تعبیر خواب

سوال با سلام و عرض ادب و خسته نباشید در خواب با پدرخانمم که فوت کرده و سیاه پوش بود در عالم برزخ ازش سوال میکردم در عالم برزخ چه خبره یا چطوره ممکرر سوال میکردم اما اون در پاسخ به من میگفت نمیتوانم بگم به هر حال اخر بهم گفت برو از اون چنازه هایی که دارن به خاک میسپارن بپرس منم رفتم پهلوی ی جنازه که داشتن اخرین سنگ رو میگذاشتن پرسیدم یک مه از اون کوشه قبر امد بیرون و من پرسیدم عالم برزخ چه خبره چطوره فقط چند مرتبه پشت سر هم گفت خوب خوب خوب باز برگشتم پیش پدر خانمم که سر یک تپه ایستاده بود یک دسته عزاداری متفاوت دیدم که در صف عزاداری با لباس قرمز و کلاه خود به صف بدون سینه زدن عزاداری میکنن و حرکت میکنن .بعد مادرم که مریض بوده و فوت کرده یکی از پایه های پرچم هیات رو گرفته و در حالت مریضی جلو هیات میرود سپس یک دسته عزاداری عمومی دیدم که داییم که در قید حیاطه و اصلا مداح نیست رفت میکروفن رو گرفت و با صدای زیبا شروع کرد به مداحی پس از چند دقیقه من رفتم جلو با کسب اجازه از عزاداران گفتم من نه مداحم ونه روضه خون اما میخوام یک روضه از مادرم فاطمه زهرا بخونم و شروع کردم از مادرم گفتن که در همان حال گریه میکردم برت مادرم فاطمه زهرا دیدم تا شروع کردم همه عزاداران نشستن و سر در گریبان در حالت گریه برا مادرم فاطمه عزا گرفتن .اگه امکان داره شمارو به حسین ع قسم برام تعبیر کنید بخدا دارم دیوونه میشم اجرتون با اقام مهدی عج .یا حق