انهار
انهار
مطالب خواندنی

ترک معاشرت به عنوان نهى از منکر یا امر به معروف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 

استفتائات  امر به معروف و نهى از منکر- آیت الله العظمی فاضل قدس سره

ترک معاشرت به عنوان نهى از منکر یا امر به معروف

سؤال 939 :صله رحم و رفت و آمد با همسایه مسلمان که قرآن مجید و شارع مقدّس و پیشوایان عظیم الشّأن امر و سفارش به آن فرموده اند با وضع بى بند و بارى و پرده درى و بى اعتنایى و سرکشى که بعضى ها دارند و آنچه نصیحت و کناره گیرى مى شود اثر نمى بخشد چگونه است؟ و آیا در چنین شرایطى باید به کلّى قطع رابطه کرد یا اینکه مثلا سالى یک مرتبه معاشرت با ایشان لازم است؟

پاسخ: صله رحم منحصر به رفت و آمد نیست. اگر این طریق معاشرت موجب فساد است، به طریق دیگر از قبیل: مکاتبه و احسان، صله کنید، و ضمناً از موعظه و نصیحت، تا ممکن است خوددارى نکنید که بزرگترین صله و احسان در حقّ آنها، بازداشتن آنها از معصیت است.

سؤال 940 :بعضى از بستگان ما بکلّى، توجّه به نماز و روزه و سایر واجبات ندارند و موعظه و نصیحت هم در آنها اثر نمى کند، اکنون صله رحم با آنها چه صورت دارد؟

پاسخ: اگر ترک صله، موجب تنبّه و ارتداع آنها از معصیت مى شود ترک کنید و اگر به معاشرت و نصیحت، احتمال ارتداع آنان از معصیت بدهید معاشرت و صله رحم کنید، تا آنان را وادار به اطاعت خداوند سبحان کنید.

سؤال 941 :آیا قطع رابطه از ارحامى که تجاهر به گناهان مى کنند جایز است یا نه؟

پاسخ: اگر قطع مراوده، موجب تنبّه و ارتداع آنها از معصیت باشد، لازم است قطع مراوده شود.

سؤال 942 :آیا انسان مى تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى که بى تقوا و بى نماز و ضد انقلابند از قبیل: پدر و مادر، خواهر و غیره قطع رحم کند؟

پاسخ: قطع رحم جایز نیست. ولى باید آنها را با مراعات موازین، امر به معروف و نهى از منکر کند.

سؤال 943 :کمک به کسى که نماز نمى خواند ولى اعتقاد به وجوب آن دارد، چگونه است؟

پاسخ: در صورتى که ترک اعانت به او موجب تنبّه و خواندن نماز شود اعانت نکنند. مگر در مواردى که ترک اعانت، موجب تلف او شود که این صورت، حفظ نفس او لازم است.

سؤال 944 :اگر در محیط کار و اداره خلاف شرعى دیده شد و اگر تذکر بدهیم مؤثر واقع نمى شود یا اصلا تذکر دادن ممکن نباشد، تکلیف ما چیست؟

پاسخ: در تخلفات ادارى باید به مقامات مربوطه گزارش شود و در خلاف شرعهاى دیگر شرایط امر به معروف و نهى از منکر ملحوظ گردد و اطاعت در امورى که خلاف شرع است جایز نیست.

سؤال 945 :اصولا در فقه اسلام براى پیشگیرى از وقوع جرم در جامعه و تأمین جامعه از خطر مجرمین چه راههاى حقوقى وجود دارد و این اقدامات در صورت وجود، تحت چه عناوین فقهى و مطابق کدام دلیل مى باشند؟

پاسخ: اساس سؤال عبارت است از اینکه پیشگیرى از وقوع جرم آیا مشروعیت دارد یا نه؟ و در صورت اوّل، تحت چه عنوانى قرار مى گیرد؟ جواب این است که اصولا مسأله نهى از منکر که یکى از فرائض مهمّه اسلام است و حتى بعنوان ستون براى واجبات دیگر معرفى شده است. زیرا بعد از تحقق جرم و ارتکاب عمل نامشروع جایى براى نهى و زجر باقى نمى ماند. کسى که مثلا شرب خمر انجام داد و یا خداى ناکرده زنا کرد، پس از وقوع عمل، وى را از چه چیز نهى مى کنند؟ و آیا نهى مى تواند تأثیرى در ماوقع داشته باشد و انقلاب محال را بوجود آورد؟ از اینجا استفاده مى کنیم که نهى از منکر در رابطه با آینده و یا ادامه فعل واقع شده مى باشد. در این صورت پیدا است که مورد آن اشخاصى است که زمینه ارتکاب جرم در آنان وجود دارد و در غیر این اشخاص محلّى براى آن وجود ندارد. با توجه به این مطلب تمام مراتب موجود در نهى از منکر در مورد سؤال قابل پیاده شدن مى باشد و بعید نیست که حتى جریمه هاى مالى در صورتى که تنها راه ترک منکر و عدم ارتکاب فحشا باشد، بعنوان نهى از منکر مشروعیت داشته باشد. البته تعیین مقدار جریمه مالى و همینطور تعیین مقدار زندان و سایر کیفرهاى مربوطه به عهده حاکم شرع است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -