که اگر کسی در جریان نزاعی جنین زنی را سقط کند، باید غرامت بپردازد[۹] و بر اساس تلمود ـ دومین کتاب یهود ـ گرچه سقط جنین عملی حرام است؛ قتل عمد به حساب نمیآید.[۱۰] در مسیحیت، نخستین منع صریح سقط جنین، در کتاب دیداخه که در اواخر سده نخست میلادی یا اوایل قرن دوم نوشته شده، آمدهاست؛ همچنین در تعالیم کلیسای کاتولیک رم، سقط جنین گناهی است که مرتکب آن مجازات خواهد شد.[۱۱]
[۶] میثمی، سقط جنین، ۲۳.
[۷] نوذری، سقط جنین در حقوق، ۴۵.
[۸] آقایی، سقط جنین در دین زرتشتی، ۳۵۳.
[۹] کتاب مقدس، سفر خروج، ب۲۱، ۲۲.
[۱۰] سلیمانی، سقط جنین در یهودیت و مسیحیت، ۳۶۲–۳۶۸.
[۱۱] سلیمانی، سقط جنین در یهودیت و مسیحیت، ۳۴۳–۳۴۸.
در شریعت مقدس اسلام نیز در برخی آیات[۱۲] و احادیث،[۱۳] به مراحل مختلف رشد جنین از هنگام لقاح تا تبدیلشدن به علقه، مضغه، شکلگیری استخوانها، روییدن گوشت بر آن و دمیدهشدن روح پس از چهارماهگی و حرمتِ افکندن جنین در مراحل مختلف و احکام مرتبط با آن، بیان شدهاست.
[۱۲] سوره حج، آیه ۵؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
[۱۲] تهذیب الأحکام، ۱۰/۲۸۵؛ وسائل الشیعة، ۲۹/۲۲۹.
سقط جنین پیوسته از بحثهای مهم و مورد ابتلا بودهاست. این بحث در متون فقهی قدیم، بیشتر به اجمال در بحث دیات و ملحقات آن مطرح شده، تنها به بیان احکام سقط جنین و میزان دیه آن بسنده شدهاست[۱۴]؛ اما در عصر حاضر به دلیل مبتلابهبودن آن، امامخمینی[۱۵] و فقهای دیگر[۱۶] به صورت گسترده به بررسی این موضوع پرداختهاند.
[۱۴] الخلاف، ۵/۲۹۴–۲۹۵؛
شرائع الاسلام، ۴/۴۲ و ۲۶۳؛
اللمعة الدمشقیه، ۲۵۰؛
الروضة البهیة، ۸/۲۱۱.
[۱۵] امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۱۶] خویی، موسوعه، ۴۲/۴۹۰؛
روحانی، المسائل المستحدثه، ۲۰۴؛
بحوث فقهیة هامه، ۲۸۵.
امامخمینی در کتاب تحریر الوسیله این مسئله را همراه احکام مراحل ششگانه آن مطرح کرده[۱۷] و نیز در پاسخ به پرسشهایی که از ایشان دربارهٔ این موضوع شده، به آن پرداختهاست.[۱۸] قانون مجازات اسلامی نیز در مادههای ۴۸۷ تا ۴۹۳ و ۶۲۲ تا ۶۲۴ به احکام سقط جنین پرداخته، برای تمام مراحل ششگانه از نطفه لقاحیافته تا هنگام تولد، دیه معین کردهاست؛ حتی برای سقط جنینی که از زنا بهوجود آمده، کیفر و مجازات معرفی کردهاست.
[۱۷] امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۱۸] امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۸۱–۲۸۷ و ۲۹۱.
حکم سقط جنین
فقها بدون هیچ اختلافی، سقط جنین را در حال اختیار حرام دانستهاند.[۱۹] امامخمینی نیز بر حرمت سقط جنین تصریح کردهاست.[۲۰] به نظر میرسد به سبب وضوح مسئله، ایشان و بیشتر فقیهان، دلیلی بر حرمت سقط جنین ذکر نکردهاند؛ در این خصوص افزون بر عموم برخی آیات قرآن کریم که از قتل نفس محترمه نهی کردهاند،[۲۱] روایات بسیاری وجود دارند که حرمت سقط جنین را بهطور خاص مطرح کرده، آن را در تمام مراحل ممنوع و حرام دانستهاند[۲۲]؛ از آن جمله روایت اسحاقبنعمار است که در آن از امامکاظم (علیه السلام) دربارهٔ حکم سقط جنین با دارو در صورت ترس زن از ادامه حاملگی سؤال شدهاست و امام (علیه السلام) در پاسخ، آن را حتی در مرحله نطفه جایز ندانسته، منشأ خلقت انسانبودن نطفه را دلیل آوردهاست.[۲۳] در روایت دیگری نیز به این موضوع تصریح شدهاست[۲۴] و برخی این حکم را مطابق عقل دانستهاند؛ زیرا سقط جنین مصداق ظلم بوده و ظلم عقلاً قبیح است.[۲۵] فقها به سایر احکام سقط جنین نیز و پس از دمیدهشدن روح در جنین پرداختهاند:
[۱۹] جواهر الکلام، ۴/۱۵۴؛
حکیم، منهاج الصالحین، ۲/۳۰۰؛
خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۴.
[۲۰] امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.
[۲۱] سوره انعام، ۱۵۱آیه ؛
سوره اسراء، آیه ۳۱.
[۲۲] بحوث فقهیة هامه، ۲۸۸.
[۲۳] وسائل الشیعة، ۲۹/۲۶.
[۲۴] وسائل الشیعة، ۲/۳۳۸.
[۲۵] بحوث فقهیة هامه، ۲۸۶.
سقط جنین پیش از دمیده شدن روح
از نظر فقها سقط جنین پیش از دمیدهشدن روح، در صورتی که حفظ جان مادر، وابسته به آن باشد، جایز است[۲۶]؛ حتی برخی صرف خوف از خطر جانی را نیز مجوز سقط جنین دانستهاند؛ زیرا معتقدند عقلا خوف را هم مانند یقین، راه رسیدن به واقع میدانند.[۲۷] امامخمینی در این فرض، در پاسخ به پرسشی، سقط جنین را برای زنی که یک ماه و نیم از حاملگی او میگذرد و ادامه حاملگی برای او خطر جانی دارد، جایز دانستهاست[۲۸]؛ همچنین برخی فقها[۲۹] همسو با امامخمینی[۳۰] ادامه بارداری را هرچند خطر جانی به همراه نداشته باشد، در صورت بهمخاطرهافتادن سلامتی مادر (مانند بیماری شدید یا نقص عضو مادر) درست ندانسته، سقط جنین را پیش از دمیدهشدن روح، جایز دانستهاند. امامخمینی در صورت ناقصالخلقهبودن جنین، سقط آن را جایز ندانستهاست.[۳۱] در مقابل، برخی شاگردان ایشان[۳۲] و برخی معاصران،[۳۳] سقط در این مورد را تجویز کردهاند. دلیل عمده قائلان به جواز، قاعده اضطرار و نفی عسر و حرج است.[۳۴]
[۲۶] جامع المسائل، ۱/۴۶۲؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامه، ۲۹۳.
[۲۷] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۲؛ بنیهاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۹۰۱.
[۲۸] امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۹۱.
[۲۹] جامع المسائل، ۱/۴۶۰؛ بحوث فقهیة هامه، ۲۹۳.
[۳۰] امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۸۸.
[۳۱] امامخمینی، استفتائات، ۳/۲۸۷ و ۲۹۰–۲۹۱.
[۳۲] جامع المسائل، ۲/۳۹۴.
[۳۳] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۳–۲۹۴؛ خامنهای، اجوبة الاسفتائات، ۲/۳۱.
[۳۴] جامع المسائل، ۲/۳۹۴؛ بحوث فقهیة هامه، ۲۹۳–۲۹۴؛ خامنهای، اجوبة الاسفتائات، ۲/۳۱.
امامخمینی مانند دیگر فقیهان،[۳۵] سقط جنین زنی را که از زنا آبستن شده، جایز نمیدانند؛ هرچند به باور برخی، در فرض مشقت فراوان یا ضرر غیرقابل تحمل، سقط این جنین پیش از دمیدهشدن روح جایز است.[۳۶]
[۳۵] بنیهاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۴۹۸.
[۳۶] امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۸۶.
سقط جنین پس از دمیدهشدن روح
امامخمینی سقط جنین را پس از دمیدهشدن روح، حتی در شرایط اضطراری و عروض عناوین ثانوی، جایز ندانسته، آن را منحصر به پیش از دمیدهشدن روح میداند.[۳۷] سایر فقیهان معاصر نیز آن را حرام شمردهاند[۳۸] و برخی از آنان پس از دمیدهشدن روح نیز در مواردی ـ مانند حفظ جان مادر ـ سقط را مجاز دانستهاند[۳۹]؛ زیرا چنین مواردی از مصادیق تزاحم حفظ جان مادر و جنین است و بر اساس نظر برخی، جان مادر اهمیت بیشتری دارد.[۴۰]
[۳۷] استفتائات، ۳/۲۸۶.
[۳۸] خویی، موسوعه، ۹/۳۱۷؛ منتظری، رساله استفتائات، ۱/۲۰۴–۲۰۵.
[۳۹] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۴.
[۴۰] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۴–۲۹۵.
دیه سقط جنین
فقها به اتفاق آرا، قائل به وجوب دیه در صورت سقط جنین هستند.[۴۱] مقدار دیه پیش از دمیدهشدن روح در هر مرحلهای متفاوت است. از نظر فقها،[۴۲] دیه مراحل پیش از کاملشدن جنین که شامل چهار مرحله (نطفه، علقه، مضغه و عظام) است، در مقایسه با دیه جنین کاملی مشخص میشود که روح در آن دمیده نشدهاست؛ از اینرو دیه سقط جنین:
{۱} در مرحله نطفه بیست دینار (هر دینار برابر ۵۲۹/۲ گرم طلای خالص و برابر با هجده نخود و معادل یک مثقال شرعی طلای مسکوک است)،
{۲} در مرحله علقه چهل دینار،
{۳} در مرحله مضغه شصت دینار
{۴} و در مرحلهای که گوشت او را نپوشانیده و استخوان است، هشتاد دینار
{۵} و در مرحله جنین کامل که هنوز روح در آن دمیده نشدهاست، صد دینار است،[۴۳]
{۶} اما اگر سقط جنین پس از دمیدهشدن روح باشد، دیه آن کامل است.
الف: برای جنین دختر پانصد دینار،
بـــــ: برای جنین پسر هزار دینار پرداخت میشود[۴۴].
جــــ: و چنانچه جنسیت آن معلوم نباشد، میانگین دو دیه پرداخت میشود.[۴۵]
[۴۱] جواهر الکلام، ۴۳/۳۵۶.
[۴۲] اللمعة الدمشقیه، ۲۸۵؛ جواهر الکلام، ۴۳/۳۵۶.
[۴۳] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۴۴] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۴۵] شرائع الاسلام، ۴/۲۶۵.
امامخمینی پس از ذکر احکام کلی دیه سقط جنین، فروعی نیز مطرح کردهاست؛ ازجمله: اگر زنی جنین خود را سقط کند، باید دیه بپردازد و خود او از این دیه سهمی نمیبرد[۴۶]؛ همچنین جنین سقطشده اگر دوقلو یا بیشتر باشد، به همان تعداد باید دیه پرداخت شود.[۴۷] این دیه بر عهده مباشر به سقط است.[۴۸] برخی بر این باورند که پزشک در فرض رضایت یا عدم رضایت والدین، محکوم به پرداخت دیه است[۴۹] و احتمال دادهاند رضایت والدین به سقط، موجب سقوط حق دیه آنها میشود و پزشک ملزم به پرداخت دیه آنها نیست.[۵۰]
[۴۶] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸–۵۶۹.
[۴۷] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸–۵۶۹.
[۴۸] استفتائات، ۳/۴۷۷.
[۴۹] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۹.
[۵۰] بحوث فقهیة هامه، ۲۹۹.
کفاره سقط جنین
از نظر امامخمینی[۵۱] و سایر فقها،[۵۲] اگر سقط جنین پیش از پیدایش روح باشد، کفارهای واجب نیست؛ زیرا کفاره مبتنی بر قتل است و بر سقط جنین پیش از پیدایش روح، قتل گفته نمیشود[۵۳]؛ اما درصورتیکه سقط جنین عمدی و پس از دمیدهشدن روح باشد، اکثر فقهای امامیه قائل به وجوب کفاره جمع (آزادکردن یک برده، شصت روز روزه و غذادادن به شصت فقیر) هستند.[۵۴] امامخمینی نیز وجوب کفاره را مشروط به علم به روحداشتن جنین دانسته، معتقد است به صرف حرکت جنین، این علم به دست نمیآید، مگر در صورتی که معلوم باشد حرکت جنین اختیاری است.[۵۵] در مقابل، برخی فقها قائلاند اسقاط جنین در هیچ حالی موجب کفاره نمیشود.[۵۶]
[۵۱] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۵۲] جواهر الکلام، ۴۳/۳۶۴؛ خویی، موسوعه، ۴۲/۵۰۳.
[۵۳] جواهر الکلام، ۴۳/۳۶۴.
[۵۴] شرائع الاسلام، ۴/۲۶۳، اللمعة الدمشقیه، ۲۸۵؛ جواهر الکلام، ۴۳/۳۶۴–۳۶۶.
[۵۵] تحریر الوسیله، ۲/۵۶۸.
[۵۶] السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۳/۴۱۸؛ خویی، موسوعه، ۴۲/۵۰۳–۵۰۴.
قصاص در سقط جنین
نظر مشهور فقهای امامیه[۵۷] این است که اگر کسی زن حامله را بزند و حمل او سقط شود، ضارب، قاتل است و چنانچه جنایت عمدی و با قصد کشتن باشد، ضارب قصاص میشود.[۵۸] به این حکم در ماده ۶۲۲ قانون مجازات اسلامی نیز تصریح شدهاست. برخی فقهای معاصر، حکم قصاص را مشروط به دمیدهشدن روح در جنین دانستهاند[۵۹]؛ هرچند بسیاری از فقهای پیشین به این نکته تصریح نکردهاند[۶۰]؛ در این میان، تنها سلار دیلمی تمامبودن خلقت جنین را شرط قصاص دانستهاست.[۶۱] در مقابل نظر مشهور، برخی فقها قائل به عدم قصاص شدهاند.[۶۲] با توجه به اینکه امامخمینی دربارهٔ بالغی که مرتکب قتل طفلی شده، احتیاط مستحب را صرف نظرکردن ولی طفل از قصاص و اختیار دیه بر اساس مصالحه دانستهاست،[۶۳] بعید نیست این نظر شامل سقط عمدی جنین نیز بشود.
[۵۷] خویی، موسوعه، ۴۲/۵۱۳.
[۵۸] شرائع الاسلام، ۴/۲۶۶؛ تحریر الاحکام، ۵/۶۳۰؛ جواهر الکلام، ۴۳/۳۸۱.
[۵۹] سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۹/۱۱۲؛ کاشانی، کتاب الدیات، ۷۳.
[۶۰] امامی، زمان ولوج الروح فی الجنین، ۹۲.
[۶۱] امامی، زمان ولوج الروح فی الجنین، ۹۲.
[۶۲] خویی، موسوعه، ۴۲/۸۵.
[۶۳] امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۹۷.
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از: