انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز آيه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نماز آيه

مسأله 1567- نماز آيه (آيات) كه دستور آن ذكر خواهد شد، به چهار چيز واجب میشود: يکم. گرفتن خورشيد. دوم. گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمی از آن‌ها گرفته شود و كسی هم از آن نترسد. سوم. زلزله، اگرچه كسی هم نترسد. چهارم. رعد و برق و بادهای سياه و سرخ و مانند اين‌ها، اگر بيشتر مردم از آن بترسند كه بنا بر احتياط واجب بايد برای اين‌ها هم نماز آيه اقامه كند.

مسأله 1568- اگر از چيزهايی كه نماز آيه برای آن‌ها واجب است، بيشتر از يكی رخ دهد، انسان بايد برای هريک از آن‌ها يک نماز آيه بگزارد؛ برای مثال، اگر گرفتن خورشيد همراه با زلزله باشد، بايد دو نماز آيه به‌جا آورد.

مسأله 1569- كسی كه چند نماز آيه بر او واجب است، اگر همهٔ آن‌ها برای يک چيز بر او واجب شده باشد ـ برای مثال، سه‌بار خورشيد گرفته و نماز آن‌ها را اقامه نكرده است ـ موقعی كه قضای آن‌ها را میگزارد، لازم نيست معيّن كند كه برای كدام دفعهٔ آن‌ها باشد؛ همچنين است اگر چند نماز برای رعد و برق و بادهای سياه و سرخ و مانند اين‌ها بر او واجب شده باشد؛ ولی اگر برای آفتاب‌گرفتگی و ماه‌گرفتگی و زلزله، يا برای دو تای اين‌ها نمازهايی بر او واجب شده باشد، به احتياط واجب، هنگام نيت، معيّن كند نماز آيه‌ای را كه به‌جا میآورد، برای كدام يک از آن‌هاست.

مسأله 1570- چيزهايی كه نماز آيه برای آن‌ها واجب است، در هر شهری رخ دهد، فقط مردم همانجا بايد نماز آيه بگزارند و بر مردم جاهای ديگر واجب نيست؛ ولی اگر مكان آن‌ها به قدری نزديک باشد كه با آن شهر يكی حساب شود، نماز آيه بر آنان هم واجب است.

مسأله 1571-از آغاز گرفتگی خورشيد يا ماه، وقت ادای نماز آيه است و انسان بايد نماز آيه را اقامه كند و بنا بر احتياط واجب، به قدری تأخير نيندازد كه شروع به بازشدن كند.

مسأله 1572- اگر گزاردن نماز آيه را به قدری تأخير بيندازد كه بازشدن آفتاب يا ماه آغاز شود، نبايد نيت ادا و قضا كند؛ ولی اگر پس از بازشدن تمام آن، نماز بگزارد، بايد نيت قضا کند.

مسأله 1573- اگر مدت خورشيدگرفتگی يا ماه‌گرفتگی بيش از انجام دادن يک ركعت از نماز آيه باشد، ولی انسان نماز به‌جا نياورد، تا به اندازهٔ گزاردن يک ركعت به پايان وقت آن مانده باشد، میتواند نيت ادا كند، بلكه اگر مدت گرفتگی آن‌ها به اندازهٔ گزاردن يک ركعت هم باشد، به احتياط واجب بايد آن را به‌جا آورد و اداست.

مسأله 1574- موقعی كه زلزله و رعد و برق و مانند اين‌ها رخ میدهد، انسان بايد فوری نماز آيه را اقامه كند و اگر بدون عذر به‌جا نياورد، معصيت كرده و تا پايان عمر بر او واجب است و هر وقت به‌جا آورد، صحيح و بجاست.

مسأله 1575- اگر گرفتن آفتاب يا ماه را نداند و پس از بازشدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته‌شده بود، بايد قضای نماز آيه را بگزارد؛ ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته‌شده بود، قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1576- اگر عدّه‌ای بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفتهٔ آنان يقين نكند و نماز آيه اقامه نكند و سپس معلوم شود راست گفته‌اند، در صورتی كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيه را بگزارد و اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته و سپس معلوم شود كه عادل بوده‌اند، بايد نماز آيه را به‌جا آورد، بلكه اگر معلوم شود كه مقداری از آن گرفته، به احتياط واجب نماز آيه را بگزارد.

مسأله 1577- اگر انسان به گفتهٔ كسانی مانند منجّمان كه از روی قاعدهٔ علمی، وقت گرفتن خورشيد و ماه را میدانند، اطمینان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، به احتياط واجب بايد نماز آيه را به‌جا آورد؛ نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه میگيرد و فلان مقدار طول میكشد و انسان به گفتهٔ آنان اطمینان پيدا كند، به احتياط واجب، به گفتهٔ آنان عمل كند؛ برای مثال، اگر بگويند بازشدن آفتاب فلان ساعت آغاز میشود، به احتياط بايد نماز را تا آن وقت تأخير نيندازد.

مسأله 1578- اگر بفهمد نماز آيه‌ای كه انجام داده باطل بوده، بايد دوباره اقامه كند و اگر وقت آن گذشت، قضا کند.

مسأله 1579-اگر در وقت نماز يومیه، نماز آيه هم بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، میتواند هر كدام را نخست به‌جا آورد و چنانچه وقت يكی از آن دو تنگ باشد، بايد اول آن را انجام دهد و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد نخست نماز يومیه را به‌جا آورد.

مسأله 1580- اگر در بين نماز يومیه بفهمد كه وقت نماز آيه تنگ است، چنانچه وقت نماز يومیه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند و سپس نماز آيه بگزارد و اگر وقت نماز يومیه تنگ نباشد، بايد آن را بشكند و نخست نماز آيه و سپس نماز يومیه را به‌جا آورد.

مسأله 1581-اگر در بين نماز آيه بفهمد كه وقت نماز يومیه تنگ است، بايد نماز آيه را رها كند و مشغول نماز يومیه شود و پس از تمام شدن آن، پيش از انجام دادن كاری كه نماز را به هم بزند، بقيهٔ نماز آيه را از همانجا كه رها كرده ادامه دهد.

مسأله 1582- اگر در حال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدتی كه خورشيد يا ماه باز میشوند، زن در حال حيض يا نفاس باشد، نماز آيه بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.

شيوه نماز آيه

مسأله 1583-نماز آيه دو ركعت است و هر ركعت پنج ركوع دارد و به چند صورت میتوان آن را به‌جا آورد.

صورت يکم: نمازگزار پس از نيت، تكبير بگويد و يک حمد و يک سورهٔ تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد و دوباره يک حمد و يک سوره بخواند و باز به ركوع رود تا پنج بار و بعد از سر برداشتن از ركوع پنجم، دوسجده كند و برخيزد و ركعت دوم را هم مانند ركعت يكم به‌جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.

صورت دوم: نمازگزار در نماز آيه، پس از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه‌های يک سوره را پنج قسمت كند و يک آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همین‌گونه تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام كند؛ برای مثال، به قصد سورهٔ «توحيد»، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به ركوع رود و سپس بايستد و بگويد «قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ» و دوباره به ركوع رود و پس از ركوع بايستد و بگويد: «الله الصَّمَدُ» و باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و سپس به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» و با رفتن به ركوع پنجم و سر برداشتن از آن، دو سجده كند و ركعت دوم را هم مانند ركعت يكم به‌جا آورد و پس از سجدهٔ دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

صورت سوم: در يک ركعت از نماز آيه، پنج بار حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند و اين کار مانعی ندارد.

مسأله 1584-چيزهايی كه در نماز يومیه واجب و مستحب است، در نماز آيه هم واجب و مستحب است؛ ولی در نماز آيه مستحب است به جای اذان و اقامه سه بار ـ به قصد امید ثواب ـ بگويند: «الصلاة».

مسأله 1585- مستحب است پس از ركوع پنجم و دهم بگويد: «سَمِعَ الله لِمَنْ حَمِدَه» و نيز پيش از هر ركوع و پس از آن تكبير بگويد؛ ولی پس از ركوع پنجم و دهم، گفتن تكبير مستحب نيست.

مسأله 1586-مستحب است پيش از ركوع دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يک قنوت پيش از ركوع دهم بخواند، كافی است.

مسأله 1587-اگر در نماز آيه شک كند كه چند ركعت خوانده و يقين يا گمان او به جايی نرسد، نماز باطل است.

مسأله 1588-اگر شک كند كه در ركوع آخر ركعت يكم است يا در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جايی نرسد، نماز او باطل است؛ ولی اگر در عدد ركوع‌ها شک كند ـ برای مثال، شک كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع ـ چنانچه برای رفتن به سجده خم نشده، بايد ركوعی را كه شک دارد انجام داده يا نه، به‌جا آورد؛ ولی اگر از محلّ گذشته ـ يعنی برای رفتن به سجده خم شده ـ بايد به شک خود اعتنا نكند.

مسأله -1589 هر يک از ركوع‌های نماز آيه ركن است كه اگر به عمد يا اشتباه كم يا اضافه شود، نماز باطل است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -