عنوان پاسدار، یادگار روزهای افتخار برای همهٔ دوران تاریخ ما در آینده، و یادگار لحظههای حساس این انقلاب است؛ که اگر پاسدار نبود، هیچ چیزی نبود و هیچ چیزی نمیماند.
به گزارش مشرق به نقل از دفاع پرس، در آستانه ولادت با سعادت امام حسین(ع) و روز پاسدار فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با پاسدار را مرور میکنیم:
تعمیق شناخت درست از مبانى نظرى انقلاب، دانستن تاریخ انقلاب و تربیت خود، از وظایف پاسداران انقلاب اسلامى است.
روز ولادت حسینبنعلى(ع)؛ روز پاسدار
روز پاسدار، روز ولادت حسینبنعلى(ع) است، یعنى مظهر مجاهدت خالص و پاک براى خدا. (۱۷مهر ۱۳۸۱) این ابتکار جالب که روزى به نام پاسدار را ارتباط بدهند با میلاد مسعود سیدالشهدا سلام الله علیه، یک ابتکار پر مغز و جهتدهى است. باید از کسانى که اول این فکر به ذهن آنها رسیده است و ما را متوجه به این معنا کردند، تشکر کرد، زیرا داعیه سپاه پاسداران، داعیه بزرگى است؛ پاسدارى از انقلاب اسلامى. (۱۳تیر۱۳۹۰)
پاسدارى؛ فرهنگ عزت و افتخار
پاسدارى، یک فرهنگ است، یک فرهنگ عزت و افتخار است. پاسدارى از دین و انقلاب - که امروز این معنا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى مجسم است - صرفاً یک حرکت نظامى نیست، پاسدارى، یک فرهنگ است، جنبه عقیدتى و سیاسى و فداکارى و مجاهدت دارد. البته جنبه نظامى هم دارد، یعنى بازوى نظامى انقلاب بوده است و خواهد بود. همانطورکه دیروز انقلاب به این پاسدارى نیاز داشت، امروز هم نیاز دارد، فردا هم نیاز خواهد داشت، همیشه نیاز دارد. (۱۷مهر۱۳۸۱)
پاسدار؛ در حکم شهید
درباره پاسداران باید عرض کنم: اینها کسانى هستند که علیرغم همه انگیزههایى که در دنیاى مادى امروز براى جوانان وجود دارد، لباس عفاف و تقوا پوشیدند، به استقبال معنویات رفتند، براى خدا قدم در میدان گذاشتند و هرجا هرچه از وجودشان لازم بود - جانشان، سلامتیشان و حضورشان در میان خانواده که اینها نعمتهاى خداست - همه را تقدیم کردند. بسیارى از این پاسداران و جوانان ما، کسانى هستند که بحمدالله سالمند، به شهادت نرسیدند و سلامتیشان را هم از دست ندادهاند، اما در حکم شهدا هستند، زیرا آنجایى که حضورشان در جبهه و فعالیتشان در میدان لازم بود، آن را به انقلاب و به ملت و به کشور و به خدا تقدیم کردند. این همان کارى است که اینها کردند، یعنى موقعیت و زمان را شناختند، به خدا اعتماد کردند و اخلاص هم ورزیدند. (۲آذر۱۳۷۷)
مهمتر از نام پاسدار؛ زى و روحیه پاسداری
پاسدار هستید، پاسدار بمانید و خواهید ماند. عنوان افتخارآمیزى است، این عنوان را باید نگه دارید. مهمتر از نام پاسدار، عنوان واقعى و زى و روحیه پاسدارى است. بد است که ما با نام پاسدار، کسى را داشته باشیم که آنچه در ذهنش نمىگذرد، پاسدارى از اسلام باشد و برایش مسائل شخصى و خودى مطرح باشد. اینها ارزشى ندارد. اینطور آدمى، اصلا نبودنش بهتر از بودن است. باید مسائل انقلاب اسلامى - همان چیزى که شما مىگویید پاسدار آن هستیم - محور باشد. هرجا هستید، سعى کنید که اینطور باشید، سعى کنید که دیگران را هم پاسدار کنید، سعى کنید که روحیه پاسدارى را در دیگران هم بدمید. (۱۰دی۱۳۶۹)
وظایف امروز پاسدار
این انقلاب، تاریخ کشور را تغییر داد، این انقلاب آمد، این کشور را، این ملت را از افتادن در این تندباد ویرانگر و نابودکننده نجات داد؛ ما در صراط مستقیم قرار گرفتیم. البته صراط مستقیم، ما را به هدف خواهد رساند، اما کِى؟ در چه مدت؟ با چه تلاش و مجاهدتى؟ این بستگى دارد به اینکه من و شما چقدر تلاش کنیم، چقدر جدى بگیریم، چقدر درست حرکت کنیم؛ این به همت ما بسته است.(۳شهریور۱۳۹۲)
الف. تعمیق شناخت درست از مبانى نظرى انقلاب
اول اینکه باید این انقلاب را درست بشناسید. یکى از کارهاى مهم شما جوانان عزیز این است که مبانى نظرى انقلاب را عمیقاً بشناسید. ما کسانى را دیدیم که با احساسات وارد این میدان شدند، بدون تکیهگاه نظرىِ مستحکم؛ با یک تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن کسانى مىتوانند در این حرکت و در این مسیر محکم بایستند که شناخت عمیقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. فرمود: «المؤمن کالجبل الرّاسخ لاتحرّکه العواصف»؛ هیچ تندباد و طوفانى نمىتواند راه اینها را عوض کند که چند خصوصیت داشته باشند؛ از جمله این خصوصیات و مهمترین آنها، اعتقاد درست و آشنایى درست با مبانى نظرى این انقلاب است. این یکى از کارهایى است که لازم است شما بدانید.
ب. دانستن تاریخ انقلاب و مبانى تجربهشده نظرى آن
بعد تجربه انقلاب را، یعنى عینیت این نظریه را در طول این سالها بدانید؛ تاریخ انقلاب را بدانید. این انقلاب مثل خیلى از حرفهاى دیگرى که در دنیا معمول است، صِرف ادعا نیست؛ یک دامنه وسیعى از تجربه و عمل در مقابل آن است. این انقلاب آزموده است، تجربهشده است. این حرفها، حرفهایى است که در میدان عمل، صدق خود را ثابت کرده است. اگر امام عزیز ما به ما یاد مىداد که به خدا توکل کنیم، اعتماد کنیم، حسن ظن داشته باشیم، تلاش کنیم و مىگفت اگر اینکار را بکنید، پیروز خواهید شد، این اتفاق افتاد؛ همچنانکه در صدر اسلام اتفاق افتاد که امیرالمؤمنین «علیه الصّلاة و السّلام» در نهجالبلاغه فرمود: «فلمّا رأى اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر». این ملت صدق خود را نشان داد، راستگویى خود را نشان داد؛ وارد میدان شد و در میدان عمل، این فکر و این اندیشه و این مبانى نظرى تجربه شد. اینرا باید شما در تاریخ انقلاب ببینید.
ج. تربیت خود بهعنوان انسان صالح
بعد هم تربیت خود بهعنوان انسان صالح. همه باید خودشان را تربیت کنند. من باید خودم را تربیت کنم، شما هم باید تربیت کنید. البته کار شما آسانتر از کار کسى مثل من است. شما جوانید، آمادهاید، نورانى هستید، دلهایتان پاک است؛ بهراحتى مىتوانید خودتان را در الگوى مورد تحسین اسلام و قرآن شکل دهید. این، یکى از وظائف خود شما است؛ البته بر دوش مربیان و مدیران و مسؤولان این دانشگاه و مجموعه سپاه و مدیران هر مجموعهاى هم که جوانان عزیز ما در آنجا هستند، قرار دارد؛ اینها لازم است. اگر این کارها شد - که به یقین و به توفیق الهى و باذن اللّه این کارها خواهد شد - آنوقت آینده همانى است که همیشه تکرار کردیم و گفتیم: آینده اطمینانبخش و قطعى.
جان برای پاسداران متاعی ناقابل
یکی از بهترین نامگذاریها، همین نامگذاری «روز پاسدار» است. برای پاسدارانی که از ساعت اول پیروزی انقلاب، چه آن وقتی که هنوز این لباس مقدس بر تنشان نبود، و چه آن وقتی که با انتظام گرفتن مسائل انقلاب و شکل گرفتن نهادها، همین جوانان مخلص و صادق و فداکار وارد سلک پاسداری شدند - چه در سپاه، چه در کمیته - و جز فداکاری و دفاع از اسلام و انقلاب و امام، هیچ چیز برایشان مطرح نبود و در قبال اهداف الهی و انقلابی، جان برای آنها متاع ناقابلی به حساب میآمد، هیچ چیز و هیچکس شایستهتر از اینها نیست که این روز مبارک را به آنها اختصاص بدهند. نام پاسدار را بر این روز از این جهت گذاشتند و امام بزرگوار هم با چشم حکمتبین، این مطلب را تأیید فرمودند.
سرگذشت پاسداران واقعیتی شبیه افسانه
سرگذشت پاسداری در کشور ما، یک واقعیت شبیه به افسانه است. اگر همین حالا قطعههای متفرقی از زندگی پاسداران فداکار را در کتابی جمع و به زبانهای دیگر ترجمه کنند، کسانی که در حال و هوای مسائل ایران و هشت سال جنگ تحمیلی و حوادث کردستان و این حجلههای شهادت و خانوادههای شهدا نبودهاند، چنانچه این کتاب را بخوانند، به احتمال زیاد از هر ده نفر، هشت، نُه نفر خواهند گفت که اینها افسانه و مبالغه است؛ در حالی که افسانه نیست؛ واقعیت است؛ اما این واقعیت آنقدر برتر از سطح عادی زندگی مردم مادّی است که برای بشرِ امروز بهآسانی قابل باور نیست. این، سرگذشت پاسداری و سرگذشت پاسداران انقلاب و سرگذشت سپاه است.
اگر پاسدار نبود هیچ چیز نبود
روز پاسدار - این عنوان شیرین و زیبا و فراموشنشدنی - است. عنوان پاسدار، یادگار روزهای افتخار برای همهٔ دوران تاریخ ما در آینده، و یادگار لحظههای حساس این انقلاب است؛ که اگر پاسدار نبود، هیچ چیزی نبود و هیچ چیزی نمیماند.
هر کس که امروز به نحوی از ارزشهای اسلامی پاسداری میکند و آن را نگه میدارد، خوب است به یاد داشته باشد که اگر روزی جوانان پاسدار ما نبودند و این مولود و نهال تازه را از تهاجم دشمنان حراست نمیکردند، چیزی باقی نمیماند، تا عالمش دربارهٔ مسایل علمی آن، مهندسش دربارهٔ مسایل مهندسی آن، پزشکش دربارهٔ مسایل دیگر آن، و بقیهٔ خدمتگزارانش هرکدام در حیطهٔ کار خود، به آن خدمت کنند. در لحظههای اول، باید دلسوزترین انسانها، از یک مولود و یک نهال تازه نگهداری کنند؛ کار هرکس نیست. این است که عنوان پاسدار، یادآور آن لحظهها میباشد.
عنوان پاسدار یک اعتبار و تاج کرامت
امروز بسیاری از آن پاسداران شهید شدهاند، بسیاری جانباز شدهاند، بسیاری هم در همین نهادهای نظامی و انتظامی - سپاه و کمیته و امثال اینها - و یا بعضی نهادهای دیگر هستند و مشغولند. عنوان پاسدار، برای انقلاب و اسلام ماند. افراد عوض میشوند؛ اما عنوان مثل یک اعتبار و یک تاج کرامت، میماند. هر کسی در زیر آن قرار گرفت، کرامت پیدا میکند. عنوان مهم است. خوب است که خودمان را با این عنوان، معنون کنیم.