حمله چنگیز به ایران
در قرن سیزدهم میلادی قدرت بزرگی در ایران به وجود آمد، شهرهای بزرگی بنا شد. هرچند این نیرو اصالتاً ایرانی نبود، لیکن کشورمان پس از 500 سال یکپارچه گشت.
قدرت خوارزمشاهیان به اندازهای بود که کلیه دولتهای آسیای صغیر و خاور نزدیک مطمئن بودند توفان چنگیز به آنها نمیرسد، اما گذشت زمان چیز دیگری را نشان داد.
اولین برخورد
در 1216 برای اولین بار در دشتهای قرقیزستان طلایهداران خوارزم با مردان چنگیز که آن زمان از نبرد با طوایف مرکیت بازمیگشتند، روبه رو شدند و سربازان چنگیز علاقهای به نبرد نشان ندادند و نیمه شب عقبنشینی کردند. چنگیز در این زمان هنوز قصد نبرد با سلطان محمد خوارزمشاه را نداشت، اما حمایت سلطان محمد عملاً او را مجبور به جنگ کرد.
مرگ فرستادگان چنگیز
حاکم اترار که دستنشاندهی محمد خوارزمشاه بود، بازرگانان مغول را به جرم جاسوسی دستگیر و اموال آنها را غارت کرد و سپس به دستور سلطان، آنها را کشت.
چنگیز اکنون برای حفظ آبروی خود چارهای جز جنگ نداشت، چرا که سلطان محمد آخرین سفیر وی را نیز چندی قبل کشته بود. در 1219 میلادی (616 هجری) چنگیزخان با عظیمترین سپاهی که تا آن زمان شرق به خود دیده بود، عازم اترار شد.
انهدام قشون سلطان
در ناحیهای بین اوش و اترار سپاه چنگیز به سپاهی بزرگتر از خود برخورد. مورخان، سپاه سلطان محمد خوارزمشاهی را 400 هزار تن ذکر میکنند. نبردی سخت بین طرفین درگرفت، اما قدرت سواران بیابانگرد سبب بروز شکاف در صفوف سپاه خوارزم شد، از طرفی جوچی، پسر چنگیز، نیز در این نبرد با ابراز رشادت مانع گریز سپاه دشمن شد و با محاصره آنها قتل عام عظیمی از این سپاه به راه انداخت. شکست سنگین سلطان محمد سبب از بین رفتن روحیه جنگاوری خوارزمشاهیان شد و وی عملاً مرزهای شرقی را بدون محافظ رها کرد. پس از آن، سپاه مغولی به سه دسته تقسیم شده و بخشی به فرماندهی جغتای و اکتای مأمور تسخیر اترار شدند، بخشی به سمت خجند حرکت کرده و خود چنگیز نیز به سمت شهرهای آباد سمرقند و بخارا حرکت کرد. تنها شهر اترار مقاومت بینظیری (6 ماهه) از خود نشان داد، اما نرسیدن نیروی امدادی سبب انهدام شهر و مرگ حاکم آن شد. حاکم بخارا نیز که 20 هزار سرباز داشت، ابتدا در کنار رود سیحون با سپاه مغول درگیر شد، اما پس از شکست، شهر تسلیم آنها گردید. اما خجند تقریباً بدون مبارزه تسلیم شد. سمرقند آخرین شهری بود که میتوانست از ورود مغولان به خراسان جلوگیری کند، چرا که پادگان سمرقند در اختیار 40 هزار نظامی ترک بود. متأسفانه ترکها تصمیم به تسلیم کردن شهر گرفتند و این مسئله سبب شد تا آنها نه تنها جان خود را (به دلیل قتل عام) از دست بدهند، بلکه تسخیر شهر باارزش و آباد سمرقند، قدرت مغولان را دوچندان کند. چرا که آنها از این شهر 30 هزار سرباز جدید و 30 هزار صنعتگر به کار گرفتند. همچنین فتح سمرقند، دره معروف و حاصلخیز زرافشان را نیز در اختیار مهاجمان قرار داد.
حمله به جیحون و اورگنج
ترس احمقانهی سلطان محمد سبب اجتناب او از درگیری مستقیم با مغولان شد و او تصمیم به مقاومت در شهرها گرفت اما این تاکتیک کاملاً اشتباه بود. چرا که وی میتوانست با کمک شهرهای بزرگ مانند، اورگنج، نیشابور، سمرقند، بخارا، سبزوار و دهها شهر دیگر، ارتشی بسیار بزرگ و مجهز فراهم کند حال آن که این شهرهای جدا از هم هیچ کدام نمیتوانستند آسیبی به ارتش مغول برسانند و چنگیز نیز ظرف 2 سال کلیه این شهرها را گرفت. کما این که جلالالدین پسر سلطان محمد در این باره به پدر هشدار داده و از او خواسته بود که با دادن سپاه به او این امکان را برای مبارزه رودررو با مغولان به او بدهد که متأسفانه سلطان به او بیتوجهی کرد.
از طرف دیگر چنگیز که از ترس سلطان باخبر بود دو ستون نیرو را مأمور تعقیب شاه خوارزم کرد. این نیروها از مسیر قوچان، اسفراین، دامغان و ری پیشروی کرده و محمد خوارزمشاه را تعقیب کردند اما این مرد زبون از قزوین به دریای خزر فرار کرد و در همانجا جان خود را از دست داد.
پس از این، سلطان جلالالدین خوارزمشاهی سعی کرد سرعت پیشروی مغولان را کُند کند. وی ابتدا در گورگنج، پایتخت خوارزمشاهیان، به نبرد با دو پسر چنگیز یعنی جوچی و جغتای رفت و در ابتدا نیز بیرون از قلعه شهر آنها را شکست داد اما با رسیدن نیروهای کمکی به آنها به داخل قلعه عقبنشینی کرد. اورگنج 6 ماه مقاومت کرد اما نهایتاً در 1220 میلادی با رسیدن نیروهای اوکتای، پسر سوم چنگیز، شهر سقوط کرد و مردم را قتل عام کردند.
فتح نیشابور
چنگیزخان پس از فتح ترکستان و ماوراءالنهر شهرهای سر راه را یکی پس از دیگری منهدم و به سوی خراسان حرکت کرد. شهرهای غزنه، توس و قوچان کنونی را تسخیر و اهالی آن را قتل عام کرد.
پسر کوچک چنگیز، تولی، نیز با تسخیر مرو (این شهر افسانهای) حتا به حیوانات شهر نیز رحم نکرد اما در اولین حمله به نیشابور، که آبادترین شهر جهان در قرن سیزدهم بود، ناموفق ماند. پسر چنگیز با طی 100 کیلومتر مسافت ناگهان خود را به سبزوار رسانده و 70 هزار سکنه شهر را قتل عام کرد.
تولی مجدداً با سپاهی عظیم به نیشابور حمله کرد و علی رغم مقاومت سنگین مردم نیشابور، با استفاده از 3 هزار سنگر موقت بر روی برجها و 500 منجنیق، نتوانستند در برابر مغولان دوام آورند، چرا که مغولان با استفاده از منجنیقهای بزرگ دیوارهای شهر را در هم کوبیده و با پرتاب گلولههای نفتی مدافعان را مجبور به عقبنشینی کردند. شهر پس از سقوط با فرمان قتل عام روبه رو شد. گفته میشود مغولان در هنگام انهدام مرو و نیشابور، 1/5 میلیون نفوس ایرانی را از دم تیغ گذراندند.
فتح کامل ایران
جلالالدین علیرغم رشادتهای فراوان نتوانست مانع موفقیت کامل چنگیز شود. وی ابتدا در نسا و سپس در غزنه در بهار 1221 سپاه سی هزار نفری مغول را شکست داد و چنگیز را برای اولین بار نگران کرد.
چنگیزخان در پاییز همان سال با سپاهی بزرگ به غزنه حمله کرد اما جلالالدین چون دید قادر به مقابله با سپاه عظیم خان مغول نیست به رود سند عقبنشینی کرد و در مقابل چشم چنگیز با اسب خود از رود سند گذشت.
در 1222 چنگیز آخرین شهر مهم منطقه یعنی هرات را تسخیر و صدها هزار نفر از مردمان آن را کشت. پس از سقوط شهرهای بزرگ شرق، دیگر مانعی بر سر راه ارتش مغول نبود و آنها قزوین، زنجان، همدان، تبریز، ساوه، قم و کاشان را ظرف 4 سال تسخیر کردند.
چنگیز در سال 1227 پس از 53 سال فرمانروایی فوت کرد و اگر مرگ او نبود مغولان شرق اروپا را نیز نابود میکردند.
نتیجه نبردهای چنگیز
اگر تاریخ جهان را بدانی پی خواهیم برد که همواره فلش حملات از غرب به شرق آسیا بوده و عملاً کشورهایی نظیر چین و یا صحرانشینان طمع به غرب آسیا نداشتهاند؛ اما حمله چنگیز تا 200 سال آسیای مرکزی و غرب را تحت اشغال مغولان و تیرههای بیابانگرد قرار داد و همین مسئله سبب عقبماندگی آسیای غربی شد.
از طرف دیگر خوارزمشاهیان که در قرن دوازدهم و ابتدای قرن سیزدهم با قدرت گرفتن تدریجی تقریباً قدرت ایران را دوباره احیا میکردند ناگهان از بیخ و بن از بین رفتند و این خلأ قدرت تا صدها سال بعد ایران را مبدل به قدرتی درجه دو در عرصه جهانی کرد.
نکته مهم این که چنگیزخان را میتوان متهورترین سردار نظامی دانست. وی بدون هراس از قطع شدن خطوط مواصلاتی خود هزاران کیلومتر از صحراهای شرقی فاصله گرفت و تا غرب آسیا و روسیه جلو رفت. هجوم چنگیز به شرق سبب تغییر جغرافیایی سیاسی ایران، هندوستان، افغانستان، ترکمنستان، روسیه، بینالنهرین و حتا خاورمیانه عربی شد و بازیگران بینالمللی را کلاً تغییر داد و اقوام مغول و تاتار را جانشین اقوام قدیمی این منطقه کرد.