سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ه.ق) مجتهد شیعه و مدافع تقریب مذاهب اسلامی بود. او تلاشهایی برای وحدت شیعه و سنی و حل کردن ریشههای اختلاف آنها انجام داد. شرف الدین از رهبران نهضت استقلال لبنان نیز به شمار میرود.
دو کتاب المراجعات و النص و الاجتهاد برای اثبات حقانیت شیعه با ادبیاتی علمی و به دور از توهین از برترین آثار او به شمار میرود. این دو کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده و توجه بسیاری از مسلمانان شیعه و سنی را به خود جلب کرده است.
اساتید مشهور او عبارتند از: آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی و میرزا حسین نوری.
زندگینامه
سید عبدالحسین شرف الدین سال ۱۲۹۰ ه.ق در کاظمین متولد شد.[۱] او فرزند سید یوسف شرف الدین و زهرا صدر، دختر آیة الله سیدهادی صدر و خواهر سید حسن صدر، عالم دینی معروف و صاحب کتاب تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام بود. نسب وی به ابراهیم المرتضی، فرزند امام کاظم(ع) میرسد.
مهاجرت به نجف
پدرش هنگامی که شرف الدین یک ساله بود برای تحصیل از کاظمین به نجف مهاجرت کرد، و در ۶ سالگی او را برای تعلیم به مکتبخانه فرستاد. سید عبدالحسین در ۸ سالگی به همراه خانواده به سرزمین پدران خود جَبَل عامِل رفت. در ۱۷ سالگی با دختر عمویش ازدواج کرده و پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدر، هنگامی که ۲۰ ساله بود برای ادامه تحصیل به نجف بازگشت. وی در ۳۲ سالگی اجازه اجتهاد گرفت.
شرف الدین در ابتدای ورودش به عراق با توصیه پدربزرگش (آیة الله سیدهادی صدر) ابتدا به سامرا رفت و در دروس «شیخ حسن کربلایی» (متوفی ۱۳۲۲) و شیخ باقر حیدر (متوفی ۱۳۳۳) شرکت کرد و صبحهای جمعه در جلسه درس اخلاق حکیم الهی «آیة الله شیخ فتحعلی سلطان آبادی» حاضر میشد.
از ورود شرف الدین به سامرا یک سال نگذشته بود که میرزای شیرازی -مرجع بزرگ شیعیان- سامرا را ترک و به نجف اشرف عزیمت کرد. خروج میرزا از سامرا باعث شد که حوزه علمیه سامرا به یکباره تعطیل و تمام معلمان و شاگردان، از جمله شرف الدین و دیگر عالمان و مدرسان راهی نجف شوند. او همزمان با تحصیلات فقه و اصول به مطالعه جدی احادیث از منابع معتبر شیعه و سنی، مطالعه تاریخ اسلام و اعتقادات مشغول شد و ادبیات عرب و نویسندگی را نیز فراگرفت.
بازگشت به لبنان
وی پس از ۱۲سال تلاش در ۱۳۲۲ق به لبنان بازگشت. پس از ۳سال اقامت در شهر «شحور»، به دعوت مردم صور در جنوب لبنان راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور،[۲] مرکزی برای برگزاری برنامههای گوناگون دینی و اجتماعی ایجاد کرد.
نوشتن کتاب المراجعات
المراجعات
نوشتار اصلی: المراجعات
شرف الدین در اواخر سال ۱۳۲۹ ق برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و ایجاد زمینه اتحاد مسلمانان راهی آن کشور شده و با شیخ سلیم بشری مُفتی دانشگاه الازهر آشنا شد. این دو عالم شیعه و سنی در موضوع جانشینی پیامبر اکرم ۱۱۲ نامه رد و بدل کردند که با نهایت ادب و احترام به صورتی کاملا علمی صورت گرفت. این مکاتبات ۲۵ سال بعد در قالب کتاب المراجعات منتشر شد.
این کتاب دربرگیرنده ۱۱۲ مکاتبه شرف الدین با مُفتی دانشگاه الازهر مصر، شیخ سلیم بشری مالکی است. موضوع نامهها «خلافت و امامت از نظر شیعه» است که با مراجعه به آیات قرآن و منابع مورد قبول اهل سنت، استدلالهای شیعه و اهل سنت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
مبارزات سیاسی
در آن زمان مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمینهای اسلامی خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی بودند. شرف الدین در کنار مردم وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیریهای اجتماعی شد. پس از شکست عثمانی، لبنان تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفت که واکنش علما را به دنبال داشت و شرف الدین نیز علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.[۳]
در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری وی، او ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد. اشغالگران کتابخانه او را آتش زدند و بخشی از نوشتههای او در این حادثه از بین رفت. پس از یک سال شرایط بازگشت وی به شهر صور فراهم شد و او نیز مبارزه را تا استقلال لبنان در سال ۱۳۶۶ق ادامه داد.
در این دوران، شرف الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک میدانست و همواره خطر یهودیان را برای فلسطین تذکر میداد.[۴]
در سال ۱۳۳۸ق مجددا با لباس مبدّل عازم مصر شد و در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش کرد.[۵]
شرف الدین در مراسم حج سال ۱۳۴۰ق به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت را در مسجدالحرام اقامه کرد و شیعه و سنی به او اقتدا کردند.[۶]
در اواخر ۱۳۵۵ق برای زیارت مشاهد مشرفه وارد عراق شد و در سال ۱۳۵۶ق با سفر به ایران ضمن زیارت شهرهای قم و مشهد با حوزه علمیه قم آشنایی بیشتری پیدا کرد.
در سال ۱۳۶۱ق مدرسه دخترانه «الزهرا» را تأسیس کرد که مخالفان با فشار دولت آن را بستند اما شرف الدین کلاسهای آن سال را در خانه خود برپا کرد و سال بعد، مجدداً این مدرسه بازگشایی شد.[۷] بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.[۸]
در سال ۱۳۶۵ق مؤسسه خیریهای برای کمک به نیازمندان تأسیس کرد و در سالهای آخر عمر خود نیز کتاب النص و الاجتهاد را تألیف کرد.
سخنرانیهای اثر گذار
آن عالم ربّانی، سخنوری توانا بود و در شهرها و کشورهای مختلف علاوه بر مواعظ معمول دینی، تلاش فراوانی در جهت اتحاد مسلمانان انجام داد که مورد توجه عالمان اهل سنت نیز قرار میگرفت. او از مسلمانان میخواست تعصبات مذهبی و گروهی رایج را کنار گذاشته و با حفظ احترام به ریشههای اختلافات بپردازند. برخی از این سخنان در ادبیات سیاسی به یادگار ماند، از آن جمله:
«فَرَّقَتْهُما السِّیاسَةُ فَلْتَجمَعْهُما السِّیاسَة؛ یعنی شیعه و سنّی را از روز نخست، سیاست و مطامع سیاسی از هم دور کرد و اکنون باید سیاست و مصالح سیاسی اسلام و مسلمین آنها را کنار هم گرد آورد».
«لاینْتَشِرُ الْهُدی الاَّ مِنْ حَیثُ اِنْتَشَرَ الضَّلال؛ یعنی از همانجا که گمراهی انتشار یافته است، باید هدایت انتشار یابد».
مناظره با پادشاه وقت سعودی
هنگامی که سید شرف الدین در ایام حج نزد عبدالعزیز حاکم وقت سعودی رفت یک قرآن که در جلدی پوستین قرار داده شده بود به او هدیه داد. «عبدالعزیز» هدیه را گرفت و بوسید. شرف الدین گفت چگونه این جلد را میبوسی و تعظیم میکنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست!
عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من احترام به قرآنی است که در داخل این جلد است، نه خود این جلد. شرف الدین گفت: احسنت! ماهم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر اکرم(ص) [و یا ضریح ائمه(ع)] را میبوسیم، میدانیم که آهن و چوب هیچ کاری نمیتواند بکنند، بلکه غرض ما آن کسی است که ماورای این چوبها و آهنها قرار دارد. ما میخواهیم رسول خدا(ص) را تعظیم کنیم و احترام نمائیم.
حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق کردند. آنجا بود که «عبدالعزیز» ناچار شد اجازه دهد حجاج، به آثار رسول خدا(ص) تبرک جویند، ولی حاکم پس از او دستور منع صادر کرد.[۹]
درگذشت
وی در ۸۷ سالگی، در ۸ جمادی الثانی سال ۱۳۷۷ق در لبنان از دنیا رفت. پیکر او به نجف منتقل و در جوار حرم امیرالمؤمنین به خاک سپرده شد.
اساتید
برخی از استادان برجسته او عبارتاند از:
آقا رضا اصفهانی (متوفی ۱۳۲۲ ق)
شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳ ق)
آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ ق)
شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۰۳ ق)
شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی ۱۳۳۰ ق)
سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (متوفی ۱۳۳۷ ق)
میرزا حسین نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق)[۱۰]
آثار
کتاب الکلمة الغراء
الفصول المهمة؛ به فارسی هم ترجمه و تحت عنوان «در راه تفاهم» چاپ شده است.
الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء، درباره حضرت فاطمه سلام الله علیها است.
المراجعات، این کتاب در سال ۱۳۶۵ ق. در زمان حیات مؤلف به قلم عالم دینی «حیدر قلی سردار کابلی» به فارسی ترجمه و در تهران چاپ شد.
النص و الاجتهاد، که به قلم علی دوانی به فارسی ترجمه و تحت عنوان «اجتهاد در مقابل نص» چاپ شده است. در این کتاب نزدیک به ۱۰۰ مورد از اجتهادها و اِعمال نظرهای شخصی برخی صحابه در مقابل روایات نبوی مورد قبول اهل سنت گردآوری شده است.
ابوهریره، کتابی است تحقیقی درباره ابوهریره.
المجالس الفاخرة فی مأتم العترة الطاهرة، مقدمهای بوده است بر کتابی به همین نام در ۴جلد، که در آتش سوزی فرانسویان سوخت و فقط همین مقدمه باقی مانده است.
فلسفة المیثاق والولایة، بحثی پیرامون میثاق الهی ازلی.
اجوبة مسائل جارالله، پاسخی است علمی و مستند به ۲۰ سؤال که «موسی جارالله» از علمای شیعه کرده بود.
مسائل فقهیه، مسائلی است بر اساس فقه مذاهب اسلامی.
کلمة حول الرؤیة، در مسائل اعتقادی.
الی المجمع العلمی العربی بدمشق، پاسخهایی است علمی به تهمتهایی که مجمع علمی دمشق در آن ایام نسبت به شیعه روا داشته بود.
ثبتُ الاَثبات فی سلسله الرواة، رسالهای است در ذکر استادان و مشایخِ مؤلف از علمای مذاهب اسلامی.
مؤلفوا الشیعة فی صدر الاسلام، درباره مولفان و کتاب نویسان شیعه از عصر نبوت تا عصر امام هادی علیهالسلام.
زینب الکبری.
بُغیة الراغبین فی احوال آل شرف الدین، کتابی است ادبی، تاریخی و رجالی در شرح حال عالمان خاندان شرف الدین و صدر.
پانویس
-
نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص۱۰۸۰
-
حیاة الامام شرف الدین، ص۸۵.
-
النص والاجتهاد، شرف الدین، مقدمه سید محمدصادق صدر، ص۱۴ و ۱۵.
-
محمدرضا حکیمی، شرف الدین، ص۲۲۶ـ۲۲۸.
-
النص والاجتهاد، ص۱۴؛ شرف الدین، ص۱۷۵.
-
المراجعات، شرف الدین، مقدمه شیخ مرتضی آل یاسین، ص۱۹.
-
شرف الدین، ص۲۲۵.
-
حیاه الامام شرف الدین، ص۹۱.
-
مناظرات فی العقائد و الاحکام ج ۲ ص۱۶۰؛ ثم اهتدیت ص۶۸ – حکایات و مناظرات ص۳۷۵
-
شرف الدین، محمدرضا حکیمی، ص۵۳.