آیا امام خمینی (س) فقه سنتی و حوزه های علمیه را برای پاسخگویی به نیازهای فعلی جامعه کافی می دانستند؟
حضرت امام سفارشات بسیار اکیدی به حفظ فقه سنتی در حوزه ها داشته و می فرمایند: حوزه فقهی به همان معنایی که تا کنون بوده است، حفظ کنید که اگر حفظ نشود فردا مردم دیگر شما را قبول نمی کنند. مردم معمم نمیخواهند، مردم عالم میخواهند
(صحیفه امام،ج15،ص219)
ایشان سستی در امر فقاهت را خیانت بزرگ به اسلام می دانند می فرمایند: به همان روش فقه سنتی، اگر فقها تحویل جامعه ندهید، علما تحویل جامعه ندهید، مطمئن باشید که نمی گذرد یک نیم قرن، الا اینکه از اسلام هیچ اسمی دیگر نباید باشد.
(همان)
حضرت امام حفظ اسلام از ابتدا تا کنون را به واسطه فقه سنتی دانسته و می فرمایند: همه همت ها باید مصروف این بشود که فقه به همان وضعی که بوده است محفوظ باشد. ممکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه ای درست کرد که این آغاز هلاکت حوزه است
(همان، ج20، ص190)
در وصیت نامه سیاسی الهی خود نیز از فقه سنتی دفاع نموده و عدول از آن را جایز نمی دانند. ولی ایشان اجتهاد مصطلح در حوزه را کافی ندانسته و برای اداره حکومت اسلامی و متهم نشدن اسلام به ناتوانی در اداره جامعه می فرمایند: اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد. بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را بدست گیرد.
(همان، ج21، ص177 و 178)
ایشان همچنین می فرمایند: روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمی تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند.
(همان، ج21، ص292)
حضرت امام ضمن تاکید بر اجتهاد به سبک فقه سنتی، این امر را بدان معنا نمی بینند که فقه پویا نیست و بر این اساس همواره بر لحاظ کردن دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد تأکید داشته و می فرمایند: زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند.
(همان، ج21، ص289)
ایشان فقه را اداره کننده همه جوامع انسانی دانسته و می فرمایند: حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.
(همان، ج21، ص289)