انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط من برای ازدواج (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام. ﺩﺧﺘﺮی 23 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ. ﺩاﻧﺸﺠﻮﻱ ﻛﺎﺭﺷﻨﺎﺳﻲ اﺭﺷﺪ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻣﺨﺎﺑﺮاﺕ ﻫﺴﺘﻢ و ﺩﺭ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﻂﺮﺡ ﺗﻬﺮاﻥ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ. اﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﺯﻳﺎﺩ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭﻟﻲ اﻛﺜﺮا ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭا ﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﭼﻮﻥ: 1- اﻋﺘﻘﺎﺩاﺕ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺮاﻳﻢ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ و اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ.
2- ﺣﺠﺎبم ﭼﺎﺩﺭ است و آن ﺭا ﺧﻮﺩﻡ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻡ و ﺣﺠﺎﺏ ﻣﻦ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ اﺯ ﺳﺮ ﺗﻘﻠﻴﺪ اﺯ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩ اﺳﺖ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻫﻤﺴر اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﭼﺎﺩﺭ و ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﺮاﻳﺶ ﻓﺮﻗﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
3- اﺛﺮاﺕ ﻣﻨﻔﻲ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺭا ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩﻡ و ﺗﺤﻤﻞ ﻧﺪاﺭﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ اﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﭘﺨﺶ ﺷﻮﺩ.
4- ﻣﺎﻳﻠﻢ ﻓﺮﺩﻱ ﺭا برای ازدواج اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﺧﻮﺑﻲ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺗﺮﺟﻴﺤﺎً ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ اﻱ ﻛﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﺯﻳﺮا اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ چنین فردی ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﺱ و ﻛﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ اﻡ ﺭا ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭﻙ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺎﻧﻊ ﺁﻥ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ و اﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﻫﻢ اﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ اﻓﺮاﺩﻱ ﺷﻐﻞ ﺁﺯاﺩ ﺩاﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺷأﻥ ﻣﻦ نیستند. ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻭاﻗﻌﺎً ﺑﻪ اﻓﺮاﺩﻱ ﻛﻪ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺪاﺭﻧﺪ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ و ﺑﺪﻡ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ.
حالا سؤالم این هست که ﺁﻳﺎ اﮔﺮ اﻓﺮاد ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺭا ﻛﻪ ﺷﺮﻁ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﺭا اﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﻦ ﻧﺪاﺭﻧﺪ ﺭﺩ ﻛﻨﻢ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ شده ام و ﻫﻤﺎﻧﻂﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭاﻳﺎﺕ ﻫﺴﺖ ﮔﺮﻩ اﻱ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﻣﻲ اﻓﺘﺪ؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛ دخترم البته رد کردن خواستگار گناه نیست و فعل حرامی نمی باشد. اما این را بدانید که:
شما الآن جوان هستید و میتوان گفت حتی از نظر شرعی ازدواجتان کمی دیر شده و نباید سنّ شما تا این حد میشد هرچند خیلی دیر نشده و شما در شرایطی هستید که باید به خواستگار جواب مثبت بدهید و لذا سختگیری نکنید (البته انتقاد بنده به شما شامل مورد چهارم شما میشود و سایر موارد ارزشی و قابل توجه هست و شما را بخاطر رعایتآنها تمجید میکنم ولی بخاطر فراهم نشدن شخصی با مشخصات چهارم حتماً رفته رفته سنّ شما بالا میرود و نشاط جوانی را که یکی از لوازم بسیار مهم زندگی هست را از دست میدهید.).
دخترم؛ هرچند در قرآن در باره سنّ ازدواج آیه ای با صراحت نیامده است اما در روایات دینی درباره سنّ ازدواج دختر یا پسر راهنمائیهای زیادی بیان شده است.
تعداد روایاتی که در آنها سنّ بیان شده کم نیست، البته در تذکر سنّ نیز تفاوت‌هایی در روایات وجود دارد.
برخی بر 9و 10، 13 سال در دختران و 14 یا 15 سال در پسران دلالت دارند.
در غالب احادیث سنّ 9 سالگی را به عنوان حداقل سنّ، برای ازدواج دختر مطرح میفرمایند. مثلاً آقا امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند: «الجاریة اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم و زوجت... هنگامی‌که دختر نه ساله شد، کودکی او پایان می‌پذیرد و ازدواج می‌کند...»
نظر اکثر فقها آن است که دختر از 9 سالگی می‌تواند ازدواج کند.
تقریبا! اکثر مراجع تقلید دوره معاصر، نیز 9 سال را زمان واجب‌ شدن تکالیف برای دختران و پانزده سالگی یا بروز علایم سه‌گانه بلوغ را برای پسران می‌دانند. و بهترین زمان برای ازدواج، زمان بلوغ شرعی هست.
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمده است: « مَا مِن شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَداثَهِ سِنِّهِ اِلّا عَجَّ شَیطَانُ یَا وَیلَهُ یَا وَیلَهُ عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دِینَهُ: یعنی هرگاه جوانی در ابتدای جوانی ازدواج کند، شیطان فریاد می‌زند: فریاد از او، فریاد از او، دوسوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت.
دخترم ترک ازدواج - ولو به بهانه تحصیل یا... - در چنین سنّی که بهترین زمان برای ازدواج هست دارای مفاسدی هست که نمیتوان انکار کرد.
احادیث منقول از پیامبر اكرم و امامان معصوم (علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.
تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و كراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان (علیهم السلام) آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله و سلّم)، قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند، به خشم آمدن شیطان، حفظ و كامل شدن ایمان جوانان، مضاعف شدن ثواب عبادت، زیاد شدن روزى، و مانند آن، در كلام معصومان (علیهم السلام) از بركات ازدواج شمرده، و از كسانى كه اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى كنند، تمجید شده است.
در برخی از روایات تجرّد و تأخیر در امر ازدواج مردود شمرده شده و تأكید شده است كه هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.
در روایت از افراد بدون همسر سرزنش شده و تجرّد سبب شرور شدن دانسته شده است و در روایتى دیگر مى خوانیم: یكى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است كه پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد.
در هر صورت برداشت بنده از نامه شما این هست که شما در امر ازدواجتان سختگیر هستید و ممکن هست وقتی به خود آئید که کمی دیر شده باشد.
پسر خوب برای ازدواج باید دارای چهار شرط باشد:
1- متدیّن و متشرّع باشد، (اهل عبادات و ترک محرمات باشد)؛
2- با تقوا باشد، (خویشتن دار باشد - بعضى، تقوا را به حالت كسى تشبيه كرده ‏اند كه از يك سرزمين پر از خار عبور مى‏كند، سعى دارد دامن خود را كاملا برچيند و با احتياط گام بردارد مبادا نوك خارى در پايش بنشيند، و يا دامنش را بگيرد.
عبد اللَّه معتز اين سخن را به شعر در آورده است و مى‏گويد:
خل الذنوب صغيرها و كبيرها فهو التقى‏ و اصنع كماش فوق ارض الشوك يحذر ما يرى‏؛ - با تقوا یعنی اهل عفت و پاکدامنی و پرهیز از شبهات)؛
3- خوش اخلاق باشد، (خوش اخلاق به کسي گفته مي‌شود که با گشاده‌رويى، زباني ملايم و برخوردي شاد و محبت‌آميز با خانواده و مردم روبرو مي‌شود، و در هر شرايطي اين توانايي را دارد که با خوش‌رويى برخورد کند. چنین کسی به درد زندگی میخورد)؛
4- اهل کار باشد و بیکار نباشد، (دین مقدس اسلام تاکید فراوان بر تلاش کوشش و پرهیز از رخوت سستی دارد. ابن عباس نقل می کند که رسم پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلّم) این بود که وقتی با مردی برخورد می کرد که نیرو و قوتش مایه شگفتی آن حضرت می شد، سوال می فرمود: آیا حرفه و شغلی دارد (یعنی به کاری مشغول است؟) اگر جواب منفی میشنید می فرمود: از چشم من افتاد زمانی که از علتش سؤال می شد، می فرمود: علتش آن است که مؤمن اگر شغل و کار نداشته باشد، دین فروشی خواهد کرد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلّم) فرمودند: «ملعون است، ملعون است، کسی که به وظیفه اش نسبت به زن و فرزندش رفتار ننماید»).
إن شاء الله این نصایح کوتاه مورد توجه شما و همه دختران عزیز کشورمان باشد. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -