انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم نجاست کل خانه مرجع تقلید: آیةالله العظمی امام خامنه ای (مدّظلّه)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال عرض ادب و احترام خدمت شما بزرگواران عزیز...
پسری دقیقا ۱۳ ساله هستم و وسواس فکری دارم حدودا ۲_۳ سال پیش یک خرگوش خانگی نگهداری می کردم و امروزه متوجه شدم که ادرار و مدفوع خرگوش نجس است و این خرگوش همه جای خانه مدفوع ریخته و فکر می کنم یک بار هم درون آشپزخانه ادرار کرده بود که فکر می کنم ما آن را تی کشیدیم و آن تی نجس شد و سپس آن تی را مدام در خانه، روی سرامیک ها می کشیدیم و کل خانه نجس شده چون به هر حال وقتی مرطوب بوده از روی آن رد می شدیم و در کل خانه حرکت می کردیم... به علاوه محل زندگی خرگوش بالکن خانه بود که رو به روی اتاق پدر و مادرم باز میشده و مطمئنا قالی و موکت آنجا هم نجس شده، به هر حال من در آن زمان نمی دانستم که اصلا نجاست چیست، چه برسد به اینکه فکر این را هم بکنم که ادرار و مدفوع خرگوش نجس است اما مادرم این موضوع را می دانسته و آن خرگوش را نگه می داشته و چیزی نگفته و از همین موضوع ناراحتم... قالی های نجس هال شسته شدند و قالی آشپزخونه هم عوض شده و سرامیک های آشپزخانه هم شسته شده اند البته با آب قلیل که نمی دانم مادرم چند بار شسته... خودم هم در بچگی که نمی دانستم نجاست چیست وقتی ادرار می کردم بدون اینکه خود را تطهیر کنم بلند می شدم و می رفتم... با توجه به اینکه خود را نمی شستم و قالی های هال و آشپزخانه خیلی بعد از انتقال نجاست شسته شده اند و هنوز قالی و موکت اتاق پدر و مادرم نجس است؛ به این نتیجه رسیدم که کل خانه نجس است و بنده با اینکه مکلف شده ام نمی توانم نماز بخوانم... حال با کلی کلافگی و ناراحتی رو به شما آورده ام تا کمکم کنید تا بدانم باید چکار کنم...
بسیار ممنونم از حضورتان برای کمک به افرادی مثل من
در پناه حق
یا علی
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب:بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
وَٱلسَّلَامُ عَلی عِبادِاللهِ الصَالِحینَ و الصَالِحات وَ رَحْمَةُ ٱللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
با تشکر از اعتمادتان به سایت انهار
بزرگوار
اولاً: دین اسلام برای رحمت و آرامش و آسایش هست و نباید ما نگاه سخت‌گیرانه به دین داشته باشیم و نباید دین را طوری تصور کنیم که اگر بخواهیم به احکام و مسائل دین عمل کنیم خیال کنیم دچار عُسر و حَرَج و زندگی سخت و پر مشقّت شده‌ایم.
پسرم اگر به رساله هر یک از مراجع عظام تقلید که مراجعه بفرمایید نگاه کنید می‌بینید که نوشته شده است راه اثبات نجاست سه چیز هست یقین خود انسان و شهادت ۲ عادل.
بنابر آنچه در رساله‌های عملیه ذکر شده است برای اثبات نجاست چیزی یقین لازم هست نه گمان.
یقین یعنی ۱۰۰% گمان یعنی ۹۹%
پس با این حساب که برای اثبات نجاست بیان شد به راحتی نمی‌شود ادعا کرد که همه جا و کل خانه و کل محل زندگی نجس شده است.
از نظر اسلام عزیز
از نظر دین مبین و زیبا
از نظر احکام آرامبخش معنوی الهی
تا یقین صد درصدی به وجود نجاست در جایی نباشد حکم به نجاست نمی‌شود ولو گمان قوی داشته باشیم که جایی نجس هست.
پسرم یک شوخی با شما بکنم و آن این است که با این شرحی که شما نوشته‌اید من باید بگویم چون سوال شما در کامپیوتر بنده آمده پس کامپیوتر من هم نجس شده است.
از نظر شرعی هر کجا نجاست ریخته باشد فقط همان جا نجس شده اما اینکه بگوییم نجاست از آنجا به خاطر راه رفتن روی آنجا به جای دیگر رسیده باشد قابل اثبات نیست و شرعاً حکم به نجاست جایی نمی‌شود زیرا:
مطابق با احکام قوی شرعی اگر جایی نجس باشد و بخواهیم بگوییم که نجاست از آنجا به جای دیگر رفته است چند راه دارد:
۱- نجاست هنوز تر باشد.
۲- یا دست و پای انسان که به محل نجس رسیده باشد تر باشد.
۳- یقین ۱۰۰ درصدی به سرایت نجاست از محل نجاست به دست و پای انسان‌ها و سایر جاها باشد.
بزرگوار حتماً و یقیناً ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که اگر محلی نجس شده همیشه تر بوده زیرا وقتی جایی نجس شد پس از مدتی خشک می‌شود و دیگر انتقال نجاست از آن محل نجس به دست و پاها و سایر جاها معلوم نیست بنابراین شرعاً شرعاً شرعاً همه جا پاک حساب می‌شود.
ثانیاً: حیف نیست شما در این سن کم خود را به وسواس آلوده کنید و افکار وسواسی را در وجودتان راه دهید و خود را طعمه افکار و القائات شیطانی کنید؟
اگر واقعاً جایی را سابقاً دیده‌اید که ادرار خرگوش به آنجا رسیده است فقط همان جا نجس شده و انتقال نجاست از آنجا به جاهای دیگر قابل اثبات نیست بنابراین خیال خود را برای همیشه راحت کنید.
ثالثاْ: وسواس حرام هست و چون حرام هست ترک آن واجب هست و باید آن را رها کرد.
وسواس تلقین شیطان است و موجب دوری از خدا و باطل شدن اعمال هست.
آقا امام صادق (علیه السلام) وسواسی را عاقل نمیداند و او را عمله شیطان معرفی میکند.
آقا امام صادق (علیه السلام) میفرماید: شيطان با وسوسه نمي‏تواند عليه آدمي اقدام كند، مگر آن كه آدمي از ياد خدا روي برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهي وي را بي اهميت بنگارد.
عبدالله بن سنان میگوید: به امام صادق (علیه السلام) قضيه مردي را گفتم كه در وضو وسواس دارد، آن گاه گفتم: او مردي عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالي كه از شيطان پيروي مي‏كند؟
بنابراين وسواسي قبل از آن كه پيرو خدا و شرع و عقل باشد، پیرو و تابع شيطان است و به جاي آن كه از حكم خدا و پيامبر اطاعت كند، از شیطان اطاعت مي‏كند.
ايمان و اطاعت از خدا، وسواس را از بين مي‌برد. و اگر انسان در مسائل ديني افراط و تفريط كند، مرتكب حرام شده است.
امام خمینی (قدّس سرّه) در هواپيماي خارجي به دستشويي رفت، وضو گرفت و با دست تر دستگيره دستشويي هواپيما را لمس كرد. سپس شروع به نماز خواندن نمود.
امام در نوفل لوشاتو خانه‌اي كرايه كردند كه موكت داشت. امام رفت، وضو گرفت و پاهاي خود را شست و روي موكت راه رفت و در گوشه‌اي نماز خواند. با اين كه حضرت امام اهل كتاب را نجس مي‌دانست، اين گونه رفتار مي‌كرد.
اين كه فردي بگويد: «به دلم نمي‌چسبد»، وسوسه ی شيطان است.
اعمال وسواسي بازتاب بدي براي ديگران دارد و آنان را نسبت به دين و ايمان بدبين مي‌كند. گناهش را مضاعف مي‌كند. چنين شخصي تنها براي خود مشکل ايجاد نمي‌کند، بلکه ديگران را نيز اسير وسواسي خود مي‌سازد. بيماري وسواسي به تدريج حلاوت ايمان را در سايه تكرار اين گناه از بين مي‌برد و فرد را به جايي مي‌رساند كه مرتكب گناهان بزرگ مي‌شود حتي به خدا جسارت مي‌كند.
اصولا عمل وسواس مخالفت با خدا و رسول است.
ورد زبان و حالت درون وسواس اين است كه به من نمي‏چسبد.
عملي را كه خدا صحيح دانسته است، او صحيح نمي‏داند! دراحکام ديني آمده است كه بايد به نجاست يقين داشته باشد تا حكم به نجاست شود، اما هنگامي كه در جايي که شك در نجاست چيزي دارد، حكم به نجاست مي‏دهد، در حالي كه دين اسلام، در مورد شك به نجاست ،حكم به طهارت داده است.
وسواسی بر خلاف حكم خدا، خودش حكم صادر مي‌كند، يا بهتر بگوييم شيطان براي او حكم صادر مي‌كند. با كمك شيطان براي خود احكامي درست مي‏كند و به آن ها عمل مي‏نمايد و از حكم خدا و پيامبر دوري مي‏كند، و اين اطاعت از شيطان و روي گرداندن از خدا و حكم الهی است.
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم)، پاك‏ترين و بهترين انسان‏ها زندگي مي‏كردند. آب لوله كشي و امكانات امروز نبود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: بهترين امت من آن است كه با يك مد (۷۵۰ گرم) آب، وضو بگیرد و با يك من (سه ليتر) آب، غسل کند.
علماي اسلام مي‏فرمايند: وسوسه يك حالت نفساني و تخيل شيطاني است و عمل به آن حرام است.
امام خميني (قدّس سرّه) مي‏فرمايد: وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل كند.
درجايي ديگر مي‏فرمايد: وسواسي نبايد به شك‏هاي خود اعتنا كند. اگر اعتنا كند، كار حرامي كرده است. هر عملي را بيش از يك بار نبايد انجام دهد .اگر انجام دهد، حرام است.
برخي از علما مي‏گويند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار داد، اطاعت از شيطان است و مطیع شيطان، مبغوض خداوند متعال است.
آيةالله العظمی مكارم شيرازي (مدّ ظلّه) در پاسخ شخصي كه از بيماري وسواسي رنج مي‏برد و به دعا و توسلات روي آورده بود، فرمود: مشكل شما در واقع از خود شما است. مقصر اصلي خودتان هستيد. به همين دليل دعاي شما مستجاب نمي‏شود. علت اصلي آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلي اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد.
آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعي لازم است، اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد. به همان قناعت كنيد، هر چند شك در غسل و طهارت داشته باشيد. ما مسئوليت شرعي اين حكم را مي‏پذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد .هيچ اشكالي هم ندارد و نماز و روزه شما كاملاً صحيح است. ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسي اتمام حجت مي‏كنيم و مخالفت با آن گناه است .از خداوند مي‏خواهيم كه به شما توفيق توجه به اين مسئله را عنايت كند و از دام شيطاني نجات پيدا كنيد وبا تصمیمی شجاعانه پوزه شیطان به خاک بسایید.
کتابهائی در این زمینه:
۱) راهکارهای عملی درمان وسواس؛ (تألیف آیةالله مظاهری).
۲) وسواس، شناخت و راههای درمان؛ (تألیف علی محمد حیدری نراقی).
۳) شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام؛ (تألیف محمود ارکانی بهبهانی)
۴) بی خیال درمانی؛ (تألیف محمدحسین قدیری). یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -