انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام وقت نماز

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مسأله 784- نمازِ قبل از وقت، باطل است، هرچند مقداری از آن، در وقت واقع شده باشد، بنابراین تا وقت نماز فرا نرسد، نمیتوان نماز را شروع كرد. آگاهی از دخول وقت یا با یقین خود نمازگزار [است] یا با اطمینان او از هر راهی كه حاصل بشود؛ مانند [اطمينانی كه از] ساعت دقیق [به دست میآيد]؛ یا به شهادت دو مرد عادل [است]، هرچند به آن مطمئن نشود. منجّم ماهر و آشنا به فقه میتواند به طمأنینهٔ خود عمل كند، چنان‌كه اعتماد به اذان شخصِ وقت‌شناسِ موثّق، جایز است.

مسأله 785- كسی كه بر اثر مانع شخصی؛ مانند نابینایی، كار در تونل‌های زیرزمین، زندانی بودن، یا مانع عمومی؛ نظیر ابری بودن فضا یا كسوف آفتاب، نتواند اول وقت را تشخیص دهد، میتواند به گمان قوی خود كه نزدیک طمأنینه است، نماز را شروع كند، هرچند احتیاط مستحبْ در تأخیر آن تا زمانِ یقین یا اطمینان است.

مسأله 786- اگر كسی بر اثر یقین، طمأنینه، گزارش دو مرد عادل یا گمان قوی برای معذور، شروع به نماز كرد و در بین نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، یا بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز او پیش از وقت انجام شده، نماز او باطل است؛ ولی چنانچه در بین نماز یا پس از آن بفهمد كه در بین نماز (قبل از تمام شدن آن، هرچند هنگام سلام باشد) وقت داخل شده، نماز او صحیح است.

مسأله 787-اگر كسی در لزوم رعایت وقت، غفلت داشته باشد و نداند كه باید آن را احراز كند، یا آن را فراموش كرده باشد و با قصد نماز و قربت وارد آن شود و پس از نماز بفهمد كه تمامِ آن قبل از وقت واقع شد، نماز او باطل و نیز اگر بفهمد مقداری از نماز او پیش از وقت واقع شد و یا شک كند كه در وقت واقع شد یا پیش از آن، نماز او باطل است؛ ولی اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز او در وقت واقع شد، نماز او صحیح است.

مسأله 788- اگر كسی یقین یا اطمینان داشته باشد كه وقت نماز فرا رسیده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک كند كه وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است؛ ولی اگر در بین نماز یقین یا اطمینان حاصل شود كه وقت داخل شده و شک كند آن مقداری از نماز را كه خوانده است، در وقت بوده یا پیش از آن، نماز او صحیح است؛ ولی اگر در بین نماز اطمینان حاصل شود كه پیش از تمام شدن نماز، وقت داخل میشود، نماز او باطل است.

مسأله 789-اگر وقت نماز به اندازه‌ای تنگ است كه با انجام دادن بعضی از ذكرها یا كارهای مستحب، بعضی از امور واجب پس از وقت واقع میشود، باید آن امور مستحب را انجام ندهد و اگر تنگی وقت بر اثر تأخیرِ عمدی نبوده و با خواندن بعضی از ذكرهای مستحب، مانند ذكر قنوت یا اذان، برخی از امور واجب در خارج از وقت واقع میشوند، در صورتی كه یک ركعت آن در وقت واقع شود، میتواند آن ذكر یا كار مستحب را انجام دهد و نماز او صحیح است.

مسأله 790- تأخیر عمدی نماز، به‌گونه‌ای كه فقط یک ركعت آن در وقت انجام گيرد، حرام است و نمیتواند نیّت ادا بكند و چنانچه بر اثر ضرورتی مانند سهو و اشتباه، فقط یک ركعت آن در وقت و بقیهٔ آن در خارج وقت واقع میشود، نماز او صحیح و اداست و باید آن را به همین وضع اقامه كند.

مسأله 791- كسی كه مسافر نیست و تا مغرب به اندازهٔ پنج ركعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر، هر دو را با همان ترتیب به‌جا آورد و اگر كمتر فرصت دارد، باید فقط نماز عصر را به قصد ادا اقامه کند و نماز ظهر را بعداً قضا كند و اگر تا نصف شب، به اندازهٔ پنج ركعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشاء را با همان ترتیب به‌جا آورد و اگر كمتر وقت دارد، باید فقط عشاء را به قصد ادا اقامه كند و پس از آن، نماز مغرب را تا اول صبح صادق، بدون نیّت ادا و قضا به‌جا آورد و اگر تا آن وقت انجام ندهد، نماز مغرب او قضاست.

مسأله 792- كسی كه مسافر است و تا مغرب به اندازهٔ خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را با همان ترتیب به‌جا آورد و اگر كمتر از سه ركعت فرصت دارد، باید فقط نماز عصر را به قصد ادا اقامه کند و نماز ظهر را بعداً قضا كند و چنانچه تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشاء را به همان ترتیب اقامه كند و اگر كمتر از آن وقت دارد، باید فقط نماز عشاء را به‌جا آورد و پس از آن، نماز مغرب را بدون نیّت ادا و قضا انجام دهد و چنانچه پس از گزاردن نماز عشاء معلوم شود كه به مقدار یک ركعت یا بیشتر، وقت به نصف شب مانده است، باید فوراً نماز مغرب را كه اَداست اقامه کند و اگر نماز مغرب را تا اول صبح به‌جا نياورد، نماز مغرب او قضاست.

مسأله 793-مستحب است نماز در اول وقت آن، به جا آورده شود و هر چه به اول وقت نزدیک‌تر باشد، اقامهٔ نماز در آن، ثواب بیشتر دارد؛ یعنی نماز در وقت فضیلت آن، بهترین مصداق نماز واجب است، مگر آنكه مقدار كمی صبر شود تا به جماعت یا چیز دیگری كه استحباب شرعی دارد، اقامه شود.

مسأله 794- كسی كه عذری دارد و نمیتواند در اول وقت، نماز را با همه شرایط صحت آن انجام دهد؛ مثلاً با وضو یا با لباس پاک آن را اقامه كند، در صورت اطمینان به ماندن عذر تا پایان وقت، میتواند با تیمّم یا لباس ناپاک در اول وقت، نماز را به پا دارد و در صورت اطمینان به از بین رفتن عذر، باید صبر كند تا با وضو و با طهارت لباس، نماز را اقامه نماید و اگر احتمال دهد كه عذر او تا پایان وقت برطرف میشود، به احتیاط واجب صبر كند. در تمام امور یادشده، فرقی بین تیمّم و عذر دیگر نیست و چنانچه با احتمال ماندن عذر توانست قصد نماز و نیّت تقرّب نماید و نماز را با همان عذر ـ مثلاً با تیمّم ـ به‌جا آورد و عذر او تا پایان وقت باقی ماند، نماز او صحیح است و اعاده ندارد.

مسأله 795- كسی كه مسائل اصلی نماز را میداند و احكام شک و سهو و مانند آن را نمیداند و میتواند بدون آن‌ها نماز را به طور صحیح اقامه كند، نماز او در اول وقت، درست است و اگر اطمینان دارد بدون آگاهی از احكام آن‌ها نمیتواند نماز را به طور صحیح انجام دهد، باید صبر كند تا پس از یادگیری آن‌ها نماز را به پا دارد و چنانچه احتمال دهد اموری كه احكام آن‌ها را نمیداند پیش نمیآید، میتواند به عنوان «رجاء» نماز را اول وقت شروع کند و اگر مطلبی پیش آمد كه حكم آن را نمیداند، میتواند به یكی از دو طرفِ احتمال عمل كند و پس از به‌جا آوردن نماز، حتماً حكم آن را فرا گیرد و اگر برابر آن حكم، نماز را نگزارده بود، باید آن را دوباره به‌جا آورد.

مسأله 796- هر گاه واجب فوری در بین باشد؛ مانند نجات كسی كه در معرض خطر است و پاک كردن مسجدی كه متنجّس شد و ادای دَیْن طلبكاری كه مهلت نمیدهد و در تمام این موارد، وقت نماز وسیع است، باید آن‌ها را قبل از نماز انجام دهد و بعد نماز بگزارد و اگر نماز را بر آن‌ها مقدّم داشت، گناه كرده؛ ولی نماز او صحیح است. چنانچه وقت نماز تنگ باشد، اول، نماز را به پا دارد، سپس آن واجب‌ها را انجام دهد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -