انهار
انهار
مطالب خواندنی

خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسئله ۱۴۵- خوردن و آشاميدن چيز نجس، حرام است؛ نيز خورانيدن عين نجس به اطفال، اگر ضرر داشته باشد، حرام است، بلكه چنانچه ضرر هم نداشته باشد، بنا بر احتياط واجب بايد از آن خودداری كرد. خورانيدن غذاهای نجس‌شده به طفل بنا بر احتياط جايز نيست.
مسئله ۱۴۶- اگر كسی ببيند ديگری چيز نجس‌شده‌ای را میخورد يا با لباس نجس‌شده نماز میخواند، لازم نيست به او بگويد.
مسئله ۱۴۷- چنانچه ميزبان در بين غذا خوردن، بفهمد غذا نجس شده است، بايد به مهمانان خبر دهد؛ اما اگر يكی از مهمانان بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد؛ ولی چنانچه به گونه‌ای با آنان معاشرت دارد كه میداند با نگفتن، خود او هم نجس میشود، بايد پس از غذا به آنان بگويد تا دهان را آب بکشند.
مسئله ۱۴۸- فروختن و عاريه دادن چيز نجس‌شده كه میشود آن را آب كشيد، اگر نجس بودن آن را به خريدار يا عاريه‌گير نگويند، اشكال ندارد؛ ولی چنانچه كسی بداند كه خريدار يا عاريه‌گيرنده، آن را در كارهايی كه مشروط به طهارت است ـ مانند خوردن و آشاميدن ـ به‌کار میگيرد، بايد نجاستش را به او بگويند.
مسئله ۱۴۹- اگر چيزی را كه عاريه كرده نجس شود، چنانچه بداند كه صاحبش آن را در كارهايی كه مشروط به طهارت است ـ مانند خوردن و آشاميدن ـ به‌کار میگيرد، واجب است به او بگويد.
مسئله ۱۵۰- اگر جايی از خانه يا فرش كسی نجس شده باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانی كه وارد خانهٔ او میشوند، با رطوبت به جای نجس رسيده است، لازم است احتياطاً به آنان بگويد.
مسئله ۱۵۱- بچه مميّزی كه خوب و بد را میفهمد، اگر تكليفش هم نزديک است، چنانچه دربارهٔ چيزی كه در اختيار اوست بگويد پاک است، میتوان قبول كرد، هرچند احتياط عدم قبول است و اگر دربارهٔ چيزی كه در اختيار اوست بگويد نجس است، به احتياط واجب از آن اجتناب شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -