انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ملاعبدالله سماهیجی بحرانی» (1135 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
در اين شب سنه 1135، وفات يافت در (بهبهان)، (ملا عبدالله بن شيخ صالح سماهيجى بحرانى ) و اين شيخ، اخبارى است بعكس والدش و صاحب مؤلفات است كه از جمله كتاب (صحيفه علويه) است كه شيخ ما (محدث نورى) - نورالله قبره - استدراك آن نموده و صحيفه ثانيه علويه را نوشته.
منبع: وقایع الأیّام مرحوم شیخ عباس قمی
ملا عبدالله سماهيجي بحريني:  ازعلماي بزرگ اخباري بوده است که از بحرين به اصفهان واز انجا به بهبهان مهاجرت نموده است او امام جمعه حدود 300سال پيش بهبهان بوده است که امور ديني ومشکلات مردم را حل و فصل مي نموده است همراه او تعدادي از علماي بحرين از جمله سيد عبدالله بلادي (عتيق الحسين )جد بلاديها بوده است.
ملا عبدالله بيش از 50 کتاب از خود تأليف نموده است از جمله کتاب  وزين صحيفة علويه شامل دعاها ومناجاتهاي حضرت علي(ع) بوده است که اين کتاب را حجت الاسلام والمسلمين رسولي محلاتي ترجمه نموده است اين کتاب مانند صحيفة سجاديه انسان را با فرهنگ اهل بيت آشنا مي سازد نويسندة اين ستورکه بيش از 30سال است با اين کتاب آشناست در پي شناسايي مؤلف بودم که حاج آقا صدقي از روحانيون بهبهاني الاصل واز طايفة اقاجريها، امام جمعة سابق شوش بوده است که سالي سه ماه در آبادان منبر ميرودوبقيه ساکن مشهد مقدس مي باشد چون نامبرده داراي اطلاعات بسيار مخصوصا زندگي علما ء داشته اند وخود از معاودين عراق وسالها در شهر نجف زندگي نموده اند از ايشان خواهش نمودم که هرقدر بتوانند راجع به زندگي ملا عبدالله سماهيجي براي اين کتاب مکتوب نمايند که ايشان نوشتة زير را در آن ماه مباک نوشته وتحويل دادند.
ترجمه علامه جليل شيخ عبدالله بن صالح سماهيجي البحران
شيخ عبدالله بن جمعه بن علي بن احمد بن ناصربن محمد بن عبدالله سماهيجي الاصبعي البحراني ،معروف به « شيخ عبدالله بن سماهيجي » تولد 1076 قمري در روستاي «سماهيج »كه قريه اي است در جزيره كوچكي كه در كنار جزيره اوال از جزائر بحرين .واز اين قريه همراه پدرش به قريه اصبع منتقل شد .
مشايخ واساتيد ايشان كه همگي يا اغلب آنها در بحرين بودند :1- سيد محمد مكي 2- الشريف ابولحسن العاملي 3- شيخ احمد جزايري 4- شيخ محمدبن يوسف بحراني 5-و6شيخ ناصربن محمد خطي وبرادرش شيخ محمود خطي 7-شيخ محمود بن عبد السلام بحراني 8- شيخ احمدبن علي بن علي بن حسن ا الساد لي 9- علامه بزرگ محقق بزرگوار آقا شيخ سليمان بن عبدالله ما حوزي البحراني قدس سره.
تأليفات علامه سماهيجي
مرحوم علامه سماهيجي داراي تأليفات زيادي است چون اغلب اوقات ايشان مشغول به تأليف كتاب واحياي آثار ارزشمند اهلبيت عصمت وطهارت عليهم السلام بوده ودر اجازهاي كه به عالم جليل القدر شيخ ناصر جارودي نوشته بتاريخ 23  صفر   سال 1128 قمري ودربهبهان نوشته شده تأليفاتش را نزديك به پنجاه مجلد بيان ميدارد ،وبراي آگاهي، بعضي از تأليفات ايشان را نام مي بريم
1: جواهرالبحرين في ا حكام  الثقلين  «كه اخبار واحاديث كتب اربعه را به طريق خاصي مرتب و.***مبوب نموده است
2: المسائل المحمد يه«در مسائل ديني ضروري »
3: صحيفه علويه «دعاها ومناجاتهاي حضرت اميرالمءمنين «ع» است اين كتاب كرارا به چاپ رسيده ومورد استفاده مؤمنين است وبه فارسي هم ترجمه وچاپ شده .
4: رسااله التحرير
5:رسااله علويه «در مسائل كلامي »
6: مسائل االجداول وجداول المسائل
7:رسااله در مسائل المضمرات«هفتاد مسئله نحوي را بيان مينمايد»
8:الكفايه در علم نحو
9: رساله منتخب فارسي
10:تحفه الرجال وزبده المقال«در علم رجال»به صورت شعر .
11:البلغه االصا فيه والتحفه الرافيه
12:ارشاد ذهن النبيه«در شرح اسناد من لا يحضره الفقيه»
13:كتاب  من لا يحضره النبيه «در شرح في لا يحضره الفقيه»
14: رساله السليمانيه «در مسائل لا ضرروالاضرار »
15:مصائب الشهداء ومنا قب السعداء«در پنج مجلد »
16: رياضي ا لجنان المشهور با لؤلؤ والمرجان«كه به منزله كشكول مي باشد»
17: كتاب ا لخطب«در باره جمعه واعياد »
18: منيه الممارسين در جوابهاي شيخ ياسين كه از بهترين تأ ليفات ايشان است ومرحوم فقيه بزرگوار شيخ يوسف بحراني قدس سره مي فرمايد : « از بهترين تصنيفات ايشان است .»
هجرت از بحرين به ايران
مرحوم مرحوم علامه خونساري در كتاب روضات ا لجنات در باره هجرت عالم فقيه محدث شيخ عبدالله سماهيجي بحراني مي نويسد : بعد از اينكه بحرين مورد حمله خوارج واقع شد .وبه دست آنها متصرف گرديد .ايشان به ايران آمد وبه اصفهان رفت «چون در آن زمان مركز حوزه علميه ايران در اصفهان بود .» بعدآ هجرت كرد به« شهر بهبهان » ودر آنجا رحل اقامت افكند . وتا آخر عمر شريفش ماندگار گرديد
مرحوم علامه سيد محسن امين عاملي در كتاب اعيان الشيعه مي نويسد :اهل بهبهان از او استقبال كردند . وامور حسبيه و شرعيه را به او واگذارنمو دند ودستورات او در ميان مردم نافذ ومتاع گرديد ودر ضمن نماز جمعه آنجا را نيز بر گزار مي نمود .
كلمات بزرگان در باره او
فقيه محدث شيخ يوسف بحراني صاحب كتاب «حدائق الناظره»اورااينگونه مي ستايد :اوصالح ،عابد، پرهيزكار محكم در امر به معروف ونهي از منكر ، با جود وبخشش وكريم التبع بوده ودائم اوقات به امر تدريس مطالعه وتدوين كتب اشتغال داشته است.
عالم جليل القدر سيد عبدالله جزايري نوه عالم محدث بزرگوار سيد نعمت الله جزايري مي نويسد :اواز بزرگان معاصر مي باشد كه گرچه او را ملاقات ننموده ام ، لاكن از كتابها وتأليفات او نهايت استفاده را نموده ام ودر ادامه مي فرمايد :«او عالمي بوده فاضل ،ومحدثي بود خبره وآكاه در روايات واخبار وآشنا به اسلوب ووجوه احاديث ودر جمع بين رواياتي كه ظاهر آنها متضاد مي نمود مهارتي كامل داشت وبا سليقه اي زيبا روايات را باهم جمع مي نمود.
وفات آن عالم جليل القدر
در شب چهارشنبه نهم ماه جمادي الثانيه در سال 1125 هزارويكصدوبيست و پنج هجري قمري در سن 59 سالگي چشم از جهان فرو بست و به سراي ابدي پيوست . و در بهبهان به خاك سپرده شد ،خدايش رحمت كند و با اهلبيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) محشور فرمايد.
مير فضل الله فاضل در باره وي گفته است :
شيخ عبدالله بحريني كه صالح زاده بود          آنكه چون او مفتيي در شرع نا پيدا بود
حشر او تاريخ او حال صعود روح او                 هرچه مي خواهي «سبحا ن الذي اسري بود
كه اين آيه شريفه به حروف ابجد مساوي با« 1125 » يعني سال رحلت اين مهم است.
كتبي كه داراي ترجمه علامه سماهيجي است ازاين قرار است :
1: لؤ لؤه البحرين: تأليف فقيه محدث شيخ يوسف بحراني
2: انوار البدرين : تإليف عالم جليل شيخ علي قديحي
3: روضات ا لجنات : تأليف علامه جليل سيد محمد باقر خونساري
4:اعيان الشيعه : تأليف علامه سيد محسن امين عاملي
5:طبقات اعلام الشيعه :علماي قرن دوازدهم ،تأليف علامه شيخ آقا بزرگ طهراني نجفي
6:شرح حال آثار وافكار آيت الله سيد علي بهبهاني : جناب  شيخ علي دواني
7:الزريعه الي تصانيف الشيعه : تأليف علامه آقا شيخ آقا بزرگ طهراني نجفي

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -