انهار
انهار
مطالب خواندنی

احادیث مهمان و مهمان‌ نوازی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
احادیث مهمان و مهمان‌ نوازی
    
فهرست محتوا:
{۱} فضیلت و ارزش مهمان داری
{۲} جزای کسی که مهمان دار نیست
{۳} پاداش و آثار و برکات مهمان داری
{۴} آداب مهمان داری
{۵} آداب مهمانی رفتن
{۶} اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر
{۷} بدون دعوت به مهمانی نرو
{۸} پنج داستان آموزنده درباره میهمان و رفتار میزبان
    
{۱} فضیلت و ارزش مهمان داری
(۱) مؤمن مهمان دوست است
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): لايُضيفُ الضَّيفَ الاّ كُلُّ مُؤمنٍ.
هر مؤمني بايد که مهمان دوست و مهمان‌نواز باشد.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۷.
(۲) آقا أميرالمؤمنين علی (عليه‌السلام) برای نیامدن مهمان گریه کرد
{أميرالمؤمنين علی (عليه‌السلام)} وَ بَكي عليه السلامُ يَوماً. فقيل لَهُ ما يُبكيكَ؟ قال «لَم يَأتِني ضَيفٌ مُنذُ سَبعةِ اَيّامٍ! أخافُ أَنْ يكونَ اللهُ أهانني؟»
يک روز حضرت امير(علیه السلام) گريه مي‌کردند. از ايشان علت را جويا شدند. فرمود:‌ امروز هفت روز است که مهمان بر من وارد نشده! خوف آن را دارم که خداوند عنايتش را از من سلب کرده باشد؟
جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۱۵۰.
(۳) کسی که از شنیدن همهمه ورود مهمان خوشحال شود گناهانش هر چند به فاصلة زمين تا آسمان باشد آمرزيده گردد
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): ما مِن مُؤمِنٍ يَسمَعُ بِهَمسِ الضَّيفِ و فَرِحَ بِذلِكَ غُفرِتْ لَهُ خَطاياهُ وَ إن كانت مُطبَقَةً بَينَ السَّماءِ والاَرض!
هر مؤمني که با شنيدن صداي همهة (ورودي) مهمان احساس خوشحالي کند، گناهان او هر چند به فاصلة زمين تا آسمان باشد آمرزيده مي‌گردد!
جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۱۵۰.
(۴) مهمان دوست با چهره درخشان از قبر خارج شود
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): ما مِن مُؤمِنٍ يُحِبُّ الضَّيفَ اِلاّ وَ يَقومُ مِن قَبرِهِ و وَجُهُه كَالقَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ.
هر مؤمن مهمان‌دوست، (در روز قيامت) با چهرة درخشان همانند ماه تابان از قبر خود خارج مي‌گردد.
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۵) اطعام دادن؛ غذای روح است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): قوُتُ الأَجسادِ اَلطّعامُ وَ قوُتُ الأَرواحِ اَلاِطعامُ!
غذاي بدن، طعام خوردن است و غذاي روح اطعام دادن!
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۶.
(۶) اگر کسی را دوست داری مهمانش کن
قال الصادق (عليه‌السلام): أَضَفْ بِطعامِكَ وَ شرابِكَ مَن تُحِبُّهُ في‌اللهِ تعالي.
آن کسي که او را به خاطر خداي متعال دوست مي‌داري در خورد و خوراکت مهمان و شريکش کن.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۱.
(۷) سخاوتمند مهمانی میرود تا به مهمانیش بیایند
قال الرضا (عليه‌السلام): اَلسَّخِيُّ يأكُلُ مِن طعامِ النّاسِ لِيأَكُلُوا مِن طَعامِه.
آدم سخاوتمند از طعام مردم مي‌خورد (دعوت را اجابت مي‌کند) تا مردم نيز از طعام او بخورند.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
(۸) بخیل غذای کسی نمی خورد تا غذایش را نخورند
قال الرضا (عليه‌السلام): البَخيلُ لايأكُلُ مِن طعَامِ النّاسِ لِئَلاّ يأكُلوا مِن طَعاِمِهِ.
آدم بخيل از غذاي مردم نمي‌خورد تا مردم هم از غذاي او نخورند.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
(۹) سیر کردن مؤمن موجب بهشت شود
قال الصادق (عليه‌السلام): مَن أَشبَعَ مُؤمِناً وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ.
کسي که يک مؤمن را سير کند بهشت براي او واجب مي‌شود.
جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۱۵۱.
(۱۰) مساکین را سیر کنید
قال الصادق (عليه‌السلام): عَلَيكَ بِالمَساكينِ فَأَشِبعْهُم.
به داد فقرا و بيچارگان برس، شكم آنها را سير كن و از گرسنگي برهان.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۶.
    
{۲} جزای کسی که مهمان دار نیست
(۱) خیری در او نیست
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): لاخَيرَ في مَن لايُضيفُ.
کسي که مهمان دعوت نمي‌کند (مهماني نمي‌کند) خير و اميدي در وجود او نيست.
المحجّة‌البَيضاء، ج ۳، ص ۳۲.
(۲) فرشته به خانه اش نمی رود
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): كُلُّ بَيتٍ لايَدخُلُ فيهِ‌الضَّيفُ لايَدخُلُه الملآئِكةُ.
هر خانه‌اي که در آن مهمان وارد نشود فرشتگان (هم) در آن خانه وارد نمي‌شود.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
    
{۳} پاداش و آثار و برکات مهمان داری
(۱) مهمان دلیل بهشت است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): الضّيفُ دَليلُ الجَنّةِ وَ مَن لَمْ يُكرِمِ الضَّيفَ فَليسَ مِنّي.
مهمان، راهنما به سوي بهشت است. هر کس مهمان را حرمت و گرامي ندارد پيرو من نيست.
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۲) مهمان روزی خود را میآورد و گناهان اهل خانه را میبرد
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): الضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ وَ يَرتَحِلُ بِذُنوبِ أهلِ البَيتِ.
مهمان با روزي خود (بر ميزبان) وارد مي‌شود و با گناهان (آمرزيدة) اهل خانه خارج مي‌گردد.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
(۳) هزار برکت و هزار رحمت با مهمان می آید و هر لقمه که بخورد ثواب یک حج و یک عمره برای مهمان دار دارد
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): الضَّيفُ اذا دَخَلَ بَيتَ المُؤمِنِ دَخَلَ مَعَهُ اَلفُ بَركَةٍ وَ الفُ رحمةٍ وَ يَكْتُبُ اللهُ لِصاحِبِ المَنزِل بِكُلّ لُقمَةٍ يأكُلُها الضَّيفُ حَجةً و عُمرةً.
مهمان هنگامي که وارد خانة مؤمن مي‌شود هزار برکت و هزار رحمت به همراه خود دارد و خداوند به تعداد هر لقمه که مهمان تناول مي‌کند يک حج و يک عمره براي صاحب خانه مي‌نويسد!
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۴) مهمان را خدا فرستاده تا تا گناهانت آمرزیده شود
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): اِذا جاءكَ ضَيفٌ فَاعْلَمْ أَنّ الله قَدمَنَّ عَلَيكَ اِذبَعَثَهُ اِليكَ لِيَغِفِرَ لَكَ ذَنبكَ.
وقتي مهمان بر تو وارد مي‌شود اين را بدان که خدا بر تو منّت نهاده که تو را ميزبان او قرار داده تا بدين‌وسيله گناهانت را بيامرزد.
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۵) مهمان با روزی آسمانی و مقدّرش وارد می شود و با خوردن غذا همه {اهل خانه} مشمول آمرزش شوند
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): : إنَّ الضَّيفَ اِذا جاءَ فَنَزَلَ عَلَي القَومِ جاءَ بِرِزقِه مَعَهُ مِن السَّماء فاذا أكَلَ غَفَراللهُ لَهُمْ بِنِزولِهِ عِليهِم.
زماني که مهمان بر قومي وارد شود با روزي آسماني و مقدّر خود وارد مي‌شود و هنگامي که غذا را تناول کرد خداوند همة آن‌ها را به پاس نزول او مشمول غفران و آمرزش خود قرار مي‌دهد.
وسائل، ج ۱۶، ص ۵۵۷.
(۶) خرج کردن یک درهم برای مهمان مانند خرج یک ملیون در راه خدا است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): من أَنفَقَ علَي‌الضَّيفِ دِرِهماً فَكأَنَّما أَنفَقَ اَلفَ اَلفِ دينارٍ في ‌سَبيل‌الله!
كسي كه يك درهم (واحد پول نقره) صرف مهمان خود كند گويا يك ميليون دينار (طلا) در راه خدا انفاق كرده است!
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.
    
{۴} آداب مهمان داری
(۱) کسی که مهمان را احترام نکند از من نیست
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): الضّيفُ دَليلُ الجَنّةِ وَ مَن لَمْ يُكرِمِ الضَّيفَ فَليسَ مِنّي.
مهمان، راهنما به سوي بهشت است. هر کس مهمان را حرمت و گرامي ندارد پيرو من نيست.
لئالي‌الاخبار، ج ۳، ص ۶۶.    
(۲) مهمان از نزد شما خوشحال برود
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): اَلله اَلله في‌الضَّيف، لايَنصَرِفَنَّ اِلاّ شاكِراً لَكُم.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۴۱.
خدا را ! خدا را ! در نظر بگيريد و حُرمت مهمان را رعايت کنيد! مهمان جز اينکه خشنود و سپاسگزار شما باشد نبايد از نزد شما خارج شود.
(۳) به مهمان احترام کن ولو کوچک باشد
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): اَكرِمْ ضَيْفَكَ وَ اِن كانَ حقيراً وَ قُم عَن مَجلِسِكَ لِأِبيكَ وَ مُعَلِّمِكَ و إنْ كُنتَ اميراً.
مهمانت را گرامي بدار هر چند (به نظرت) حقير و کوچک باشد و به احترام پدر و استادت از جا برخيز هر چند خود حاکم و فرمانروا باشي.
فهرست غرر، ص ۲۱۱.
(۴) احترم به مهمان مانند احترام به هفتاد پیغمبر است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): مَن اَكرَمَ الضَّيفَ فَكَأَنّما اَكرَمَ سَبعينَ نبياً!
کسي که مهمان را بزرگداشت و گرامي بدارد گويا هفتاد پيغمبر را گرامي داشته است!
لئالي‌الأخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۵) اکرام کننده مهمان، همسایه آقا أميرالمؤمنين علی (عليه‌السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) است
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): مَن اكرمَ ضَيفَهُ فَهُوَ مَعي و مَعَ اِبراهيمَ(علیهماالسلام) في‌الجَنّة.
کسي که مهمان خود را گرامي بدارد جاي او در بهشت در کنار من و ابراهيم پيغمبر (علیهماالسلام) خواهد بود.
لئالي‌الأخبار، ج ۳، ص ۶۶.
(۶) با مهمان هم غذا شو
قال الکاظم (عليه‌السلام): اِنَّ رَسولَ اللهِ كانَ اِذا اَتاهُ الضَّيفُ أكَل مَعَهُ و لَم يَرفَعْ يَدَهُ مِن الخِوانِ حتّي يَرفَعَ الضَّيفُ.
رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله و سلّم) هرگاه مهمان بر ايشان وارد مي‌شد حضرت شخصاً با او هم غذا مي‌شدند و تا زماني که مهمان هنوز دست از غذا برنداشته حضرت دست از غذا نمي‌کشيدند.
وسائل، ج ۱۶، ص ۵۵۹.
(۷) اگر مهمان بی دعوت آمده از هر چه داری پذیرایی کن
قال الصادق (عليه‌السلام): اذا اَتاكَ اَخوكَ فَآتِهِ بِما عِنَدكَ وَ اِذا دَعَوتَهُ فَتَكلَّفْ لَهُ.
اگر برادر ديني تو (بي‌دعوت) بر تو وارد شد آنچه در منزل داري از او پذيرايي کن و اگر با دعوت قبلي به نزد تو آمد برايش تهيه ببين.
جواهر‌الکلام، ج ۳۶، ص ۴۷۵.
(۸) آنچه داری از مهمان دریغ نکن
قال الصادق (عليه‌السلام): إنَّ الجَوادَ كُلَّ الجوادِ مَنْ بَذَلَ ما عِندَهُ.
کمال سخاوت و جوانمردي در آن است که ميزبان آنچه از وسائل پذيرايي در اختيار دارد از مهمان خود دريغ ننمايد.
بحارالأنوار، ج ٧٥، ص ٦٥٥.
(۹) هر که هستی از خدمت به مهمان شرم نکن
قال علیّ أميرالمؤمنين (عليه‌السلام): ثلاثٌ لايُستُحيي مِنهُنَّ: خِدمةُ الرَّجُلِ الضَّيفَ، وَ قِيامُهُ عَن مجلِسهِ لِأَبيهِ و مُعَلِّمِهِ، و طَلَبُ الحَقِّ وَ إن قَلَّ.
سه چيز است که در آن شرم و حيا ندارد: ميزبان (هر کس که باشد) شخصاً از مهمان خود پذيرايي کند، در برابر پدر و استاد خود به پا خيزد و ديگر حق خود را هرچند کم و اندک باشد بستاند.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
(۱۰) با مهمان هم غذا شو تا احساس شرم نکند
قال الصادق (عليه‌السلام): اِنّ الزائِر اِذا زارالمَزورَ فَأكَلَ مَعَهُ اَلقَي عَنهُ الحِشمَةَ وَ اِذا لَمْ يَأكُلْ مَعَهُ يَنقَبِضْ قَليلاً.
مهمان زماني که وارد خانه مي‌شود اگر صاحب‌خانه با او هم‌غذا شود حُجب و حيا را از بين مي‌برد وگرنه، مهمان تا اندازه‌اي احساس گرفتگي و شرمندگي مي‌کند.
فروع کافي، ج ۶، ص ۲۸۶.
(۱۱) مهمان را تا دم در مشایعت کن
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): إنَّ مِنَ السُّنَّةِ أَن يَخرُجَ الرّجُلُ مَعَ ضَيفِه الي بابِ الدّار.
سُنت و آداب اسلامي در آن است که ميزبان، مهمان خود را تا درب خانه مشايعت نمايد.
شهاب‌الأخبار، ص ۳۷۴.
(۱۲) خدمت به مهمان کمال جوانمردی است
قال علی بن الحسین «السجاد» (عليه‌السلام): مِن تمامِ المُرُوَّةِ خِدمَةُ الرّجُلِ ضَيفَهُ.
خدمت کردن به مهمان نشانة کمال فتوّت و جوانمردي ميزبان است.
احقاق‌الحق، ج ۱۲، ص ۱۰۸.
(۱۳) مهمان را به کار نگیر
قال الباقر (عليه‌السلام): مِنَ الجَفاء اِستخدامُ الضَّيفِ.
به کار گرفتن مهمان، نشانة بي‌مهري و جفاکاري به مهمان است.
جامع‌السعادت، ج ۲، ص ۱۵۳.
    
{۵} آداب مهمانی رفتن
(۱) غذا بخورید زیرا خوردن غذا علامت علاقه به میزبان است
قال الصادق (عليه‌السلام): تُعرَفُ مَودَّةُ الرَّجُلِ لِأَخيهِ بِأَكلِهِ مِن طعامِه.
ميزان علاقة شخص به برادر ديني خود از خوردن طعام او معلوم مي‌گردد.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۹.
(۲) هر کجا صاحب گفت بنشینید
قال الباقر (عليه‌السلام): اذا دَخَل اَحَدُكُم علي اَخيه في رَحْلِهِ فَليَقعُدْ حَيثُ يأَمُرُصاحِبُ الرَّحْلِ فَاِنّ صاحبَ الرَّحْلِ أَعرَفُ بِعَورَةِ بَيتِهِ مِن الدّاخِلِ عَلَيه.
(از آداب مهماني) هر وقت که بر برادر ديني خود مهمان شديد هر جا که به شما تعارف کرد همانجا بنشينيد، زيرا صاحب‌خانه بهتر از افراد غريبه از اوضاع داخلي خود باخبر است.
بحارالأنوار، ۷۵، ص ۴۵۱.
(۳) مهمانی سه روز است و بیشتر از آن صدقه است
قال الرضا (عليه‌السلام): الضِيافَةُ ثلاثةُ اَيّامٍ وَ لَياليهِنَّ، فما فوقَ ذلك فَهُوَ صَدَقَة.
حدّ ضيافت و مهماني تا سه شبانه‌روز است. بيشتر از آن، ديگر تصدّق و احسان خواهد بود.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۰.
(۴) از ولیمه ای که فقط اغنیا می خورند ولی  فقرا نمی خورند نخور
قال الکاظم (عليه‌السلام): نَهي رسولُ اللهِ (صلي‌الله عليه و آله و سلم) عَن طعامِ وَليمَةٍ يُخَصُّ بَهَا الأَغنياءُ وَ يُترَكُ الفُقراءُ.
پيامبر اکرم (صلي‌الله عليه و آله و سلّم) از غذا خوردن در وليمه‌اي که اختصاص به اغنيا داشته و فقرا بدان دعوت نشده‌اند نهي فرموده است.
المحجّة‌البَيضاء، ج ۳، ص ۳۷.
    
{۶} اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر
(۱) کسی که دعوت مهمانی را نپذیرد جفا کرده
قال الصادق (عليه‌السلام): مِنَ الجَفاءٍ أَنْ يُدعَي الرّجُلُ اِلي طَعامٍ فَلايُجيبُ اَويُجيبُ فَلا يَأْكُلُ.
کسي که او را به مهماني دعوت کنند و او اجابت نکند و يا اگر اجابت کرد از غذاي ميزبان نخورد اين نشانة بي‌مهري و جفاکاري او است.
بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۱۷۴.
(۲) اگر به مهمانی دعوت شدی بپذیر
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): مَن دَعاكُم فَأَجيبُوه.
اگر کسي شما را به مهماني دعوت کرد، دعوت او را اجابت کنيد.
مواعظ‌ عدديه، ص ۷.
(۳) پذیرفتن دعوت مؤمن حقّ مؤمن است
قال الصادق (عليه‌السلام): مِنَ الحُقوقِ الواجِبَةِ لِلمُؤمِن عَلَي المُؤمِنُ أَنْ يُجيبَ دَعوتَه.
يکي از حقوق واجبة مؤمن بر برادر مؤمن خود اجابت کردن دعوت او است.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۶.
(۴) کسی که دعوت نپذیرد معصیت خدا و رسولش را کرده
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): مَن لَم يُجبِ الدَّعوَةَ فَقَد عَصَي اللهَ و رسولَه.
اگر کسي دعوت مهماني را اجابت نکند، در حقيقت، او خدا و رسولش صلي‌الله عليه و آله و سلم را معصيت کرده است.
بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۸.
    
{۷} بدون دعوت به مهمانی نرو
(۱) خوردن غذای بدون دعوت خوردن آتش است
قال الصادق (عليه‌السلام): مَن اَكَلَ طعاماً لَم يُدْعَ اِلَيهِ فَكَأَنَّما أَكَلَ قِطعةً مِن نارٍ!
کسي که غذايي که بدان دعوت نشده بخورد گويا پاره‌اي از آتش را خورده است!
جواهر‌الکلام، ج ۳۶، ص ۴۶۹.
(۲) کسی که بدون دعوت از غذایی بخورد مانند دزدی است که غارت کرده است
قال رسول الله (صلي‌الله عليه و آله و سلم): مَن مَشي اِلي طعامٍ لَم يُدْعَ اِليهِ فَقَد دَخَل سارِقاً وَ خَرجَ مُغيراً!
کسي که به سفره‌اي برود که بدان دعوت نشده، او در حقيقت به عنوان يک سارق به آنجا وارد شده و يک غارتگر از آنجا بيرون مي‌رود!
شهاب‌الاخبار، ص ۲۲۴.
 
{۸} پنج داستان آموزنده درباره میهمان و رفتار میزبان
(۱) نان دادن مهمان
پادشاهی بود در کرمان، که در غایت کرم و مروت بود و عادتش آن بود که هر کس از غربا به شهر او می‌رسیدند، سه روز مهمان او بودند. وقتی عضدالدوله دیلمی وارد بر کرمان شد او طاقت مقاومت ایشان نداشت
هر صبح که خورشید طلوع می‌کرد جنگ می‌کرد و خلقی را می‌کشت و چون شب می‌شد مقداری طعام به نزد دشمنان و لشگریان عضدالدوله می‌فرستاد
عضدالدوله کسی را نزدش فرستاد و گفت: این چه کاری است که می‌کنی، روز ایشان را می‌کشی و شب طعام می‌دهی؟
گفت: جنگ کردن اظهار مردی است و نان دادن اظهار جوانمردی است ایشان (لشگر عضدالدوله) اگر چه خصم من‌اند اما در این ولایت غریب‌اند و چون غریب باشند در ولایت ما مهمان باشند، و جوانمردی نباشد که مهمان را بدون غذا نگه دارند
عضدالدوله گفت: کسی را که چنین مروت و مهمان داری بود ما را با او جنگ کردن خطاست و با او صلح نمود.
(۲) قوم لوط
قوم لوط اهل شهری بودند که بر سر راه قافله‌ها که به شام و مصر می‌رفتند قرار داشت قافله‌ها نزد ایشان فرود می‌آمدند و ایشان اهل قافله‌ها را ضیافت و مهمانی می‌کردند
چون این کارها سال‌ها طول کشید، خسته شدند و به بخل روی آوردند کثرت بخل باعث شد که به عمل شنیع لواط مبتلا شدند
لذا اهل قافله ای بر ایشان وارد می‌شد با آنان بدون خواهشی لواط می‌کردند تا دیگر بر شهرشان فرود نیایند و ضیافت نکنند و به این عمل همه مردان مبتلا شدند فقط لوط پیامبر مردی سخی و صاحب کرم بود و هر میهمانی بر آن‌ها وارد می‌شد ضیافت می‌کرد
او قوم را از عذاب خداوند می‌ترسانید و هر مهمانی بر او وارد می‌شد قوم را از شر قوم خود بر حذر می‌فرمود.
چون مهمان بر او وارد می‌شد می‌گفتند: مگر تو را نهی نکردیم از مهمانی کردن اگر این کار را بکنی به مهمان تو بدی می‌رسانیم و تو را نزد آنان خوار می‌کنیم پس لوط هرگاه مهمان بر او می‌رسید مخفیانه او را ضیافت می‌کرد چون در میان قوم خود فامیل و عشیره ای نداشت
وقتی جبرئیل و ملائکه به صورت انسانی وارد خانه لوط شدند، و عده عذاب قوم او را دادند، زن لوط آتش بر بالای بام افروخت مردم بقصد عمل لوط با مهمان حضرت لوط به در خانه او آمدند و گفتند: مگر تو را نهی نکردیم مهمان دعوت نکنی و قصد داشتند بدی به مهمانان او که فرشته بودند روا بدارند که عذاب بر شهرهای آنان نازل شد و به هلاکت رسیدند.
(۳) احترام مهمان
عبیدالله بن عباس پسر عموی پیامبر از کسانی بود که به همسایگان افطاری می‌داد و سر راههای سفره می‌انداخت و سفره‌اش برچیده نمی‌شد
در یکی از سفره‌ها با غلامش به خیمه عربی رسیدند و گفت: چطور است امشب بر این عرب در آئیم!
چون عبید الله مردی زیبا و خوش بیان بود، مرد چادر نشین او را احترام بسیار کرد و به همسرش گفت: مرد شریفی بر ما وارد شده آیا چیزی داریم که شب از این میهمان عزیز پذیرایی کنی؟
زن گفت: جز یک گوسفندی که وسیله زندگی دختر شیر خوار ماست چیزی نداریم مرد گفت چاره ای نیست کارد را بر گرفت تاگوسفند را ذبح کند! زن گفت: می‌خواهی بچه‌ات را بکشی؟ مرد گفت: هر چند چنین شود چاره ای جز احترام مهمان نداریم.
سپس اشعاری خواند که مضمون آن چنین است: ای زن این دختر را بیدار نکن که اگر بیدار شود گریه می‌کند و کارد از دستم می‌افتد.
خلاصه گوسفند را ذبح و از مهمان پذیرائی کردند. عبید الله تمام سخنان ایشان را شنید صبحگاهان عبیدالله به غلامش گفت: چقدر پول همراه داریم؟ غلام گفت: پانصد اشرفی از مخارج ما تاکنون زیاد آمده است.
گفت: همه را به این مرد عرب بده! غلام تعجب کرد که در مقابل گوسفندی به پنج درهم پانصد اشرافی پول می‌دهی؟
گفت: او نه تنها تمام اموالش را برای ما صرف کرد، بلکه ما را بر میوه قلبش مقدم داشته است.
(۴) مهمانی بدون تکلف
حارث اعور یکی از اصحاب خاص امیر المؤ منین علیه السلام به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: یا امیر المؤ منین دوست دارم با خوردن غذا در خانه ما مرا سرافراز فرمائی!
حضرت فرمود: به شرط  آنکه خود را بخاطر مهمانی من به تکلف و درد سر نیندازی.
آنگاه به خانه حارث تشریف برد و حارث قطعه نان خالی برای حضرتش آورد. چون شروع به خوردن آن قطعه نان کرد، حارث با نشان دادن چند در هم که در گوشه لباسش پنهان کرده بود – گفت: اگر بمن اجازه دهید با این پولی که دارم چیزی غیر نان برای شما خریداری و تهیه کنم؟
امام فرمود: این نان چیزی باشد که در خانه‌ات موجود بود (آوردنش تکلفی نداشت) اما چیز دیگر مایه تکلف باشد که من بشرط عدم تکلف دعوتت را پذیرفتم.
(۵) سر سفره امام مجتبی علیه السلام
عربی که صورتش خیلی زشت و قبیح منظر بود سر سفره امام حسن مجتبی آمد و از روی حرص تمام غذا را خورد و تمام کرد.
امام حسن علیه السلام که کرامتش برای همه معلوم بوده از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و در وسط غذا از او پرسید: تو عیال داری یا مجردی؟ گفت: عیالمندم، فرمود: چند فرزند داری؟
گفت: هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم، اما ایشان از من پرخورترند.
امام تبسم فرمود: و او را ده هزار درهم انعام دادند و فرمودند: این قسمت تو و زوجه‌ات و هشت دخترت باشد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -