انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «سید مهدی شیرازی» (1380 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیت الله میرزا مهدی حسینی شیرازی از مشاهیر فقهای جهان تشیع، در سال ۱۳۰۴۱۳۸۰- قمری در کربلا به دنیا آمد.
نسب نامه سیادت
نسب نامه سیادت ایشان بدین شرح است: سید مهدی بن میرزا حبیب الله بن سید آقا بزرگ بن میرزا محمود بن اسماعیل بن فتح الله بن عائد لطف الله بن محمد مؤمن حسینی شیرازی.
خاندان
خاندان شیرازی، یکی از خاندان‌های معروف در عراق و ایراناست که مردان بزرگی از آن برخاسته‌اند.
میرزای شیرازی بزرگ، مهم‌ترین شخصیت از این خاندان است که فتوای تحریم تنباکوی او در دربار ایراننیز نفوذ کرد.
فرزند میرزای شیرازی میرزا علی آقا شیرازی از مدرسان و مراجع عراق و مورد قبول همه طبقات عراقی بود.
مرحوم آقای سیدعبدالهادی شیرازی از دیگر افراد این خاندان است که مرجعیت او بعد از رحلت حاج آقا حسین قمی، بسیار بالا گرفت.
جد میرزا مهدی آقا بزرگ شیرازی، برادر میرزای شیرازی بزرگ، صاحب حکم تحریم تنباکو بود.
پدرش میرزا حبیب الله بن سید آقابزرگ شیرازی، مردی متدین بود و فرزندانی متدین و قناعت پیشه داشت.
یکی از فرزندان میرزا حبیب الله به نام میرزا عبدالله در توسل آن چنان شهره بود که مردم او را «توسلی» می‌خواندند. میرزا مهدی نیز مرد دعا بود.
یکی از دختران میرزا حبیب الله همسر آیت‌الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی (۱۳۸۲ قمری) بود. او، زن با قناعتی بود. گویند آن چنان ساده زیست بود که در شب عروسی فقط با یک لباس و یک فرش به خانه ی شوهر رفت [۱]
دختر دیگر او، همسر شیخ محمدرضا شیرازی فرزند میرزا محمدتقی شیرازی ، رهبر انقلاب عراق بود.
گفتنی است میرزا حبیب الله از طرف همسر با خانواده میرزا محمدتقی شیرازی ارتباط داشته است و میرزا محمدتقی شیرازی، دایی میرزا مهدی محسوب می‌شود.
میرزا مهدی در چنین خانواده‌ای متدین و با این سوابق تاریخی رشد و پرورش یافت.
او در کودکی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر بزرگ خود میرزا عبدالله توسلی قرار گرفت [۲]
تحصیلات
مقدمات علوم از صرف و نحو و منطق و فقه و اصول و حساب را در کربلا نزد اساتید آن دیار آموخت. آن گاه برای ادامه تحصیلات به سامرا رفت.
حوزه علمیه سامرا، حوزه نوپایی بود که به دست مرجع تقلید بزرگ شیعه ، میرزای شیرازی (صاحب حکم تحریم تنباکو) تاسیس شده بود. میرزای شیرازی این حوزه را در سال ۱۲۹۱ قمری تاسیس کرد. با آمدن او به سامرا، جمعی از علما و شاگردان نیز به سامرا مهاجرت کردند و حوزه پر رونقی را تشکیل دادند.
بعد از رحلت میرزای شیرازی در شعبان سال ۱۳۱۲ قمری شاگردان میرزای شیرازی و از جمله حاج شیخ محمدتقی شیرازی ، این حوزه را هم چنان پر رونق نگه داشتند. از اساتید میرزا مهدی در حوزه سامرا، برادرش میرزا عبدالله حسینی شیرازی معروف به توسلی (۱۳۵۳ قمری) بود.
او در حوزه سامرا، چند سالی نزد اساتید آن جا به کسب علم مشغول شد و بعد از چندی به اشاره ی استادش میرزا محمدتقی شیرازی به کاظمین رفت. بعد از آن به کربلا بازگشت و بعد از چندی برای ادامه ی تحصیل به نجف رفت.
دوران اقامت او در کاظمین به سختی گذشت. او در این زمینه می‌نویسد:
«من شش ماه در کاظمین ماندم و در این مدت به غیر از خرمای زاهدی و خیار چمبر ، غذای دیگری نداشتم. قحطی و تنگی معیشت چنان بر ما چیره شده بود که ما روزانه توان به دست آوردن بیش از یک قرص نان نداشتیم و آن را نیز برای مادر بیمار که نیاز شدید به مراقبت ویژه داشت کنار می‌گذاشتیم» [۳]
بعد از رحلت میرزا محمدتقی شیرازی ، حوزه علمیه کربلا رونق خود را از دست داده بود. حاج آقا حسین قمی که بعد از واقعه گوهرشاد در سال ۱۳۵۴قمری به عراق تبعید شده بود، در کربلاسکونت گزید. او برای رونق این حوزه تصمیم گرفت جمعی از فضلای حوزه نجف را به این حوزه دعوت کند. بدین منظور از حضرات آیات سید محمدهادی میلانی و سید ابوالقاسم خویی ، میرزا مهدی شیرازی دعوت کرد برای احیای این حوزه کهن سال به کربلا تشریف آورند.
میرزا مهدی بعد از اقامت بیست ساله در نجف در سال ۱۳۵۶ قمری (یا ۱۳۱۶ شمسی) به کربلا رهسپار شد.
اساتید
اساتید میرزا مهدی در دوران تحصیل بدین شرح است:
۱ ـ میرزا علی آقا شیرازی فرزند میرزای شیرازی
او از شاگردان میرزای شیرازی بود که بعد از ارتحال پدرش به مشهد رفت و بعد از گذشت یک سال به سامرا بازگشت و ملازم درس میرزا محمدتقی شیرازی شد. در سال ۱۳۳۳ قمری به کاظمین رفت و بعد از آن به نجف رفت. بعد از رحلت میرزا محمدتقی شیرازی بسیاری از مقلدان میرزا به او رجوع کردند.
استفاده میرزا مهدی از او در سامرا و کاظمین بوده است.
۲ ـ میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای شیرازی کوچک
او رهبر انقلاب عراق و جانشین میرزای شیرازی بزرگ بود. تحصیلات خود را در کربلانزد محمدحسین فاضل اردکانی تکمیل کرد. بعد از آن در درس میرزای شیرازی شرکت کرد و ملازم او در سامرا بود.
بعد از رحلت میرزای شیرازی ریاست حوزه سامرا به او رسید و در امر تقلید نیز بسیاری از مقلدان میرزا به او رجوع کردند. او در سال ۱۳۳۵ قمری با حمله انگلیس به سامرا، به کربلا هجرت کرد و از آن جا انقلاب عراق را رهبری کرد. سرانجام او در سال ۱۳۳۸ قمری از دار دنیا رفت.
۳ ـ حاج آقا رضا همدانی
او از شاگردان میرزای شیرازی بود که با هجرت میرزا به سامرادر نجف حوزه درسی تشکیل داد و به تدریس مشغول شد. کتاب مصباح الفقیه و حاشیه بر رسائل و مکاسب و تقریرات دروس میرزای شیرازی از آثار او است.
میرزا مهدی در نجف از این استاد استفاده برد.
۴ ـ سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب العروة الوثقی (۱۳۳۷ قمری)
سید یزدی از مراجع تقلید در نجف و صاحب کتاب معروف العروة الوثقی بود. در کتب تراجم ، نام سید محمدکاظم یزدی در شمار اساتید او شمرده شده است [۴] [۵] با این احتساب میرزا مهدی پیش از رحلت سید محمدکاظم یزدی و حدود سال ۱۳۳۶ قمری به نجف رفت و از دروس او استفاده کرد.
۵ ـ شیخ محمدحسین نایینی (۱۳۵۵ قمری)
او از اساتید بزرگ در نجف بود و در نهضت مشروطه ایران به حمایت از آن پرداخت و کتاب تنبیه الامة را نوشت. میرزا مهدی در نجف از دروس او استفاده برد.
۶ ـ حاج آقا حسین قمی (۱۳۶۵ قمری)
حاج آقا حسین قمی از مراجع تقلید بود که در سال ۱۳۲۱ قمری به سامرا رفت و در دروس میرزا محمدتقی شیرازی شرکت کرد. بعد از آن به مشهد رفت و بعد از واقعه ی گوهرشاد به عراق تبعید شد و در کربلا به تدریس مشغول شد. حاج آقا حسین قمی در کربلا بحثی را به نام کمپانی شروع کرد که در این جلسات میرزا مهدی شیرازی، شیخ محمدرضا اصفهانی ، سید محمدهادی میلانی ، سید زین العابدین کاشانی ، شیخ یوسف خراسانی شرکت داشتند.
۷ ـ آقا ضیاء الدین عراقی (۱۳۶۱ قمری)
آقا ضیاء الدین عراقی ، اصولی بزرگ نجف در عصر خود بود. استفاده شیرازی از دروس وی در نجف بوده است.
۸ ـ سید میرزا عبدالله حسینی توسلی (۱۳۵۳ قمری)
او برادر میرزا مهدی بود.
۹ ـ سید حسین هندی
او استاد تجوید میرزا مهدی در سامرا بوده است.
اجازه روایت
او از چند تن از بزرگان اجازه روایت داشت. از کسانی که به او اجازه روایت داده‌اند، عبارت‌اند از:
۱ ـ آیت‌الله سید حسین قمی
۲ ـ حاج آقا بزرگ تهرانی
۳ ـ حاج شیخ عباس قمی (صاحب کتاب مفاتیح الجنان )
۴ ـ میرزا محمد تهرانی [۶] (صاحب مستدرک بحار )
زهد
میرزا مهدی معتقد بود، علم جز با زهد حاصل نمی‌شود. از این رو در عمل به زهد اسلامی خود را در سختی می‌انداخت. او به غذا و نوع آن توجهی نمی‌کرد و هر آن چه برای او می‌آوردند، بدون این که توجهی به پخت و کیفیت آن بکند، آن را تناول می‌کرد. گاه گرسنگی بر او فشار می‌آورد، اما از این که برای خود غذایی درخواست کند، خودداری می‌کرد [۷]
حفظ و تلاوت قرآن
او در جوانی در کنار تحصیلات به حفظ قرآن مشغول شد و توانست حافظ قرآن شود. از عادات او این بود که در هر صبح یک جزء تلاوت قرآن می کرد.
ازدواج
میرزا مهدی شیرازی برای عمل به این سنت نبوی، همسری را برای خود انتخاب کرد و او، کسی جز دختر استادش میرزا علی آقا شیرازی فرزند میرزای شیرازی بزرگ نبود.
تدریس
او همگام با تحصیل، به تدریس کتبی که پیش از آن خوانده بود، پرداخت. از کتبی که در ابتدا به تدریس آن پرداخت، کتاب مغنی و مطول بود. او در تدریس این دو کتاب، بسیار ماهر بود. به قدری این دو کتاب را تدریس کرده بود که در تدریس بسیاری از عبارات آن را از حفظ می‌خواند. [۸]
ریاست علمی کربلا
بعد از رحلت مرجع عظیم الشان سید ابوالحسن اصفهانی ، مرجعیت به حاج آقا حسین قمی رسید. از این رو حاج آقا حسین قمی به نجف هجرت کرد و در آن جا مقیم شد. بعد از هجرت حاج آقا حسین قمی در سال ۱۳۶۵ قمری میرزا مهدی شیرازی حوزه درس مستقلی تشکیل داد و کم کم مرجعیت دینی و علمی او در کربلا بالا گرفت و ریاست علمی کربلا به او رسید. [۹]
او در این حوزه به تدریس خارج فقه و اصول می‌پرداخت.
آثار
شیرازی در کنار تدریس به تالیف نیز پرداخت و آثاری از خود به یادگار گذاشت. آثاری که از او به یادگار مانده است، عبارت است از:
۱ـ ذخیرة العباد در فقه فارسی
۲ ـ ذخیرة الصلحاء
۳ ـ الوجیزة
۴ ـ بدایۀ الاحکام
۵ ـ تعلیقه بر العروةالوثقی
۶ ـ تعلیقه بر وسیلة النجاة
۷ ـ تعلیقه بر رساله حاج آقا حسین قمی
۸ ـ تعلیقه بر رساله اصطهباناتی
تمام آثاری که تاکنون ذکر شد، به چاپ رسیده است.
۹ ـ شرح بر العروة الوثقی ، ناتمام است.
۱۰ ـ رساله‌هایی در مباحث اصول
۱۱ ـ رسالة فی التجوید
۱۲ ـ رسالةحول کتاب فقه الرضا ، علیه السلام
۱۳ ـ کشکول فی مختلف العلوم
۱۴ ـ الدعوات المجربات
۱۵ ـ هدیة المستمعین فی اقسام الصلوات المندوبة
۱۶ ـ رسالةفی الجفر
۱۷ ـ اجوبة المسائل الاستدلالیة
این آثار همگی مخطوط است و هنوز به چاپ نرسیده است.
شعر
میرزا مهدی قریحه شعری هم داشت و اشعاری می‌سرود. از او اشعاری در مدح اهل بیت ، علیهم السلام، باقی مانده است. از اشعار او قصیده بائیه در ۱۹۲ بیت است که درباره امام زمان سروده است. قصیده دیگری در وصف فاطمه زهرا در ۲۶ بیت سروده است. او به فارسی و عربی شعر می‌سرود. این سه بیت عربی از اشعار او است:
درةاشرقت بابهی سناها لمع الکون من سنا
نور قدس یا لها لمعةاضائت فابدت
فتلالا الوری فیا بشراها بسنا ناره اضاء طواها
لمعات اهدی الانام هداها [۱۰]
امامت جماعت
میرزا مهدی علاوه بر تدریس و فعالیت‌های دیگر، امامت صحن روضه حسینی را بر عهده داشت. به علت زهد و ورعی که داشت، جمع زیادی از مردم به او اقتدا می‌کردند. امامت او در صحن برای نماز مغرب و عشاء بود. این جماعت نزدیک باب زینبیه برگزار می‌شد [۱۱]
ویژگی ها
ایشان بسیار کم می‌خوابید و فرزندانش را به کم خوابی و مطالعه و عبادت تشویق می‌کرد و آنان را به فکر نکردن در امور دنیوی تشویق می‌کرد. یکی از فرزندان، روزی به ایشان عرض می‌کند: چرا نمی‌خوابی؟ او در جواب می‌گوید: به زودی در قبر، خواب طولانی می‌کنم. من خوابم را برای قبر به تاخیر انداخته‌ام [۱۲]
او در زمان خود، به تقوا و حسن خلق و خوش رویی مشهور بود.
نورالدین شاهرودی در کتاب خود اسرة المجدد الشیرازی می‌نویسد:
«مردی مؤدب به آداب کامل بود با گفتاری نیک و لطیف و رفتاری حکیمانه که در خور یک عالم دینی است. چهره اش نورانی و همیشه می‌درخشید و شکوه وقار در رفتارش موج می‌زد. ساده زیستی و قناعت از خلقیات دائمی او بود. تا پایان عمر مانند طلبه‌ای ساده زندگی کرد. این، در حالی بود که اموال و وجوه شرعی، مانند سیل همیشه به سوی خانه اش سرازیر و جاری بود. دعوت هر کسی را می‌پذیرفت و حتی اگر فقیری او را به خانه ی خود فرا می‌خواند، نزد او می‌رفت. در تشییع جنازه مؤمنان شرکت می‌کرد و همیشه به دیدار تازه واردین شهر می‌رفت. اگر کسی از او سؤالی داشت، در میان سرما و گرمای خشک عراق ، گاه تا یک ساعت همان جا و سرپا می‌ایستاد و جواب سؤال کننده را می‌داد، حتی اگر کودک باشد. خواب و خوراک را تنها به عنوان نیاز طبیعی می‌شناخت و اهمیتی به این گونه امور نمی‌داد. هیچ کس به یاد نمی‌آورد که او از غذا و یا از نوع پخت آن ایرادی گرفته باشد. حتی المقدور لباسش را خودش می‌دوخت و جوراب هایش را با دستان خود وصله می‌زد. زحمت شستن لباس هایش را به هیچ کس نمی‌داد و همیشه اتاقش را خود جارو می‌کرد و گاهی نیز غذا می‌پخت. هر گاه یکی از فرزندان یا همسرش بیمار می‌شدند، خود از آنان پرستاری می‌کرد و داروهایشان را به آنان می‌داد و اگر کودکی از خوردن دارو طفره می‌رفت، با وعده‌های شیرین و تشویق ، او را به خوردن دارو ترغیب و راضی می‌کرد.
به قول و وعده خود بسیار پای بند بود و حتی اگر از شخصی عادی و معمولی نامه‌ای کم اهمیت به وی می‌رسید، آن را بی پاسخ رها نمی‌کرد. در حد توانش به مردم نیازمند قرض می‌داد و نیاز نیازمندان را شخصا بر طرف می‌کرد. اگر کسی در حق او ظلم و بدی روا می‌داشت یا او را می‌بخشید و از گناهش می‌گذشت و یا با احسان و خوبی خجلش می‌کرد. گاهی نیاز شدید یا زیاده خواهی، بعضی را وا می‌داشت که نامه‌هایی پر از دشنام و فحش و ناسزا برایش بنویسند، اما او که به راستی پرهیزکار و تربیت شده در مکتب اهل بیت پیامبراکرم -علیهم السلام- بود، به رفع نیازهایشان می‌پرداخت و با نامه‌هایی مؤدبانه و صمیمانه، پاسخ شان را می‌داد.» . [۱۳] [۱۴] [۱۵]
مبارزات سیاسی
میرزا مهدی از اوضاع و شرایط سیاسی زمان خود غافل نبود و همواره رویدادها و مسائل جامعه را رصد می‌کرد.
الف) دفاع از کیان اسلامی
در جنگ جهانی اول کشورهای استعمارگر غربی به منظور رسیدن به اهداف خود تصمیم گرفتند دولت عثمانی را تجزیه کنند. با توجه به این که عراق در قلمرو این دولت بود، انگلیس‌ها از بصره به آن حمله کردند و با پخش شایعات و جنگ روانی خواستند به اشغال عراق سرعت دهند. بدین منظور اقدام به اختلاف افکنی میان شیعه و سنی پرداختند و در میان مردم این چنین شایع کردند که انگلیس برای نجات شیعیان از دست سنیان به عراق حمله کرده است. بعضی از مردم نیز فریب این دروغ را خورده و ورد زبان شان این بود که دولت عثمانی با ما بد رفتاری می‌کند و ما باید از این موقعیت استفاده کرده و از دولت عثمانی جدا شویم.
تلاش تفرقه افکنانه دشمن با آگاهی‌هایی که علما به مردم دادند، به نتیجه نرسید و علما برای نجات عراق از اشغال انگلیس، فرمان جهاد دادند. هر چند مردم در دفاع از عراق تلاش فراوانی از خود نشان دادند، اما دولت انگلیس به علت تجربه فراوان و داشتن سلاح‌های سنگین و پیشرفته، توانست بغداد را در سال ۱۳۳۴ قمری اشغال کند. دولت انگلیس بعد از اشغال عراق برای این که جای پایی در میان مردم پیدا کند، برای فریب، بحث تشکیل حکومت عربی به سرپرستی انگلیس را مطرح کرد. رهبران قیام‌های مردمی برای پاسخ به این پیشنهاد با مراجع تقلید مسئله را استفتا کردند. علما، پذیرش حکومت غیر مسلمان بر مسلمان را جایز ندانستند. مرجعیت عراق در آن زمان با میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای کوچک بود. او برای مبارزه با انگلیس از سامرا به کربلارفت و از آن جا رهبری نهضت را بر عهده گرفت. این با اقدامات خود توانست انقلابی در عراق به وجود آورد که در تاریخ به « ثورةالعشرین » (ـ این انقلاب در سال ۱۹۲۰ م رخ داد) ـ مشهور است.
میرزا محمدتقی شیرازی بدین منظور جمعی از بزرگان را برای مشورت در امور در کنار خود جمع کرد که از جمله این افراد، شیخ مهدی خالصی ، سید ابوالقاسم کاشانی ، هبة الدین شهرستانی ، میرزا مهدی شیرازی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزا احمد کفایی بودند [۱۶]
میرزا مهدی شیرازی در آن زمان در کربلا یار و مددکار میرزا شیرازی بود و در بسیج کردن عشایر عراق ضد انگلیس سهم بسزایی داشت. هر چند تلاش میرزای شیرازی کوچک باعث شد تا در کربلا حکومتی مستقل تشکیل شود، اما با وفات ناگهانی میرزا، انگلیس کربلا را تصرف کرد و پایه‌های این حکومت را قلع و قمع کرد.
ب) مبارزه با کمونیسم
در زمان حکومت عبدالکریم قاسم که کمونیسم‌ها در عراق بیداد می‌کردند و بسیاری از مردم در خطر افتادن در دام کمونیست بودند، میرزا مهدی برای مبارزه با این جریان از پا ننشست و با اقدام ضد آن از هر راه ممکن، کوتاهی نمی‌کرد. از کارهایی که او در این زمینه انجام داد، این بود که علما را برای مبارزه با این جریان بسیج می‌کرد و همگان را به اتخاذ موضعی قوی و هماهنگ دعوت می‌کرد. نتیجه تلاش وی سرانجام در فتوای تاریخی آیت‌الله حکیم تبلور یافت. آیت‌الله سید محسن حکیم در این جریان کمونیسم را کفر و الحاد معرفی کرد و با بیان تاریخی خود تاثیر بسزائی در خنثی کردن تبلیغات آنان داشت. حرکت حکیمانه او، به درستی، یادآور حرکت میرزای شیرازی در تحریم تنباکو بود.
میرزا مهدی شیرازی نیز در طی حکمی عبادات علاقه مندان و پیروان کمونیسم را باطل دانست. او در این حکم خاطر نشان کرد، صحت اعمال، متوقف بر ایمان است و پذیرش اصول کمونیسم ، به معنای ایمان نداشتن به اصول اسلامی است؛ زیرا، اصول کمونیسم با اصول اسلام در تضاد است. فتوای او در این زمینه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم. اذا کان المعتنق لعلم المبادی الشیوعیة المصادمة للدین الاسلامی ثم یصلی و یصوم فان اعماله و عباداته لا تنفعه اذ شرط صحة الاعمال الایمان، و هو مفقود فیه، و ان لم یکن یعلم بل یظن عدم المنافاة کما هو شان کثیر من المخدوعین فاعتناقه حرام و علیه ان یترک ذلک المبدا و لا یساعده فانه مساعدة لما یصادم الاسلام فی اصوله و فروعه لکن قبول اعماله و عباداته بید الله تعالی انتهی؛ [۱۷]
هرگاه کسی به کمونیسم که مبانی آن با دین اسلام ناسازگار است، گردن نهد و در عین حال نماز بخواند و روزه بگیرد، اعمال و عباداتش فایده‌ای ندارد، زیرا؛ شرط صحیح بودن اعمال، ایمان است که در این شخص وجود ندارد، هرچند آن شخص خود آن را نداند یا گمان کند که اسلام و کمونیسم باهم ناسازگار نیست. حال بیش تر فریب خوردگان، همین است. بنابراین گردن نهادن به آن حرام است و بر او است که آن را ترک کند و نیز کمونیسم را یاری نکند؛ زیرا، کمک به آن، در حقیقت یاری کردن آن چیزی است که با اسلام در اصول و فروع ناسازگار است، ولی قبول اعمال و عبادتش به دست خدا است.» .
ج) تبعید
پس از تبعید خفت بار رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ شمسی حاج آقا حسین قمی برای زیارت امام رضا ، علیه السلام، و اصلاح وضعی که پهلوی اول پیش آورده بود، به مشهد سفر کرد. او در این سفر طی تلگرافی خواسته‌های خود را به دولت ابلاغ کرد. خواسته‌های او در این تلگراف بدین شرح بود: لغو کشف حجاب ؛ کاهش فشار اقتصادی از دوش طبقه ضعیف؛ انحلال مدارس مختلط؛ تلاش برای تعمیر قبور ائمه بقیع ؛ برپایی نماز جماعت و تعلیم قرآن ؛ آزادی حوزه‌های علمیه.
دولت ابتدا از بر آوردن خواسته‌های وی سرباز زد و حاج آقا حسین قمی با دیدن این حالت، دولت را تهدید به اعلام جهاد کرد. گروه‌های مختلف مردمی از این امر حمایت کردند.
علمای ایران از جمله آیت‌الله بروجردی نیز به حمایت از حاج آقا حسین قمی برخاستند. آیت‌الله بروجردی دولت را تهدید کرد در صورتی که به خواسته‌های حاج آقا حسین ترتیب اثر ندهد، عشایر لرستان را ضد حکومت تحریک می‌کند.
دولت سهیلی که چاره‌ای جز تسلیم در برابر حاج آقاحسین قمی را نداشت، در بیانی رسمی، اعلام کرد خواسته‌های ایشان بر آورده می‌شود. حاج آقا حسین که دید خواسته‌های او تامین می‌شود، به کربلا باز گشت. در این سفر جمعی از علما برای حمایت و یاری حاج آقاحسین قمی او را همراهی کردند. میرزا مهدی شیرازی هم از ملازمین و در امور یار و مددکار بود [۱۸] [۱۹]
فرزندان
از ایشان چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر به جا مانده است. پسران ایشان همگی در سلک لباس روحانیت بوده و هستند. دامادهای ایشان نیز همگی روحانی بودند. گفتنی است آقا میرزا مهدی سالیان زیادی بود که فرزند پسری نداشت، از این رو نامه‌ای خدمت امام زمان می نویسد و در آن، درخواست فرزند پسر می‌کند.
پسران ایشان عبارت‌اند از:
۱ ـ آیت‌الله العظمی سید محمد شیرازی (متوفای ۱۳۸۰ شمسی)
او از شاگردان پدرش و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی بود. بعد از وفات پدرش ریاست حوزه علمیه کربلا را به دست گرفت. با روی کار آمدن حزب بعث در عراق ، او به مبارزه با این رژیم کافر پرداخت و بعد از آن که حکم اعدام غیابی برای او صادر شد، به کویت رفت. حدود ده سال در کویت به فعالیت‌های علمی و دینی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران او به ایران آمد و در حوزه علمیه قم ساکن شد و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. سرانجام این عالم بزرگ در سال ۱۳۸۰ شمسی در قم درگذشت و پیکر پاکش را در حرم فاطمه معصومه ، سلام‌الله‌علیها ، در قم به خاک سپردند. او کتاب‌های زیادی نوشته است. مهم‌ترین اثر او، موسوعة الفقه است، در صد و شصت جلد است.
۲ ـ شهید آیت‌الله سید حسن شیرازی ( شهید در سال ۱۴۰۰ قمری)
او در سال ۱۳۵۴ قمری در نجف به دنیا آمد. تحصیلات خود را در کربلا به پایان برد و با روی کار آمدن حزب بعث به مبارزه با این رژیم پرداخت. بعد از آن به سوریه رفت و در آن جا حوزه علمیه زینبیه را بنیان نهاد. او در بیروت در سال ۱۴۰۰ قمری. به دست عوامل حزب بعث به شهادت رسید. کلمة الامام الحسن، اله الکون، الاقتصاد، الوعی الاسلامی، بطل الاسلام الخالد، الشعائر الحسینیةاز آثار او است.
۳ ـ آیت‌الله سید صادق شیرازی
او از مراجع فعلی در قم است که به تدریس خارج فقه و اصول مشغول است. مقلدان آیت‌الله سید محمد شیرازی، بعد از وفاتش به او رجوع کرده‌اند. او آثار زیادی را نگاشته است: شرح بر عروة ، شرح بر الروضة البهیة ، شرح سیوطی ، تعلیقة انیقة علی شرائع الاسلام ، الطریق الی بنک الاسلامی ، شرح التبصرة ، حقائق عن الشیعة ، از آثار او است.
۴ ـ آیت‌الله سید مجتبی شیرازی یکی دیگر از فرزندان ایشان است.
دامادهای ایشان عبارت‌اند از:
آیت الله سید عبدالحسین خردمند . ایشان از شاگردان حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نایینی ، عبدالهادی شیرازی ، میرزا مهدی شیرازی بود.
او بعد از تحصیل به تهران مهاجرت کرد و به وظایف دینی همت گمارد تا این که در سال ۱۳۹۲ قمری در تهران از دار دنیا رفت.
آیت الله سید کاظم مدرسی پدر آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی . او از مدرسان حوزه کربلا و نجف و مشهد بود. او در علم تفسیر و حدیث و فلسفه اسلامی تخصص داشت.
آیت الله سید عبدالحسین قزوینی . ایشان از شاگردان سید محسن حکیم و میرزا مهدی شیرازی و یار و مددکار حضرت آیت‌الله خویی بود. از مدرسان کتب فقهی و اصولی است.
آیت الله سید کاظم قزوینی حائری ، صاحب کتاب موسوعةاحادیث الامام الصادق ، علیه السلام.
ایشان از شاگردان میرزا مهدی شیرازی و سید محمدهادی میلانی است که آثار حدیثی درباره حضرات ائمه، علیهم السلام، از خود بر جای گذاشت.
وفات
این عالم مجاهد و پر تلاش سرانجام در ۲۸ شعبان سال ۱۳۸۰ قمری (مطابق با ۱۳۴۰ شمسی) دعوت حق را لبیک گفت و به عالم باقی شتافت.
بدن مطهر این عالم بزرگ را بعد از تشییع باشکوهی در مقبره میرزا محمدتقی شیرازی در صحن حسینی به خاک سپردند.
با وفات وی بسیاری از علما از شهرهای مختلف به کربلا آمدند و این شهر یک پارچه سیاه پوش گردید.
پانویس
۱. السبیل الی انهاض المسلمین، سید محمد شیرازی، ص۲۵۹، مطبعة سید الشهداء، علیه السلام.
۲. اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۱۰، ص۱۴۶، دار التعارف للمطبوعات، بیروت ۱۴۰۳.
۳. در امتداد فقاهت، سید ابوجواد حسینی، ص۴۱، چاپ دانش قم، ۱۳۸۱.
۴. اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۱۴۶.
۵. معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج۳، ص۱۷۱، کتابخانه مرعشی نجفی، قم.
۶. گلشن ابرار، ج۸، ص۱۵۹.
۷. اسرة المجدد الشیرازی، نور الدین شاهرودی، ص۲۷۰، دار العلوم بیروت.
۸. معارف الرجال، ج۳، ص۱۶۶.
۹. اسرة المجدد الشیرازی، ص۲۶۲.
۱۰. اسرة المجدد الشیرازی، ص۲۶۵.
۱۱. معارف الرجال، ج۳، ص۱۶۷.
۱۲. السبیل الی انهاض المسلمین، ص۱۴۲.
۱۳. اسرة المجدد الشیرازی، ص۲۶۹.
۱۴. در امتداد فقاهت، ص۳۹.
۱۵. در امتداد فقاهت، ص۴۱.
۱۶. الامام الشیرازی یشکل الحکومة الاسلامیة، فریق المزهر آل فرعون، ص۲۱، مکتبة الامام المهدی علیه‌السّلام ، ۱۴۰۴.
۱۷. معارف الرجال، ج۳، ص۱۶۸.
۱۸. اسرة المجدد الشیرازی، ص۲۷۱.
۱۹. اسرة المجدد الشیرازی، ص۲۷۳.
وفات «سید مهدی شیرازی» (1380 ق) (۲۶ بهمن ۱۳۳۹ش)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -