منها: دفن میّتین في قبر واحد ،کجمعهما في جنازة واحدة. وفرش القبر بساج و نحوه کالآجر و الحجر إلّا إذا کانت الأرض ندیّة.
ونزول الوالد في قبر ولده خوفاً عن جزعه و فوات أجره. وأن یهیل ذو الرحم علی رحمه التراب.وسدّ القبر و تطیینه بغیر ترابه. وتجدید القبر بعد اندراسه إلّا قبور الأنبیاء و الأوصیاء و الصلحاء و العلماء.والجلوس علی القبر.والحدث في المقابر.و الضحک فیها.والاتّکاء علی القبر.والمشی علی القبر من غیرضرورة ، ورفع القبرعن الأرض أزید{ الصافی: أکثر من أربع..}من أربع أصابع مفرّجات.
البهجت : وأمّا المکروهات : فهي أیضاً اُمور:
منها : دفن میّتین في قبر واحد کجمعهما في جنازة واحدة. و أمّا دفن میّت في قبر میّت آخر بعد دفنه، فهو حرام قبل أن یصیر رمیماً. إلّا مع النّقل إلی المشاهد المشرّفة ونحو ذلک .
و منها : فرش القبر بساج و نحوه کالآجر و الحجر إلّا إذا کانت الأرض ندیّة.
و منها: نزول الوالد في قبر ولده خوفاً عن جزعه و فوات أجره.
و منها: أن یهیل ذو الرحم علی رحمه التراب.
و منها: سدّ القبر و تطیینه بغیر ترابه.
و منها: تجدید القبر بعد اندراسه ، إلّا قبور الأنبیاء و الأوصیاء و الصلحاء و العلماء.
و منها: الجلوس علی القبر.
و منها: الحدث في المقابر.
و منها: الضحک فیها.
و منها: الاتّکاء علی القبر.
و منها: المشي علی القبر من غیر ضرورة.
و منها: رفع القبر عن الأرض أزید من أربع أصابع مفرّجات، ولا بأس بوضع الصندوق علیه ونحوه ، کالضریح فی ما کان فیه تعظیم الشعائر الدینیّة لأهله .
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مىهراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمىبرد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمىبرد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِينَ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيلهاى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمىبرد« وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مىفرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مىبينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج۱، ص: ۲۱۸.
کلیه حقوق مادی
و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی
خمینی میباشد.