مسأله 1162-چند چيز نماز را باطل میكند، بهصورتیكه اگر پيش از نماز باشد، مانع تحقّق اصل نماز است و اگر در وسط نماز پديد آيد، مايهٔ بطلان آن میشود. برخی از آنها مخصوص وسط نماز هستند:
يکم. يكی از شرطهای صحت نماز حاصل نباشد؛ يا يكی از موانع آن در بين نماز موجود باشد، پس اگر در وسط نماز بفهمد كه ساتر عورت او غصبی است، يا لباس او از حيوان حرامگوشت است، يا لباس بدن وی نجس است، نمیتواند با همان وضع نماز را ادامه دهد.
دوم. چيزی كه طهارتِ معتبر در نماز را از بين ببرد؛ يعنی در بين نماز ـ عمداً يا سهواً يا از روی ناچاری ـ چيزی پيش آيد كه سبب از بين رفتن طهارت است؛ مثل اينکه ادرار از او خارج شود كه نماز او باطل میشود؛ ولی كسی كه نمیتواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خودداری كند، بايد به دستوری كه در احكام وضو بيان شده عمل كند. چنانچه از مستحاضه خون خارج شود، درصورتیكه به روش بيانشده در احكام استحاضه عمل كند، نماز او صحيح است. كسی كه سلام نماز را فراموش كند و آنگاه طهارت او از بين رود، نماز او صحيح است، هرچند احتياط اعاده آن است.
مسأله 1163-كسی كه بیاختيار به خواب رفته و پايان نماز را احراز نكرده باشد و نمیداند در بين نماز خوابش برده يا پس از آن، به احتياط واجب بايد نمازش را دوباره بهجا آورد؛ ولی اگر تمام شدن نماز را بداند اما نمیداند كه خوابيدن او در بين نماز بوده يا پس از آن، نمازش صحيح است.
مسأله 1164- كسی كه میداند به اختيار خودش خوابيده و شک كند كه پس از نماز بوده يا در ميان نماز يادش رفته كه در حالت نماز است و خوابيده، نماز او صحيح است.
مسأله 1165- اگر كسی در حال سجده از خواب بيدار شود و بداند كه نماز را تمام كرده است، ولی نداند در بين نماز بر اثر غفلت از حالت نماز خوابيد يا پس از آن ـ مثلاً در سجده شكر خوابيد ـ نماز او صحيح است؛ ولی اگر تمام شدن نماز را نداند و فقط احتمال دهد كه آن را تمام كرده و خوابيده، به احتياط واجب نماز را دوباره بهجا آورد.
سوم. همانند برخی از فرقههای اسلامی دستها را در حال نماز به قصد اينكه در نماز معتبر است، روی هم بگذارد، كه احتياطاً نماز را باطل میكند.
مسأله -1166 هرگاه برای ادب دستها را روی هم بگذارد، اگرچه مثل آنها نباشد، احتياطاً دوباره نماز بگزارد؛ ولی اگر از روی فراموشی يا ناچاری يا برای كار ديگری مثل خاراندن دست و مانند آن دستها را روی هم بگذارد، اشكال ندارد.
چهارم. پس از خواندن حمد به قصد مشروع بودن، آمین بگويد، كه بنا بر احتياط واجب، نماز را باطل میكند؛ ولی اگر اشتباهاً يا از روی تقيه و ناچاری باشد، نمازش باطل نمیشود.
پنجم. عمداً يا سهواً تمام بدن نمازگزار پشت به قبله قرار گيرد؛ يا تمام بدن او به سمت راست يا چپ قبله برگردد، هرچند اين حالت در زمان قرائت نماز نباشد و اگر عمداً (نه سهواً) به اندازهای برگردد كه نگويند رو به قبله قرار دارد، نماز او باطل است، هرچند به طرف راست يا چپ نباشد، بلكه صرفاً روبرگرداندن از قبله باشد.
مسأله 1167- صورت نمازگزار غير از تمام بدن اوست و اگر عمداً تمام صورت را به سمت راست يا چپ قبله برگرداند، نماز باطل میشود، بلكه اگر سهواً هم صورت را به اين مقدار برگرداند، به احتياط واجب دوباره نماز بگزارد و لازم نيست نمازی را كه به آن مشغول است، تمام کند؛ ولی چنانچه سر را كمی بگرداند، عمدی باشد يا به اشتباه، نمازش باطل نمیشود. لازم است توجه شود كه جريان استقبال قبله غير از استقرار بدن در حال نماز است.
ششم. عمداً كلمهای به زبان آورد كه از آن چيزی را قصد كند، اگرچه بيمعنا و يک حرف هم باشد، اگر آنچه از دهان خارج كرده، دو حرف يا بيشتر باشد، نماز او باطل میشود و بايد آن را رها كند و دوباره نماز بگزارد و اگر يک حرف بيمعنا باشد، به احتياط واجب نماز را تمام كند و دوباره بهجا آورد؛ ولی چنانچه به زبان آوردن آن، سهوی يا بیاختيار باشد، نماز باطل نمیشود.
مسأله 1168- تكلّم سهوی آن است كه كلام را عمداً به زبان میآورد؛ ولي با سهو از اينكه در حالت نماز است و سهو از اينكه تكلّم در حال نماز جايز نيست، پس منظور از تكلّم سهوی، سبقِ لسان و مانند آن نيست كه نتوان صدور كلام را به نمازگزار نسبت داد، هرچند سهوی باشد.
مسأله 1169-اگر كلمهای به زبان آورد كه يک حرف دارد، چنانچه آن كلمه با معنا باشد ـ مثل «ق» كه در زبان عرب به معنای «نگهدار» است ـ و معنايش را بداند و آن را قصد کند، نمازش باطل میشود، بلكه اگر معنای آن را قصد نكند، ولی ملتفت معنای آن باشد، به احتياط واجب دوباره نماز بگزارد.
مسأله 1170- اگر نمازگزار به يک حرف تكلّم كرد؛ ولی بر اثر اشباع حرف يكم، حرف دوم پديد آمد، نماز باطل میشود و اگر دومی بر اثر اشباع حرف يكم پديد نيايد، احتياط واجب، اتمام نماز و اعادهٔ آن است.
مسأله 1171- صدور كلمه بر اثر سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن و عطسه كردن قهری و مانند آن، نه عمدی است؛ نه سهوی، ازاينرو حكمی ندارد و در نماز اشكال ندارد، چنانكه خود سرفه كه بیاختيار پديد میآيد، به نماز آسيبی نمیرساند.
مسأله 1172- گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرفاند، اگر عمدی باشد، نماز را باطل میكند، مگر به قصد مناجات با خدا، و مقصود وی «آه من ذنوبي» و مانند آن باشد.
مسأله 1173- اگر كلمهای مثل «الله اکبر» را ـ كه مصداق ذكر خداست ـ به قصد ذكر بگويد و میداند كه با گفتن اين كلمه كسی متوجه مطلوب نمازگزار میشود، اشكال ندارد؛ ولی چنانچه به قصد فهماندن چيزی به ديگری بدون قصد ذكر، آن کلمه را بگويد، نيز اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز او باطل میشود.
مسأله 1174- در بطلان نماز به تكلّم عمدی، لازم نيست كه مخاطب وجود داشته باشد، چنانكه بنا بر احتياط واجب بين اختيار و اضطرار فرقی نيست.
مسأله 1175- خواندن قرآن در نماز، غير از چهار آيه كه سجدهٔ واجب دارد ـ و در احكام جنابت ذكر شد ـ و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد، اگرچه به فارسی يا زبان ديگر باشد، هرچند به احتياط مستحب فقط عربی باشد.
مسأله 1176- خواندن قرآن بايد به قصد قرآن بودن باشد. اگر كلمه يا كلامی مشترک ميان قرآن و غير قرآن باشد و به قصد قرآن خوانده نشود و دعا هم نباشد، نماز را باطل میكند.
مسأله 1177- اگر کلمات يا آياتی از حمد و سوره يا دعا و ذكرهای نماز را به عمد يا به احتياط، چند بار بگويد، تا وقتی كه از روی وسواس و به قصد جزئيت نماز نباشد، اشكال ندارد و اگر بر اثر وسوسه يا به قصد جزئيت نماز باشد، اشكال دارد.
مسأله 1178- سلام كردن نمازگزار به ديگری در حال نماز، جايز نيست و نماز را باطل میكند؛ ولی اگر ديگری به او سلام كند، جوابش در نماز جايز، بلكه واجب است.
مسأله 1179- جواب سلام در حال نماز بايد مانند خود سلام باشد؛ مثلاً اگر سلامكننده گفت: «سلام عليك» نمازگزار نيز بايد بگويد: «سلام عليك» و چنانچه سلامكننده گفت: «سلام عليكم» نمازگزار بايد بگويد: «سلام عليكم» و اگر او گفت: «السلام عليك» يا «السلام عليكم» نمازگزار بايد بگويد: «السلام عليك» يا «السلام عليكم»، هرچند جواب به هر كدام از صيغههای يادشده كافی است. قصد جواب در تمام اين عبارتها لازم است.
مسأله 1180- انسان بايد جواب سلام را در نماز يا در غير نماز، فوری بگويد و اگر به عمد يا با فراموشی جواب سلام را به تأخير اندازد، بهگونهایكه اگر جواب دهد، جواب آن سلام حساب نشود، چنين جوابی در غير حال نماز واجب نيست و چنانچه در نماز باشد، جايز نيست، هرچند در صورت ترک عمدی معصيت كرده است.
مسأله 1181- جواب سلام بايد به گونهای باشد كه سلامكننده آن را بشنود؛ ولی اگر سلامكننده ناشنوا بود يا به سرعت گذشت، بايد جواب سلامش به صورت رايج داده شود.
مسأله 1182- سلام، تحيّت است؛ نه دعا يا ذكر، و جواب آن نيز تحيّت است؛ نه دعا يا ذكر؛ و بر نمازگزار جواب سلام به عنوان تحيّت واجب است؛ نه بيش از آن؛ ولی میتواند جواب سلام را به عنوان دعا برای سلام كننده بدهد؛ يعنی مقصود وی از «سلام عليك» اين باشد كه از خدا سلامتی او را درخواست كند.
مسأله 1183- قصد قرآنيّت، با جواب سلام كه تحيت است، منافات دارد؛ يعنی با قصد قرآنيّت، جواب سلام ـ كه واجب است ـ حاصل نمیشود.
مسأله 1184-جواب سلام مرد، زن و کودک اهل تمیز ـ يعنی بچهای كه خوب و بد را میفهمد و معنای سلام را هم میداند ـ واجب است؛ خواه در نماز باشد يا بيرون از آن؛ نيز خواه سلام كننده مَحرم باشد يا نامَحرم.
مسأله 1185-جواب سلام در نماز واجب است و اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصيت كرده؛ ولی نمازش صحيح است.
مسأله 1186-اگر سلام كننده به صورت غلط سلام كند كه سلام حساب نشود، جواب آن در غير حال نماز واجب نيست و در حال نماز جايز نيست و اگر سلام محسوب شود، جواب آن به صورت صحيح واجب است.
مسأله 1187- جواب سلام كسی كه قصد جدّی ندارد، بلكه از روی مسخره يا شوخی و طنز باشد، واجب نيست و در حال نماز جايز نيست.
مسأله 1188- جواب سلام مُلحِد يا مُشرِک در حال غير نماز واجب نيست و در حال نماز جايز نيست. جواب سلام اهل كتاب، مطابق احتياط لازم است و در جواب فقط گفته شود «سلام» يا فقط بگويد «عليك» و درصورتیكه جواب سلام غير مسلمان نظير جواب سلام مسلمان نباشد و مفسدهٔ اجتماعی پديد میآيد، میتوان به قصد قرآن خواندن، در جواب سلام آنها گفت «سلام عليكم».
مسأله -1189 اگر كسی به عدهای سلام كرد، جواب سلام او به عنوان واجب كفايی بر همهٔ آنان واجب است؛ ولی چنانچه يكی از آنان جواب دهد، كافی است و برای ديگران اگر در حال نماز نباشند، جواب دادن مستحب است.
مسأله 1190- اگر كسی به گروهی سلام كند و ديگری كه سلامكننده قصد سلام دادن به او را نداشته، جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.
مسأله 1191- اگر به عدهای سلام كند و شخصی كه بين آنها مشغول نماز است شک كند كه سلامكننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد و اگر بداند قصد او را هم داشته و بداند ديگران جواب سلام را میدهند، جواب دادن لازم نيست، هرچند اگر پيش از جواب دادن ديگران، جواب دهد جايز است و چنانچه بداند كه ديگران جواب نمیدهند، بايد جواب او را بگويد.
مسأله 1192-سلام كردن مستحب است و در روايات بسيار سفارش شده است و اين مستحب نيز كيفيتهای مستحب ديگری را به همراه دارد؛ مانند استحباب سلام كردن سواره به پياده، سلام كردن كسی كه مركوب (وسيله نقليه) بهتری دارد به كسی كه مركوب (وسيله نقليه) كم ارزشتری دارد، سلام كردن ايستاده به نشسته، سلام كردن جماعت اندک به جماعت بسيار و سلام كردن كوچک به بزرگ. البته اصل استحباب سلام برای هر كسی نسبت به ديگری محفوظ است.
مسأله 1193- اگر دو نفر در يک زمان به يكديگر سلام كنند، بر هر يک احتياطاً واجب است كه پاسخ سلام ديگری را بدهد و سلام اول كافی نيست.
مسأله 1194- اگر کسی چند بار سلام کند و انسان يک بار جواب او را بدهد، کافی است؛ اما چنانچه پس از شنيدن جواب، دوباره سلام کند، چنانچه خارج از حدّ متعارف نباشد، جوابش واجب است.
مسأله 1195- جواب سلام خطيب نماز جمعه و خطيب محفل وعظ و مجلس تعزيت، اگر قصد تحيّت مخاطبان را دارد، واجب كفايی است، ازاينرو جواب يكی از شنوندگان كافی است.
مسأله 1196- مستحب است در غير نماز، جواب سلام را بهتر از سلام بگويد؛ برای مثال، اگر كسی گفت: «سلام عليكم» او در جواب بگويد: «سلام عليكم و رحمة الله».
مسأله 1197- برخی از افراد در جواب سلام میگويند: «سلام از ما» ولی اين جواب كافی نيست، بلكه سلام جداگانهای از ناحيهٔ شخص مقابل شمرده میشود و به احتياط، هر دو بايد جواب سلام يكديگر را بدهند.
هفتم. در نماز با صدا بخندد؛ خواه عمدی باشد يا قهری؛ و اگر به سهو با صدا بخندد يا لبخند بزند، نمازش باطل نمیشود.
مسأله 1198. اگر برای جلوگيری از صدای خنده، حال نمازگزار تغيير كند، بهگونهایكه رنگ صورتش سرخ شود، چنانچه نزديک است كه از صورت نمازگزار بيرون رود، نماز را تمام كند و دوباره بهجا آورد و اگر از حالت نمازگزار خارج شده باشد، نماز او باطل است.
هشتم. در نماز برای كار دنيا، هرچند اضطراری باشد ـ مثلاً برای دردی كه دارد يا چيزی از متاع دنيا كه از دست داد يا به دست نياورد ـ به عمد با صدا گريه كند و اگر برای كار دنيا بيصدا گريه كند، اشكال ندارد، چنانكه گريهٔ سهوی ـ هرچند با صدا باشد ـ باطلكنندهٔ نماز نيست. گريهٔ با صدا جهت ترس از دوزخ يا شوق به بهشت يا محبت خدا، نيز گريه به درگاه خدا جهت برآوردن حاجت ـ هرچند دنيايی باشد ـ نماز را باطل نمیكند، بلكه از بهترين اعمالِ عبادی است. گريه برای مصائب اهل بيت: مخصوصاً حضرت سيد الشهداء به قصد قربت، نماز را باطل نمیكند.
نهم. در نماز، كاری انجام دهد كه صورت نماز را نزد اهل نماز به هم میزند؛ مثل دست زدن، به هوا پريدن و مانند اينها؛ كم باشد يا بسيار؛ عمدی باشد يا از روی فراموشی؛ ولی كاری كه موالات نماز را به هم میزند، نه صورت آن را، فقط در حال عمدی مبطل نماز است؛ اما كاری كه صورت نماز را به هم نزند ـ مانند اشاره كردن با دست برای فهماندن چيزی و گرفتن كودک و شير دادن او تا آرام شود ـ سبب بطلان نماز نمیشود.
مسأله 1199-اگر در ميان نماز به اندازهای ساكت بماند كه نگويند نماز میخواند، خواه عمدی باشد يا سهوی، نمازش باطل میشود و چنانچه صورت نماز را به هم نزند، ولی موالات آن را از بين ببرد، در حالت عمدی بودن آن، نماز باطل میشود.
مسأله 1200- اگر در بين نماز كاری انجام دهد، يا مدتی ساكت شود و شک كند كه نماز به هم خورده يا نه، نمازش صحيح است، هرچند به احتياط مستحب آن را دوباره بهجا آورد و اگر شک كند كه موالات آن به هم خورده يا نه، نماز او صحيح است.
دهم. در نماز، چيزی بخورد يا بياشامد، بهگونهایكه نگويند نماز میخواند؛ خواه عمدی باشد يا سهوی؛ و اگر صورت نماز را به هم نزند، ولی موالات آن را از بين ببرد، چنانچه عمدی باشد، نماز را باطل میكند و اگر سهوی باشد، سبب بطلان نماز نمیشود.
مسأله 1201- خوردن و آشامیدن در حال نماز، مانند خوردن و آشامیدن در حال روزه نيست كه نماز را باطل كند، پس اگر غذايی لای دندان يا در فضای دهان مانده باشد و در حال نماز فرو برد، نماز او باطل نمیشود.
مسأله 1202-گذاشتن مادّهٔ قندی و مانند اينها در دهان و مکيدن تدريجی آن در حال نماز اشكال دارد.
يازدهم. شک در ركعتهای نماز دو ركعتی يا سه ركعتی، نيز در ركعتهای يكم و دوم نمازهای چهار ركعتی، درصورتیكه پس از فكر كردن به هيچ طرف اطمینان حاصل نشود، نماز را باطل میكند؛ نيز هر شک ديگری كه نماز را باطل میكند.
دوازدهم. افزودن يا کاستن عمدی و سهوی جزء ركنی، نماز را باطل میکند و افزودن يا کاستن عمدی جزئی از واجبهای غير ركنی نيز نماز را باطل میکند.
مسأله 1203- اگر پس از نماز شک كند كه در بين نماز پديدهای رخ داد كه نماز را باطل میكند يا نه، نماز او صحيح است.