انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۹۷) خدمت دنیا به خدمتگذار خدا

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ
خدمت دنیا به خدمتگذار خدا
رنج افکندن دنیا به خدمتگذار دنیا
    
دنیا یکی از عوامل مهم سقوط انسان بود. بعضی از عوامل نمی گذارد تا انسان استکمال پیدا کند. مانع می شوند از اینکه آن هدفی که در خلقت انسان است به ثمر برسد و انسان به کمال برسد. بلکه موجب می شود به جای استکمال، سقوط کند.
بعضی اوقات انسان به آنجا می‌رسد که طبق فرمایش قرآن کریم به پایین‌ترین درجات دوزخ سقوط می‌کند:
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأسْفَلِ مِنَ النَّارِ.
البته منافقان را در جهنم پست‌ترین جایگاه است و برای آنان هرگز یاری نخواهی یافت.
سوره نساء آیه ۱۴۵.
پس عامل مهم سقوط انسان «دنیاگرایی» است.
شاید بتوان گفت این عامل از همۀ عوامل سقوط، خطرناک‌تر است.
زرق و برق دنیا، دلبستگی به دنیا و مشغول شدن به دنیا بویژه دنیای حرام، انسان را به سقوط می کشاند. اگر انسان مواظب نباشد، این عامل سقوط نمی گذارد او به جایی برسد، بلکه او را جهنّمی می کند. خیال هم نکنید که می‌توان در امتحان‌های دنیا نمرۀ خوب آورد.
وَ قَالَ الحُسَین (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فِي مَسِيرِهِ إِلَى كَرْبَلاَءَ : إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعَى اَلْوَبِيلِ أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبَ اَلْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اَللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّي لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ لاَ اَلْحَيَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِينَ إِلاَّ بَرَماً إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّيَّانُونَ.
سخنان كوتاه امام حسين عليه السّلام در همين زمينه‌ها اندرز و حكمت و غيره 1-امام حسين عليه السّلام هنگامى كه رهسپار كربلا بودند فرمود:به راستى،دنيا تغيير چهره داده و ناشناخته گشته و نيكى آن در حال نابودى است و از آن جز رطوبتى كه در ته ظرفى مانده و جز زندگى وبال آور،همچون چرا گاهى كه جز گياه بيمارى‌زا و بى‌مصرف چيزى در آن نمى‌رويد،باقى نمانده است. آيا نمى‌بينيد كه به حقّ‌ عمل نمى‌شود و از باطل دست برنمى‌دارند؟!به طورى كه مؤمن حق دارد كه به مرگ و ديدار خدا مشتاق باشد.به راستى،من چنين مرگى را جز سعادت ندانم و زندگى در كنار ظالمان را جز هلاكت نخوانم!همانا مردم دنياپرستند و دين از سر زبان آنها فراتر نرود و دين را تا آنجا كه زندگى‌شان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوتۀ آزمايش گرفتار شوند دينداران اندك گردند.
تحف العقول، ترجمه حسن زاده؛ ج ۱، ص ۴۲۷.
آیةالله العظمی مظاهری (مدّظلّه): یکی از مراجع بزرگ که درجاتش عالیست، فرموده بود: در آن زمانی که من مثلاً یک میلیون تومان دارم، عادل هستم، اما بعد از آن و بیشتر از آن چه شود، نمی دانم!؟
یعنی نمی شود انسان بگوید اگر پول جلو آمد، در امتحان نمره می آورم. گرچه باید چنین باشد، یعنی یک شیعۀ تابع آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) باید در امتحان پیروز گردد.
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:
وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَی أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ‌ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه.
یعنی به خدا قسم اگر عالم هستی را به من بدهند و بگویند: به یک مورچه ظلم بکن و پوست جو را بیجا از دهان آن مورچه بگیر، نمی کنم، یعنی عالم هستی اصلاً و ابداً در مقابل ظلم به یک مورچه در نزد من ارزش ندارد. گرچه انسان‌ها باید چنین باشند، اما اکثر آنها چنین نیستند و اگر مال دنیا جلو بیاید، خودشان را گم می کنند.
قرآن کریم می‌فرماید:
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَی.
چنين نيست [كه شما مى‌پنداريد] به يقين انسان طغيان مى‌كند. هرگاه خود را بی نیز ببیند.
سوره علق آیه ۶ و ۷.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه): إِنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا اسْتَغْنَی یَکْفُرُ وَ یَطْغَی وَ یُنْکِرُ.
وقتی انسان خود را بی­نیاز پندارد، کفر می­ورزد و نافرمانی می­کند و انکار پیشه می­کند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۳۲ إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۵۹.
الائمه (علیهم السلام): أَنَ فُقَرَاءَ الْمُؤْمِنِینَ یَدْخُلُونَ الجَنَّةَ قَبْلَ أَغْنِیَائِهِمْ بِسَبْعِینَ خَرِیفاً وَ أَمَّا الْغَنِیُّ فَإِنَّهُ مُطْغًی لِقَوْلِهِ تَعَالَی: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی.
فقیران مؤمنین هفتاد سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت می‌شوند و امّا ثروتمند سرکشی می‌کند چنانکه خدای تعالی می‌فرماید: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۳۲ إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۵۹.
 
چرا آدمی باز با این وجود
به طغیان و گردن کشی رو نمود
 
همین که رسد بر غنایی ز مال
کند سرکشی باز بر ذوالجلال
 
ز آن که هستی سخت مستی آورد
عقل از سر، شر از دل می برد.
 
گر به دولت برسی مست نگردی مردی.
هستی مستی آورد.
بنابرایین اگر مثلاً برای انسان پول جلو بیاید، سرکش می شود و در امتحان رفوزه می شود. خیلی مبارزه می خواهد که انسان بتواند در امتحان‌ها نمره بیاورد، ولو نمرۀ خوب هم نیاورد، ولی رفوزه نشود.
خدمت دنیا به خدمتگذار خدا
{۱} قال رسول الله (رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم): أوحَى اللّه ُ إلَى الدُّنيا أنِ اخدُمي مَن خَدَمَني ، وأتعِبي مَن خَدَمَكِ .
خداوند به دنيا وحى فرمود كه: «هر كه مرا خدمت مى كند ، خدمتش كن، و هر كه تو را خدمت مى كند ، به رنجش بيفكن».
{۲} قال رسول الله (رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم): إنَّ اللّه َ جَلَّ جَلالُهُ أوحى إلَى الدُّنيا أن أتعِبي مَن خَدَمَكِ ، وَاخدُمي مَن رَفَضَكِ.
خداوند ، به دنيا وحى كرد كه: «آن را كه به خدمت تو در مى آيد ، به رنج افكن، و آن را كه دست از تو مى شويد ، خدمت كن».
{۳} قال الإمام عليّ (عليه السلام): مَن خَدَمَ الدُّنيَا استَخدَمَتهُ ، ومَن خَدَمَ اللّه َ سُبحانَهُ خَدَمَتهُ.
هر كه به خدمت دنيا در آيد ، دنيا او را به خدمت خويش مى گيرد، و هر كه خدمت خداوند سبحان كند ، دنيا به او خدمت مى نمايد.
{۴} قال الإمام عليّ (عليه السلام): الدُّنيا لِمَن تَرَكَها ، وَالآخِرَةُ لِمَن طَلَبَها.
دنيا از آنِ كسى است كه ترك آن كند، و آخرت ، از آنِ كسى است كه آن را بطلبد.
{۵} قال الإمام الصادق (عليه السلا) : إنَّ اللّه َ يَطَّلِعُ عَلَى الدُّنيا في كُلِّ يَومٍ مَرَّةً أو مَرَّتَينِ ، فَيَقولُ : يا دُنيا . . . مَن خَدَمَكِ فَاستَخدِميهِ ، ومَن خَدَمَني فَاخدُميهِ.
 خداوند در هر روز ، يكى دو بار به دنيا سرى مى زند و مى فرمايد : «اى دنيا!... هر كه خدمتِ تو مى كند ، او را به خدمت گير، و هر كه خدمت من مى كند ، خدمتش كن».
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از:

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -