انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز مسافر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

نماز مسافر

مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشاء را با هشت شرط، شكسته به‌جا آورد؛ يعنی دو ركعت اقامه كند.

شرط يکم. كمتر از هشت فرسخ شرعی نبودن مسافت اندازه مسافت شرعی حدود 41 کيلومتر است.

مسأله 1323- كسی كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، به هر صورتی كه باشد، بايد شكسته نماز بگزارد، بنابراين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1324- اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد؛ چه همان روز و شب بخواهد برگردد؛ يا غير آن روز و شب.

مسأله 1325- اگر مسافت از هشت فرسخ، مختصری كمتر باشد، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و چنانچه شک كند كه مسافت او هشت فرسخ است يا نه، در صورتی كه تحقيق كردن برای او دشوار باشد، بايد نمازش را تمام اقامه كند و اگر مشقت ندارد، به احتياط واجب بايد تحقيق كند كه چنانچه دو عادل بگويند، يا نزد مردم معروف باشد كه مسافت او هشت فرسخ است، نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1326- اگر يک عادل يا موثّق خبر دهد كه مسافت سفر هشت فرسخ است و به گفته او اطمینان حاصل شود، بايد نماز را شكسته انجام دهد و روزه نگيرد.

مسأله 1327- كسی كه يقين يا اطمینان دارد مسافت او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته انجام دهد و سپس بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن را چهار ركعتی به‌جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا كند.

مسأله 1328- كسی كه يقين يا اطمینان دارد مسافت او هشت فرسخ نيست، يا شک دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه مسافت سفر او هشت فرسخ بوده، اگر چه كمی از راه باقی باشد، بايد شكسته نماز بگزارد و اگر پس از تمام گزاردن نماز فهمید مسافت او هشت فرسخ بوده، بايد نماز را دوباره شكسته اعاده كند و با گذشتن وقت، به احتياط واجب، نماز را قضا کند.

مسأله 1329- اگر ميان دو محلی كه فاصله آن‌ها كمتر از چهار فرسخ است و يكی از آن دو، محلِّ اقامت يا وطن اوست، چند بار رفت و آمد كند، اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود، بايد تمام نماز بگزارد.

مسأله 1330- اگر محلی دو راه داشته باشد و يک راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه از راهی كه هشت فرسخ است، به آنجا برود، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد و اگر از راهی كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام نماز بگزارد.

مسأله 1331-اگر شهر ديوار دارد، بايد آغاز هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند و چنانچه ديوار ندارد، بايد از خانه‌های آخر شهر حساب كند.

شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر

از آغاز سفر، قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛ يعنی بداند كه هشت فرسخ راه را میپيمايد، پس اگر به جايی كه كمتر از هشت فرسخ است، سفر كند و پس از رسيدن به آنجا قصد كند به جايی برود كه با مقدارِ آمده هشت فرسخ شود، چون از آغاز قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بگزارد؛ ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايی كه میخواهد ده روز بماند برگردد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1332- كسی كه نمیداند سفرش چند فرسخ است ـ برای مثال، برای پيدا كردن گمشده‌ای به سفر میرود و نمیداند چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند ـ بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی در برگشتن، چنانچه تا وطنش يا جايی كه میخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته اقامه كند؛ نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، به صورتی كه مجموع رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1333- مسافر در صورتی بايد شكسته نماز بگزارد كه تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسی كه از شهر بيرون میرود و قصدش اين است كه اگر رفيقی پيدا كند، سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد كه رفيق پيدا میكند، بايد شكسته نماز بگزارد و اگر اطمینان ندارد، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1334- كسی كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار كمی راه برود، وقتی به جايی برسد كه ديوار يا خانه‌های آخر شهر را در صورت هموار بودن نبيند و اذان آن را نشنود، بايد شكسته نماز بگزارد؛ ولی اگر در هر روز مقدار كمی راه برود که مردم نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام به‌جا آورد و به احتياط مستحب هم شكسته و هم تمام اقامه كند.

مسأله 1335- كسی كه در سفر به اختيار ديگری است ـ مانند فرزندی كه با پدرش يا زنی كه با شوهرش يا خدمتكاری كه با آقای خود مسافرت میكند ـ چنانچه بداند مسافت او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته انجام دهد.

مسأله 1336- كسی كه در سفر به اختيار ديگری است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا میشود و سفر را ادامه نمیدهد، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1337- كسی كه در سفر به اختيار ديگری است، اگر شک دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا میشود يا نه، بايد نماز را تمام انجام دهد؛ نيز اگر شک او از اين جهت است كه احتمال میدهد مانعی برای سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نمازش را شكسته به‌جا آورد.

شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه

مسأله 1338- اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ، از قصد خود برگردد يا مردد شود، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1339- اگر پس از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد كه همانجا بماند يا پس از ده روز برگردد، يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد يا بخواهد برگردد، در صورتی كه مجموع مسافت رفت و برگشت، كمتر از هشت فرسخ باشد، بايد نماز را تمام انجام دهد.

مسأله 1340-اگر پس از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد كه برگردد، بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1341- اگر برای رفتن به محلی حركت كند و پس از رفتن مقداری از راه بخواهد جای ديگری برود، چنانچه از محل اولی كه حركت كرده تا جايی كه میخواهد برود هشت فرسخ باشد، بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1342- اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود كه ماندهٔ راه را برود يا نه، و به هنگام ترديد هم راه نرود و سپس تصمیم بگيرد كه بقيهٔ راه را برود، بايد تا پايان سفر شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1343- اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ، مردد شود كه ماندهٔ راه را برود يا نه، و هنگامی كه مردد است مقداری راه برود و سپس تصمیم بگيرد بقيهٔ راه را برود، چنانچه ماندهٔ مسافت او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد؛ ليکن تصمیم دارد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد؛ ولی اگر راهی كه پيش از مردد شدن با راهی كه پس از عزم دوباره میرود، روی هم هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته اقامه كند، اگرچه جمعْ احتياط مستحب است.

مسأله 1344- اگر در حال سفر پس از گذشتن از حد ترخص مانعی برای ادامه سفر پيش آيد، تا وقتی كه تصمیم او بر سفر باقی است و مشروط به تحقق امر ديگر نيست، بايد نماز را شكسته انجام دهد؛ ولی اگر از تصمیم سفر برگردد يا بخواهد در همان مكان ده روز بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ

مسأله 1345-مسافر پيش از پيمودن هشت فرسخ، از وطن خود نگذرد؛ يا در جايی از بين راه ده روز يا بيشتر نماند، پس كسی كه میخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلی بماند، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1346- كسی كه نمیداند پيش از پيمودن هشت فرسخ از وطنش میگذرد يا نه، يا ده روز در محلی میماند يا نه، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1347- كسی كه میخواهد پيش از پيمودن هشت فرسخ، از وطنش بگذرد يا ده روز در محلی بماند، نيز كسی كه مردد است كه از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر باقی ماندهٔ راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد و مجموع آن هشت فرسخ باشد، بايد شكسته نماز بگزارد.

 

شرط پنجم. سفر برای كار حرام نبودن

مسأله 1348- سفر مسافر نبايد برای كار حرام باشد، پس اگر برای كار حرامی ـ مانند دزدی ـ سفر كند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ همچنين است اگر خود سفر حرام باشد؛ مانند آنكه سفر برای او ضرر داشته باشد؛ يا زن بي‌اجازهٔ شوهر به سفری برود كه بر او واجب نيست؛ ولی اگر مانند سفر حج واجب باشد، بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1349- سفر فرزند كه مايهٔ اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام به‌جا آورد و روزه هم بگيرد.

مسأله 1350- كسی كه سفر او حرام نيست و برای كار حرام يا ترک واجب هم سفر نمیكند، اگرچه در سفر معصيتی انجام دهد ـ برای مثال، غيبت كند يا شراب بخورد ـ بايد نماز را شكسته انجام دهد.

مسأله 1351- اگر برای ترک كار واجبی به سفر رود، نمازش تمام است، پس كسی كه بدهكار است، اگر بتواند بدهی خود را بپردازد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بپردازد و سفر او ويژهٔ فرار از پرداختن قرض باشد، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر سفر او ويژه ترک واجب نباشد، بايد شكسته نماز بگزارد و به احتياط مستحب، هم شكسته، هم تمام نماز بگزارد.

مسأله 1352- اگر سفرِ مسافر حرام نباشد؛ ولی وسيله نقليه او غصبی باشد، نمازش شكسته است؛ ولی اگر در زمین غصبی سفر كند، به احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته، هم تمام به‌جا آورد.

مسأله 1353- كسی كه با ظالم هم‌سفر میشود، اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمک به ظلم و شوکت ظالم باشد، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و اگر ناچار باشد يا برای نجات دادن مظلومی با او همسفر ‌شود، نمازش شكسته است.

مسأله 1354- اگر کسی فقط به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، حرام نيست و بايد نماز را شكسته انجام دهد.

مسأله 1355- اگر برای لهو و خوشگذرانی به شكار رود، نمازش تمام است و چنانچه برای تهيهٔ معاش به شكار رود، نمازش شكسته است و اگر برای كسب و اضافه كردن مال برود، به احتياط مستحب، نماز را هم شكسته، هم تمام اقامه كند؛ ولی بايد روزه نگيرد و بعداً قضا کند.

مسأله 1356- كسی كه برای معصيت سفر كرده، در بازگشت از سفر، اگر توبه كرده و برگشتن به اندازهٔ مسافت شرعی باشد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد و اگر توبه نكرده و چيزی هم كه بازگشت را از عنوان سفر معصيت خارج كند حادث نشده باشد، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و به احتياط مستحب هم شكسته، هم تمام به‌جا آورد.

مسأله 1357-كسی كه سفر او معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه ماندهٔ راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1358- آن كه برای معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه ماندهٔ راه را برای معصيت برود، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی نمازهايی را كه شكسته به‌جا آورده، صحيح است.

شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن

مسأله 1359- مسافر صحرانشين نباشد كه در بيابان میگردد ‌و هر جا آب و خوراک برای خود و دامش پيدا كند، میماند و پس از چندی به جای ديگر میرود، پس صحرانشين در اين سفرها بايد نماز را تمام به‌جا آورد و روزه را بگيرد.

مسأله 1360- اگر يكی از صحرانشين‌ها برای پيدا كردن منزل و چراگاه حيوانش سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز او شكسته است و احتياط مستحب جمع بين شكسته و تمام است.

مسأله 1361- اگر صحرانشين برای زيارت يا حج يا تجارت و مانند اين‌ها سفر كند، بايد نماز را شكسته اقامه كند.

شرط هفتم. شغل نبودن سفر

مسأله 1362- شغل او سفر يا در سفر نباشد، بنابراين شتردار، راننده، خلبان، چوبدار، كشتيبان، بازرس، پرستار سيّار و مانند اين‌ها، اگرچه برای بردن ابزار منزل خود مسافرت كنند، بايد نماز را تمام به‌جا آورند؛ ولی در سفر اول در صورتی كه طول نكشد، نمازشان شكسته است.

مسأله 1363- كسی كه شغل او سفر است، اگر برای كار ديگری مانند زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته اقامه كند؛ ولی اگر راننده‌ای اتومبيل خود را برای زيارت كرايه دهد و خودش نيز زيارت كند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1364- كسانی كه راهنمای حجّ و مدير كاروان حجّاج و مانند آن هستند، چنانچه شغل يا مقدّمهٔ شغل آنان سفر باشد، بايد نماز را تمام بگزارند و اگر شغل يا مقدّمهٔ شغل آنان سفر نباشد، بايد شكسته به‌جا آورند.

مسأله 1365- كسی كه در بخشی از سال شغلش سفر است ـ مانند راننده‌ای كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه میدهد ـ بايد در سفری كه مشغول به كارش هست، نماز را تمام اقامه كند و به احتياط مستحب، هم شكسته، هم تمام به‌جا آورد.

مسأله 1366- در كثير السّفر لازم نيست كه انسان سفرهای متعدّد داشته باشد، بلكه يک سفر طولانی كه بيشتر سال را فرا گيرد، مثل سفرهای متعدّد است، پس همین‌كه بگويند فلانی راننده است يا شغلش سفر يا در سفر است، اگرچه در يک سفر طولانی و بدون تكرار و تعدّد باشد، كافی است.

مسأله 1367- راننده و دوره گردی كه به صورت رسمی در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد میكند، چنانچه اتفاقی سفر هشت فرسخی برود، بايد نماز را شكسته انجام دهد.

مسأله 1368- كسی كه شغلش سفر است، يا سفر مقدّمهٔ شغل اوست، يا بسيار سفر میكند، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد، يا بدون قصد بماند، بايد در سفر اوّلی كه پس از ده روز میرود، در صورتی كه طول نكشد، نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1369- كسی كه شغلش سفر است، يا سفر مقدّمهٔ شغل اوست، يا فراوان سفر میكند، اگر در غير وطن خود با قصد اقامت ده روز بماند، در سفر اوّلی كه پس از ده روز میرود، در صورت طولانی نبودن آن، بايد نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1370- كسی كه شغلش سفر است، يا سفر او بيش از ماندن در وطن يا محل اقامت است، اگر شک كند كه در وطن يا در جای ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1371-كسی كه در شهرها سياحت میكند و برای خود وطنی اختيار نكرده، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1372- كسی كه شغلش سفر نيست، اگر برای مثال، در شهری جنسی دارد كه برای حمل آن سفرهای پي‌درپی میكند، در صورتی كه سفر او بيش از ماندن در وطن يا محل اقامت باشد، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1373- كسی كه از وطنش صرف نظر كرده، تا وقتی كه وطن ديگری برای خود اختيار نكرده، اگر عنوانی كه سبب تمام بودن نماز است ـ مانند شغل بودن سفر، كثير السفر بودن يا خانه به دوشی ـ بر او صدق نكند، بايد در مسافرت شكسته نماز بگزارد.

شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن

در سفر به حد ترخّص برسد؛ يعنی از وطنش يا جايی كه قصد كرده كه ده روز در آنجا بماند، به قدری دور شود كه ديوار شهر را در صورت هموار بودن نبيند و صدای اذان آن را بدون بلندگو نشنود؛ ولی بايد در هوا، غبار يا چيز ديگری نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيری كند و لازم نيست به قدری دور شود كه مناره‌ها و گنبدها را نبيند؛ يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همین قدر كه ديوارها به صورت كامل معلوم نباشد، كافی است.

مسأله 1374- كسی كه به سفر میرود اگر به جايی برسد كه اذان را نشنود، ولی ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صدای اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز به‌جا آورد، به احتياط واجب بايد هم شكسته، هم تمام به‌جا آورد.

مسأله 1375- اگر كسی بدون قصد سفر، تا حدّ ترخّص رفته و از آنجا قصد سفر كرده، با شروع حركت از آن محل، به صورتی كه نزد عرف بگويند سفرش را آغاز كرده، بايد شكسته نماز بگزارد و در اين صورت، خروج از حدّ ترخّص آن محل، اعتباری ندارد ‌و آغاز مسافت شرعی را هم بايد از نقطه حركت حساب كرد؛ همچنين اگر در جايی بود كه نه وطن او بود، نه قصد ماندن ده روز را در آنجا داشت، نه سی و يک روز با ترديد در آنجا مانده بود، در همان حال، نمازش در آن محل، تمام بود، مثل اينكه در پی گمشده‌ای بدون قصد سفر به آنجا رسيده بود و از آنجا قصد سفر كرد، خروج از حدّ ترخّص آن محل اعتباری ندارد، بلكه با آغاز عرفی مسافت شرعی، نمازش را شكسته اقامه میكند.

مسأله 1376- مسافری كه به وطنش برمیگردد، با ديدن ديوار وطن و شنيدن صدای اذان آن، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی مسافری كه میخواهد ده روز در محلی بماند، با ديدن ديوار آنجا و شنيدن صدای اذان آن، نماز را تأخير بيندازد، تا به منزل برسد؛ يا به احتياط واجب نماز را هم شكسته، هم تمام به‌جا آورد.

مسأله 1377- هرگاه شهر يا روستايی در بلندی باشد كه از دور ديده شود، يا به قدری گود باشد كه اگر انسان كمی دور شود، ديوار آن را نبيند، كسی كه از آنجا مسافرت میكند، وقتی به اندازه‌ای دور شود كه اگر آن شهر يا روستا در زمین هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمیشد، بايد نماز خود را شكسته انجام دهد؛ نيز اگر پستی و بلندی خانه‌ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظهٔ معمول را بنمايد.

مسأله 1378- در شهرهای بزرگی مثل تهران، همین‌كه نزد عرف صدق كند كه شخص در آن شهر زندگی میكند، میتواند در نواحی مختلف شهر رفت و آمد كند و حكم مسافر را ندارد.

مسأله 1379- اگر از محلی مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتی به جايی برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمیشد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1380-اگر به قدری دور شود كه نداند صدايی را كه میشنود صدای اذان است، يا صدای ديگری، بايد نماز را شكسته اقامه كند؛ ولی اگر صدای اذان را بشنود و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام نماز بگزارد.

مسأله 1381- اگر كسی يقين پيدا كند كه به حد ترخّص رسيده و نماز را شكسته به‌جا آورد و سپس معلوم شود در وقتی كه نماز میگزارد، به حدّ ترخّص نرسيده بود، بايد نماز را دوباره اقامه كند و اگر يقين كند كه به حد ترخّص نرسيده و نماز را تمام به‌جا آورد و سپس معلوم شود که به حدّ ترخّص رسيده بود، بايد شكسته نماز بگزارد و اگر وقت گذشته، نماز را مطابق وظيفه‌اش در هنگام فوت آن اقامه كند. همین حکم برای بازگشت به وطن نيز جاری است.

مسأله 1382- اگر به قدری دور شود كه اذان خانه‌های آخر شهر را نشنود، ولی اذان شهر را كه به صورت رايج در جای بلند میگويند بشنود، نبايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1383- اگر به جايی برسد كه اذان شهر را ـ كه به صورت رايج در جای بلند میگويند ـ نشنود، ولی اذانی را كه در جای خيلی بلند يا با بلندگو میگويند بشنود، بايد نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1384- اگر چشم يا گوش نمازگزار يا صدای اذان، غير معمولی باشد، بايد در محلی نماز را شكسته اقامه كند كه چشم متوسط ديوار خانه‌ها را نبيند و گوش متوسط صدای اذان معمولی را نشنود.

مسأله 1385- اگر بخواهد در محلی نماز بگزارد كه شک دارد به حد ترخّص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و هنگام بازگشت اگر شک كند كه به حد ترخّص رسيده يا نه، بايد شكسته انجام دهد و در موارد مشتبه، بايد يا آنجا نماز نگزارد؛ يا هم شكسته، هم تمام نماز بگزارد.

موارد قطع سفر

چند چيز است كه سفر را قطع میكند و بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

یکم.موارد قطع سفر

چند چيز است كه سفر را قطع میكند و بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

يكم. رسيدن به وطن

مسأله 1386-مسافری كه در بين سفر از وطن خود عبور میكند، وقتی به جايی برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صدای اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1387- مسافری كه در مسير سفر به وطنش رسيده، تا وقتی در آنجا هست، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتی به جايی برسد كه ديوار وطن خود را نبيند و صدای اذان آن را نشنود، بايد شكسته نماز بگزارد.

احکام وطن

مسأله 1388- محلی را كه انسان برای اقامت دائمی و زندگی خود اختيار كرده، وطن اوست؛ چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد؛ يا خودش آنجا را برای زندگی اختيار كرده باشد.

مسأله 1389- وطن دو قسم دارد: 1. وطن اصلی که ماندن در آن نياز به قصد ندارد. 2. وطن قراردادی که محتاج به قصد ماندن دائمی است. در مورد ماندن دائمی موالات شرط نيست، بلكه اعراض مانع است، بنابراين اگر انسان پياپی در وطن خود نماند، نمازش تا زمانی که از آنجا اعراض نکرده، تمام است. ماندن دائمی در ييلاق و قشلاق فرق میکند، پس کسی که قصد دارد در منطقه ييلاقی به صورت دائمی بماند، اگر در تابستان هفته‌ای يک روز هم برود، آنجا را وطن خود قرار داده است.

مسأله 1390- اگر قصد دارد در محلی كه وطن اصلی او نيست مدتی بماند و سپس به جای ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمیشود.

مسأله 1391- تا انسان قصد ماندن همیشگی در جايی كه غير وطن اصلی خودش است، نداشته باشد، وطن او حساب نمیشود، مگر آنكه بدون قصد ماندن، به اندازه‌ای بماند كه مردم بگويند اينجا وطن اوست.

مسأله 1392- كسی كه در دو محل زندگی میكند ـ برای مثال شش ماه در شهری و شش ماه در شهر ديگر میماند ـ هر دو وطن اوست.

مسأله 1393- در غير وطن اصلی و وطن غير اصلی كه ذكر شد، اگر در جاهای ديگر قصد اقامه نكند، نمازش شكسته است؛ چه ملكی در آنجا داشته باشد؛ يا نداشته باشد؛ خواه در آنجا شش ماه مانده باشد يا نه.

مسأله 1394- اگر به جايی برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام به‌جا آورد، اگرچه وطن ديگری هم برای خود اختيار نكرده باشد.

دوم. قصد ماندن ده روز

مسأله 1395- مسافری كه در محلی يا شهری قصد ماندن ده روز پشت سر هم را دارد، هرچند شهر بزرگ باشد، مثلاً به شعاع صد كيلومتر برسد، میتواند در تمام آن شهر رفت و آمد كند و نمازش تمام است و اگر بخواهد كمتر از ده روز، با اختيار يا به اجبار در آنجا بماند، بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1396- مسافری كه میخواهد ده روز در محلی بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همین‌كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم ـ يعنی ده روز و نه شب ـ بماند، بايد تمام نماز بگزارد و در ماه رمضان روزه بگيرد؛ همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز يكم تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1397- مسافری كه میخواهد ده روز در محلی بماند، در صورتی بايد نماز را تمام به‌جا آورد كه بخواهد تمام ده روز را در يک‌جا بماند؛ چنانچه بخواهد در چند محل بماند، اگر فاصله آن‌ها به قدری است كه يک محل صادق نيست ـ مثلاً ده روز در شهری و يكی از روستاهای غير مجاور آن که از هم فاصله دارند بماند ـ بايد نماز را شكسته اقامه كند.

مسأله 1398- مسافری كه میخواهد ده روز در محلی بماند، اگر از آغاز قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود، چنانچه جايی كه میخواهد برود از مزارع و باغات اطراف آن باشد، به مقداری كه رفتن به آنجا منافی با صدق ماندن در محل و شهر نباشد، بايد در تمام ده روز، تمام نماز بگزارد؛ ولی چنانچه بخواهد گاهی تا كمتر از چهار فرسخ برود و بدون فاصله بسيار برگردد، در همهٔ ده روز بايد نمازش را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1399- مسافری كه تصمیم قطعی ندارد كه ده روز در جايی بماند، بلکه ماندن ده روز در جايی را متوقف بر چيزی كند كه تحقق آن معلوم نيست ـ برای مثال، قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد، يا منزل خوبی پيدا كند، ده روز بماند ـ بايد شكسته نماز بگزارد.

مسأله 1400- كسی كه تصمیم دارد ده روز در محلی بماند، اگرچه احتمال بدهد كه برای ماندن او مانعی برسد، در صورتی كه احتمال او مورد اعتنا نباشد، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1401- اگر مسافری بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به پايان ماه مانده و قصد كند تا آخر ماه در جايی بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر نداند تا پايان ماه چقدر مانده و قصد كند تا آخر ماه بماند و پس از قصد بدون فاصله بسيار علم حاصل نشود، بايد شكسته نماز بگزارد، اگرچه از موقعی كه قصد كرده تا پايان ماه ده روز يا بيشتر باشد.

مسأله 1402- اگر مسافر قصد كند ده روز در محلی بماند، چنانچه پيش از خواندن يک نماز چهار ركعتی ادايی از ماندن در آنجا منصرف شده، يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جای ديگر برود، بايد شكسته نماز بگزارد و اگر پس از اقامه يک نماز چهار ركعتی، از ماندن در آنجا منصرف شده يا مردد شود، تا وقتی در آنجا هست، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1403- مسافری كه قصد كرده ده روز در محلی بماند، اگر روزه بگيرد و بعدازظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يک نماز چهار ركعتی ادايی به‌جا آورده باشد، روزه‌اش صحيح است و تا وقتی در آنجا هست، بايد نمازهای خود را تمام انجام دهد و اگر يک نماز چهار ركعتی نگزارده باشد، روزهٔ آن روزش صحيح است و احتياط مستحب، قضای آن است؛ اما بايد نمازهای خود را شكسته به‌جا آورد و روزهای بعد هم نمیتواند روزه بگيرد.

مسأله 1404- مسافری كه قصد كرده ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن منصرف يا مردّد شود و شک كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد، يک نماز چهار ركعتی خوانده يا نه، بايد نمازهای خود را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1405- اگر مسافری به نيت اينكه نماز را شكسته انجام دهد، مشغول نماز شود و در بين نماز تصمیم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتی تمام کند.

مسأله 1406- مسافری كه قصد كرده ده روز در جايی بماند، اگر در ميان نخستين نماز چهار ركعتی ادايی از قصد خود برگردد، چنانچه وارد ركوع ركعت سوم نشده باشد، بايد نماز را دو ركعتی تمام کند و برای ايستادن بيجا دو سجده لازم است و ديگر نمازهای خود را شكسته اقامه كند و اگر وارد ركوع ركعت سوم شده باشد، نمازش باطل است و تا وقتی در آنجا هست، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1407-مسافری كه قصد كرده ده روز در محلی بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتی مسافرت نكرده، بايد نمازش را تمام به‌جا آورد و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسأله 1408- مسافری كه قصد كرده ده روز در محلی بماند، بايد روزهٔ واجب معيّن را ـ مانند روزه ماه رمضان ـ بگيرد و میتواند روزهٔ مستحبی هم بگيرد و نماز جمعه و نافلهٔ ظهر و عصر و عشاء را هم به‌جا آورد.

مسأله 1409-مسافری كه قصد كرده ده روز در جايی بماند، اگر پس از گزاردن يک نماز چهار ركعتی بخواهد به جايی كه كمتر از چهار فرسخ است، برود و به محل اقامهٔ خود برگردد، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1410- مسافری كه قصد كرده ده روز در جايی بماند، اگر پس از خواندن يک نماز چهار ركعتی ادايی بخواهد به جای ديگری كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در رفتن و در جايی كه قصد ماندن ده روز كرده، نمازهای خود را تمام اقامه كند؛ ولی اگر جايی كه میخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد موقع رفتن، نمازهای خود را شكسته به‌جا آورد و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده، نمازش را تمام اقامه كند.

مسأله 1411- مسافری كه قصد كرده ده روز در محلی بماند، اگر پس از گزاردن يک نماز چهار ركعتی ادايی بخواهد به جايی كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد كه به محل نخستش برگردد يا نه، يا به كلّی از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد، ولی مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد در رفتن و برگشتن و پس از آن، نمازهای خود را تمام به‌جا آورد.

مسأله 1412- اگر به خيال اينكه رفقايش میخواهند ده روز در محلی بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و پس از گزاردن يک نماز چهار ركعتی ادايی بفهمد كه آن‌ها قصد نكرده‌اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.

سوم. ماندن سی روزِ ترديدي

مسأله 1413- اگر مسافر پس از رسيدن به هشت فرسخ سی روز در محلی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردد باشد، در طول اين مدت نمازش شكسته است؛ ولی پس از گذشتن سی روز، اگرچه مقدار كمی در آنجا بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيهٔ راه مردد شود، از وقتی كه مردد میشود، بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1414- مسافری كه میخواهد نُه روز يا كمتر در محلی بماند، اگر پس از آنكه نُه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند، همچنين تا سی شبانه روز، در تمام اين مدت سی روز، نمازش شكسته است؛ ولی از روز سی و يكم بايد نماز را تمام اقامه كند.

مسأله 1415- مسافری كه سی شبانه روز مردّد بوده، درصورتی بايد نماز را بعد از آن تمام به‌جا آورد كه سی شبانه روز را در يک‌جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جايی و مقداری را در جای ديگر بماند، پس از سی شبانه روز هم بايد شكسته نماز بگزارد.

احکام متفرقه سفر

مسأله 1- مسافر میتواند در همه مکه و مدينه و مسجد كوفه نمازش را تمام به‌جا آورد؛ ولی اگر بخواهد در جايی كه اول جزء اين مسجد نبوده و بعد به آن ها اضافه شده نماز بگزارد، به احتياط مستحب، شكسته نماز بگزارد، اگرچه اقوا صحّت تمام است؛ نيز مسافر میتواند در حرم امام حسين ـ آنچه حرم شمرده میشود؛ نه رواق و صحن ـ نمازش را شکسته يا تمام به‌جا آورد و اين تخيير، استمراری است؛ يعنی میتواند در مدت کمتر از ده روزی که در اين مکان‌هاست، بعضی وقت‌ها شکسته و بعضی از اوقات تمام اقامه كند.

مسأله 2- كسی كه میداند مسافر است و بايد شكسته نماز بگزارد، اگر در غير چهار مكانی كه میتواند نمازِ تمام اقامه كند به عمد تمام به‌جا آورد، نمازش باطل است؛ همچنين اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام به‌جا آورد، بايد نماز را دوباره به صورت شكسته انجام دهد و اگر پس از وقت يادش بيايد، به احتياط واجب، قضا ‌دار‌د.

مسأله 3- كسی كه میداند مسافر است و بايد نماز را شكسته انجام دهد، اگر فراموش كند و از روی عادت تمام اقامه كند، نمازش باطل است؛ نيز اگر سفر خود را فراموش كرده باشد و تمام به‌جا آورد، در صورتی كه وقت داشته باشد، نمازش را دوباره به‌جا آورد، بلكه با گذشتن وقت هم، به احتياط واجب قضا كند.

مسأله 4- مسافری كه نمیداند بايد شكسته نماز بگزارد، اگر تمام به‌جا آورد، نمازش صحيح است و پس از فهمیدن حكم مسأله، اعاده ندارد.

مسأله 5-مسافری كه میداند بايد شكسته نماز بگزارد، اگر برخی از خصوصيات آن را نداند ـ مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخی بايد شكسته انجام دهد ـ چنانچه تمام نماز بگزارد، درصورتیكه وقت باقی است، بايد نماز را شكسته انجام دهد و اگر وقت گذشته، بايد شكسته قضا كند.

مسأله 1421- مسافری كه میداند بايد نماز را شكسته انجام دهد، اگر به گمان اينكه مسافت سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام به‌جا آورد، وقتی بفهمد كه مسافت سفرش هشت فرسخ بوده، نمازی را كه تمام انجام داده، بايد دوباره شكسته اقامه كند و اگر وقت هم گذشته، بايد شكسته قضا كند.

مسأله 1422- اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام به‌جا آورد، چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شكسته به‌جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضای آن نماز بر او واجب نيست.

مسأله 1423- كسی كه بايد نماز را تمام به‌جا آورد ، اگر به عمد يا به اشتباه يا با فراموشی آن را شكسته به‌جا آورد، در هر صورت، نمازش باطل است.

مسأله 1424- اگر مسافر در بين نماز چهار ركعتی يادش بيايد كه مسافر است، يا بفهمد كه مسافت سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته باشد، بايد نماز را دو ركعتی تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، نمازش باطل است و در صورتی كه به مقدار گزاردن يک ركعت هم وقت دارد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1425- اگر مسافری برخی از خصوصيات نماز مسافر را نداند ـ برای مثال، نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد ـ بايد شكسته نماز بگزارد، چنانچه به نيّت چهار ركعتی مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم حكم شرعی را بفهمد، بايد نماز را دو ركعتی تمام كند و اگر در ركوع ركعت سوم بفهمد، نمازش باطل است و در صورتی كه به مقدار يک ركعت از وقت هم مانده باشد، بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1426- مسافری كه بايد نماز را تمام به‌جا آورد، اگر بر اثر ندانستن مسأله به نيت دو ركعتی مشغول نماز شود و در بين نماز حكم مسأله را بفهمد،بايد نماز را چهار ركعتی تمام كند و به احتياط مستحب، پس از تمام شدن نماز، دوباره آن را چهار ركعتی به‌جا آورد.

مسأله 1427- مسافری كه نماز نگزارده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جايی برسد كه میخواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و كسی كه مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نگزارد و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1428- اگر از مسافری كه بايد نماز را شكسته به‌جا آورد، نمازهای چهار ركعتی ـ مانند نماز ظهر يا عصر يا عشاء ـ قضا شود، بايد آن را دو ركعتی قضا كند، اگرچه در غير سفر بخواهد قضای آن را به‌جا آورد؛ نيز اگر از كسی كه مسافر نيست، يكی از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتی قضا كند، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا كند.

مسأله 1429- مستحب است مسافر پس از هر نمازی كه شكسته میگزارد، سی مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَ لا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ وَاللهُ اَكْبَر» و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشاء بيشتر سفارش شده است، بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت بار بگويد.

مسأله 1430- ملاک سفر شرعی، پيمودن هشت فرسخ با شروط ديگر است. آسانی سفر و سرعت و مانند آن، سبب تغيير حكم نمیشود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -