انهار
انهار
مطالب خواندنی

(۴) شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی
    
شَبَث از چهره‌هاى‌ معروف کوفه بود. وی زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) را درک نمود و اسلام آورد. اما هنگامی که زنی به نام سجاح ادعای پیامبری کرد به او ملحق شد و پس از چندی باز دوباره به اسلام بازگشت.
الأعلام، ج‏۳، ص۱۵۴.
شَبَث از مخالفان عثمان بود و در قتل او مشارکت داشت.
ابن‌حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۳.
بعد از به خلافت رسیدن امام علی علیه السلام شبث از یاران آن حضرت و فرمانده قبیله بنی حنظله از دسته های سپاه امام در جنگ صفین بود.
دینوری، اخبار الطوال، ص۱۷۲.
شَبَث یکی از نمایندگان امام برای سخن گفتن با معاویه قبل از شروع جنگ صفین بود.
الفتوح، ج۳، ص۵ و ص۲۰.
شَبَث به هنگام کناره گرفتن خوارج از حضرت علی علیه السلام و ساکن شدن آنها در منطقه حروراء، از جمله رؤسای خوارج بود و به عنوان امیر جنگ خوارج تعیین شده بود.
الکامل، ج‏۳، ص۳۲۶.
اما شَبَث بعدا بازگشت و توبه نمود.
جمهرةأنساب‏ العرب، ص۲۲۷؛ أنساب‏ الأشراف، ج‏۱۲، ص۱۶۲.
امام على علیه السلام از آینده او خبر داده بود و به او و عمرو بن حریث فرمود: به خدا قسم ‌شما دو نفر با فرزندم حسین‌ علیه السلام خواهید جنگید.
معارف و معاریف ، ج ۳ ، ص ۱۲۹۸.
هنگامی که حُجر بن عدی، از صحابه پیامبر و از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام، در زندان زیاد بن ابیه بود، شَبَث از کسانی بود که علیه حجر شهادت داد که او در ناسزا گفتن به علی علیه السلام مخالفت صریح کرده است.
بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۴، ص۲۵۴؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۶۹.
شَبَث در واقعه عاشورا
شَبَث از جمله کسانى بود که به حسین بن على علیه السلام نامه براى آمدن به کوفه نوشته بود.
دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۹.
اما پس از آن به ابن زیاد پیوست و به دستور او مردم را از همراهی با مسلم ابن عقیل بر حذر می داشت و از سپاه شام می ترساند.
دینوری، اخبار الطوال، ص۲۳۱.
شَبَث برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین علیه السلام تمایلی نداشت و هنگامی ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما او سپس شبانه نزد ابن زیاد رفت و جایزه گرفت و وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.
دینوری، اخبارالطوال، ص۲۵۴؛ بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
از این رو شَبَث به همراه چهارهزار نفر رهسپار کربلا شد و روز پنجم محرم سال ۶۱ هجرى به کربلا رسید.
در روز عاشورا امام حسين‌ علیه السلام در اولین‌ سخنرانى مفصل خویش خطاب به کوفیان، از او هم نام برد و در اتمام حجتى که با آنان ‌داشت و سخنان او را قطع مى‌کردند و گوش نمى‌دادند، از جمله فرمود: «...یا شَبَث بن رِبعِی و یا... الم تکتبوا إلىّ ان قد اینعت الثمار و اخضر الجناب و انما تقدم ‌على جند لک مجندة؟...» اى شبث بن ربعى و... مگر شما به من ننوشتید که میوه‌ها رسیده‌ و اطراف سرسبز است، اگر بیایى لشکریانى مجهز براى تو آماده است!؟
دینوری، اخبارالطوال، ص۲۵۴؛ بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
در این هنگام قیس بن اشعث گفت: ما نمى‌دانیم چه مى‌گوئى. لکن حکم یزید و ابن زیاد را بپذیر، حضرت فرمود: لا واللّه، هرگز دست ذلت به دست شما نمى‌دهم و از شما هم نمى‌گذرم.
انساب الاشراف ، ج ۳ ، ص ۱۸۸ ؛ بحارالانوار ، ج ۴۵ ، ص ۷ (در بحار، اسم او قیس بن اشعث آمده است).
شَبَث پس از عاشورا
شبث بن ربعى پس از عاشورا به شکرانه و خوشحالى از کشته ‌شدن امام حسین‌ علیه السلام مسجدى در کوفه تجدید بنا کرد.
حوادث الایام، سید مهدى مرعشى نجفى، صفحه ۱۹.
مساجد دیگرى {به شکرانه و خوشحالى از کشته ‌شدن آقا امام حسین‌ علیه السلام} تجدیدبنا شده اند که عبارتند، عبارتند از: مسجد اشعث بن قیس، مسجد جریر بن عبدالله بَجَلى، مسجد سماک بن مخرمه.
خوئی، معجم‌الرجال، ج۹، ص۱۲؛ کلینی، کافی، ج۳، ص۴۹۰.
زمانی که سپاه مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر برای مقابله با سپاه شام خارج شد، اشراف کوفه بر ضد مختار شورش کردند. شبث همراه با شمر بن ذی الجوشن و محمد بن اشعث بن قیس از فرماندهان اصلی شورش بودند. مختار در پی ابراهیم بن مالک اشتر فرستاد تا با سپاه بازگردد و شورش را سرکوب کند.
تاریخ کوفه، صفحه ۴۶.
پس از شکست این شورش، مختار به تعقیب قاتلان امام حسین علیه السلام پرداخت. شَبَث بن رِبعِی و شمر بن ذی‌الجوشن و تعدادی از عاملان واقعه کربلا به سوی بصره گریختند. مختار گروهی را به تعقیب آن‌ها فرستاد که شمر را کشتند، اما شَبَث به بصره فرار کرد و از مصعب بن زبیر کمک خواست و او را به جنگ با مختار واداشت.
ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۰.
در {جنگی که شَبَث از مصعب بن زبیر کمک خواست} مختار و یارانش به شهادت رسیدند.
ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۶۷؛ دینوری، اخبارالطوال، ص۳۰۱؛ بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۶، ص۴۲۷.
و رک:ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۶۷ تا ۲۷۸.
مرگ شَبَث بن رِبعِی را در حدود سال ۷۰ هجری در کوفه گفته اند.
ابن‌حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۳.
منابع
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
ابن حجر عسقلانى، الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
ابو حنیفه دینورى، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ش.
ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۴۱۰ ق/۱۳۶۹ش.
کلینی، الکافی،‌ دارالکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
شبث بن ربعی، ویکی شیعه.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -