انهار
انهار
مطالب خواندنی

ترور «سیدحسن شیرازی» (1400 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیت الله سید حسن حسینی شیرازی در سال 1314 شمسی 1354 قمری در خاندان علم و فضیلت و تقوا در نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش آیت الله میرزا مهدی شیرازی از علما و فقهای حوزه علمیه نجف و کربلا به شمار می رفت. سید حسن مقدمات و سطوح علوم حوزوی را در کربلا فراگرفت و در درس خارج پدرش و نیز آیت الله سید محمد هادی میلانی حاضر شد و از محضر آیت الله شیخ محمدرضا اصفهانی در فلسفه و علوم عقلی بهره گرفت. وی در این هنگام بر ضد رژیم بعث عراق وارد فعالیت های سیاسی شد و در این مسیر رنج های بی شماری را به جان خرید.
 
این روحانی مجاهد پس از مدتی به سبب فعالیت های وسیع سیاسی و اجتماعی مجبور به ترک عراق و اقامت در سوریه و لبنان گردید و در آن حال هم به فعالیت های خود ادامه داد.
 
تأسیس حوزه علمیه لبنان، تأسیس جمعیت جَماعةُ العُلما و حوزه علمیه زینبیه در سوریه از جمله اقدامات وی در این زمان بود. همچنین ایشان در جریان مناظره و گفتگو با بزرگان و دانشمندان سوری، موفق به هدایت آنان در مسیر اهل بیت گردید. فعالیت های روزافزون این مجاهد نستوه، بیش از پیش بر رژیم خون خوار بعث عراق گران آمد و زمینه از میان برداشتن ایشان را فراهم نمود. تا این که آیت الله سید حسن شیرازی در یازدهم اردیبهشت 1359 برابر با شانزدهم جمادی الثانی 1400 به هنگام عزیمت جهت شرکت در مجلس ختم آیت الله سید محمد باقر صدر، از سوی مزدوران استکبار جهانی در بیروت مورد هجوم وحشیانه قرار گرفت و به طرزی فجیع به شهادت رسید.
 
پیکر خونین این مبارز مسلمان پس از انتقال به قم و پس از تشییعی باشکوه و نمازِ آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی در جوار حرم مطهر حضرت معصومه س به خاک سپرده شد.
ــــــــــــــ
سیدحسن شیرازی، از زندان رژیم بعث تا سفارت شاهنشاهی
سیدحسن شیرازی فرزند آیت الله سیدمهدی شیرازی در نجف اشرف متولد و رشد یافت. او از محضر بزرگانی مانند سید هادی میلانی ، شیخ محمدرضا اصفهانی ، سیدمهدی شیرازی(پدرش) و سیدمحمد شیرازی(برادرش) کسب فیض نمود.
حسن شیرازی علاوه بر فعالیت علمی در زمینه اجتماعی نیز فعال بود. در دوران عبدالکریم قاسم که تفکر کمونیستی در عراق حاکمیت داشت، با تشکیل گروه «شباب الحسین» در کربلا اقدام به مبارزه با این تفکر نمود. وی همچنین کتابی در زمینه اقتصاد اسلامی نگاشت. با ظهور کمونیست‌ها و انتشار افکار ضد دینی، جوانان سؤالات زیادی درباره دین و اقتصاد اسلامی می‌کردند.
فعالیت های وی در زمینه تالیف کتب ، انتشار مجلات ، برپایی جلسات مختلف و مخالفت با حکومت بعثی عراق موجب بازداشت و شکنجه شدن وی در زندان مخوف «قوالنهایه» شد.  زندانی که شکنجه های وحشتناکی در آن انجام میشد و در بین مردم نیز شهرت داشت.
با افزایش سخت‌گیری‌های حکومت بعث عراق بر سید شیرازی، سید مصطفی خمینی که روابط حسنه‌ای با سید حسن شیرازی داشت، به کربلا رفت و با سید دیدار کرد و به او توصیه کرد که عراق را ترک کند. (خاطرات فاطمه طباطبایی، ص ۲۹۲)
سیدحسن شیرازی از عراق به سوریه مهاجرت کرد و حوزه علمیه زینبیه را در جوار حرم مطهر حضرت زینب(س) درسال 1353ه.ش با هدف جذب علویون سوریه تاسیس نمود. او فعالیت‌های خود را توسعه داد و علاوه بر سوریه در لبنان و مصر نیز به فعالیت پرداخت. وی در این زمینه با امام موسی صدر نیز روابط حسنه‌ای داشت. مصطفی چمران در نامه‌ای که به امام صدر نوشته بود، از رابطه صمیمانه‌ای که میان سید حسن شیرازی و امام موسی صدر برقرار بود سخن گفته بود. او سید حسن شیرازی را دوست قدیم سید موسی صدر معرفی کرده بود.
(خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۱۵)
اما متاسفانه این روابط دوامی نداشت و روبه تیرگی نهاد. تاجایی که بین طرفداران امام موسی صدر و سیدحسن شیرازی در زینبیه درگیری رخ میدهد که منجر به زخمی شدن چند نفر می‌شود.
123
«از ساعت بیست روز 27/1/2536 در حرم حضرت زینب(س) بین طرفداران موسی صدر و سیدحسن شیرازی زد و خورد شدیدی رخ داد که منجر به زخمی شدن چندنفر از دوطرف گردید و با دخالت پلیس زدو خورد پایان یافت…»
مصطفی چمران هم که ابتدا از رفاقت میان امام موسی صدر و سید حسن شیرازی سخن گفته بود، در نامه‌های بعدی خود، از سید شیرازی گلایه می‌کند. چمران به امام صدر نوشته بود: «… ما به علت هدف مقدس استراتژی خود که دفاع از مقاومت فلسطین و آزاد کردن فلسطین است، با همه بدی‌ها که از چپ و مقاومت دیده‌ایم همچنان به آنها وفاداریم و از این بابت نیز ثمنی سنگین می‌پردازیم و مورد بغض و توبیخ عده زیادی از مردم عادی جنوب قرار می‌گیریم. در چنین محیط نامساعدی، سید حسن شیرازی به همکاری با «کامل اسعد» شروع به فعالیت کرده و شیخ‌های زیادی را با پول خریده و عده‌ای اوباش را نیز مسلح کرده و برای خود سازمانی به وجود آورده است و دولت لبنان نیز به شدت او را تقویت می‌کند تا امام را بکوبد و سید حسن را سماحه الإمام سید حسن شیرازی می‌نامند (لقبی که فقط برای رئیس مجلس شیعی اعلی است) و در رادیو و تلوزیون گنده‌اش می کنند و نخست وزیر و دیگران او را می‌پذیرند تا درباره دفاع از شیعه و جنوب صحبت کند…» (خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۷۷۷) چمران در جایی دیگر نیز بر سید حسن شیرازی طعنه می‌زند و می‌گوید: «… عده‌ای از مسلمانان قشری و متعصب را به دور خود جمع می‌کند و با جنگ تبلیغاتی اعصاب ما را ناراحت می‌نمایند و شهدای ما را مسخره کرده، می‌گویند شهید نیستند زیرا فتوایی برای قتال از مرجع -که لابد همان سید حسن شیرازی است- وجود ندارد…» (خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۷۸۸) او با این بیان، مخالفان اصلی خود را از طرفداران آیت الله شیرازی می‌داند.
در این شرایط مسیحیان دست راستی لبنان که از امام موسی صدر ناراضی بودند تصمیم به حمایت از سیدحسن شیرازی در مقابل امام صدر گرفتند تا او را به ریاست مجلس اعلای شیعیان برسانند.
1234
در این زمینه ملاقات هایی هم بین سید شیرازی و رهبران مسیحی لبنان مانند «آنتوان خریش» رهبر مسیحیان لبنان و  «بشیر جمیل» فرمانده فالانژیست ها رخ می دهد.
4
رژیم شاه نیز که درصدد برنامه ریزی برای ضربه زدن به حرکت امام موسی صدر است، با بررسی هایی که سفارت ایران در لبنان انجام می‌دهد، به این نتیجه می‌رسد که از سیدحسن شیرازی میتوان برضد امام صدر استفاده نمود و در این زمینه ملاقات هایی بین سفیر ایران و نماینده ساواک با حسن شیرازی به عمل می‌آید. البته مقامات ایران در ابتدا با تردید به این موضوع می‌نگریستند، چنانچه رئیس ساواک در ذیل یکی از اسنادی که گزارش مذاکره سیدحسن شیرازی با مسئولان سفارت شاهنشاهی بود نوشته است: “به نظر اینجانب اصولا هیچ یک از این افراد مورد اعتماد نیستند نه در گذشته نه در حال حاضر و نه در آینده نمی‌توان به آنها اعتماد نمود. سوابق همین شیرازی هم در گذشته کمتر از موسی صدر نبوده ولی با هم رقابت نمایند و ضعیف شوند بسیار خوب است.”(برای دیدن اسناد فایل پیوست را مشاهده کنید.)
علیهذا ارتباط سیدحسن شیرازی با سفارت ایران ادامه پیدا می‌کند. وی دریکی از ملاقات‌های خود با سفیر ایران تقاضا می‌کند «مراتب احترام عمیق او به پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تقدیم گردد» و می‌گوید:«خدمتگزاری به پیشگاه رهبر شیعیان جهان(شاه) برای هر فرد شیعه واجب و افتخار بزرگ می‌باشد.» همچنین اخباری نیز از طرف ایشان به سفارت می‌رسد. مانند خبر اعزام چند جوان ایرانی و عراقی به سوریه برای آموزش چریکی زیر نظر شهیدچمران که توسط سیدشیرازی به سفارت مخابره می شود.
باگذشت زمان بر اختلافات شیرازی با امام موسی صدر افزوده می‌شود تا اینکه امام خمینی(ره) در تابستان سال 1355 پرداخت هرگونه سهم امام به سیدشیرازی و حوزه علمیه زینبیه را حرام اعلام می‌کنند.
5
نکته جالب توجه این است که علیرغم اینکه اختلاف بین سیدحسن شیرازی و امام موسی صدر بسیار بالا گرفته بود و به پخش اعلامیه برعلیه یکدیگر و درگیری طرفداران آن ها رسیده بود، پس از ربوده شدن امام صدر در لیبی سیدشیرازی در مصاحبه های خود اعلام می‌کند که شیعیان جهان یکی از رهبران بزرگ و بی نظیر خود را دارند از دست می‌دهند.
6
«در چند روز اخیر که سیدموسی صدر ناپدید شده سیدحسن شیرازی فعالیت های فوق العاده‌ای را در لبنان آغاز نموده و با دادن شعار و شرکت در مصاحبه های مطبوعاتی موقعیت مناسبی برای خودنمایی و تهیه زمینه مناسب به منظور جانشینی موسی صدر پیدا کرده است…»
******
سیدحسن شیرازی در روز جمعه 12/2/1359ه.ش درحالیکه سوار برتاکسی و عازم مراسم یادبود شهید سیدمحمدباقر صدر در منطقه «براجنه» بیروت بود، توسط دونفر از عوامل رژیم سفاک عراق به رگبار بسته شد و درخون خود غلتید. امام خمینی(ره) با ارسال پیامی به آیت الله سیدمحمد شیرازی این واقعه را تسلیت گفتند.
«از خبر تأسف بار و مصیبت وارده متأثر شدم و آن را به جنابعالی تسلیت می‌گویم. در اینگونه ترورهای ناجوانمردانه که به وسیله ایادی مزدور بعث عراق صورت می‌گیرد، دست جنایتکار امریکای جهانخوار به وضوح پیداست؛ که امید است با هوشیاری و اتحاد کامل مسلمانان بزودی قطع گردد.
از خدای تعالی سلامت و موفقیت آن جناب را مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی»
(صحیفه امام خمینی جلد ۱۲ صفحه ۲۷۳)
دانلود فایل PDF اسناد
سیدحسن شیرازی در اسناد ساواک
بخشی از اسناد ساواک درمورد سیدحسن شیرازی
www.fetan.ir
منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک- کتاب هفدهم:امام موسی صدر- جلد ۳
کپی برداری بدون ذکر منبع (www.fetan.ir) شرعا مجاز نیست.
سند شماره ۱-الف سند شماره ۱-ب سند شماره ۱-ج
سند شماره ۱
تاریخ: 29/01/36
موضوع: سیدحسن شیرازی
رهبران دست راستی مسیحی لبنان از پیشگاه مبارک شاهانه استدعا نمودند که زعمای شیعه لبنان به علت عوام‌فریبی و فساد و چپ‌گرایی موقعیت خود را در این کشور از دست داده‌اند سازمانی از شیعیان جوان و تحصیل‌کرده به وجود آید که از طرف دولت شاهنشاهی حمایت و پشتیبانی گردد و مانع سقوط شیعیان و جاهل این کشور به دامان کمونیسم گردد.
اوامر ملوکانه بدین نحو از طریق وزارت خارجه شرف صدور یافت که (سفیر بررسی کند) و با بررسی‌های وسیعی که از طرف سفارت شاهنشاهی در لبنان در این باره به عمل آمده و با سیاستمداران جوان شیعه از قبیل دکتر عزالدین و محسن سلیم رهبران مسیحی دست راستی کتائب و احرار مذاکره گردیده چنین نتیجه گرفته شده است:
۱- سیدموسی صدر ریاست مجلس عالی شیعه را دارد ایجاد این تشکیلات فایده‌ای در بر نخواهد داشت لذا باید ابتدا سیدموسی صدر از سمت رئیس مجلس عالی شیعه برکنار نمود و شخص صالحی را به جای او گمارده زمینه برای تشکیل چنین سازمانی فراهم گردد.
2- دو سال قبل با سیدحسن شیرازی رهبر مذهبی شیعه در سوریه و امام مرقد حضرت زینب با حضور نماینده ساواک در بیروت مذاکراتی در این زمینه به عمل آمده بود ولی موقعیت سیدموسی صدر در آن موقع قوی بود و اقدامی میسرنگردید خصوصا که مسیحیان نیز از او پشتیبانی جدی می‌نمودند ولی حال تمام جبهه‌ها او را خیانتکار و مزدور بیگانه می‌دانند لذا پس از مراجعت سفیر شاهنشاه آریامهر به لبنان مشارالیه با رهبران مسیحی از جمله بشیر جمیل فرمانده فالانژها و محسن سلیم نماینده سابق شیعه ملاقات و از طرف نامبرده به آنها توصیه گردید حال که لزوم تغییر سیدموسی صدر مورد تأیید مسیحیان می‌باشد از وجود سیدحسن شیرازی استفاده شود. بشیر جمیل موضوع را در حزب کتائب مطرح نمود و مورد تصویب قرار گرفت سپس در جلسه دیگری که با حضور رهبران کتائب تشکیل گردیده بود و از طرف سفیر شاهنشاه آریامهر به آنها یادآوری گردید که برای موفقیت در این راه، لازم است انتصاب سیدحسن شیرازی به جای سیدموسی صدر و مورد تأیید واتیکان و پاتریارک خریش واقع گردد و به او هویت لبنانی داده شود به نحوی که از اصل ساکن یکی از دهات شیعه‌نشین منطقه مسیحی‌نشین کسروان معرفی گردد.
3- پاتریارک خریش با این طرح موافقت نمود همچنین با سفیر پاپ ملاقات و مذاکره نموده و او به جمیل قول داد که موافقت واتیکان را جلب کند و تأکید نمود که این مطلب را از هم اکنون تمام شده تلقی نمایند سپس مراتب به وسیله نماینده شیعه محسن سلیم به اطلاع سرکیس رئیس جمهوری رسانید و رئیس جمهوری لبنان وعده همه گونه مساعدت داد ولی به محسن سلیم تأکید کرد که وی ناگزیر است وانمود کند که در این باره نه مطلبی شنیده و نه کسی را ملاقات کرده است ولی به مقامات تأمینی دستور داده که بلافاصله یک شناسنامه و یک گذرنامه لبنانی برای او صادر و در آن قید شود که سیدحسن شیرازی مقیم دهکده حسین در جبل کسروان می‌باشد و عکس‌هایی نیز با رهبران کتائب از او گرفته‌اند (محسن سلیم گذرنامه و برگ هویت او با عکس‌های مزبور را به سفارت شاهنشاهی در لبنان فرستاده که فتوکپی آنها تهیه و با اولین پست ایفاد خواهد شد).
4- در تعقیب اقدامات فوق سفیر شاهنشاه آریامهر مجددا با سیدحسن شیرازی ملاقات نموده و خطوط وظایف آینده به دقت مورد مذاکره قرار گرفته و سیدحسن شیرازی در حضور محسن سلیم گفته که وی در گذشته خدمتگزار شاهنشاه بوده و تا آخر عمر از این افتخار برخوردار خواهد بود و مانند سیدموسی صدر نمک‌نشناس نمی‌باشد.
5- از آنجایی که سیدموسی صدر عامل شناخته شده سوریه می‌باشد و از طرفی سیدحسن شیرازی امام مرقد حضرت زینب در دمشق است ممکن است مقامات سوری با پشتیبانی از سیدموسی صدر مانع ادامه فعالیت وی گردند خصوصا در حال حاضر که لبنان نیز در اشغال قوای سوریه می‌باشد.
6- به مجرد آماده ساختن سدحسن شیرازی رهبران مسیحی و زعمای معتدل شیعه سازمانی از شیعیان جوان و تحصیل‌ کرده که به هیچ‌وجه بستگی با رهبران فاسد و عوام‌فریب سوسیالیستی شیعه ندارند و مردمانی پاک و منزه هستند به وجود آورده که ظاهرا محسن سلیم در سفر اخیر خود به واشنگتن مراتب را به اطلاع جناب آقای زاهدی سفیر شاهنشاه آریامهر رسانده و ایشان نیز گزارشی در این زمینه به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهانه رسانیده‌اند و اوامر مبنی بر تأیید موارد فوق شرفصدور یافته است. (اسامی و مشخصات آنها با اولین پست ارسال خواهد شد). قرار است موجودیت سازمان مذکور در جراید لبنان اعلام و تبلیغات وسیعی درباره آن به عمل آید و پس از آن که سازمان مزبور قدرت کافی به دست آورد خواستار تجدید نظر در انتخاب مجلس عالی شیعه و تعیین رئیس جدید برای این مجلس بشود.
7- به احتمال قوی به یقین زعمای مذهبی و سیاسی شیعه که با تشکیلات سیدموسی صدر مخالف هستند مقدمات انحلال مجلس عالی شیعه و تعیین اعضاء مجلس مجدد را فراهم خواهند نمود و در کنار این فعالیتها تبلیغات دامنه‌داری توسط شیعیان وابسته به رهبران مسیحی به نفع سیدحسن شیرازی که خود در دشت بقاع و منطقه بعلبک شهرت نیکی دارد انجام خواهد گرفت تا در انتخابات جدید سیدحسن شیرازی به ریاست مجلس عالی شیعه برگزیده شود و نوعی همکاری غیرمرئی بین مسیحیان و شیعیان برگزار گردد که در استخوان‌بندی رژیم آینده این کشور حتی اگر به صورت فدراسیون و کفندراسیون باشد اثر مثبت داشته باشد و از اشاعه چپ‌گرایی بیشتر در بین شیعیان جلوگیری شود.
ملاحظات: گزارش فوق همراه خلاصه سوابقی که از سیدحسن شیرازی از اداره کل سوم اخذ شده بود (یکبرگ پیوست) از شرف عرض اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشت اوامر مطاع ملوکانه چنین شرفصدور یافت: “اصولا به این جماعت نمی‌توان اعتماد کرد”
ضمنا تیمسار ریاست ساواک نیز چنین مقرر فرمودند: “به نظر اینجانب اصولا هیچ یک از این افراد مورد اعتماد نیستند نه در گذشته نه در حال حاضر و نه در آینده نمی‌توان به آنها اعتماد نمود. سوابق همین شیرازی هم در گذشته کمتر از موسی صدر نبوده ولی با هم رقابت نمایند و ضعیف شوند بسیار خوب است.”
علیهذا ضمن اعلام این که اوامر ملوکانه و پینوشت تیمسار ریاست ساواک به جناب سفیر شاهنشاه آریامهر در لبنان ابلاغ گردیده مراتب جهت اطلاع اعلام می‌گردد.
 
 
سند شماره ۲
سند شماره 2
تاریخ: 11/2/36
موضوع: اختلاف بین موسی صدر و کامیل شمعون
1-اختلاف بین موسی صدر و کامیل شمعون  تازگی نداشته و از دیرباز بین این دو شخصیت بر سر مسائل مختلف خصومت هایی پدید آمده است. کامیل شمعون مایل به سازش با موسی صدر نیست و علیرغم آنکه نمایندگان پارلمان عضو بلوک شمعون نظیر محمود عمر و ندیم نعیم و نصری معلوف که ضمنا گرایش هایی به طرف موسی صدر دارند تلاش می کنند آن دو را به هم نزدیک نمایند ولی کامیل شمعون به آنها هشدار داده که باید یکی از دو نفر را انتخاب کنند یا همکاری مطلق با وی(شمعون) و یا طرفداری از موسی صدر.
ضمنا گفته شود به دنبال بازدید موسی صدر از اردن اعلیحضرت ملک حسین درصدد کوشش هایی برای التیام دادن روابط موسی صدر و شمعون برآمده است.
2-سیدحسن شیرازی قریب دوماه است که در صحنه مذهبی لبنان ظاهر شده است و با پشتیبانی مسیحیان قصد دارد اقداماتی را علیه موسی صدر آغاز نماید و در این مسیر مسیحیان همه گونه امکانات لازم را در اختیار وی قرار داده اند. نامبرده ملاقات هایی با رهبر مذهبی مسیحیان پاتریک حریش و بشیر جمیل و مفتی لبنان به عمل آورده و به زودی با کامیل شمعون و شریل نیز دیدار خواهد کرد. اگرچه سیدحسن شیرازی هوش و ذکاوت و حرافی موسی صدر را ندارد ولی احتمال دارد که در صورت استمرار مخالفت رهبران مسیحی با موسی صدر و تقویت همه جانبه حسن شیرازی از جانب مسیحیان و شیعیان مخالف موسی صدر، نامبرده (شیرازی)  موفق گردد.
نظریه رهبر عملیات :
1-بند یک خبر مورد تایید است.
2-اگرچه در مرحله فعلی نمی توان موفقیت سیدحسن شیرازی را در مسیر مبارزه با موسی صدر پیش بینی کرد ولی در هر حال امید می‌رود که در صورت ادامه مخالفت رهبران مسیحی با موسی صدر و پشتیبانی از حسن شیرازی رفته رفته موقعیت موسی صدر تضعیف شده و بدین ترتیب راه برای پیروزی سیدحسن شیرازی هموار گردد.
نظریه اداره کل دوم :احتمال ضعیف شدن موقعیت موسی صدر متصور است ضمنا جانشینی سیدحسن شیرازی نیز درحال حاضر با مشکلاتی مواجه می باشد که باید منتظر اقدامات نامبرده بود.
سند شماره 3
سند شماره 3
تاریخ:11/2/36
موضوع: سیدحسن شیرازی
1-سیدحسن شیرازی درباره فعالیت های خود در لبنان اظهار داشته با رهبران مسیحی لبنان ملاقات نموده و در نظر دارد سازمانی را به منظور مبارزه با موسی صدر طرح ریزی کند.
2-درباره فعالیت های گذشته خود گفته است که با کمونیسم مبارزه نموده. در حال حاضر علاقه مند به ایران و مقامات عالیه کشور شاهنشاهی می باشد.
او در زمینه فعالیت های خود با رئیس جمهوری لبنان و شیخ حسن خالد مفتی لبنان مذاکره نموده است. رئیس جمهوری لبنان به وی اظهار داشته فعلا نمی تواند هیچگونه نظری درباره فعالیت های وی(شیرازی)  ابراز دارد چون در شرایط کنونی وضع لبنان را در نظر میگیرد و برای تجدید حیات لبنان قصد ندارد از گروه یا شخص خاصی جانبداری نماید. شیرازی معتقد است شیخ حسن خالد به سبب اختلاف دیرینه اش با با موسی صدر حاضر است او را یاری نماید.
3-او در نظر دارد آپارتمانی در بیروت اجاره نماید که آنجا را محل فعالیت های خود قرار دهد که در صدد تامین هزینه آن است.
نظریه رهبر عملیات: احتمال دارد سیدحسن شیرازی دیر یا زود به عنوان رقیب موسی صدر در صحنه مذهبی لبنان ظاهر شود.
نظریه اداره کل دوم:مطالب بالا را سیدحسن شیرازی اظهار داشته است ولی معلوم نیست که تا چه حد بتواند سید موسی صدر را تحت الشعاع قرار داده و رهبری شیعیان لبنان را به دست آورد ولی در هر صورت مانعی در راه سیدموسی صدر به شمار خواهد آمد.
ملاحظات: مراتب از عرض تیمسار ریاست ساواک گذشت مقرر فرمودند: بهره این مبارزه را لبنانی ها خواهند برد و هر کمکی که لازم دارند از ناحیه مسیحیان یا دولت لبنان به عمل آید.
 
سند شماره ۴
سند شماره 4
تاریخ: 24/5/36
رونوشت گزارش مورخ 3/5/36 سفارت شاهنشاهی در بیروت که از شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته متضمن شرح ملاقات و مذاکره سیدحسن شیرازی با سفیر شاهنشاه آریامهر راجع به احتمال برکناری موسی صدر و انتخاب مشارالیه به عنوان رئیس مجلس عالی شیعیان لبنان جهت استحضار به پیوست ایفاد می‌شود :
از طرف وزیر خارجه ایران
گیرنده: ستاد بزرگ ارتشتاران-اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات
محترما تصور می رود سیدحسن شیرازی دارای چنان تجربه و موقیعتی بین رهبران شیعیان لبنان باشد تا بتواند جانشین موسی صدر گردد و گفتار او را بایستی نوعی تبلیغ برای بزرگ جلوه دادن خود به حساب آورد و مراجعه او به سفارت نیز به منظور امکان پیدا کردن پشتیبانی و کمک دولت شاهنشاهی صورت گرفته است.
کاظم زادگان 19/6/36
 
سند شماره ۵
سند شماره 5
تاریخ: 3/5/2536
وزارت امور خارجه
در ملاقاتی که سیدحسن شیرازی از اینجانب در سفارت شاهنشاهی به عمل آورد اظهار داشت در مذاکراتی که با رهبران سیاسی و مذهبی مسیحی و شخصیتهای سیاسی شیعه داشته عموما از این که سیدموسی صدر در جنگهای داخلی از چپ‌گرایان و فلسطینی‌ها پشتیبانی نموده و دست خود را به خون شیعیان بیگناه آلوده ساخته و گروه میلیشیای امل را برای پشتیبانی از فلسطینی‌ها تشکیل داده، به شدت ناراضی می‌باشند و در نظر دارند او یعنی سیدحسن شیرازی را برای رهبری مذهبی شیعه در لبنان کاندید نمایند. وی گفت از هنگامی که کمونیست‌ها در مجلس عالی شیعه نفوذ کرده و اکثریت به دست آورده‌اند نگرانی شدید رهبران مسیحی و شیعه فراهم شد و در نظر داشتند که در موقعیت مناسب مقدمات انحلال مجلس عالی شیعه را فراهم ساخته و ترتیبی دهند که عناصر معتدل و دست راستی به مجلس عالی شیعه راه یابند و پس از تشکیل مجلس جدید سمت مذهبی سید موسی صدر را  لغو و او یعنی (سیدحسن شیرازی) را به سمت رییس مجلس عالی شیعه انتخاب نمایند. (توضیحا به عرض می‌رساند سید حسن شیرازی در حال حاضر از پشتیبانی پاتریاژ(پاتریارک) خریش، کامیل شمعون، پیرجمایل، امین جمایل، شریل القیس،کامل الاسعد، کاظم الخلیل، محسن سلیم، برخوردار می‌باشد) نامبرده در پایان استدعا نموده مراتب احترام عمیق او به پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تقدیم گردد و تاکید نمود که خدمتگزاری به پیشگاه رهبر شیعیان جهان برای هر فرد شیعه واجب و افتخار بزرگ می‌باشد.
سند شماره ۶
سند شماره 6
تاریخ: 11/6/36
فتوای خمینی درمورد پرداخت سهم امام به حوزه علمیه زینبیه
خمینی فتوا داده است که پرداخت هرنوع سهم امام به حوزه علمیه زینبیه و شاگردان سیدحسن شیرازی حرام است و به دستور خمینی درآینده هیچ نوع حقوقی به طلبه هایی که نزد سیدحسن شیرازی درس می‌خوانند پرداخت نخواهد شد و به همین دلیل حوزه علمیه سیدحسن شیرازی در زینبیه و در دمشق با مشکلات زیادی روبرو است و بسیاری از طلبه های پاکستانی و افغانی ها ناچار شده اند سوریه را برای همیشه ترک کنند. علت مخالفت خمینی با شیرازی ناشی از اقدامات سیدموسی صدر است و چون سیدموسی صدر با کمک شیخ نصرالله خلخالی توانسته است اعتماد خمینی را جلب نماید. با قطع درآمد سیدحسن شیرازی از سهم امامی که خمینی قبلا برای او میفرستاد شیرازی را در شرایط بسیار بدی قرار داده و بیش از پیش دشمنی و اختلاف بین موسی صدر و سیدحسن شیرازی تشدید یافته است و در شرایط فعلی شیرازی ناچار خواهد شد برای ادامه اقامت خود در لبنان و سوریه فکر دیگری نموده و شاید مجبور شود این منطقه را ترک نموده و به منطقه دیگری و احتمالا به خلیج فارس برود زیرا برادر او در کویت دارای نفوذ و قدرتی است که میتواند کمک های موثری به وی بنماید.
نظریه رهبر عملیات: 1- دشمنی موسی صدر با سیدحسن شیرازی و ارتباط موسی صدر با خمینی به وسیله نصرالله خلخالی صحت دارد.
2- طبق اطلاعات موثق سیدحسن شیرازی برای دریافت حق امام خود را نماینده خمینی معرفی می نموده و از این راه درآمد سرشاری داشته است ضمن آنکه کمک های دیگری نیز از طرف خمینی به حوزه علمیه زینبیه می شده است.
سند شماره ۷-الف سند شماره ۷-ب
سند شماره 7
تاریخ:19/6/36
تلگرام زیر از سفیر شاهنشاه آریامهر در لبنان واصل گردیده است:
در ملاقاتی که شیخ حسن شیرازی از اینجانب در سفارت شاهنشاهی به عمل آورد او گفت کمک های روحانیون و بازاریهای ایران به سیدموسی صدر کماکان ادامه دارد و متاسفانه سفیر شاهنشاه آریامهر در دمشق با اطلاع از اقدامات سیدموسی صدر و تماسهای او به وی کمک های ذیقیمتی می نماید. او تصریح کرد که اکثر کمک های مالی به وسیله آیت‌الله خلخالی که در دمشق ساکن است و با سفیر شاهنشاه آریامهر روابط نزدیک دارد جمع آوری و در اختیار سیدموسی صدر گذارده می‌شود. او تاکید کرد لطفی عطرفروش در بازار تهران که نماینده آیت‌الله خویی است اخیرا مبلغ شش میلیون لیره لبنانی برای سیدموسی صدر ارسال داشته و نامبرده خود یک میلیون لیره آن را شخصا پرداخت کرده است او تاکید نمود مسیر اصلی کمک های مالی به سیدموسی صدر از طریق روحانیون و نمایندگان صدر در دمشق است و تاکید نمود مشکلاتی که برای او در مرقد مطهر حضرت زینب فراهم شده با اشاره سفیر شاهنشاه آریامهر و بنا به درخواست سیدموسی صدر انجام گردیده و افزود به احتمال قوی در شرایط کنونی نیز این روابط محرمانه بین آنها ادامه دارد.
شیخ حسن شیرازی افشا نمود که او نیز ماهیانه یکصد هزار لیره که از محل خمس و زکوه دریافت می دارد صرف فعالیت های سیاسی علیه سیدموسی صدر می کند و اعلامیه هایی که در بیروت منتشر گردیده و اقداماتی که علیه وی به عمل آمده مخارج آن نیز از این محل تامین میشود و تصریح نمود که در گذشته و حال از مخلصین درگاه شاهنشاه معظم ایران بوده و در این راه با پدر و برادرش اختلاف نظر سیاسی داشته. او تاکید نمود که مدتی در زندان رژیم بعثی عراق بوده و حتی به او توهین های زیاد شده و ریش او را تراشیده و شکنجه داده اند ولی حاضر نشده مانند دیگران در رادیو و تلویزیون بغداد علیه ایران مطالبی اظهار نماید.به او پاسخ داده شد که گفته می‌شود در گذشته شما هم روش دوستانه ای با ایران نداشتید. او این شایعه را جدا تکذیب نمود و گفت وقتی که پدرم و برادرم خمینی را به عنوان میهمان پذیرفتند من منزل پدرم را ترک گفته و تاکنون به آن منزل مراجعت نکرده ام امیدوارم مقامات دولت شاهنشاهی ایران مرا به جای پدرم و برادرم در این امر مسئول نشناخته باشند و گو اینکه حال نیز آنها روابط خود را با خمینی به کلی قطع کرده اند ولی در هر صورت من از ابتدا روش سیاسی خاصی داشته و رهبر عالیقدر ایران را رهبر شیعیان جهان می دانم و هیچگاه از این اصل منحرف نشده و تمنی دارم از مقامات دولت شاهنشاهی درخواست نمایید در اینباره تحقیقات لازم به عمل آورند تا روشن شود که من هیچگاه عمل خلافی علیه رژیم شاهنشاهی انجام نداده و نخواهم داد و هرگونه تعهد و تضمینی در این راه بخواهند تقدیم خواهم کرد.
 
سند شماره ۸
سند شماره 8
 
در یک گفتگوی خصوصی با امیر ترکی جانشین وزیر دفاع و هواپیمایی سعودی وی همه رهبران لبنان را به باد انتقاد گرفت و مسئول گرفتاری های لبنان دانست او نام یک یک رهبران مسلمان و مسیحی را برد از جمله آقای موسی صدر را مورد نکوهش شدید قرار داد و گفت این مرد ظاهر فریبنده دارد و سخنان قابل قبولی می گوید ولی در عمل برخلاف آنچه جلوه می کند از او مشاهده می گردد هرروز رنگی به خود می گیرد و به دارو دسته جدیدی می پیوندد.
امیر ترکی شرح داد که وی شخصا با او آشنایی دیرینه دارد و در مسافرت هایی که به عربستان سعودی نمود رهبران این کشور به او توجه خاصی مبذول داشتند ولی بعدا ثابت شد که ثباتی در اندیشه وجود ندارد و دنبال طرحهای محرمانه تحریک آمیزی است.
در ملاقاتی که با دکتر معروف دوالیبی نخست وزیر اسبق سوریه و مشاور دربار سعودی اتفاق افتاد او هم مطالبی شبیه اظهارات امیر ترکی و با تفضیل بیشتری شرح داد.
آقای دکتر دوالیبی در ضمن فاش کرد که شخصا کم و بیش به آقای حسن شیرازی کمک نموده و واسطه معرفی او به مقامات سعودی شده است.
سند شماره ۹
سند شماره 9
تاریخ: 19/9/36
سیدحسن شیرازی نیز مانند سیدموسی صدر در ایام حج برای انجام فرایض دینی مشرف شده بود موسی صدر چند روز قبل مراجعت نمود و سیدحسن شیرازی بعدازظهر سه شنبه 15/9/2536 برمی گردد.
سیدحسن شیرازی فعلا در برابر سیدموسی صدر قد علم کرده است. وی جوانی است فعال و استعداد آن را دارد که اگر از او حمایت به عمل آید به سوی ایران کشیده شود. او(سیدحسن شیرازی)  امام نمازهای مغرب در صحن زینبیه (مرقد حضرت زینب در نزدیکی دمشق)  بود و نمازهای ظهر زینبیه را نیز یک روحانی شیعه دیگری به نام واحدی جهرمی پیش نمازی میکرد. گویا تازگی به دستور سفیر شاهنشاه آریامهر در دمشق از برگزاری نماز توسط این دو پیشنماز در زینبیه ممانعت به عمل آمده است.
نظریه منشا(ـــــ):
ادامه این نمازها به نفع شیعیان بوده و اگر سیدحسن شیرازی از این حیث مورد حمایت قرار گیرد مثمر ثمر واقع خواهد شد.
ضمنا روز 13 ذی الحجه (برابر 4/9/2536) سیدحسین مکی امام مسجد شارع الامین(محله خراب) که مورد مراجعه زوار (به ویژه ایرانیان) است بدرود حیات گفته است.
پیشنهاد میکنم تا از طرف موسی صدر شخصی را به امامت آنجا منصوب نکرده اند کاری شود این مرکز توسط طرفداران ما اشغال گردد و اگر بتوان سیدحسن شیرازی را به اینکار منصوب نمود نتیجه خوبی خواهد داشت.
نظریه نمایندگی :
منشا(سرتیپ بازنشسته ژاندارمری)  به کرات به حج مشرف شده و با ظاهر عربی در میان طبقات مختلف روحانی و مذهبی و اعراب به سر می‌برد و معمولا به اخبار منتشره در میان آنها دسترسی پیدا می‌کند و خود را از علاقه مندان ساواک میداند.
سند شماره 10
سند شماره 10
تاریخ: 16/12/2536
طبق اطلاع از سید حسن شیرازی روحانی شیعه معروف و دوست سفارت شاهنشاهی دستجاتی از جوانان ایرانی از ایران و عراق توسط گروهی از روحانیون مخالف بعنوان مجاهد انتخاب و بسوریه اعزام میگردند و در دمشق یک نفر ایرانی به نام سید احمد و احدی آنها را به ترتیب آماده ودر بیروت تحویل مصطفی چمران رییس سرویس اطلاعاتی و عملیاتی سازمان امل متعلق به موسی صدر مینماید و این عده زیر نظر افسران چریک فلسطینی فتح در اردوگاه امل واقع در جنوب لبنان آموزش کماندوئی و خرابکاری می بینند تا پس از اخذ تعلیمات مورد نظر به ایران معاودت داده شوند. این اولین مرتبه است که اطلاعات در زمینه تعلیم جوانان ایرانی در مرکز سازمان امل وابسته به سید موسی صدر به این سفارت شاهنشاهی واصل میگردد قبلا اطلاعاتی در دست بودکه جوانان ایرانی که برای اخذ تعلیمات کماندوئی و خرابکاری به بیروت فرستاده میشوند اکثرا وابسته به جبهه باصطلاح فدائیان خلق ایران بوده و در مراکز آموزش توده‌أی نجات فلسطین (گروه جرج حبش) تعلیمات کماندوئی می دیدند که برای هر گروه آنها یک راهنما و مترجم گذاشته میشد و نامه‌های شخصی آنان به مقصد ایران از طریق بسام ابوشریف سر دبیر الهدف ارگان سازمان جرج حبش جمع‌آوری و از طریق نیکوزیا و آتن به ایران ارسال میگردد. عده‌أی از این جوانان که با لهجه همدانی صحبت می نمودند در بیروت توسط کارمندان سفارت شاهنشاهی در خیابان کورنیس مزرعه واقع در نزدیکی “صبرا” اردوگاه فلسطینی فتح دیده شده‌اند.
نظریه اداره کل دوم: به صحت مفاد خبر میتوان اطمینان نمود. ضمنا وزارت امور خارجه در جریان قراردارد
ملاحظات: مراتب از عرض تیمسار ریاست ساواک گذشت مقرر فرمودند” اداره کل سوم – از رهبر عملیات بخواهید عکس آنها را به نحوی تهیه و ارسال دارد. با ذکر مشخصات ظاهری و اسامی مستعار آنها را ”
در اجرای اوامر تیمسار ریاست دستورات لازم داده شود کمیته و اداره یکم نیز در جریان قرار گیرند.
محترما خبر به این ترتیب بدون سابقه است ولی وجود و تعلیم جوانان شیعه در صور و زیر نظر چمران صحت دارد.
www.fetan.ir
مصطفی چمران هم ،در نامه‌ ای از سید شیرازی گلایه می‌کند. چمران به امام صدر نوشته بود: «… ما به علت هدف مقدس استراتژی خود که دفاع از مقاومت فلسطین و آزاد کردن فلسطین است، با همه بدی‌ها که از چپ و مقاومت دیده‌ایم همچنان به آنها وفاداریم و از این بابت نیز ثمنی سنگین می‌پردازیم و مورد بغض و توبیخ عده زیادی از مردم عادی جنوب قرار می‌گیریم. در چنین محیط نامساعدی، سید حسن شیرازی به همکاری با «کامل اسعد» شروع به فعالیت کرده و شیخ‌های زیادی را با پول خریده و عده‌ای اوباش را نیز مسلح کرده و برای خود سازمانی به وجود آورده است و دولت لبنان نیز به شدت او را تقویت می‌کند تا امام را بکوبد و سید حسن را سماحة الإمام سید حسن شیرازی می‌نامند (لقبی که فقط برای رئیس مجلس شیعی اعلی است) و در رادیو و تلوزیون گنده‌اش می کنند و نخست وزیر و دیگران او را می‌پذیرند تا درباره دفاع از شیعه و جنوب صحبت کند…» (خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۷۷) چمران در جایی دیگر نیز بر سید حسن شیرازی طعن می‌زند و می‌گوید: «… عده‌ای از مسلمانان قشری و متعصب را به دور خود جمع می‌کند و با جنگ تبلیغاتی اعصاب ما را ناراحت می‌نمایند و شهدای ما را مسخره کرده، می‌گویند شهید نیستند زیرا فتوایی برای قتال از مرجع -که لابد همان سید حسن شیرازی است- وجود ندارد…» (خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۷۸) او با این بیان، مخالفان اصلی خود را از طرفداران آیت الله شیرازی می‌داند.
امام خمینی پرداخت هرنوع سهم امام به سید حسن شیرازی را حرام اعلام کردند
«[امام] خمینی فتوی داده است که پرداخت هر نوع سهم امام به حوزه علمیه زینبیه و شاگردان سید حسن شیرازی حرام است و به دستور خمینی در آینده هیچ نوع حقوقی به طلبه‌هایی که نزد سید حسن شیرازی درس می‌خوانند پرداخت نخواهد شد و به همین دلیل حوزه علمیه سید حسن شیرازی در زینبیه و در دمشق با مشکلات زیادی روبه‌روست و بسیاری از طلبه‌های پاکستانی و افغان‌ها ناچار شده‌اند سوریه را برای همیشه ترک نمایند. علت مخالفت خمینی با شیرازی ناشی از اقدامات سید موسی صدر است و چون سید موسی صدر با کمک شیخ نصرالله خلخالی توانسته است اعتماد خمینی را جلب نماید با قطع درآمد سید حسن شیرازی از سهم امامی که خمینی قبلا برای او می‌فرستاد شیرازی را در شرایط بسیار بدی قرار داده و بیش از پیش دشمنی و اختلاف بین موسی صدر و سید حسن شیرازی تشدید یافته است و در شرایط فعلی شیرازی ناچار خواهد شد برای ادامه اقامت خود در لبنان و سوریه فکر دیگری نموده و شاید مجبور شود این منطقه را ترک نموده و به منطقه دیگری و احتمالا به خلیج فارس برود زیرا برادر او در کویت دارای نفوذ و قدرتی است که می‌تواند کمک‌های مؤثری به وی بنماید.»
(یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۷، امام موسی صدر، ص ۱۷۹)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -