انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام صیغه نکاح

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سؤال ـ کسى که به مسائل اجراى عقد آگاهى دارد امّا به قواعد عربیّت علم ندارد و نسبت به مفاهیم و عبارات صیغه عقد جاهل است آیا مى تواند صیغه عقد ازدواج را جارى کند که شرعاً صحیح باشد؟
پاسخ: اگر الفاظ اجراء عقد را که در رساله ها نوشته شده بطور صحیح بداند و معنى آن را هم بداند و معنى قصد انشاء را بداند و در موقع اجراء عقد قصد انشاء نماید صحیح است. والله العالم.
سؤال ـ خواندن خطبه عقد با تلفن چه حکمى دارد؟
پاسخ: اشکال ندارد. والله العالم.
سؤال ـ آیا مى توان مانند سائر عقود در نکاح نیز قائل به معاطات شد؟
پاسخ: در نکاح معاطات جارى نیست.
سؤال ـ اگر خود زن و مرد بگویند که ما عقد خوانده ایم آیا از آنها پذیرفته مى شود یا خیر؟ و اگر انسان به فرزندان آنها نسبت حرام زاده بدهد آیا قذف است یا خیر؟
پاسخ: اقرار آنها به خواندن عقد در زن و شوهر بودنشان کافى است و نسبت حرام زاده دادن به اولاد آنان قذف است. والله العالم.
سؤال ـ اگر زید و زینب شخصى رابراى اجراء عقد وکیل نمایند و عاقد به آنها بگوید که ظهر عقد شما را مى خوانم و بعد از مدتى متوجه شود عقدى که قرار بود بخواند فراموش کرده ونخوانده است در حالیکه نمى داند وکیل عقد دائمى بوده یا عقد انقطاعى و در صورت انقطاعى بودن مدت و اجرت را نمى داند وظیفه و تکلیف شرعى عاقد چیست؟
پاسخ: درمورد سوال وکیل دو عقد بخواند یکى بعنوان دوام و یکى بعنوان انقطاع بمدّت و مهر معیّن عند الزوجین.
سؤال ـ شخصى مثلاً از طرف ده نفروکیل براى اجراء عقد دائم شده و بعد از اجراء عقد، عاقد یقین دارد که یکى از این عقدها باطل بوده در صورتیکه عاقد اسامى موکلین و زوجین را نمى داند و هیچ یک از آنان را نمى شناسد و ضمناً مقدار مهریه را هم فراموش نموده وظیفه شرعى عاقد چیست؟
پاسخ: در فرض سوال تمام ده عقد را تکرار کند به این نحو که یک عقد بعنوان موکلین (زوجین) که اوّل او را وکیل کرده اند بهمان مهریّه اى که خودشان تعیین نموده اند و یک عقد بعنوان زوجین که دوّم او را وکیل کرده اند و همینطور تا عقد دهم چون مسلماً همه اینها در آن واحد و همزمان عاقد را وکیل نکرده اند و طبعاً بحسب زمان توکیل یکى اوّل بوده و یکى دوّم و یکى سوّم الى آخر و این در صورتى است که بطلان عقد مربوط به اجراء عقد و مجرى عقد باشد چنانچه ظاهر سوال است وإلاّ عاقد مسئولیتى ندارد.
سؤال ـ زوجه در حین عقد ازدواج با شوهر خود شرط مى کند که من بعد از ازدواج در یکى از ادارات دولتى استخدام خواهم شد و شوهر این شرط را قبول مى کند بیان فرمائید آیا شوهر مى تواند بعد از ازدواج مانع از استخدام زوجه خود بشود یا نه؟
پاسخ: در مورد سوال با اشتراط در ضمن عقد و قبول زوج، زوج نمى تواند مانع استخدام براى شغل حلال بشود. والله العالم.
سؤال ـ اگر زوجه در عقد دائم شرط نماید که با شما ازدواج مى کنم به شرط اینکه بعد از 5 سال مرا مطلّقه نمائید و زوج هم این شرط را قبول نماید آیا این شرط سایغ و لازم الوفاء مى باشد یا خیر؟
پاسخ: ظاهراً شرط فعل است و اشتراط آن با اینکه طلاق در ید زوج است و عقد دائم اقتضاء دوام را دارد منافات ندارد و سائغ و لازم الوفاء است.
سؤال ـ اگر زن ضمن عقد نکاح دائم یا موقت شرط کند که زوج مادامى که زوجه را در عقد خویش دارد حق ازدواج دائم یا موقت با دیگرى ندارد، آیا این شرط نافذ است یا خیر؟ و اگر نافذ است در صورت تخلف زوج ازدواج دوم باطل است؟ آیا زوجه مشروط لها حق فسخ دارد یا نه؟
پاسخ: شرط سلب حق ازدواج دوم شرعى نیست و باطل است ولى اگر بر او شرط کند که با زن دیگر ازدواج نکند واجب است به آن عمل کند، ولى در صورت تخلف نه زوجه حق فسخ دارد و نه ازدواج دوم باطل است. بلى ممکن است حاکم شرع جامع الشرائط او را به این تخلّف تعزیر شرعى نماید.
سؤال ـ اگر زنى راضى شود که مردى او را بعقد غیر دائم خود درآورد بدون اینکه تعیین مدت و مبلغ مهریه بشود بعد مرد بگوید من صیغه تو را جارى کردم عمرى، و چون زن جاهل به مسأله بوده قبول کرده و نزدیکى هم کرده اند آیا چنین عقدى صحیح بوده و به هم محرم شده اند؟
پاسخ: ظاهر اینستکه مقصود از اجراء صیغه عمرى همان عقد متعارف و دائم بوده و زن هم آنرا امضاء کرده است بنابر این چنانچه مهر را معین کرده باشد همان مهر المسمى و اگر معین نکرده مهر المثل را به زن بدهکار است و در این صورت زن زوجه آن مرد است و به او محرم است، مع ذلک اگر عقد را تجدید نمایند یا مرد زن را طلاق بدهد مطابق با احتیاط است و اگر نزاع و اختلاف دارند باید مرافعه شرعیه نمایند.
سؤال ـ قصد و نیت زوجین عقد غیر دائم بوده و زوجه هم حاضر و راضى به عقد دائم نبوده و صیغه عقد بعنوان غیر دائم اجراء شده است، چون زوجین جاهل به مسأله بوده اند مدت و مهر را معین نکرده اند مرد گفته من تورا صیغه خود کرده ام و تو از امروز زن من هستى بعد از مدتى زن سوال کرده که من تا چه زمانى صیغه تو هستم مرد جواب داده عمرى، و زن هم راضى به صیغه دائم نیست در این صورت حکم مسأله را بیان فرمائید.
پاسخ: در فرض سؤال، عقدى که واقع شده باطل بوده چون مرد بر خلاف مورد وکالت عمل نموده، ولى اگر هر دو جاهل بوده اند گناهى نکرده اند و نزدیکى آنها وطى بشبهه بوده لکن به یکدیگر محرم نیستند فقط زن باید عدّه وطى بشبهه نگهدارد که مانند عدّه طلاق است و مبدء آن بنابر احتیاط از زمان برطرف شدن شبهه است و این در صورتیست که زن حامله نشده باشد والاّ انقضاء عده به وضع حمل است، مگر اینکه مدت باقى مانده براى وضع حمل کمتر از مقدار عدّه طلاق باشد در این صورت باید بمقدار عدّه طلاق، عدّه نگهدارد و اگر زن یائسه است عدّه ندارد و اگر نزاع در صورت مسأله دارند مرافعه شرعیه لازم است مع ذلک چنانکه قبلاً جواب داده شده تجدید عقد بصورت دائم یا موقت یا طلاق و نگهداشتن عده موافق با احتیاط است.
سؤال ـ اینجانب دخترى هستم جهت ناراحتى زنانگى به دکترى مراجعه کردم ایشان بعد از معاینه به من پیشنهاد ازدواج نمود منهم موافقت کردم وایشان گفتند چون شما بالغه ورشیده هستى اذن پدر لازم نیست و اگر هم بعداً لازم شد رضایت او را مى گیریم بالاخره عقدى فیمابین خواندیم بدون تعیین مدت (با گفتن زوجتک نفسى از طرف من ولفظ قبلت از طرف او) وبعد از چندین جلسه آمیزشى در مطب روزى از من خواست که براى پیشگیرى از آبروریزى نوشته اى به او بدهم ومن هم این نوشته پیوست را به ایشان دادم در آنجا فقط لفظ موقت را نوشتم در حالیکه مدت در کار نبود، وبعداً بمنظور حفظ آبروى آقاى دکتر با پیشنهاد ایشان یک عقد بعنوان موقت به مدت 2 ماه و بدون تعیین مهریه خوانده شد قرار شد که طى این دو ماه به دفتر ازدواج رسمى رفته ثبت عقدنامه بشود که بعداً این آقا حاضر نشد استدعا دارم با توجه به نوشته پیوستى و اظهار حالیکه به عرض میرسد بفرمائید: 1 ـ آیا من شرعاً زن او هستم یا نه؟ 2 ـ و او باید مهر المثل بپردازد یانه؟ 3 ـ ونیز نیرنگى که به من زده بکارت من را از بین برده آیا ارش بکارت را هم باید بپردازد یا نه؟
پاسخ: از موضوع مورد سوال اطلاعى ندارم اگر زن باکره وبالغه رشیده به همین نحویکه مرقوم شده بدون ذکر مدت و مهر، به ازدواج مردى در آید وپدر دختر هم بعد از عقد واطلاع، اذن داده باشد آن زن همسر دائمى آن مرد است و تمام آثار مزاوجت دائمه بر آن مترتب است و در این صورت عقد موقت بعدى بى اعتبار و باطل است و مرد مذکور باید به زن مهر المثل بپردازد وازباب ازاله بکارت بر مرد که شوهر زن است چیزى زاید بر مهرالمثل نیست و اگر پدر دختر اذن نداده باشد مرقوم دارید تا حکم مسأله در جواب بیان شود و اگر نزاع موضوعى در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است.
سؤال ـ اگر از جانب زن جهت جارى نمودن صیغه وکالت داشته باشم و با فردى عاقد که مرا کاملاً مى شناسد و به وکالت من از جانب آن زن مطمئن است موضوع در میان گذاشته شود و خواستار جارى نمودن صیغه شوم آیا عقد ـ در صورتى که من با عاقد به صورت تلفنى تماس داشته ام نه حضورى ـ از نظر شرع مقدس اسلام صحیح است یا نه؟
پاسخ: اگر زن مذکوره عاقله و رشیده باشد به هر کسى که وکالت دهد خود آن وکیل مى تواند صیغه عقد را برایش جارى نماید بلى چنانچه حق توکیل غیر هم به وکیل داده باشد وکیل مى تواند دیگرى را هم براى اجراء صیغه ولو با تلفن وکیل نماید. والله العالم.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -