انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام مسجد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

احكام مسجد

مسأله 947- نجس كردن مسجد ـ زمین، دیوار درون و سقف آن ـ حرام است؛ همچنین نجس كردنِ سمت بیرون دیوار و بیرون سقف؛ یعنی بام آن، اگر جزء مسجد باشد، حرام است؛ وگرنه احتیاط، ترک آن است. برطرف كردن نجاست مسجد، بر كسی كه به آن آگاهی یافت، واجب است.

مسأله 948- كسی كه از نجس شدن مسجد آگاه است و بر اثر سفر یا مانع دیگری نمیتواند آن را پاک کند، اگر ماندن نجاست، سبب اهانت به مسجد باشد، احتیاط واجب است به كسانی كه میتوانند آن را پاک كنند، اطلاع دهد.

مسأله 949- اگر جایی از مسجد نجس شود و تطهیر آن، بدون كندن یا تراشیدن لایه‌های بیرونی ممكن نیست، باید كنده یا تراشیده شود. هزینه پر كردن  و تعمیر مجدّد، به عهده كسی است كه مسجد را نجس كرده است. اگر سنگ یا آهن و اجزای مسجد نجس شد، پس از تطهیر باید به مسجد برگردد.

مسأله 950-اگر مسجدی با عامل طبیعی، مانند سیل، زلزله و رانش زمین، یا عامل انسانی، نظیر توسعهٔ معبر و تعریض بسترِ حركت عمومی، به گونه‌ای ویران شده كه بازسازی آن آسان نباشد، نجس كردن ابزار ساختمان ویران‌شدهٔ آن حرام نیست و احتیاط واجب، پرهیز از نجس كردن مكان آن است، مگر آنكه بازسازی آن ممكن نباشد.

مسأله 951- حرم مطهر پیامبر و امام معصوم: ملحق به مسجد است و نجس كردن عمدی آن، حرام و تطهیر آن، واجب است. در این جهت، فرقی بین حرم معمور مانند عتبات عالیات و حرم مخروب مانند بقیع نیست.

مسأله 952- تطهیر فرش نجس‌شدهٔ مسجد لازم است و هزینهٔ آن به عهده نجس‌كننده آن است، مگر آنكه بودجه برای تطهیر تعیین شده باشد.

مسأله 953- بردن عین نجس به مسجد ـ مانند خون یا ادرار كه در ظرف آزمایشگاه یا پارچه‌ای ریخته شده و مایه هتک حرمت باشد ـ حرام است؛ نیز بردن متنجّس و همراه داشتن آن، اگر اهانت به خانه خدا باشد، جایز نیست.

مسأله 954. انجام دادن مراسم دینی و نصب پارچه‌های مشكی و رنگی در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامهٔ نماز نباشد، جایز است.

مسأله -955 طلاكاری مسجد، مكروه است؛ نیز تصویر صورت‌های دارای روح، مانند انسان و حیوان، كراهت دارد.

مسأله 956- اگر مسجد خراب شود، به صورت ملک در نمیآید كه بتوان آن را مورد معامله قرار داد، مگر در زمینی كه «عَنْوةً» فتح شده و ملكیّت آن به تبع اثر عمرانی اوست؛ مانند برخی از مناطق ایران.

مسأله 957- اموال مسجد را، خواه اجزای ساختمان آن باشد ـ مانند در و پنجره ـ یا نباشد ـ مانند فرش ـ نمیتوان در غیر آن مسجد صرف كرد. در صورت خراب شدن مسجد میتوان آن‌ها را فروخت و صرف تعمیر آن مسجد نمود و اگر تعمیر آن مسجد ممكن نباشد، صرف مسجد دیگر شود.

مسأله 958-احداث مسجد و تعمیر مسجدی كه نزدیک به ویرانی باشد مستحب است و اگر مسجدی بر اثر مرور زمان یا حوادث طبیعی به گونه‌ای ویران شود كه تعمیر آن ممكن نباشد، میتوان آن را خراب و نوسازی كرد، چنان‌كه در صورت نیاز نمازگزاران، میتوان مسجد كوچک را خراب کرده و به صورت مسجد بزرگ نوسازی نمود و به ثواب خاص مسجدسازی نایل آمد.

مسأله 959-تمیز كردن مسجد و برآوردن نیازمندیهای آن ـ مانند روشنایی، گرمایی و خنكی ـ مستحب است. كسی كه میخواهد به مسجد برود، مستحب است جامه نو و تمیز در بركند و خود را خوشبو نماید و زیر كفش را بررسی كرده تا آلوده نباشد و هنگام ورود، پای راست را و هنگام خروج، پای چپ را مقدّم بدارد؛ نیز مستحب است زودتر از دیگران به مسجد رفت و دیرتر از همه بیرون آمد.

مسأله 960- تحیّت و احترام مسجد، مستحب است و حرمت نهادن به آن با اقامهٔ نماز، اعم از واجب و مستحب، حاصل میشود، اگر وقت نماز واجب یا نافله آن نیست، مستحب است دو ركعت نماز به قصد احترام به مسجد انجام شود.

کراهت برخی از كارها در مسجد

مسأله 961- برخی از كارها در مسجد مكروه است؛ مانند خوابیدن در غیر حال ناچاری، كارهای دنیایی كه مزاحم نماز دیگران نباشد، شعرسرایی غیرناصحانه، ریختن آب دهان، بینی و خلط سینه كه مستلزم اهانت به مسجد نباشد، طلب كردن گمشده‌ای، صدا را بلند نمودن.

مسأله 962- ارائه طرح و برنامه‌های علمی و عملی، جهت اصلاح امور امت اسلامی، حفظ استقلال اقتصادی و مانند آن، در مسجد بدون رجحان نخواهد بود؛ چنان‌كه تعلیم امور نظامی برای جهاد و دفاع دینی در غیر وقت نماز، هیچ كراهتی ندارد.

مسأله 963-راه دادن بچه به مسجد كه نه مزاحم عبادت دیگران است و نه موجب آلودگی مسجد، منعی ندارد و اگر سبب رغبت وی به نماز و یادگیری احكام آ‌ن شود، مستحب است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -