انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام نشوز

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤالـدر ذیل مسأله حق امتناع زوجه از تمکین تا دریافت مهر حالّ خود قبل از دخول قیودى را ذکر کرده اند و من جمله فرموده اند: حق مطالبه مهر براى زوجه زمانى است که وى مهیا بر تمکین باشد و عذر شرعى و عادى از قبیل احرام و حبس نداشته باشد امّا در موردى که زوجه عذر شرعى و یا عقلى نداشته و امتناعش از تمکین به خاطر دریافت مهر و استیفاء حق شرعى خود نباشد بلکه عصیاناً تمکین نکند مطلبى صریحاً نفرموده اند فقط مرحوم صاحب جواهر ـ پس از نقل کلام که مسأله را مشکل دانسته و صریحاً اظهار نظرى نکرده اند ـ فرموده اند در این مورد زوجه حق مطالبه مهر نداشته و ناشزه محسوب مى گردد خواهشمند است نظر مبارک را در این مورد و نیز مراد از تمکین را از حیث اختصاص به دخول یا شمول آن نسبت به سایر استمتاعات بیان فرمایید.

پاسخ:در موردى که زوجه به جهتى غیر از عذر شرعى و دریافت مهریه از تمکین خوددارى کند ناشزه محسوب مى شود. و تمکین علاوه بر دخول بنابر احتیاط شامل سایر تمتّعات نیز مى گردد. والله العالم.

سؤالـبعد از عقد نکاح آیا زن در صورت اعسار زوج از پرداخت مهریه، مى تواند بخاطر دریافت مهریه تمکین ننماید و در صورت جواز آیا تمکین فقط منحصر است به بضع، یا سایر استمتاعات را هم شامل است؟

پاسخ:در صورتى که مهریه حال باشد زوجه قبل از اخذ مهریه مى تواند از تمکین نسبت به همه استمتاعات اعم از دخول و غیره ممانعت نماید و عدم تمکین جهت اخذ مهریه نشوز محسوب نمى شود. والله العالم

سؤالـدر دوران نامزدى و در فاصله بین عقد و عروسى که گاهى چندین ماه طول مى کشد، دختر بیشتر در خانه پدرش بسر مى برد آیا احکام مربوط به لازم بودن اطاعت از شوهر در این مدت بر او صدق مى کند یا اینکه این امر مختص به بعد از عروسى و شروع زندگى رسمى است؟

پاسخ:پس از اجراى عقد، اطاعت زن از شوهر لازم میشود اگر چه دختر هنوز در خانه پدر باشد.

سؤالـاگر خانمى در عقد دائم وظایف زناشوئى را انجام دهد و در مواقعى که شوهر در منزل نیست بدون اجازه او بخواهد به تدریس یا خیاطى بیرون منزل برود چه صورت دارد (ناگفته نماند شوهر این امور را اجازه نمى دهد)؟

پاسخ:اگر زن در عقد نکاح، شرط اشتغال به تدریس یا خیاطى در خارج منزل را نکرده باشد شوهر حق ممانعت دارد و در اینصورت خروج زن بدون اجازه شوهر معصیت است.

سؤالـاحتراماً معروض میدارد همسر اینجانب مدت سه سال و نیم است خانه خود را بى هیچ دلیل و بدون هیچ گونه رضایت اینجانب بهمراه تنها فرزندمان ترک کرده و تاکنون در خانه پدرش بسر مى برد و این در حالى است که هیچگونه مشکل مالى، جسمانى و انحرافات اخلاقى و یا فکرى متوجه اینجانب نمیباشد. آیا ایشان بدون رضایت اینجانب خانه اش را ترک گفته ناشزه است یانه؟

پاسخ:در فرض سوال زوجه ناشزه محسوب مى شود و استحقاق نفقه و کسوه را از زوج ندارد. والله العالم.

سؤالـزوجه بدون اجازه زوج منزل شوهرش را ترک کرده و فعلاً در منزل پدرش مى باشد پدر و مادر کراراً در زندگى زوجین دخالت نموده و مانع از ادامه زندگى طرفین مى باشد و همسر با القاء پدر و مادرش از زوج اطاعت نمى کند، مادامى که زن در منزل پدرش باشد حق نفقه دارد یا نه؟ و ثانیاً زوجه ناشزه محسوب مى شود یا نه؟

پاسخ:به طور کلى چنانچه زوجه بدون عذر شرعى به منزل زوج نرود ناشزه است و در صورت نشوز نفقه اش بر شوهر واجب نیست. والله العالم.

سؤالـآیا زن مى تواند از شوهر خود (بعد از گذشت چند سال) تقاضاى بچه کند؟

پاسخ:اگر منظور این است که شوهر مى گوید بچه نمى خواهم وزن تقاضاى بچه مى کند اصل تقاضا اشکال ندارد ولى الزام آور نیست. والله العالم.

سؤالـزنى که شوهر او در خانه نیست او از خانه شوهر به دیگران کمک و از خانه شوهر در تمام کارهاى بیرون از خانه شرکت مى کند در حالى که شوهر از 1 الى 4 هفته در خانه نیست وظیفه این زن نسبت به شوهر چیست آیا مى تواند موارد بالا را انجام دهد؟

پاسخ:باید آنچه را به دیگران کمک مى کند با اجازه شوهر باشد و خروجش از منزل نیز محتاج به اجازه شوهر است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -