انهار
انهار
مطالب خواندنی

اختیارات قیّم

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 87 : احتراماً با توجه به وصیت نامۀ همسر که در جبهه های نبرد حق علیه باطل به شرف شهادت نائل آمده خواهشمند است به سؤالات ذیل پاسخ فرمائید:

1-به دلیل وجود اختلافات و مشکلات عدیده اینجانب به تاق فرزندم ناگزیر به ترک خانه ای که متعلق به همسرم بوده است هستم و لذا قصد آن دارم با رعایت حق شفعه نسبت به فروش بی قید و شرط سهم الارث خود و فرزندم که قیومیت او را به عهده دارم اقدم نمایم آیا فروش خانۀ مذکور به صرف وجود این مله: «خانه ام را تا زمان حیت مادرم نبایستی بفروشد زیرا او حق این را دارد که تا آخر عمرش در آن زندگی کند» در وصیت نامه، صرف نظر از شرائط زمان تحریر آن، بر خلاف موازین شرع مقدس اسلام است یا تنها برای اینجانب تعهد اخلاقی ایجاد می نماید. آیا کل وصیت نامه برای کلیۀ ورثه لازم الاجراء است یا تنها برای اینجانب؟

2- در صورتی که فروش خانه بر خلاف شرع باشد و چنانچه مادر شهید حق داشته باشد مادامی که در قید حیات ات در آن خانه سکونت نماید با عنای به اینکه قسمت اعظم آن خانه متعلق به طفل صغیر شهید می باشد در صورتی که خنه در تصرف کامل ادر شهید باشد و اینجانب ناگزیر به فروش غیر عادلانه آ ( مثلاً اقساط 25 ساله ) به مادر شهید گرد که نتیجتاً در دراز مدت منجر به تضیع حق فرزند شهید شود مسؤولیت شرعی آن به عهدۀ چه کسی خواهد بود؟ و تکلیف شرعی من در این میان چیست؟

3- با توجه به این جمله از وصیت نامه که : « تمام اموال جزئی و خانه و ماشین و غیر که دارم متعلق به فرزندم می باشد که بایستی فقط همسرم به عنوان قیّم عمل کند تا بزرگ شود » اصولاً اینجاب حق دارم تا نحوی که مصلحت آتی صغیر ایجاب نماید در مورد اموال مذکور تصمیم گیری نمایم یا خیر؟

4- آیا اینجانب حق دارم مهریۀ خود را نقداً درخواست نمایم یا خیر؟ و با توجه به اینکه در وصیت نامه تصریح گردیده که:«کلیۀ اموالم متعلق به فرزندم می باشد»از محل فروش کدام اموال باید مهریۀ اینجانب پرداخت گردد و آیا می شود، لوازم و مایحتاج زندگی را برای تأمین آن فروخت یا خیر؟

جواب: وصیت سکنی منزل برای مادر و واگذاری اموال به فرزد در ثلث مجموع ترکه نافذ و در زائد بر آن موقوف بر اجازۀ ورثه است. بدهی شهید بابت مهریۀ زوجه و غیره مقدم بر وصیت است و از اصل ترکه خارج می شو و زن از قیمت ساختمان منزل و از اعیان منقولات ارث می برد و قیّم صغیر مکلف است اموال صغیر را حفظ کند تا پس از بلوغ و رشد او تحویل وی دهد مگر آن که مصلحت صغیر ایجاب کند که تمام یا قسمتی از اموال او را برایش بفروشد و وصیت سکنای منزل برای مادر مانع از فروش منزل نیست ولی مشتری حق ندارد موصی لها را از سکونت منع کند.

سؤال 88 : خانوادۀ ما یازده نفر هستند که از این یازده نفر، دو نفر صغیر هتند. بعد از فوت پدرم، مادرم از نظر شرعی و قانونی قیّم ما شدند، تکلیف مادرم برای استفاده از اموال افراد خانواده برای کار هایی از قبیل خیرات برای پدرم، میهمانی در منزل، برگزاری مراسم دعا در منزل و .... چگونه است؟

جواب: با مراعات مصلحت صغار، مانع ندارد.

سؤال 89 : اینجانب قیّم یک صغیر می باشم؛ مدتی پیش قسمتی از زمینی را که معلق به صغیر بود، به علت ای که سایر شرکاء حاضر شده بودند از سهمشان به خاطر ساختن کاروان حسینی بگذرند من هم به نیت این که چون برای کار خیری است و شاید بتوانم در جای دیگر تبدیل به احسنش کنم، رضایت دارم؛ اما چون اخیراً خرید و فروش زمین مشکل شده و مخصوصاً پیدا کردن زمینی بهتر یا مثل آن غیر ممکن است با توجه به این که زمین چیز خراب شدنی نیست و می توان آن را تا کبیر شدن صغیر نگه داشت، آیا می توان قیمت آن را محاسبه کرده و به حساب صغیر بریزم یا باید رضایتم را پس بگیرم و از ساختن آن قطعه که مربوط به صغیر است برای کاروان حسینی جلوگیری نمایم؟

جواب: قیّم صغی مجاز در فروش مال صغیر نیست، مگر آن که حفظ مال صغیر منوط به تبیل باشد و یا صلاح صغیر باشد.

سؤال 90 : من زنی هستم که دو سال پیش شوهرم فوت کرده، شوهرم قبل از فوتش وصیت نامۀ محضری نوشته و از مال خودش ثلث قرارداده و من چهار بچه دارم که در زمان فوت پدرشا دو تای از آن ها صغیر بودند و حالا یکی صغیر است که غیر از دخترم که شوهر دارد بقیه بچه ها مشغول درس خواندن هستند ملکی به شوهر در حدود پانصد یا ششصد هکتار از پدرش به ارث رسیده که این زمین بی بچه های من و عمویشان است که با اجازه عادی به اجار داده اند و هر سال کشت دیم می شد و امسال هم زیر کشت دیم است و من پول بچه ها را جمع آوری کردم و به بنک وسعه کشاورزی هم رجوع کرده ام و از بانک هم مهندسی برای بررسی بانک به ما گفته است که اگر سیصد هزار تومان خودتان سرمایه گذاری کنید ما به شما یک میلیون و دویست هزار توما وام دراز مدت می دهیم حالا با در نظر گرفتن مال صغیر و ثلث میت که من وصی و قیم هستم آیا می وانم این بودجه را خرج کنم یا نه؟

جواب: قیم شرعی صغار بدون احراز مصلحت صغار حق تصرف در اموال آن ها را ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -