انهار
انهار
مطالب خواندنی

« بیان صفات اخلاقی زن شایسته از دیدگاه اسلام »

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
« بیان صفات اخلاقی زن شایسته از دیدگاه اسلام »
نهاد خانواده، اصلى ‏ترين ركن جامعه و بستر فرهنگ‏هاى گوناگون، تربيت‏هاى مختلف، زمينه‏ ساز شكوفايى استعدادهاى بالقوه اعضاى آن و و نيز زمينه‏ ساز خوشبختى و يا بدبختى انسان‏ها و اعضاى خود است. زن و شوهر (همسران) به عنوان اركان اصلى و اوليه تشكيل این نهاد اجتماعی، نقش اساسى و تعيين ‏كننده‏اى در پويايى، استحكام، امنيت، سازمان‏دهى، آرامش روانى و رشد ابعاد مختلف شخصيتى اعضاى خانواده دارند. اما اگر مهمترین اعضای یک خانواده را بر اساس وظایف و مسئولیت ها رتبه بندی نماییم، بی شک زنان از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود. در امر ازدواج، انتخاب یک زن شایسته و با ایمان چه در جایگاه اولیه آن به عنوان همسر و چه در جایگاه دیگر آن به عنوان مادر فرزندان برای هر مردی نیاز به دقت نظر و نکته سنجی فراوان دارد. در دین مبین اسلام تأکید بسیاری بر ازدواج با زن شایسته شده است. زیرا زن ستون خانه و خانواده است و او کسی است که فرزندان را در دامان خود پرورش می دهد و آینده جامعه را با تربیت صحیح فزندان رقم می زند.
آقا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند: مِنْ سَعَادَةِ المرء الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ.[1]
از خوشبختی مرد، داشتن همسر شایسته است.
همسر شایسته یکی از برکات و نعمات بسیار مؤثر در زندگی مردان است و مطابق فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) بعد از تقوا و پرهیزگاری نعمتی بالاتر از همسر صالح به مردان عطا نگردیده است: مَا اسْتَفَادَ الْمُؤْمِنُ بَعْدَ تَقْوَى اللَّهِ خَيْرًا لَهُ مِنْ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ.[2]
مومن، پس از تقوای الهی، بهره ای بهتر از همسر شایسته نبرده است.
و طبق کلام ایشان آسوده ترین زندگی از آن کسی است که همسری شایسته را برای خود برگزیده، نه آن کسی که مال و مکنت فراوان برای خود فراهم نموده باشد: أَنْعَمَ النَّاسِ عیشا مِنْ مِنْحَةُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْقَنَاعَةِ وَ أَصْلَحَ زَوْجَةُ؛[3]
خوش ترین زندگی، از آن کسی است که خداوند سبحان به او قناعت بخشیده و همسری شایسته روزی اش کرده است.
همسر شایسته از دیدگاه اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) دارای صفات و شاخصه های ویژه ای است که در ادامه متن به توصیف برخی از مهمترین این صفات خواهیم پرداخت.
تقوا و تدین؛
دینداری یعنی تعهد و پای بندی به دستورات دینی و رفتار بر اساس آن. در تاریخ بشر، اعتقاد به خدای واحد عنصری پایدار و جدایی ناپذیر در زندگی انسان بوده و نقش محوری در قوانین و عقاید جوامع بشری داشته است. از این رو در خزانه خلقت گوهری گرانبها تر از دین وجود ندارد. دینی که انسان های وارسته ای چون انبیاء پیام رسان آن بوده اند، و برای حفظ آن خون پاکترین انسان ها از انبیاء و اولیاء الهی بر زمین ریخته شده است. کسانی که آیین الهی را بر می-گزینند، تحت عنایات و الطاف الهی قرار می گیرند و در دین اسلام چنین کسانی از حرمت بسیاری برخوردارند. امام صادق (علیه السلام) در باره عظمت و عزت انسان با ایمان در دین اسلام فرمودند: المُؤمن أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الکعبة.[4]
احترام و حرمت مومن از کعبه بیشتر است.
طبق احادیث اهل بیت (علیهم السلام) زن پارسا و متدین از بهترین نعمت های خداوند متعال برای هر مرد است، زیرا او چارچوب زندگی خود را بر اساس فرامین الهی قرار داده و به آنها مقید و ملتزم است. از این رو مرتکب بسیاری از خطاها و گناهان اخلاقی و معاصی نمی گردد و محیط خانواده ی او نیز به علت تقید به احکام اسلام و دینمداری او از بسیاری از انحرافات مصون می ماند و زندگی در کنار چنین انسانی رنگ و بوی الهی به خود می گیرد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اذا تَزَوَّجَ الرّجُلُ الْمَرْئَةَ لِجَمالِها اوْلِمالِها وُكِّلَ الى‏ ذَ لِكَ وَ اذا تَزَوَّجَها لِدِينِها رَزَقَهُ الْمالَ وَ الْجَمالَ.[5]
هنگامى كه مردى همسرى را تنها به خاطر زيبايى و ثروتش انتخاب كند، خداوند او را به همان زيبايى و ثروت وامى‌گذارد (و از همه چيز محروم مى‌شود) و هرگاه همسرش را به‌خاطر ديانتش انتخاب كند، خداوند مال و جمال را نيز به او مى‌دهد.
از دیگاه قرآن کریم شأن یک زن کنیز مسلمان و با تقوا از زنان مشرک زیبا رو و آزاده بالاتر است؛
و لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتّى يُؤمِنَّ وَ لأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِن مُشْرِكَةٍ و لو أعْجَبَتْكُمْ و لا تُنْكِحُوا المُشرِكِينَ حَتّى يُؤمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ و لو أعْجَبَكُمْ اولئِكَ يَدْعُونَ الَى النّارِ وَ اللّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ.
و با زنان مشرك ازدواج نكنيد مگر آنكه ايمان بياورند و همان كنيز با ايمان بهتر از زن آزاد مشرك است، هر چند از (زيبايى) او به شگفت آييد و به مشركان زن ندهيد مگر آنكه ايمان بياورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرك است هر چند از (مال و زيبايى) او شگفت زده شويد.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند، شخصى خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و درباره ازدواج (و ارزشهاى حاكم بر آن) با آن حضرت مشورت كرد، پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ایشان فرمودند: انْكَحْ وَ عَلَيْكَ بِذاتِ الدِّيْنَ تَرَبَتْ يَداكَ.[6]
ازدواج كن و بر تو است كه به سراغ همسرى با ايمان و ديندار بروى كه روزى تو را گسترده مى‌كند.
یک زن متدین در زندگی با رعایت حقوق شوهر و فرزندانش علاوه بر حقوق الهی و عبادی خویش، زندگی خود و اعضای خانواده ی خویش را سرشار از معنویت و محبت و سعادت می سازد.
فرزندانی که در دامان خانواده متدین رشد می یابند، بسیاری از موفقیت های مادی و معنوی خود را مرهون دینمداری والدین خود به خصوص مادر می دانند. زیرا فرزندان بیشتر ساعات خود را در خانه و در کنار مادر می گذرانند و مادر با دینمداری سعادت آنها و با بی بندوباری خود شقاوت آنها را رقم می زند.
عفت و حیا؛
عفت در اصطلاح به نیروی تعدیل کننده شهوت و غرایز انسانی اطلاق می شود. در واقع عفت نیرویی است که مانع خروج زن از انسانیت او می شود و او را از تبدیل شدن به ابزاری برای ارضاء خواسته های نفسانی و حیوانی مردان باز می دارد. البته عفت تنها مختص مردان یا زنان نمی شود و هر دو گروه را شامل می شود.
خداوند متعال در آیه ۳۰ سوره نور ابتدا از مردان می خواهد چشمان خود را از حرام بپوشانند و دامان خود را از بی عفتی حفظ کنند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ؛
(ای پیامبر) به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزه‏تر است، خداوند از آنچه انجام مى ‏دهيد آگاه است.
حیا در لغت به معنی شرمساری و خجالت است و در اصطلاح به معنی محصور کردن نفس از ارتکاب محرمات برای جلوگیری از نکوهش دیگران، که در مقابل آن وقاحت و بی شرمی قرار می گیرد. حیا یک امر فطری است و پوششی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است. هرچه عزت و شرافت باطنی انسان بالاتر باشد میزان حیا بیشتر خواهد بود. حضرت علی (علیه السلام) حیا را این گونه توصیف فرمودند: اَلْحَيَاءِ خَيْرٌ كُلُّهُ.[7]
حیا همه ی خوبی هاست.
حیا و عفت را می توان بهترین خلق و خو برای انسان دانست. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: اَلسَّخاءُ وَالحَياءُ أَفضَلُ الخُلُق.[8]
بخشندگى و حیا، برترين خوى هاست .
حیا و شرم در وجود هر انسان باعث دوری انسان از معصیت، فساد و تباهی خواهد شد. حضرت علی (علیه السلام) قساوت قلب و تیرگی دل ها را ناشی از کاهش شرم و حیا در وجود انسان ها می دانند، و فرمودند: ... مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَمَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ.[9]
... آنكس كه زياد اشتباه كند حيایش كم مى شود و كسى كه حيایش كم شود تقوايش نقصان مى يابد و كسى كه تقوايش نقصان يابد قلبش مى ميرد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رعایت حیا و عفت را راهی برای جلب محبت الهی معرفی و فرمودند: انَّ اللَّهِ یُحِبُ الحَیی الحَلیمُ العَفیفُ الْمُتَعَفِّفَ.[10]
خداوند انسان با حیای بردبار پاک دامن را که پاک دامنی می ورزد، دوست دارد.
عدم وجود حیا وعفت در وجود انسان ناشی از بی مبالاتی انسان به احکام و دستورات دین مبین اسلام است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی رابطه ی ایمان با حیا فرمودند: لَا اِیمان لِمَنْ لَا حَیاء لَهُ.[11]
کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.
خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم به زنان مسلمان دستوراتی برای حفظ عفت خویش داده است. خداوند متعال در آیه ۳۱ سوره احزاب می فرماید: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
اگرچه این آیات همسران پیامبر را مورد خطاب قرار داده، اما با توجه به این که همسران پیامبر اسوه و الگویی برای همه زنان مسلمان می باشند، دستورات این آیه به همه زنان تعمیم می یابد. قرآن کریم از زنان خواسته هنگام صحبت با مردان عفت بورزند و از به کار بردن صدای نازک و تهیج برانگیز و ناز و کرشمه خودداری کنند تا مبادا در دل بعضی از مردان بیمار دل، شهوت و فکر گناه شعله ور شود.
آیه ۳۱ سوره نور درباره ضرورت حفظ عفاف توسط زنان می فرماید: وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛
و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (ز نگاه هوس‏ آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم كيششان يا بردگانشان (كنيزانشان) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پاى‏هاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.
اگرچه حیا برای هر انسانی یک خصلت نیکوست، اما برای زنان امری ضروری است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
... اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ.[12]
... حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.
یکی از موثرترین عواملی که سلامت روانی و جنسی جامعه را تضمین و حیات آن را بیمه می کند، رعایت عفت و حیا از سوی افراد آن به ویژه زنان است. عفاف و حیا به زنان عزت، شرف و شخصیت می دهد و از طرفی مردان ذاتا خواهان زنان عفیف و پاکدامن هستند و از زنان مبتذل دوری می کنند. مردان به خوبی می دانند، مهمترین مکانی که آثار بی عفتی و ابتذال زنان را نشان می دهد، کانون خانواده است. زنی که عفیفانه و با حیا وارد جامعه شود و خود را از نگاه های آلوده مردان حفظ کند، به حفظ کیان خانواده ای که بنا کرده است، اهمیت داده و در نتیجه خانواده شاداب و موفق تری خواهد داشت و این امر روز به روز بر استحکام خانواده ی او می افزاید.
امام صادق (علیه السلام) در رابطه با حدود رعایت حیا در خانواده و در اجتماع این گونه فرمودند: خَیْرُ نِسَائِکُمُ الَّتِی إِذَا خَلَتْ مَعَ زَوْجِهَا خَلَعَتْ لَهُ دِرْعَ الْحَیَاءِ، وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَیَاءِ.[13]
بهترین زنان، زنی است که چون با شوهر خلوت کند، جامه حیا از تن بر گیرد و چون جامه بر تن پوشد، لباس حیا را نیز همراه آن بپوشد.
امام کاظم (علیه السلام) به نقل از آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) درباره حیا و عفت سیده نساء عالمیان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ؟ فَقَالَتْ عَلَيْهَا السَّلَامُ : إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةُ مِنِّي.[14]
شخصی نابینا از فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) اجازه ورود خواست، پس فاطمه سلام الله علیها خود را از او پوشاند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به او گفت : چرا خود را از او پوشاندی در حالی که او تو را نمی بیند؟ پس گفت: ای رسول خدا اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و او بوی مرا استشمام می کند؛ پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت : گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) بانوی عفاف و حیا در سخت ترین شرایط نسبت به امر عفاف و پوشش خود مقید بودند. ایشان در حدیثی در باره ضرورت عفاف و رعایت حیا توسط زنان فرمودند: خَيرٌ لِلنِّساءِ أن لايَرَينَ الرِّجالَ و لايَراهُنَّ الرِّجالُ.[15]
براى زنان بهتر است كه [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبينند و نامحرمان نيز آنان را نبينند.
در واقعه غصب فدک، زمانی که اهل بیت (علیهم السلام) در سخت ترین شرایط و بی مهری مردم مدینه قرار داشتند، حضرت اگرچه در مواجهه با این موضوع بسیار ناراحت شدند، اما باز با وقار تمام با آن برخورد نمودند: لَمَّا جَمَعَ أبوبکر وَ عُمَرَ عَلی مَنَعَ فاطِمه فَدَکا وَ بَلَّغَهَا ذَلِکَ لاثت خِمَارَهَا عَلی رَأسها وَ اشْتَمَلَتْ بِجَلبابِها.[16]
وقتی عمر و ابوبکر تصمیم بر گرفتن سرزمین فدک از حضرت زهرا سلام الله علیها را کردند، آن حضرت مقنعه همراه با چادری که تمام بدنش را می پوشاند بر سر کرد و همراه با زنان راهی شد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها نه تنها در طول حیات مبارک خود در مسائل دنيوي از حريم حيا و وقار خود پاسداري مي کردند، بلکه نگران پس از مرگ خود نیز در این امر بودند و حاضر نبودند بدن پيچيده به کفنشان در مقابل ديدگان نامحرم قرار گيرد.
حضرت زینب سلام الله علیها نیز به تأسی از مادر گرامی خود در حفظ حجاب و پوشش خود در بارگاه ابن زیاد موقع سخنرانی به اسرا فرمودند: دور مرا بگیرید که مرا نشناسند و نبینند، که ابن زیاد آدم بی پروایی است . بعد از سخنرانی، ابن زیاد به اسرا نگاه می کرد و گفت: این زن که سخنرانی کرد چه کسی بود در حالی که خود را در میان زنان پنهان کرده است؟ کسی جوابش را نداد. دوباره پرسید؟ خادمی از خدام اهل بیت (علیهم السلام) بلند شد و گفت: دهانت را ببند، چه قدر می پرسی؟ این دختر امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت زهراست که نمی خواهد چشم آلوده ی تو به او بیافتد.
تواضع و فروتنی؛
تواضع از ماده وضع، در اصل به معنی فرونهادن است. به این مفهوم که انسان خود را بالاتر از اطرافیان قرار ندهد و خود را از کسانی که در جا و مقام از او پایین ترند برتر نداند و بر آنها تکبر نورزد.
امام رضا (علیه السلام) در بیان مفهوم خشوع و تواضع فرمودند:
التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِیَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ.[17]
فروتنی این است که آنچه را دوست داری مردم به تو عطا کنند، به آنها عطا کنی.
امام محمد باقر (علیه السلام) فروتنی را این چنین توصیف نموده و فرمودند:
التَّوَاضُعُ الرِّضَا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ وَ أَنْ تَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقّاً.[18]
تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی هر چند حق با تو باشد.
دین اسلام هر صفتی را که از مومنین خواسته است به آن متخلق شوند، حد و مرزهایی برای آن قائل شده است تا افراد دچار افراط و تفریط در آن نشوند. مثلا تواضع بی جا و بی مورد انسان را به ذلت و خواری می کشاند. اگر کسی در مقابل مستکبرین و ثروتمندان متواضع باشد، در واقع خود را به ذلت و خواری کشانده است. در اسلام تواضع تنها در مقابل بزرگان دین، عالمان، مومنین، پدر و مادر و همسر شایسته است. پیشی گرفتن در انجام کارهای خیر مانند سلام کردن که باعث افزایش انس و الفت می شود، از شاخصه های تواضع است.
امام حسن عسكري (علیه السلام) فرمودند: مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلي كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.[19]
يكي از نشانه هاي تواضع و فروتني آن است كه به هركس برخورد نمائي سلام كني و در هنگام ورود به مجلس هر كجا، جا بود بنشيني.
تواضع عامل افزایش انس و الفت سایر افراد نسبت به انسان می شود. امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: ثَمَرِهِ التَّوَاضُعِ المُحَبَّة.[20]
نتیجه فروتنی، محبت و الفت است.
تواضع عامل ایجاد برکات و آثار فراوانی در جامعه و خانواده برای هر فردی خواهد بود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) تواضع را باعث سربلندی و عزت انسان دانسته و فرمودند: مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ.[21]
هر که برای خداوند فروتنی کند، خداوند به او رفعت و بلندی می بخشد.
وچه زیبا و با ارزش است عمل زنی که برای ایجاد آرامش و آسایش خانواده، در صورت مواجهه با ناراحتی و غضب همسر در برابر او تواضع نموده و او را به آرامش دعوت نماید. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: خَیر نِسائِکُم؛ ... ألَّتی أنَّ غَضِبَتْ أَوْ غَضِبَ زَوْجُهَا تَقُولُ لِزَوْجِهَا یَدی فی یَدک لا اکتحل عَینی بِغَمْضٍ حَتی تَرضی عَنی.[22]
بهترین زنان؛ ... زنی است که اگر خود یا همسرش غضب کرد، به همسرش بگوید: دست من در دست تو است، خواب به چشمان من نمی رود تا اینکه از من راضی شوی.
اهل بیت (علیهم السلام) همگی تجلی انسان کامل بوده و خداوند متعال آنان را به عنوان مظهر و الگویی بری همه ما معرفی نموده است. نمونه بارز تواضع و فروتنی و الگویی کامل برای همه زنان با ایمان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشند. در روایات آمده است، پس از ماجرای تلخ سقیفه، عمر و ابوبکر برای جلب افکار عمومی در صدد دلجویی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) برآمدند، اما حضرت زهرا (سلام الله علیها) به علت اوج ناراحتی از این افراد به در خواست ملاقات آنها پاسخ رد می داد. آنها دست به دامان حضرت علی (علیه السلام) شدند و اصرار فراوان کردند، که او واسطه شده و اجازه ملاقات از حضرت را بگیرند.
حضرت علی (علیه السلام) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: فَقَالَ لَهَا: أَيَّتُهَا الْحُرَّةِ فُلَانُ وَ فُلَانُ بِالْبَابِ يُرِيدانِ أَنْ يُسَلِّمَا عَلَيْكَ فَمَا تُرِيدِينَ؟ قَالَتْ: الْبَيْتُ بَيْتِكَ، وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتَكَ ، افْعَلْ مَا تَشَاءُ ! فَقَالَ: سدي قِنَاعَكَ فَسَدَتْ قِنَاعَهَا وَ حَوَّلْتُ وَجْهِهَا.[23]
به ایشان فرمودند: فاطمه جان! آنان هم اكنون پشت درِ خانه منتظر اجازه ورود هستند؛ تا نظر شما چه باشد. (فاطمه سلام الله علیها كه احساس كرد على (علیه السلام) ملاقات را مصلحت مى‌داند) در پاسخ فرمود: على جان‌! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم. آنچه مصلحت مى‌دانى انجام ده.
یک زن با ایمان و تابع فرامین اهل بیت (علیهم السلام)، فروتنی و تواضع را پیشه ی خود ساخته تا علاوه بر بهره مندی از آثار و برکات معنوی این صفت شایسته، به آثار دنیوی آن در زندگی مشترک خود از جمله، عزیز گشتن در قلب همسر و ایجاد ثبات و آرامش برای کلیه اعضای خانواده دست یابد.
قناعت؛
راغب اصفهانی قناعت را در لغت به معنی اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز انسان است و رضایت به چیزی که نصیب شخص می شود و در اصطلاح به معنی عدم زیاده طلبی در خرج و صرف مال و در هر چیزی اندازه نگهداشتن، تعریف نموده است.
گاهی برخی افراد، انسان های قانع را افرادی بخیل می دانند در حالی که مفهوم قناعت با بخل بسیار متفاوت است. قناعت یک ویژگی فردی است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از هزینه های غیرضروری است. در حالی که بخل یک اخلاق اجتماعی است. فرد بخیل آن گاه که دست افراد نیازمند به سوی او برای کمک و یاری دراز می شود، از به کار بردن مال، آبرو و اعتبار خود اجتناب می ورزد.
از طرفی گاهی برخی گمان می کنند کسی که قانع است اهل سعی و تلاش نیست. اما سیره ی معصومین خلاف این امر را ثابت می کند. زیرا آنها با اینکه در جامعه به عنوان مردمانی سخت کوش شناخته شده بودند، در زندگی بسیار قانع بودند و به آنچه خداوند به آنها عطا کرده بود، راضی بودند. آنها به خوبی می دانستند، چیزی که جلوی حرص آدمی را می گیرد و مانع فزون طلبی بی جا در زندگی او می شود، قناعت است.
خداوند متعال در آیه ۲۸۶ سوره بقره فرموده است: لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا؛
خداوند احدی را جز به اندازه ی وسعش تکلیف نمی کند.
زن شایسته زنی است که این آیه شریف را سرلوحه ی زندگی خود قرار داده و خارج از توان و قدرت همسرش از او خواسته ای نداشته باشد. زنان باید بدانند کم توقعی علاوه بر اینکه از اخلاق انبیاء و اولیاء الهی است، صفتی است که باعث می شود به آن چه خداوند متعال به آنها داده است راضی باشند. از طرفی باید بدانند خواسته های بی مورد و توقعات بی جای او شخصیت شوهرش را به خاطر عدم توانایی مالی تحقیر می کند و کم کم با رفتارهای ناپسند او اعضای خانواده دچار حسرت و غم کمبودهای مالی می شوند. اما اگر اعتدال و میانه روی را پیشه کند و مخارج غیر ضروری را از زندگی خود حذف کند و جلوی اسراف ها و زیاده روی را بگیرد، می تواند الگوی عملی و مشوق اصلی قناعت و ساده زیستی برای خانواده ی خود باشد.
زنان باید بدانند اگر آسان گیر و قانع باشند به فرموده امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در زمره ی بهترین زنان قرار می گیرند: خَیر النِسائکُم الْخُمُسِ . فَقیل مَا الْخُمُسِ ؟ قَالَ : الهَنیة اللَینة المَواتیة الَّتی أِذا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تکتحل بِغَمْضٍ حَتّی یَرضی الَّتی أِذا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تکتحل بِغَمْضٍ حَتّی یرضی وَ الّتی أِذا غَابَ زَوْجُهَا حَفِظَتْهُ في غَیبَته فَتِلکَ عَامِلهِ مِنْ عُمَّالِ اللَّهِ لَا تخیب.[24]
بهترین زنان شما پنج گونه اند.گفته شد: پنج گونه کدام است؟ فرمودند: آسان گیر باشد، نرم خو باشد، بساز باشد، چون شوهر به خشم آید نیارامد تا خشنودی او را فراهم آورد، در غیاب شوهرش حیثیت او را حفظ کند. این زن از عمال حق است و از لطف پروردگار ناامید نمی شود.
زنی که باعث ایجاد آزار و اذیت همسر خود شود، باعث غضب خداوند خواهد شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا حَسَنَةٌ وَ تَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ عَلَیْهَا غَضْبَان‏.[25]
هر زنى که با شوهرش نسازد و او را بر کارهایی که قدرت و طاقت ندارد مجبور کند، هیچ حسنه‏ اى از او پذیرفته نشود و خدا را خشمناک ملاقات کند.
يكي از عوامل قوام، دوام و گرمي خانواده، قانع بودن زن نسبت به وضعيت مالي و اقتصادي خانواده و عدم تحميل هزينه بيش از توان همسر بر اوست. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) اين اصل اخلاقي را به دخترش فاطمه سلام الله علیها تعليم داده بود ؛ از اين رو با وجود دشواري معيشت، از حضرت علي (علیه السلام) درخواستي نمي كرد كه بيش از توان او باشد يا او را به تكلّف بيندازد. امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
فَقَالَ لَهَا یوماً، یا فاطمه هَلْ عِنْدَكَ شئ‏ء؟ قَالَتْ : والذی عَظَّمَ حَقَّكَ مَا كَانَ عندا مُنْذُ ثَلَاثَةِ ایام شی‏ء نقریك بِهِ، قَالَ : افلا اخبرتنی؟ قَالَتْ : كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نهایی انَّ اسألك شیئاً فَقَالَ: لا تسألین ابْنُ عَمِّكَ شیئاً انَّ جَاءَكَ بشی‏ء وَ الَّا فَلَا تسألیه‏.[26]
روزي آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از فاطمه (سلام الله علیه) پرسيد: آيا چيزي براي خوردن در خانه هست؟ و ايشان پاسخ داد سه روز است كه چيزي نداريم. اميرمومنان پرسيد پس چرا به من خبر ندادي؟ و صديقه طاهره سلام الله عليها پاسخ داد: پدرم مرا نهي كرده كه از تو چيزي طلب كنم. و به من سفارش نمود: دخترم از پسر عمویت چیزی درخواست نکن، اگر چیزی برایت آورد بپذیر و الا تو درخواست چیزی نداشته باش.
اسلام برای یک زن شایسته در نظام خانواده علاوه بر موارد مذکور صفات و حسنات متعددی را برشمرده، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حدیث ذیل به چند مورد از آن اشاره فرمودند:
انَّ خَیرَ النِسائِکُم ... ألعَفیفَة ألعَزیزَة فی أَهْلِهَا الذَّلیلة مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةَ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانَ عَلی غَیره الَّتی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تَطیع أَمَرَهُ التی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تطیع أَمْرِهِ وَ اذا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا یّرید مِنْهَا وَ لَمْ تَبَذَّلْ کتبذل الرَّجُلِ .[27]
بهترین زنان شما زنی است که ... عفیف باشد، در میان خویشاوندان محبوب باشد، در مقابل شوهر، فروتن باشد، خود را برای شوهر بیاراید، در مقابل نامحرم خود نگه دار باشد، مطیع شوهرش باشد، در خلوت در اختیار همسرش باشد و مثل برخی از مردان مبتذل نباشد.
یکی از نکاتی که لازم است هر زنی بدان توجه داشته باشد، این است که تمام حرکات و سکنات انسان بازگوکننده ی باطن و درون اوست. لذا وقتی زنی در رفتار و گفتار و حرکات و سکناتش دقت لازم را داشته باشد، این امر نشان دهنده ادب، متانت و وقار درونی اوست.
صفات اخلاقی مذموم؛
صفات اخلاقی زشت بر هر انسانی ناپسند است، اما بر زنان نکوهیده تر. اسلام ازدواج با زنانی که دارای صفات اخلاقی مذموم می باشند را منع نموده است، که مهم ترین آنها عبارتند از:
زنان احمق و نادان؛
احمق به کسی می گویند که بی عقل، نادان و کم خرد است. زندگی با چنین افرادی ثمره ای جز ضایع شدن عمر و شکست و تباهی در زندگی ندارد. از این رو افراد باید دقت کنند که در انتخاب همسر به جای فریفته شدن به جمال و زیبایی افراد در درجه اول عقل و خرد و ایمان فرد مخاطب خود را مورد بررسی قرار دهند. در روایات برای فرد احمق نشانه هایی ذکر شده است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند: لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الاحمق وَرَاءَ لِسَانِهِ.[28]
زبان فرد عاقل ورای قلبش و زبان فرد نادان جلوی قلب اوست.
به تعبیر دیگر عاقل اول فکر می کند، بعد کلام خود را بیان می نماید اما انسان نادان اول حرف می زند، بعد فکر می کند.
اهل بیت (علیهم السلام) نیز رفاقت و مشاورت با انسان احمق را منع کرده اند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: لَا تُشَاوِرْ أَحْمَقُ.[29]
با احمق مشورت نکن.
و در حدیث دیگر فرمودند: لاینبغی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ انَّ یواخی الْفَاجِرَ وَ لَا الاحمق وَ لَا الکذاب.[30]
سزاوار نیست مسلمان با بدکار و احمق و دروغگو رفاقت کند.
عاقبت دوستی با انسان نادان جز هلاکت و مشقت چیز دیگری نخواهد بود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرمودند:
احْذَرْ الاحمق؛ فَانٍ مدارته تعنیک وَ مُوَافَقَتِهِ تردیک وَ مُخَالَفَتِهِ توذیک وَ مصاحبته وَبَالَ علیک.[31]
از احمق دوری کن؛ زیرا که مدارا کردن با او، تو را به رنج می کشاند و سازگاری با او، تو را هلاک می کند و مخالفت با او آزارت می دهد و همراهی با او، باعث سختی و گران باری توست.
علم امروز ثابت کرده است بسیاری از ویژگی های پدر و مادر از راه وراثت به فرزند منتقل می شود. حتی طبق روایات اهل بیت (علیه السلام) بسیاری از خصوصیات از طریق شیرمادر به فرزند منتقل می شود. به همین دلیل اگر مردان می خواهند فرزندانی عاقل، عالم، فاضل و مومنی داشته باشند، باید برای آنها مادری خردمند، فاضله، پاک دامن و با ایمان انتخاب کند. مردان نباید نقش عوامل بیرونی مثل دوستان، شرایط جامعه، نظام سیاسی حکومت و مذهب را در تربیت فرزندان نادیده بگیرند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
ایاکم وَ تَزویج الْحَمْقَاءِ، فَانٍ صُحْبَتَهَا بَلَاءُ وَ وُلْدَهَا ضیاع .[32]
از ازدواج با زن کودن و کم هوش بپرهیزید، زیرا همنشینی با او مایه ی رنج و فرزندش تباه است.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حدیث دیگری با همین مضمون فرمودند:
إیّاکُم وتَزَوُّجَ الحَمْقاءِ ، فإنَّ صُحبَتَها ضَیاعٌ ووُلْدَها ضِباعٌ.[33]
از ازدواج با زن احمق بپرهیزید ؛ زیرا همنشینى با او تباهى است و فرزندانش کفتار صفت هستند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند:
مِن سُنَّتِی التَّزویجُ ، وَاطلُبُوا الوَلَدَ ؛ فَإِنّی اُکاثِرُ بِکُمُ الاُمَمَ غَداً . وتَوَقَّوا عَلى أولادِکُم لَبَنَ البَغِیِّ مِنَ النِّساءِ، وَالمَجنونَةِ؛ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعدی.[34]
همسر دادن و همسر گرفتن، از سنّت من است. فرزند بجویید؛ چرا که من، فردا به شما بر دیگر امّت‏ها فراوانى مى‏ جویم. درباره فرزندانتان، از شیر زنان بدکاره و دیوانه، اجتناب کنید؛ چرا که (صفات از طریق) شیر، سرایت مى‏ کند .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَانِ اللَّبَنِ یعدی.[35]
دایگی فرزندانتان را به زنان احمق نسپارید. زیرا حماقت او به واسطه ی شیر دادنش به فرزند سرایت می شود.
چنان که در احادیث فوق بیان گردید، حماقت و جهالت در وجود هر فردی باعث ایجاد صفات اخلاقی مذموم دیگری در وجود او خواهد شد. زنی که علاوه بر اینکه کم خرد و بی عقل است، اوصاف زشتی همچون خود پسندی، خود رأیی، عیب جویی، سخن چینی و پرحرفی و بی فکری را داراست، قطعا نمی تواند همسر خوبی برای شوهرش و مادری مهربان و دلسوز برای فرزندانش باشد. زیرا همان طور که همنشینی با انسان دانا و فرهیخته عامل رشد و تعالی در وجود هر انسانی می شود، همنشینی با انسان جاهل و نادان، خواسته یا نا خواسته در رفتار و منش انسان تأثیر می گذارد.
زنان متبرج
یکی از مهم ترین خصوصیات انسان تمایل به خودنمایی است که به صورت طبیعی در وجود همه آنها قرار دارد. اما این ویژگی در شخصیت زنان به صورت عمیق تری قرار دارد. منظور از تبرج، جلوه گری و دلبری کردن برای تصاحب قلب دیگری است. مقصود از زنان متبرج زنانی هستند که زینت و آرایش خود را برای نامحرمان آشکار می کنند تا از آنها دلبری کنند. خداوند متعال در قرآن کریم در سوره احزاب، آیه ۳۳ از خودنمایی تعبیر به تبرج کرده است: وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهلیه الاولی.
خودنمایی نکنید مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین.
چنانکه در آیه ۳۱ سوره نور اشاره گردیده جلوه گری و ظهور و بروز زینتگری و خودنمایی زنان به عنوان یک امر غریزی در محیط خانه و برای محارم به خصوص شوهر هیچ مانعی ندارد، تا این غریزه فطری بدین شکل از راه مشروع ارضاء شود و بی پاسخ نماند، و به کار بردن پوشش و حجاب در بیرون از محیط امن خانه و در مقابل چشم غیر محارم واجب گردیده است: وَ لَا یبدینَ زینَتهنَّ الَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ابائهن أَوْ اباء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ ابناءهن أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أخوانِهِنَّ أَوْ بنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَمْ مَا مَلَکَت ایمانهن أَوْ التابعین غَیر الاولی الاربه مِنْ الارجال أَوِ الطِّفْلِ الّذی لَمْ یظهِروا عَلی هورات نِسَاءٍ.
و زینت و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرشان یا پسرانشان یا پسران شوهرشان یا برادرانشان یا پسر برادارنشان یا پسر خواهرشان یا زنان هم کیش خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که از زنان بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان وقوف پیدا نکرده اند، آشکار نکنید.
بدون شک یکی از ناپسندترین اعمالی که توسط زنان باعث غضب خداوند متعال می گردد و عواقب بسیاری را در دنیا و آخرت به دنبال خواهد داشت، عمل نکوهیده خودآرایی برای غیر محارم می باشد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حدیث معراج، عذاب زنان دوزخی را این گونه توصیف فرمودند: وَ رایت أَمَرَاهُ تاکل لَحْمَ جَسَدَهَا وَ النَّارِ تُوقَدُ مِنْ تَحْتَهَا،
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیرش افروخته می شد.
... واما التی تاکل لَحْمَ جَسَدِهَا فانها کانت تزین بَدَنَهَا لِلنَّاسِ.
و اما زنی که گوشت بدن خود را می خورد، آن زنی است که بدن خود را برای مردم زینت می کند.
وَ رایت الذی أَمَرَاهُ معلقه بِشَعْرِهَا یغلی دماغ راسها،
زنی را دیدم که به موهای سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده است.
... أَمَّا المعلقه بِشَعْرِهَا فانها کانت لَا تغطی شَعْرَهَا مِنَ ارجال.
اما آن زنی که به موهای سرش آویزان بود، زنی بود که موهای خود را از مردان نمی پوشاند.
ورایت أَمَرَاهُ تُقْطَعُ لَحْمَ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ موخرها بالمقاریص مِنَ النَّارِ.
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و عقب با قیچی هایی از آتش می چید.
... وَ أَمَّا التی کانت تَقْرِضُ لَحْمَهَا بالمقاریص فانها کانت تَعْرِضَ نَفْسَهَا علی الرِّجَالِ.[36]
و اما زنی که گوشت بدن خود را با قیچی هایی از آتش می چید آن زنی بود که در دنیا خود را در معرض تماشای نامحرمان و در اختیار آنها می گذاشت.
و باز در حدیث دیگر از سخنان گهربار ایشان آمده است، که فرمودند:
إذا تطيّبت المرأة لغير زوجها فإنّما هو نار و شنار.[37]
وقتى زنى براى کسى جز شوهر خود بوى خوش بکار برد، مایه آتش و عار است.
انسان به طور طبيعي به آراستن و نشان دادن خويش گرايش دارد. خاستگاه و ريشه اين تمايل انساني را بايد در کمال گرايي انسان جست. به اين معنا که انسان به طور طبيعي به زيبايي گرايش دارد و فطرت و طبيعت وي او را به اين سو مي کشاند، اما اين آراستگي وقتي به حالت افراط در مي آيد، شکل خودنمايي به خود مي گيرد که پيامدها و خطراتي را براي فرد و جامعه به همراه دارد.
در قرآن کریم سخنی از تبرج مردان نیامده است. پس معلوم می شود خودنمایی از ویژگی های زنانه است. خداوند متعال برای این غریزه که نیرویی فوق العاده در وجود زنان دارد، مانند سایر غرایز حد و مرزهایی قرار داده و قوانینی تبیین نموده است. زیرا این غریزه اگر کنترل نشود، بی بند وباری، بی عفتی، فساد و فحشا را در جامعه رواج می دهد.
تبرج و جلوه گري زنان در جامعه موجب بروز ناهنجاري هاي رفتاري و فروپاشي خانواده ها مي شود؛ از اين روست که قرآن بر زنان واجب کرده است که هنگام رو به رو شدن با مردان بيگانه و نامحرم از خودنمايي و تبرج و به چشم آمدن، خودداري ورزند.
زنان بد دهن
زبان یکی از نعمات الهی است که خداوند به انسان عطا نموده تا آن را در راه اطاعت و پرستش او به کارگیرد و از آن طریق به رحمت بی پایان در بهشت برین دست یابد. اما متأسفانه همین زبان یکی از ابزارهایی است که ابلیس با گمراه نمودن انسان بسیاری از اهداف خود را عملی ساخته و باعث سقوط بشر به قعر آتش دوزخ گردیده است.
بد زبانی و فحاشی یکی از بدترین گناهانی است که ممکن است انسان با زبان مرتکب آن گشته و باعث آزار و اذیت اطرافیان خود گردد. بد دهنی و بیان کلام رکیک و زشت، از خصایص افراد عاجز، ناتوان و بی منطق است. اعمال انسان با ایمان و با نزاکت از روی منطق و درایت صورت می پذیرد، و هر آنچه که بر زبان می راند ابتدا بر روی مفهوم و نتیجه آن فکر کرده و سپس ادا می نماید. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در توصیف یک انسان با ایمان فرمودند:
الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ یده وَ لِسَانِهِ؛[38]
مسلمان کسی است مسلمان از دست و زبان او ایمن باشند.
اما انسان بی ادب، فرومایه، بی منطق و نادان بدون تأمل بر اعمال و گفتار خود هر آنچه در ذهن خود دارد بر زبان آورده و بر اثر تکرار این موضوع حرمت و زشتی این عمل در ذهن او از بین رفته و دیگر در مقابل دیگران و حتی خداوند متعال نیز احساس شرم نخواهد نمود. چنین انسانی با کوچترین بهانه خشم خود را بروز می دهد و چون از کلام درست و پاسخ صحیح بی بهره است، دهان به فحاشی باز می کند و به راحتی دیگران را مورد توهین قرار داده و حرمت شکنی می نماید.
فحاشی یکی از اعمال مذمومی است که غضب خداوند متعال را در پی دارد. امام باقر (علیه السلام) در مذمت انسان فحاش و بدزبان فرمودند:
اِنَّ اللهَ یَبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحُّشَ.[39]
خداوند انسان ناسزاگوی بد دهن را دشمن می دارد.
چه بسیار بد است که زنی دارای ویژگی بد زبانی و بد دهنی باشد. امام صادق (علیه السلام) بدترین زنان را این گونه معرفی فرمودند:
هُنَّ ثَلَاثٍ: ... أَمَرَاهُ عقیم ، لَا ذَاتُ جَمَالٍ وَ لَا خُلُقٍ ، وَ لَا تعین زَوْجُهَا علی خیر وامراه صخابه وَ لَا جه همازه تَسْتَقِلُّ الکثیر وَ لَا تُقْبَلُ الیسیر.[40]
زنان سه دسته اند: ... زن نازایی که نه از زیبایی بهره ای دارد و نه از اخلاق، وشوهر را در کار نیک، یاری نمی رساند و زن هوار کش پا به در، که پشت سر شوهرش حرف می زند و زیاد را اندک می شمارد و اندک را نمی پذیرد.
همچنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:
أَیُّمَا امْرَأَةٍ آذَتْ زَوْجَهَا بِلِسَانِهَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صَامَتْ نَهَارَهَا وَ قَامَتْ لَیْلَهَا وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ حَمَلَتْ عَلَى جِیَادِ الْخَیْلِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَکَانَتْ أَوَّلَ مَنْ یَرِدُ النَّارَ وَ کَذَلِکَ الرَّجُلُ إِذَا کَانَ لَهَا ظَالِما.[41]
هر زنى که شوهرش را با زبان اذیّت کند، خداوند هیچ عمل کم و زیادی و هیچ حسنه‏اى را از او نمى‏پذیرد تا وقتی شوهرش را خشنود و راضى گرداند، و چنین زنی اگر چه تمام روزها را روزه بگیرد و شبها را به نماز بایستد، و بردگان آزاد کند و در راه خدا به جهاد برود؛ باز هم اوّلین کسى خواهد بود که وارد جهنم می‌شود.
بد دهنی و بد زبانی زنان اثرات مخرب در کانون خانواده می گذارد. این عمل باعث می شود عشق و علاقه بین زن و شوهر از بین رفتنه و دیوار احترام بین آنها از هم بپاشد. همچنین از دیگرآثار بد زبانی و فحاشی در محیط زندگی، تأثیرسوء در تربیت فرزندان و نا امنی و از همگسیختگی کانون خانواده است.
برخی عواقب فحاشی و بدکلامی؛
بد زبانی و فحاشی در زندگی دنیوی و اخروی انسان دارای آثار شومی می باشد. جایگاه انسان بد زبان، در آتش دوزخ است.
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند: مَنْ خَافَ النَّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ فی النَّارِ.[42]
هر کس مردم از زبانش بترسند در آتش است.
شیطان شریک انسان بد زبان خواهد بود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْكِ الشَّیْطَانِ الَّذِی لَا یُشَكُّ فِیهِ أَنْ یَكُونَ فَحَّاشاً لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیه؛[43]
از نشانه هایی که ثابت می کند شیطان در نطفه ی فردی شرکت دارد، این است که شخص دشنام گوی باشد و باکی نداشته باشد چه بگوید و چه بشنود.
بهشت بر انسان بدکلام و فحاش حرام می شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّةَ عَلَی كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْ كِ شَیْطَان؛[44] خـداوند بهشت را بر هر فحّاش بی آبرو و كم شرمی كه باكی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد حرام كرده است ، زیرا اگر درباره او كنجكاوی و بازرسی كنی یا از زناست یا شیطان در نطفه او با پدرش شریک شده است.
فحاشی و بد دهنی باعث ایجاد عداوت و دشمنی در اطرافیان می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند:
لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فتکتسبوا العداوه بینهم؛[45]
به مردم دشنام مدهید، زیرا باعث می گردد از آنان کسب عداوت و دشمنی نمایید.
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
سُوءَ الْمَنْطِقِ یزری بِالْقَدَرِ وَ یقسد الاخوه؛[46]
بدگویی منزلت انسان را پایین می آورد و اخوت را از بین می برد.
چنان که از احادیث فوق دیده می شود بد زبانی و بد کلامی به عنوان یک معصیت بزرگ شناخته می شود، اما زمانی این عمل قبیح و زشت تر است که این عمل باعث از هم گسیختن رابطه افراد کانون یک خانواده گردد.
انسان بدکلام جایگاهی در نزد اهل بیت (علیهم السلام) نخواهد داشت. در روایتی در کتاب کافی چنین آمده:
كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ صَدِيقُ لَا يَكَادُ يُفَارِقُهُ إِذَا ذَهَبَ مَكَاناً، فَبَيْنَمَا هُوَ يَمْشِي مَعَهُ فِي الحذائين وَ مَعَهُ غُلَامُ لَهُ سِنْدِيُّ يَمْشِي خَلْفَهُمَا إِذَا الْتَفَتَ الرَّجُلُ يُرِيدُ غُلَامَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ يَرَهُ فَلَمَّا نَظَرَ فِي الرَّابِعَةِ قَالَ: يَا ابْنَ الْفَاعِلَةِ أَيْنَ كُنْتَ ؟ قَالَ: فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَدَهُ فَصَكَّ بِهَا جَبْهَةَ نَفْسِهِ، ثُمَّ قَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ كُنْتُ أَرَى أَنَّ لَكَ وَرَعاً فَإِذَا لَيْسَ لَكَ وَرَعُ، فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أُمَّهُ سِنْدِيَّةُ مُشْرِكَةُ، فَقَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً، تَنَحَّ عَنِّي، قَالَ: فَمَا رَأَيْتُهُ يَمْشِي مَعَهُ حَتَّى فَرَّقَ الْمَوْتُ بَيْنَهُمَا. وَفِي رِوَايَةُ أُخْرَى: إِنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً تحتجزون بِهِ مِنَ الزِّنَا.[47]
نقل شده که روزی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) در خدمت ایشان به جایی رهسپار بود، غلام آن مرد از آنان عقب افتاد. مرد او را صدا زد، ولی پاسخی نشنید. چندین بار او را صدا زد ولی پاسخی نشنید. به همین علت به او ناسزا گفت و او را این گونه مورد خطاب قرار داد: یابن الفاعله، ای حرام زاده با تو هستم! امام صادق (علیه السلام) با شنیدن این ناسزا از حرکت باز ایستاد و به او فرمودند: چه گفتی؟ صحابی گفت: یابن رسول الله! چون پدر و مادرش مسلمان نبودند، لذا این ناسزا را دادم. حضرت فرمودند: مرا با پدر و مادرش کاری نیست، چرا به او فحاشی می کنی؟ و به او فرمودند: دیگر حق نداری با من رفت و آمد کنی.
علاوه بر اوصاف مذکور می توان صفات نکوهیده دیگری را نیز برای زنان نام برد، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در حدیث زیر به برخی از این صفات اشاره فرمودند:
مِنْ شَرِّ نِسائِكُمْ؛ الذَّليلَةُ فى اَهْلِهَا، العَزيزَةُ مَعَ بَعلِهَا، العَقيمُ الحَقُودُالَّتى لا تَتَوَرَّعُ عَن قَبيحٍ، المُتَبَرِّجَةُ اِذا غابَ عَنْها زَوْجُها، الحِصانُ مَعَهُ اِذا حَضَرَ، الَّتى لا تَسمَعُ قَولَهُ، وَ لا تُطيعُ اَمْرَهُ، فَاِذا خَلابِها تَمَنَّعَتْ تَمَنُّعَ الصَّعْبَةِ عِندَ رُكُوبِها، وَ لاتَقْبَلُ لَهُ عُذرا وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْبا.[48]
از بدترين زنان شما، زنى است كه در ميان خويشاوندان خود، خوار و در برابر شوهرخود سرسخت باشد، نازا و كينه توز بوده، از زشتى ها دورى نكند، در غياب شوهرش زينت خود را نمايش دهد ولى در حضور او از اين كار خوددارى كند، از شوهرش حرف شنوى نداشته باشد و امر او را اطاعت نكند، در خلوت با او چون شترى سركش بهره ندهد و هيچ عذرى را از شوهرش نپذيرد و هيچ خطايى را از او نبخشد.
صفات جسمانی زن شایسته ازدواج از دیدگاه اسلام؛
زن و مردی که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید به شرایط جسمانی یکدیگر توجه کنند. اوصاف جسمانی که اسلام به مرد توصیه کرده است در انتخاب همسر به آن توجه کند عبارت اند از:
باروری زن؛
میل به داشتن فرزند و تداوم نسل در درون همه ی انسان ها وجود دارد و از انگیزه های اصلی برای ازدواج وتشکیل خانواده است زیرا فرزند نعمتی از جانب خداوند متعال است که هیچ نعمت دیگری حتی مال و ثوت فراوان نمی تواند جای آن را بگیرد. از طرفی این نعمت زن را به مقام مادری می رساند. مقامی که در ستایش آن رسول خدا فرمودند: بهشت زیر پای مادران است.
از دیدگاه اسلام ازدواج با زنی که قدرت فرزند آوری ندارد، صحیح نمی باشد حتی اگر زیبایی و دینداری او زبانزد خاص و عام باشد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: جَاءَ رَجُلُ الی رَسُولُ اللَّهُ (صلی الله علیه و آله و سلّم) فَقَالَ : یا نبی اللَّهُ ، انَّ لی ابْنِهِ عَمٍّ قَدْ رضیت جَمَالَهَا وَ حُسْنَهَا وَ دینها . ولکنها عَاقِرُ . فَقَالَ : لَا تَزَوَّجْهَا.[49]
مردی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: ای رسول خدا! دختر عمویی دارم که زیبایی و نیکویی و دینداری او را پسندیده ام، اما نازا است. رسول خدا فرمودند: با او ازدواج نکن.
از دیدگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرزند آوری زن مهم ترین ویژگی اوست که در انتخاب همسر مرد باید بدان توجه کند. ایشان در این باره فرمودند:
تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.[50]
با باکره بچه زا ازدواج کنید و با زن زیبای نازا ازدواج نکنید؛ زیرا من در روز قیامت به (جمعیت) شما بر دیگر امت ها می بالم.
جوان بودن؛
در وجود جوانان شور و نشاط زندگی موج می زند. اخلاق آنها نرم تر، قدرت جسمانی بالاتر، فکری خلاق تر دارند و بسیاری از مشکلات زندگی را به امید آینده ای بهتر تحمل می کنند. زنان زودتر از مردان به بلوغ جنسی می رسند و آماده ی باروری می شوند و با بالارفتن سن زنان میزان باروری آنها کاهش می یابد. در حالی که مردان با این مشکل روبه رو نیستند. از این رو در دین اسلام تأکید شده مردان، همسرانی جوان برای ازدواج خود انتخاب کنند.
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند: ثَلَاثَةَ یهدمن الْبَدَنَ وَ رُبَّمَا قَتَلْنَ : اکل القدید الْغَابِّ وَ دُخُولُ الْحَمَّامِ علی البطنه وَ نکاح الْعَجَائِزِ.[51]
سه چیز است که بدن را ویران می کند و چه بسا می شکند: خوردن گوشت نمک سود گندیده، حمام رفتن با شکم پر و ازدواج با پیر زنان.
دوشیزه بودن
ازدواج با دوشیزگان به طور طبیعی دارای مزایایی است که در زنان بیوه و زنانی که تجربه ازدواج های قبلی داشته دیده نمی شود و یا کمتر وجود دارد. زیرا یک زن دوشیزه و باکره تجربه هیچ ازدواجی را نداشته و به طور طبیعی نسبت به همسر خود دارای احساس لطیف و قوی تر و در زندگی زناشویی دارای نشاط بیشتری خواهد بود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند: تَزَوَّجُوا الاَبکار؛ فَانَّهنًّ اطیب شَی أَفْوَاهاً وَ أَدَرُّ شی أَخْلَافاً وَ أَحْسَنُ شی أَخْلَاقاً وَ افْتَحْ شی أَرْحَاماً.[52]
با زنان باکره ازدواج کنید؛ زیرا آنان دهانشان خوشبوتر و سینه هایشان شیر افشان تر و اخلاقشان نیکوتر و رحم هایشان بازتر است.
و در روایتی امام صادق (علیه السلام) بیان فرمودند: عَنْ ابراهیم الکرخی : قُلْتُ لابی عبدالله : انَّ صاحبتی هلکت وَ کانت لی مُوَافِقُهُ وَقَدْ هَمَّتْ انَّ أَتَزَوَّجُ . فَقَالَ لی : انْظُرْ این تَضَعَ نفسک وَ مَنْ تشرکه فی مالک وَ تُطْلِعُهُ علی دینک وَ سرک ، فَانٍ کنت لَا بُدَّ فَاعِلًا فبکرا تَسَبَّبَ الی خیر وَ الی حُسْنُ الْخُلُقِ.[53]
به نقل از ابراهیم کرخی: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: همسرم از دنیا رفته است و اکنون تصمیم به ازدواج دارم. امام (علیه السلام) به من فرمودند: بنگر که خویشتن را در کجا می نهی و چه کسی را در دارایی ات شریک می گردانی و بر دین و رازت آگاه می کنی. پس اگر تصمیم قطعی بر این کار گرفته ای، با دوشیزه ای ازدواج کن که از او به نیکی و نیک خویی یاد می شود.
زیبا بودن
جمال و زيبايى يك امتياز در انتخاب همسر است، نه يك اصل زيربنايى در این امر، و هر كه در مرحله گزينش همسر، معيار انتخابش در محدوده همين عامل خلاصه گردد و صرفا به عنوان ملاك اصلى به آن بنگرد و ارزشهايى اصيل همچون كفويت ، اصالت خانوادگى ، ايمان ، اخلاق را از ياد ببرد يا آنها را در درجه دوم اهميت قرار دهد دير يا زود پشيمان مى شود و همين زيبايى گرفتاريهاى فراوانى را براى او به بار خواهد آورد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند: لا یُختارُ حُسنُ وَجهِ المَرأةِ على حسُنِ دِینِها.[54]
نباید حُسن صورت زن را بر حُسن دیندارى او برگزید.
اگر زیبایی ظاهر و صورت با زیبایی باطن و سیرت همراه نگردد، ممکن است عواقب و مشکلات زیادی را برای فرد و اطرافیان او به همراه داشته باشد. در چنین شرایطی انسان از فرشته فام به موجودی حیوان صفت، عیاش و شهوتران تبدیل خواهند شد.
خوشبختانه پيشوايان گرامى دين مقدس اسلام ، خطر چنين موضوعى را به پيروان خود اعلام داشته و همواره به آنان توصيه نموده اند در مسئله انتخاب همسر با مشاهده صورت زيبا و اندام موزون و حركات دلنشين كسى مسحور و دلباخته او نشوند، بلكه متوجه جهات ايمانى و اخلاقى او باشند تا پيوندشان مستمر و بادوام بماند.
نباید مردان این تصور را داشته باشند، که صرفا زیبایی زن برای هر مردی خوشبختی و شادکامی را در برخواهد داشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره فرمودند: مَنْ تَزَوَّجَ امراءة لِجَمَالِهَا جَعَلَ اللَّهُ جَمَالَهَا وَبَالًا عَلَيْهِ.[55]
هر كس زنى را صرفا به جهت زيبايى او انتخاب كند، خداوند زيبايى زن را وبال و گرفتارى براى مرد قرار می دهد.
ایشان در حدیث دیگری این گونه فرمودند:
مَـن تَـزَوَّجَ امرَأةً لا یَـتَزَوَّجُها إلاّ لِـجَمالِها لَم یَرَ فیها ما یُحِبُّ ، ومَن تَزَوَّجَها لِمالِها لا یَتَزَوَّجُها إلاّ وَکَلَهُ اللّه‏ إلَیهِ ، فعلَیکُم بذاتِ الدِّینِ.[56]
هر که با زنى به خاطر زیبایى‏اش ازدواج کند ، دلخواه خود را در او نبیند و هر که با زنى به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد ، پس بر شما باد به (ازدواج با) زنان متدیّن.
از طرفی نمی توان این امتیاز را به کلی نادیده گرفت زیرا زیبایی زن در حفظ پاکی و ایمان شوهرش و همچنین شادی و نشاط زندگی مشترک تاثیر دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: أَفْضَلُ نِسَاءِ امتی أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً.[57]
برترین زنان امت من خوبروترین و کم مهرترین آنان است.
و نیز از ایشان نیز روایت گردیده که فرمودند: اذا أَرَادَ أَحَدَکم انَّ یَتَزَوّج ، فَلیَسأل عَنْ شَعْرِهَا کَما یَسأل عَنْ وَجْهِهَا ، فَانِ الشَّعْرَ أَحَدُ الجَمالَین.[58]
هرگاه یکی از شما خواهان همسرگزینی است، همچنان که از چهره ی او پرس و جو می کند، از موی او نیز بپرسد؛ زیرا مو یکی از دو زیبایی است.
بنابراین باید در انتخاب همسر حد تعادل را رعایت نمود، و نه افراط کرد و نه تفریط. زیرا خداوند خود زیباست و زیبایی را دوست دارد. لذا هر مردی باید برای انتخاب همسر به صورت همه جانبه همه صفات نیکوی یک زن را مد نظر قرار داده و سپس در انتخاب او تصمیم گیری نماید.

[1] کافی، ج۵، ص۳۲۷.
[2] میزان الحکمه، ج۲، ص۱۱۸۷.
[3] غررالحکم، حکمت ۳۲۹۵.
[4] میزان الحکمه،ج۱،ص۳۳۰.
[5] وسائل ‏الشّيعه، ج ۱۴، ص ۳۰.
[6] مرآة العقول، ج ۲۰، ص ۲۳.
[7] بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۳۵.
[8] غرر الحكم، ج ۲، ص ۱۵۶.
[9] نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹.
[10] کافی، ج۲، ص۱۲۲.
[11] کافی،ج۲،ص۱۰۶.
[12] نهج الفصاحه، ح ۲۰۰۶.
[13] وسائل الشیعه،ج۲۰،ص۲۹.
[14] بحار الأنوار،ج۱۰۱،ص۳۸.
[15] بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۵۴.
[16] احتجاج، ج۱، ص۹۷.
[17] کافی، ج ۲ ،ص ۱۲۴ ، ح ۱۳.
[18] بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۷۶.
[19] بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲.
[20] شرح غرر الحکم،ج ۳،ص ۳۲۷.
[21] بحار الأنوار، ج ۶۳، ص ۳۲۵.
[22] مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۰.
[23] بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۹۸.
[24] وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۹.
[25] بحارالأنوار،ج ۷۳، ص۳۳۵.
[26] بحار الأنوار، ج۱۴، ص ۱۹۷.
[27] وسائل الشیعه،ج۲۰،ص۲۹.
[28] نهج البلاغه، حکمت۴۰.
[29] تحف العقول،ص۳۱۶.
[30] کافی، ج ۲،ص۶۴۰.
[31] میزان الحکمه،ج۳،ص۳۳.
[32] کافی، ج۵، ص۳۳۲.
[33] بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۳۷.
[34] بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۱۸.
[35] وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۸۸.
[36] بحار الانوار، ج۸، ص۳۰۹.
[37] نهج الفصاحه، ح ۱۸۸.
[38] جامع السعادات، ج۲، ص۲۱۵.
[39] وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۲.
[40] کافی، ج ۵، ص ۳۲۳.
[41] مکارم الأخلاق، ص۲۱۴.
[42] كافى ج ۲، ص ۳۲۷.
[43] ارشاد القلوب، ج۱،ص۱۴۳.
[44] کافی، ج۶۰، ص۲۷۰.
[45] کافی، ج۲، ص۳۶۰.
[46] غررالحکم، ص۲۳۳.
[47] کافی،ج۲،ص۳۲۴.
[48] من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۳۹۱، ح ۴۳۷۶.
[49] کافی، ج۵ ،ص ۳۳۳.
[50] کافی، ج۵ ، ص ۳۳۳.
[51] کافی، ج ۶، ص ۳۱۴.
[52] کافی، ج ۵، ص ۳۳۴.
[53] کافی، ج ۵، ص ۳۲۳.
[54] میزان الحکمة، ص۲۵۲.
[55] وسائل الشيعه، ج ۲۰، ص ۵۳.
[56] بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۳۵.
[57] کافی، ج ۵، ص ۳۲۴.
[58] من لایحضره الفقیه، ج۳ ، ص ۳۸۸.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -