بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ.
وَ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ
برخی از احکام ویژه بانوان در اسلام
زن (جمع آن زنها و در عربی نساء) مقابل مرد و به معنای زوجه است.
از احکام زن در بسياری از ابواب، نظير طهارت، صلات، صوم، حج، جهاد، تجارت، حجر، کفارات، ارث، شهادات، حدود، قصاص و دیات سخن گفتهاند.
برخی نيز درباره احکام زنان کتابی مستقل نوشتهاند، از جمله «احکام النساء» نوشته شيخ مفيد رحمهاللَّه. چنان که بعضی عناوين فقهی، همچون حیض، نفاس، استحاضه و عدّه دربردارنده احکام خاص زنان میباشند.
{۱} اشتراک زن و مرد در احکام
زن همچون مرد، مکلف به تکاليفی است که از جانب شارع مقدس تشریع شده است و در نوع تکاليف تشريع شده، مانند وجوب نماز، روزه، حج، خمس و زکات، و حرمت دروغ، تهمت، غیبت و زنا، تفاوتی ميان مرد و زن نيست، مگر در کيفيّت و خصوصيت برخی از آنها که منشأ آن ويژگيهای خاص هريک از زن و مرد به لحاظ جسمی و روحی و غير آن است.
قاعده اشتراک از قواعد فقهی است که از جمله مفاد آن، اشتراک زن و مرد در تکالیف تشريعی است؛ بدين معنا که هر تکليفی که متوجه مرد است، متوجه زن نيز هست، مگر آنکه دليلی خاص بر استثنا وارد شده باشد.
{۲} احکام خاص زن
در ذيل به نمونههايی از احکام ويژه زنان که در ابواب مختلف فقهی آمده اشاره شده است.
{۱} احکام زن در طهارت
شرکت زنان، جز افراد مسن در تشییع جنازه مکروه است.
جواهر الکلام، ج۴، ص۲۷۲.
مستحب است نمازگزار بر جنازه زن، محاذی سینه او بايستد.
جواهر الکلام، ج۱۲، ص۷۳.
چنان که مستحب است میت زن را نزديک قبر از طرف قبله بر زمين بگذارند و از عرض وارد قبر کنند.
جواهر الکلام، ج۴، ص۲۸۱-۲۸۲.
در وضو، مستحب است زن شستن دستها را از باطن ذراع آغاز کند.
جواهر الکلام، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱.
{۲} احکام زن در صلات
اذان و اقامه بر زن همچون مرد مستحب است با اين تفاوت که استحباب آن بر زن مؤکد نيست، بر خلاف مرد. چنان که برای زن به جای اذان و اقامه اکتفا به تکبیر و شهادتین، بلکه تنها شهادتين جایز است. بنابر قول مشهور بر زن واجب است در صورت حضور مرد نامحرم، اذان و اقامه را آهسته بگويد.
الحدائق الناضرة، ج۷، ص۳۶۱-۳۶۴. جواهر الکلام، ج۹، ص۵.
جواهر الکلام، ج۹، ص۲۱. جواهر الکلام، ج۹، ص۸۸.
بنابر قول مشهور، از شرایط موذن در اذان اعلام و نيز اذان نماز جماعت مردان نامحرم مرد بودن مؤذن است. برخی قدما اذان زن را برای مردان اجنبی نيز کافی دانستهاند.
جواهر الکلام، ج۹، ص۵۳-۵۴. المبسوط، ج۱، ص۹۷.
چسبيده بودن پاها به هم و دستها به سينه در حال قیام برای زن مستحب است.
مستند الشیعة، ج۵، ص۴۰۳. ۱۲. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۸۲.
در رکوع، خم شدن به اندازهای که دستها به زانوها برسد واجب است؛ ليکن برخی نسبت به زن گفتهاند: رساندن دستها به قسمت بالای زانو (رانها) کفايت میکند. در مقابل، بعضی در مقدار واجب انحنا تفاوتی بين زن و مرد قائل نشدهاند؛ هرچند در انحنای مستحب گفتهاند:
مستحب است زن کمتر از مرد خم شود؛ يعنی به اندازهای که سر انگشتان دستش به زانو برسد و کف دستهايش بر ران بالای زانو قرار گيرد.
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۶۹-۷۵. ۱۴. العروة الوثقی، ج۲، ص۵۴۶.
بر زن مستحب است هنگام فرود آمدن برای سجده، ابتدا زانوهايش را بر زمين بگذارد و پس از آن دستهايش را. در سجده نيز بر خلاف مرد هر دو ذراعش را بر زمين فرش کند و اعضايش را به هم بچسباند و هنگام برخاستن، راست و عمود بلند شود، بدون آنکه باسنش را بالا بياورد.
العروة الوثقی، ج۲، ص۲۷۵.
تورک در تشهد، بلکه ديگر حالتهای نماز برای زن مستحب نيست؛ بلکه مستحب است زن در حال تشهد باسن خود را بر زمين بگذارد و ران و ساق پاهايش را از زمين بلند کند، به گونهای که قدمها روی زمين قرار گيرد.
جواهر الکلام، ج۱۰، ص۱۸۲.
نماز جمعه و عید فطر و قربان با وجود شرايط وجوب آن بر زنان واجب نيست.
جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۵۷. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۳۴۵.
امامت زن برای زنان در نمازهای واجب و نيز نمازهای مستحب که خواندن آنها به جماعت مشروع است، مانند نماز عید فطر و قربان در عصر غیبت، بنابر قول مشهور صحیح است. برخی صحت امامت زن را به نماز مستحب محدود کردهاند.
جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۳۶-۳۳۹.
نماز گزاردن زن در خانه، بويژه پستو افضل از مسجد است.
جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۴۹-۱۵۱.
نماز از حائض و نفساء ساقط است. قضای آن نيز بر آن دو واجب نيست.
جواهر الکلام، ج۳، ص۲۵۱.
بر زن بالغ آزاد واجب است تمامی بدن خود را در نماز بپوشاند؛ خواه بينندهای باشد يا نباشد. صورت، دستها از سر انگشتان تا مچ و به قول مشهور، قدمها از سر انگشتان تا مچ پا از اين حکم استثنا شدهاند.
جواهر الکلام، ج۸، ص۱۶۲-۱۷۵.
پوشيدن لباس زرباف و حتی ابریشم خالص و نيز استفاده از زیور آلات برای زن در نماز و غير نماز جایز است.
جواهر الکلام، ج۸، ص۱۱۰-۱۲۰.
{۳} احکام زن در صوم
روزه از حائض و نفساء ساقط است؛ ليکن قضای روزه ماه رمضان- که در ايام حیض و نفاس از آنان فوت شده- واجب میباشد.
جواهر الکلام، ج۱۷، ص۱۵. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۳۲.
جواهر الکلام، ج۳، ص۲۵۱.
نشستن زن روزه دار در آب بنابر قول مشهور مکروه است.
جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۲۳.
{۴} احکام زن در حج
پوشيدن لباس مخصوص احرام بر زن واجب نيست و زن میتواند در لباس خودش به هر نحو که هست محرم شود؛ هرچند دوخته يا بنابر قول برخی از حریر باشد؛ چنان که پوشاندن سر و بنابر قول برخی روی پا و نيز سايه قرار دادن بالای سر برای زن محرم جایز است.
جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۱. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹.
جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۰۵. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۵۰.
پوشاندن صورت با روبند و پوشيدن زيور به قصد زینت در حال احرام برای زن حرام است. البته داشتن زيورهايی که قبل از احرام به پوشيدن آنها عادت داشته، بدون قصد زينت جایز است؛ هرچند بنابر تصريح برخی، نشان دادن آنها به مردان، حتی شوهرش حرام میباشد.
جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۱-۳۷۳.
اعمالی در حجّ که بر زن استحباب ندارد:
بلند کردن صدا به تلبیه،
جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۵۰.
استلام حجرالأسود،
الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۱۱۹.
هروله هنگام سعی
مستند الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۳.
و طواف
المبسوط، ج۱، ص۳۵۶.
زنان میتوانند قبل از طلوع فجر روز عید از مشعر به سمت منی کوچ کرده و شبانه جمره عقبه را- که بايد روز عيد رمی شود- رمی کنند.
جواهر الکلام، ج۱۹، ص۷۷. مناسک حج (مراجع)، ۳۸۰. مناسک حج (مراجع)، ص۳۹۵.
تراشیدن سر (حلق) اختصاص به مردان دارد و بر زنان تقصیر متعيّن است.
جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۳۶.
{۵} احکام زن در جهاد
جهاد ابتدایی بر زنان واجب نيست و جهاد زن- بنابر آنچه در روايات آمده- نيکو شوهرداری کردن است.
جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵-۸.
در جنگ با کفار، کشتن زنان و کودکان، جز در حال ضرورت- مانند جايی که کفّار زنان را سپر خود قرار داده يا پیروزی بر کفّار متوقف بر کشتن آنها باشد- جایز نيست؛ هرچند در نبرد به جنگجويان کمک کنند؛
جواهر الکلام، ج۲۱، ص۷۳-۷۴.
ليکن به اسیری گرفتن آنان جایز است.
جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۶.
از زنان کتابی جزیه گرفته نمیشود.
جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۳۶.
بازگرداندن و تحويل دادن زنانی که از سرزمين کفر به سرزمين اسلام هجرت کرده و اسلام آوردهاند، به کفّار جایز نيست و چنانچه بازگرداندن آنان در قرارداد آتش بس شرط شده باشد، شرط باطل و به تصريح برخی، موجب بطلان قرارداد آتش بس نيز خواهد شد.
جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۰۰-۳۰۲.
{۶} احکام زن در تجارت
غنای زن در عروسی برای زنان و گرفتن اجرت بر آن بنابر قول منسوب به مشهور جایز است.
جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۸-۵۰.
{۷} احکام زن در حجر
علاوه بر نشانههای بلوغ، مشترک ميان زن و مرد، همچون روييدن موی زهار و خروج منی، بنابر قول مشهور، بلوغ دختر با کامل شدن نه سال قمری محقق میشود. حیض و بارداری کاشف از بلوغاند نه علت آن.
جواهر الکلام، ج۲۶، ص۳۸-۴۲.
{۸} احکام زن در نکاح
بر زن حرام است خود را برای نامحرم بيارايد.
توضيح المسائل مراجع، ج۱، ص۴۴۲. توضيح المسائل مراجع، ج۲، ص۹۷۹.
واجب است زن تمامی بدن خود، جز صورت و دستها ازسر انگشتان تا مچ را از نامحرم بپوشاند. در وجوب پوشاندن صورت و دستها از سر انگشتان تا مچ و نيز قدمها اختلاف است.
جواهر الکلام، ج۲۹، ص۷۵-۸۰. العروة الوثقی، ج۲، ص۳۱۷.
{۹} احکام زن در کفارات
چیدن موها در مصیبت بر زن حرام و به قول مشهور، موجب ثبوت کفاره میباشد. همچنين است خراشیدن صورت و کندن مو.
جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۸۳.
{۱۰} احکام زن در ارث
ارث زن بر حسب نسبت خويشاوندی نسبی يا سببیای که با میت دارد، از قبيل مادر، دختر و زوجه، متفاوت است. به عنوان مثال، ارث دختر نصف پسر و ارث زوجه در صورت داشتن فرزند يک هشتم است.
{۱۱} احکام زن در قضاء
از شرايط قاضی، مرد بودن است. بنابر اين، زن نمیتواند عهده دار منصب قضاوت گردد.
جواهر الکلام، ج۴۰، ص۱۲-۱۴.
زن برزه؛ يعنی که زنی که برای تأمين نيازهای خود از منزل بيرون میرود، از جهت حضور در دادگاه همچون مرد است؛ ليکن زن مخدره، که معمولا برای انجام دادن امور خارج از منزل، خودش بيرون نمیرود، جهت حضور در دادگاه مجبور نمیشود؛ بلکه قاضی فرد موثّقی را نزد او میفرستد تا بين او و مدّعی داوری نمايد يا- در موارد نياز به قسم- او را قسم دهد و يا برای او وکیل میگيرند.
جواهر الکلام، ج۴۰، ص۱۳۷-۱۳۸.
{۱۲} احکام زن در شهادات
شهادت زن در حقّ اللَّه مالی، همچون خمس و زکات، خواه به تنهايی يا توأم با شهادت مردان و نيز در حق اللَّه غير مالی، مانند حدود، جز زنا و بنابر قولی، لواط و مساحقه پذيرفته نيست . در زنا بنابر قول مشهور، شهادت سه مرد و دو زن يا دو مرد و چهار زن عادل پذيرفته است. قول مشهور در لواط و مساحقه عدم پذيرش شهادت زن است. بر اين قول ادعای اجماع شده است.
در ثبوت حد رجم با شهادت زنان، اختلاف است. قول مشهور، ثبوت آن با شهادت سه مرد و دو زن عادل است. بر اين قول، ادعای اجماع شده است. و بنابر قول منسوب به مشهور با شهادت دو مرد و چهار زن عادل تنها تازیانه ثابت میگردد و نه حدّ رجم.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۵۴-۱۵۹. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۹۶-۲۹۸.
شهادت زنان در حقّ الناس، در مواردی که به طور معمول، مردان از آنها مطلع نمیشوند، مانند ولادت، بکارت و نيز عيوب زنان، اعم از پنهان، مانند قرن و آشکار، همچون لنگی، به تنهايی و نيز توأم با شهادت مردان پذيرفته است؛
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۷۰.
ليکن در پذيرش شهادت آنان به تنهايی در مسئله رضاع اختلاف است.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۷۲-۱۷۳.
قول مشهور پذيرش شهادت آنان است.
جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۴۴.
شهادت دو زن و يک مرد در حقّ الناس، در مواردی که مستقيم يا غير مستقيم مرتبط با مسائل مالی است، مانند دیون، غصب، عقود معاوضی همچون بیع، وصیت به مال و جنايتِ موجب دیه از قبيل قتل شبه عمد و خطا، پذيرفته است.
شهادت زنان در طلاق، رؤیت هلال، وکالت، وصایت و نسب بنابر قول مشهور پذيرفته نيست.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۵۹-۱۶۵.
در موارد پذيرش شهادت زنان به تنهايی، بنابر قول مشهور نبايد تعداد آنان کمتر از چهار نفر باشد؛ چه آنکه شهادت دو زن برابر شهادت يک مرد است، مگر در دو مورد يکی وصیت به مال و ديگری ارث نوزادی که زنده متولد شده و سپس مرده است. در اين دو مورد با شهادت يک زن، يک چهارم؛ دو زن، دو چهارم؛ سه زن، سه چهارم و چهار زن تمامی مال وارث ثابت میشود.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۷۳. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۱۷۶.
{۱۳} احکام زن در حدود
زن مرتد چنانچه توبه کند، توبهاش پذيرفته میشود و اگر توبه نکند، حدّ قتل بر او جاری نمیگردد؛ بلکه بازداشت میگردد و در زندان بر او سخت گرفته میشود تا توبه کند.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۱۱-۶۱۲.
احکام اشهار، تبعید و تراشيدن سر بزهکار- که در جرايم کلاهبرداری، شهادت به دروغ و قیادت جاری میشود- اختصاص به مردان دارد و زنان مشمول آن نيستند.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۰۱.
حد مساحقه، صد تازيانه برای هر يک از دو زن است؛ خواه بنابر مشهور محصن باشند يا غیرمحصن.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۸۷-۳۸۹.
هنگام زدن تازیانه بر زن بايد او نشسته و لباسهای وی به بدنش پيچيده باشد.
جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۶۱.
{۱۴} احکام زن در قصاص
مرد در قبال کشتن زن قصاص میشود، به شرط آنکه اوليای مقتول مابه التفاوت دیه زن و مرد را به ورثه قاتل بپردازند؛ ليکن زن در قبال کشتن مرد، بدون پرداخت مابه التفاوت ديه به اوليای مقتول، قصاص میشود.
در قصاص اعضا، چنانچه دیه عضو آسيب ديده زن کمتر از ثلث ديه کامل باشد، عضو مماثل مرد جانی بدون پرداخت چيزی به مرد قصاص میشود و در صورتی که در حدّ ثلث و بالاتر باشد،
قصاص عضو مرد جانی منوط به پرداخت مابه التفاوت دیه مرد و زن است.
جواهر الکلام، ج۴۲، ص۸۱-۸۵.
{۱۵} احکام زن در دیات
ديه کامل زن نصف ديه کامل مرد است.
جواهر الکلام، ج۴۳، ص۳۲.
و در دیه اعضا، ديه زن در کمتر از ثلث ديه کامل، با ديه مرد برابر و در ثلث و افزون بر آن بنابر مشهور، نصف ديه مرد خواهد بود. برخی قدما تنها در صورت افزون بودن بر ثلث، ديه زن را نصف ديه مرد دانستهاند.
جواهر الکلام، ج۴۳، ص۳۵۲-۳۵۳.
ديه افضای دختر غير بالغ توسط اجنبی،
جواهر الکلام، ج۴۳، ص۲۷۵.
همچنين ديه جنایت بر پستانها.
جواهر الکلام، ج۴۳، ص۲۶۳.
و موهای سر وی در صورتی که نرويند، دیه کامل است؛ اما اگر موها برويند، بر جانی مهر المثل ثابت میگردد. از برخی قدما در اين فرض، ثبوت يک سوم ديه نقل شده است.
جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۷۴-۱۷۵.
پس از ویرایش و زیبا سازی به نقل از: